eitaa logo
کانال علی طیبیان
5.1هزار دنبال‌کننده
321 عکس
261 ویدیو
1 فایل
دهه هفتادی‌ام؛ بابای ۵ فرزند🖐️ اینجا چی میگم؟👇 - خانواده - سیاست - کمی روزمرگی + چاشنی طنز ارتباط با من 👈 @alitayebiyan75
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸هم اکنون در حال رفتن به سمت حرم تو هوای گرم + بابایی میتونی رو سایه‌ی سرت لگد کنی؟ - من (در حالی که ذهنم واقعا درگیر شده که می‌تونم روش لگد کنم یا نه؟😂): برو بابا این چه فکراییه می‌کنی؟😒 - علی اکبر: نه نمیتونی بابایی یه دقیقه بعد از شدت فضولی روش لگد کردم 😂 ✅ کانال علی طیبیان | عضویت 👇 @ali_tayebiyan
راننده تریلی فحش داده بود سانسورش کردم😄
🔴 | محفل اشک🌹 🔸اگر اومدین مشهد حتما حتما سعی کنید یکبار هم که شده محفل اشک رو شرکت کنید، خیلی خیلی باصفاست...😍 هر روز به غیر از جمعه‌ها هیئت برقراره ✅ لینک کانال محفل اشک👇 @otagheashk1332 🔻تو کانالشون هر روز پخش زنده میزارن
🔸وضعیت علی اصغر تو حرم! دخترا همه دورش جمع شدن می‌خوان باهاش بازی کنن😂
🔴 لاپید، نخست‌وزیر سابق رژیم صهیونیستی: قیمت‌ها در اسرائیل هر ۵ دقیقه بالا می‌رود لاپید: هر ۵ دقیقه یک بار، یک پیامک دیگر در مورد افزایش قیمت‌ها داریم. همه چیز (افزایش پیدا می‌کند)، هر چیزی که قابلیت افزایش قیمت دارد، گران‌تر می‌شود. طبقه متوسط در حال فروپاشی‌ست؛ آن‌ها برای خرید از سوپرمارکت وام می‌گیرند و کابینه کنونی توجه نمی‌کند / فارس 👈پ.ن: اول انقلاب کی فکرشو می‌کرد ایران که خودش ۸ سال درگیر نبرد نابرابر با رژیم بعث عراق بود و سختی‌های فراوونی کشید روزی موفق بشه رو در منطقه تاسیس و تقویت کنه تا جایی که این گروه‌ها اینقدر قدرتمند بشن که بدون دخالت مستقیم ایران، در مقابل سگ هار آمریکا در منطقه بایستند و علیرغم اینکه آمریکا و بسیاری از کشورها به صورت رسمی و مستقیم مشغول حمایت‌های نظامی، سیاسی و مالی از رژیم صهیونسیتی هستند به راحتی موفق بشن نفس اسرائیلی‌ها رو بند بیارن؟ یادمون نره؛ این اسرائیل همون اسرائیلی بود که یک روزی در مقابل ۶ کشور عربی (نه گروه) همزمان جنگید و همشون رو شکست داد و حتی بخش‌هایی از خاکشون رو تصرف کرد، اما الان روز به روز در حال ضعیف‌تر شدن هست... ✍ علی طیبیان ✅ کانال علی طیبیان | عضویت 👇 https://eitaa.com/joinchat/2519859404C02e536178b
امروز یکشنبه دوم اردیبهشت ۱۴۰۳ محفل اشک حرم مطهر رضوی عزیزان محفل اشک خادمان چای خانه حرم امام رضا علیه السلام هنرمندان سراسر کشور
کانال علی طیبیان
🔴 سفر مشهد با اعمال شاقه! - قسمت پنجم؛ ورود به هتل (۲) بچه‌ها که رفتن بالا یه مقداری آرامش به محیط
اومدیم حرم می‌خواستم لذت حرم رفتن با بچه‌ها رو براتون بنویسم ولی دیدم واقعاً نمی‌تونم این حس خوبی که به پدر و مادر دست میده وقتی بابچه‌هاشون میرن حرم بازی می‌کنن رو بیان کنم؛ واقعا لذتش در کلمات قابل وصف نیست😇 برا همین گفتم فیلم بزارم خودتون ببینید چه کیفی داره (فیلمارو سرهم کنم براتون میزارم)
27.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اگه پنج تا بچه داشته باشیم میشه بیرون رفت؟ ببینید چه کیفی می‌کنن بچه‌ها 😍 پ.ن: واقعا با هیچ زبونی نمی‌تونم لذت اینکه با بچه‌ها میریم حرمو بیان کنم😇 ✅ کانال علی طیبیان | عضویت 👇 https://eitaa.com/joinchat/2519859404C02e536178b
ببینید چقدر بچه‌ها خواهر و برادر دوست دارن...😍 حیف نیست واقعا بعضی پدر و مادرا بیخیال طی می‌کنن؟
بچه هارو ول کنید، بزارید خودشون بچرخن و بازی کنن، اما از دور کنترلشون کنید که دوتا کار انجام ندن «به خودشون آسیب نزنن»، «به دیگران آسیب نزنن»؛ بعضی از پدر و مادرا هرجا میرن نمیزارن بچه تکون بخوره😒 اینطوری هم پدر و مادر اذیت میشن و باید یکسره درگیر باشن با بچه؛ چون ذات بچه‌ها شیطنت داره و باید با توجه به انرژی زیادی که دارن یکسره بازی کنن و تحرک داشته باشن و برای رشدشون خرابکاری کنن تا تجربه به دست بیارن هم بچه اذیت میشه؛ وقتی ببینه پدر و مادرش نمیزارن هیچ کاری انجام بده، یا کارهای مخفیانه انجام میده و اهل مخفی کاری میشه، یا اصطلاحا تو سری خور و گوشه گیر میشه و روحیشو از دست میده تا جایی که امکانش هست باید بزاریم بچه‌ها بازی کنن و آزاد باشن...
کانال علی طیبیان
بچه هارو ول کنید، بزارید خودشون بچرخن و بازی کنن، اما از دور کنترلشون کنید که دوتا کار انجام ندن «به
بزارید غلطه❌ بذارید درسته✅ نمیزارن هم غلطه❌ نمیذارن درسته✅ ولی چون خیلیا با ز اشتباه می‌نویسن منم همینجوری می‌نویسم😄
کانال علی طیبیان
یکی دوتا نکته‌ی ریز و جالب داره بعداً براتون می‌گم
بعضی از پدر و مادرها فکر می‌کنن بچه‌ها که زیاد بشن کنترلشون سخت‌تر میشه... طبق تجربه‌ بهتون می‌گم: این فکر درست نیست‌ 👇 اتفاقا وقتی تعداد بچه‌ها بیشتر باشه، کمتر پدر و مادر رو اذیت می‌کنن و وقت پدر و مادر رو می‌گیرن؛ بیشتر خودشون با خودشون مشغول میشن و بازی میکنن تو همین کلیپ دیدین دوتا بزرگترا (علی اکبر و زینب) خودشون خواهر کوچیکاشونو کنترل می‌کنن، حتی بعضی وقتا علی اصغر (نوزاد) هم خودشون بغل می‌کنن و باهاش بازی می‌کنن و کاری به کار مادرشون و من ندارن😊 تو خونه هم همینطوره؛ زینب روزی یک ساعت به همسرم کمک می‌کنه و علی اصغر رو می‌خوابونه یا باهاش بازی می‌کنه و سرگرمش می‌کنه یا بعضی وقتایی که صدیقه گریه می‌کنه علی اکبر بغلش می‌کنه می‌برتش تو کوچه دورش میزنه و سرگرمش می‌کنه وقتی به بچه‌ها مسئولیت بدیم خیلی بیشتر از اونی که فکر می‌کنیم کمک می‌کنن👌 اگر به بچه‌ها مسئولیت بدیم و کاری رو روی دوششون بزاریم؛ اینطوری هم خودشون رشد می‌کنن هم پدر و مادر کارشون راحت تر می‌شه
کانال علی طیبیان
بعضی از پدر و مادرها فکر می‌کنن بچه‌ها که زیاد بشن کنترلشون سخت‌تر میشه... طبق تجربه‌ بهتون می‌گم: ا
البته مسئولیتی که به بچه‌ها می‌دیم نباید بیشتر از توانشون باشه، اگر بیشتر از توانشون باشه ضرر هم داره
کانال علی طیبیان
یکی دوتا نکته‌ی ریز و جالب داره بعداً براتون می‌گم
🔴 | گل‌های متبرک بالای ضریح برای مادر، شکلات برای پدر! وقتی داشتیم از کنار ضریح میومدیم، خادم محترمی که تو فیلم هم هست بچه‌هارو صدا کرد بهشون شکلات بده، همینطور که داشت از تو جیبش شکلات در می‌آورد، به زینب و سکینه که چادر سرشون بود گفت: حجاب فاطمی که میگن همینه؟ + زینب سریع خندید گفت: نه این نیست! (تو دلم گفتم این زینب اصلا نفهمیده خادمه چی گفته الکی یه چیزی همینجوری گفت آبرومون رفت😑) - خادم: چرا دیگه همینه، حجاب فاطمی همینه که چادر دارید + نه من مقنعه رنگی دارم، مانتوم هم رنگیه چون خوشگله نامحرما می‌بینن، ولی حجاب فاطمی از این بهتره (منظورش این بود که نباید جلب توجه نامحرم کنه) (من از شنیدن جواب زینب کمرم رگ به رگ شد😂) بعدش که سوالو جواب دادن، شکلات‌هارو گرفتن و خوردن یه دونه اضافه اومد، سکینه داشت اون یدونه رو پس می‌داد به خادم، من که دورتر ایستاده بودم داشتم فیلم می‌گرفتم گفتم «اون یدونه باشه برای داداششون که پیش مامانشه😎» این جمله رو که گفتم خادم بنده خدا دیگه از تعجب به وجد اومد (همون لحظه که تو فیلم داره عدد ۵ رو نشون میده😆) محبت داشت و منو بغل کرد، همینجوری در گوشم یکسری جملاتی گفت که دقیقشو یادم نیست (تشویقم کرد) همین وسط یه بنده خدا هم اونجا نشسته بود سریع اومد دست چپ منو گرفت مالید رو سرش گفت: یه دستی به سر ما بکش🤣 خلاصه آقای خادم یه هم داد به من، بعدش گفت ایستادیم و باهم عکس گرفتیم بعد از عکس گرفتن بهش گفتم شما که در جوار آقا هستید برای ما دعا کنید آقا مارو بازم بطلبه ایندفه یکسال نتونستیم بیاییم و... همینطور داشتم حرف می‌زدم یه دفه یه بسته گل خشک شده از جیبش درآورد گفت: این بسته بالای ضریح هست، هدیه‌ی مادر بچه‌ها😊 خیلی خوشحال شدم و تشکر کردم، شمارشونو هم دادن که عکسارو براشون بعدا بفرستم تو ایتا (امشب فرستادم) خلاصه خداحافظی کردیم و رفتیم... 👈بعدش که رفتیم تو راه خیلی فکر کردم به اینکه واقعا زحمتی که مادرها در طول زندگی برای بچه‌ها می‌کشن به هیچ عنوان قابل مقایسه با زحمت پدرها نیست؛ نسبتش مثل همین گل متبرک بالای ضریح و شکلات هست پ.ن: به نظرم یکی از مهمترین وظایف پدرها اینه که به بچه‌ها یاد بدن احترام مادرشون رو نگهدارند، بشینن برای بچه زحماتی که مادر انجام میده رو توضیح بدن و به بچه بگن هر چقدر هم زحمت بکشی و به مادرت خدمت کنی نمیتونی زحمات مادرت رو جبران کنی... باید جایگاه و منزلت مادر تو خونه محترم باشه، باید بچه‌ها یاد بگیرند حتما دست مادرشون رو ببوسند و از مادرشون قدردانی کنند ✳️ خونه‌ای که توش احترام مادر حفظ بشه، خیلی از مشکلات اصلا توش پیش نمیاد و بچه‌ها تربیت درست و آینده‌ی خوبی خواهند داشت👇 پدری که به بچه‌هاش توصیه کنه احترام مادرتونو نگهدارید احترام خودش هم توسط همسرش و بچه‌هاش حفظ میشه در نتیجه بچه‌هایی تربیت میشن که اهل احترام گذاشتن به پدر و مادرشون هستند و حرف پدر و مادرشون رو گوش میدن؛ و چون اهل حرف گوش دادن هستن و خودسری نمیکنن اینطوری بخش بزرگی از زندگی و آینده‌ی خودشون هم تضمین میشه و خیلی از مشکلات اصلا براشون پیش نمیاد ✍ علی طیبیان ✅ کانال علی طیبیان | عضویت 👇 https://eitaa.com/joinchat/2519859404C02e536178b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داشتیم صبحونه میخوردیم یه دفعه دیدیم یه کفشدوزک اومده کنار سفره داره راه میره🐞 همسر کفشدوزکو گرفت گذاشت رو دستش که به بچه‌ها نشون بده؛ زینب از ترس رفته بود کنار که کفشدوزکه نپره روش، علی اکبر هم خیلی بی‌تفاوت با یه لبخند ملیحی نشسته بود صبحونه میخورد (انگار یه عمری تو کوه و جنگل زندگی کرده کفشدوزک براش عادیه؛ یه حس چریک بودن داشت مثلا فقط تمساح بهش هیجان میده😂)، سکینه و صدیقه هم سریع از سر سفره بلند شدن رفتن نگاش کنن چه شکلیه؛ داشتن از ذوق و خوشحالی می‌پریدن هوا، هی این پا و اون پا میکردن نشونش میدادن، صدیقه با زبون بی زبونی هی نشونش میداد یه چیزیو با ذوق و شوق توضیح میداد ولی خب نمیفهمیدیم چی میگه😆 دیدنی بود خوشحالیشون، خانم می‌گفت: علی ببین چیکار میکنن😍 کفشدوزکه پرید اومد نشست اینطرف سفره، علی اکبر هم گرفتش گذاشت رو دستش که راه بره؛ بچه ها هم از اونور سفره دویدن اومدن اینطرف شروع کردن بپر بپر کردن👼 علی اکبر هم شروع کرد به خاطره گفتن که یکبار تو کوچه کفشدوزک دیدیم با دوستام گرفتیمش و... خلاصه همه خوشحال و شاد بودن یه دفه کفشدوزکه پرید تو استکان چایی علی اکبر و همه چیز تموم شد!😑 پایان نتیجه‌ی اخلاقی؛ به دنیا دل نبندید... ✅ کانال علی طیبیان | عضویت 👇 https://eitaa.com/joinchat/2519859404C02e536178b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸  امروز یه هیئت رفتیم؛ جلسه خونگی بود بعد از روضه هم سخنران سوالات و شبهات بچه‌ها و بزرگترا رو جواب می‌داد👌 برنامه پرسش و پاسخ خیلی خوب بود؛ بچه‌ها گاهی موقعا یه سوالاتی می‌پرسن که شاید خیلیا باورشون نشه که بچه‌ها اصلاً به اینجور چیزا فکر می‌کنن، مثلا 👇 - (ما چرا آفریده شدیم) هدف خلقت چیه؟ - اگه ما خلق نمیشدیم چی می‌شد؟ - چرا بعضیا تو خانواده‌ی پولدار به دنیا میان، بعضیا تو خانواده‌ی فقیر؟ - چرا بعضی آدما خوب میشن بعضیا بد میشن؟ و... خلاصه کلی سوالات هست تو ذهن بچه‌ها که اکثرا وقتی از پدر و مادر می‌پرسن یا جوابشو نمیدونن یا بلد هستن ولی نمیدونن چیجوری برای بچه توضیح بدن، برای همین به صورت حرفه‌ای بچه رو میپیچونن و یه جوری از جواب دادن طفره میرن😂 به نظرم یکی از راه‌ها برای حل سوالات بچه‌ها، شرکت در همین جلسات پرسش و پاسخه؛ بدین صورت که یه حاج آقا دعوت کنید بیارید بزارید وسط، به صورت رگباری شروع کنن بچه‌ها و بزرگترا ازش سوال پرسیدن😄 ❌الکی سختگیری نکنید برای پذیرایی؛ یه کاری نکنید که به خاطر سخت بودن پذیرایی و هزینه‌ها نتونید برنامه بگیرید و کلا جلسه منتفی بشه ✅ ساده و معمولی پذیرایی کنید؛ ما سیب زمینی و تخم مرغ آب‌پز خوردیم ناهار ✅ کانال علی طیبیان | عضویت 👇 https://eitaa.com/joinchat/2519859404C02e536178b