⭕️ روز اول صفر، ورود کاروان اسرا به دمشق
💠از سهل بن سعد ساعدی روایت شده که میگفت: «در راه بیت المقدس به شام رسیدم. همه مردم شهر در حال جشن و شادی بودند. مردی را دیدم که سری که سیمایش بسیار شبیه سیمای رسول خدا (ص) بود بر نیزه داشت. از پی آن دختری را دیدم که بر شتری برهنه و بی محمل سوار بود.»
🔺خود را شتابان به او رساندم و گفتم: «دخترم شما کیستی؟» گفت: «سکینه دختر حسین (ع)» گفتم: «آیا از من کاری ساخته است؟» گفت: «ای سهل اگر برای تو ممکن است بگو تا این سرها را از اطراف ما کنار ببرند تا مردم به تماشای این سرها مشغول شده کمتر به حرم رسول خدا (ص) نگاه کنند.»
🔹سهل میگوید: «من خود را به حامل آن سر شریف رساندم و گفتم: «آیا برای تو ممکن است که برای حاجتی که من به تو دارم چهار صد دینار بگیری و حاجت مرا بپذیری؟» گفت: «حاجتت چیست؟» گفتم: «این سرها را جلوتر و دور از این زنان ببر.» آن مرد پذیرفت و پولها را گرفت و آن سر را از زنان اهل حرم دور کرد.»
#محرم
#امام_حسین
#اول_صفر
#کاروان_اسرا
@ali_sabzevari
🔴مگه مصیبت شام فهمیده میشه؟؟
◾️اول صفر برای اهل بیت خاصه امام سجاد علیه السلام بسیار سنگین هست. روزیه که اسرا وارد شام شدند. مساله ناموس برای غیرت الله مثل ما مردم عادی فهم نمیشه. غیرت الله تسلیم امر الهی بود. مردم شام خیلی بیحرمتیها به آل محمد صلوات الله علیهم کردند. اما از همه سنگینتر گرداندن اسرای اهل حرم در بین مردم شهر بود. این شام گردی خیلی برای امام سجاد علیه السلام سنگین گذشت.
▪️غیرت خدا بود و دست بسته. یکبار هم دست جدش اميرالمومنين علیه السلام اینگونه بسته بود و ناموسش را کتک زدند.
دنبال روضه باز و بی پرده نگردید. روضه باز یعنی:
"اسرا به شام رسیدند..."
#محرم
#امام_حسین
#اول_صفر
@ali_sabzevari