🔴 مورچهای که به حقیقت رسید🐜
دیروز صبح داشتم کمک میکردم ایرانیتهایی که خریده بودم برای سقف خونه رو از تو حیاط بدیم بره بالای پشت بوم، وسط کار با یه صحنهی جالب روبرو شدم که فکرمو خیلی مشغول کرد👇
چون چند هفته هست ایرانیتها رو کف حیاط گذاشتیم لابلاش مورچه و کلی حشره بود، یکی از ایرانیتهارو که برداشتیم رسیدیم به لونهی مورچهها😃
هزاران مورچهی ریز بودن که بین دوتا از ایرانیتها برای خودشون یه خونهی یک وجبی ساخته بودن، به اندازهی نصف قاشق غذاخوری آذوقه وسط لونهشون جمع کرده بودن که در آینده استفاده کنن، یک طرف لونهشون هم به اندازهی نصف قاشق غذا خوری خاک و سنگ ریزه جمع کرده بودن که مثلا دیوارشون بود، واقعا برام صحنهی جالبی بود😇
همینجور داشتم با دقت بهشون نگاه میکردم که یکدفعه کارگری که کنارم بود ایرانیت رو بلند کرد و همه چیز رو بهم ریخت! (اصلا دوست نداشتم زندگیشون رو بهم بریزم، اگر به من بود اون یدونه ایرانیت رو با آرامش میذاشتم یه گوشه و چند ساعت صبر میکردم تا خودشون جابجا بشن اما نشد متاسفانه)، خلاصه ایرانیتی که خونهی مورچهها بود رو فرستادیم بالای پشت بوم برای نصب شدن روی سقف
بعدش فکرم خیلی مشغول شد؛ با خودم گفتم ما #انسانها هم مثل همین #مورچهها هستیم
ما و مورچهها فکر میکنیم جایی که برای خودمون تو این دنیا درست میکنیم هیچوقت تکون نمیخوره و محکمه!
ما و مورچهها فکر میکنیم چیزایی که ذخیره کردیم برامون باقی میمونه!
ما و مورچهها فکر میکنیم با مقداری خاک و سنگ برای خودمون امنیت درست کردیم!
خلاصه کلی حساب و کتاب پیش خودمون میکنیم، اما به این فکر نمیکنیم که همهی حساب و کتابهایی که ما انجام میدیم در محدودهی خانهی کوچک ماست...
اما حقیقت خیلی فراتر از اون چیزیه که ما و مورچهها میبینیم، حقیقت چیزیه که باید حسش کنیم، باید بریم سمتش، مثل مورچههایی که بالای ایرانیتها میایستند و تمام حیاط رو میبینند، آسمون رو میبینند، زمین رو میبینند، به حقیقت میرسند و متوجه میشن حقیقت فراتر از اون چیزیه که تصور میکردند...
حقیقت اینه که دنیای بسیار عظیمی وجود داره و هر چیزی ممکنه هر لحظه در اون دنیا تغییر کنه و زندگی ما و مورچههارو زیر و رو کنه و امنیتمون رو از ببره
حقیقت اینه که هیچ چیزی برای ما و مورچهها باقی نمیمونه مگر اون چیزای خوب و بدی که تو قلبمون ذخیره کردیم و نگهداشتیم
حالا اگر شما یک مورچه یا یک انسان هستید شاید بپرسید با این وضعیت که همه چیز ممکنه تغییر کنه، پس چطور به #آرامش برسیم؟
پاسخ: #حقیقت اینه که خالقی وجود داره که فقط با توجه به عظمت و قدرت اون خالق، ما و مورچهها به آرامش میرسیم و بدون توجه به اون خالق هرگز به آرامش نمیرسیم...
#علی_طیبیان | عضویت👇
@ali_tayebiyan
https://eitaa.com/ali_tayebiyan/4799
در مورد این کلیپ👆
این کلیپ یک درس بزرگ داره: در طبیعت، "زندگی فردی" از "زندگی جمعی" جدا نیست مورچهها با یک غریزه میفهمن چیزی که واقعا برای یک نفر از جامعه نفعی داره، برای بقیه هم نفع داره و چیزی که برای یک نفر خطر داره، برای بقیه هم خطرسازه.
حالا ما انسانها گاهی با خودمون میگیم: «به کسی ربطی نداره من چه کار میکنم»! یا میگیم: «زندگی خودمه»! و... اما حقیقت اینه که هیچ "عمل فردی" بیاثر بر "جامعه" نیست 👈 پس همهی اعمال ما که در جامعه انجام میدیم به همهی اعضای جامعه ربط داره.
اینجاست که امر به معروف و نهی از منکر هم معنا پیدا میکنه؛ وقتی یک نفر در جامعه کار خیر میبینه، باید بقیه رو هم به سمتش دعوت کنه تا نفع جمعی شکل بگیره و وقتی یک نفر خطری رو حس میکنه (چه فکری، چه اخلاقی، چه اجتماعی)، باید جلوش رو بگیره تا همه نجات پیدا کنن.
امر به معروف و نهی از منکر یعنی من نمیتونم بیتفاوت باشم؛ چون سرنوشت تو با سرنوشت من گره خورده... چون اگر من خاموش باشم، آتیشی که امروز گوشهی کلونی روشن شده، دیر یا زود دامن همه رو میگیره.
درست مثل #مورچهها که «خبر خوب» رو پنهان نمیکنن و «خطر» رو هم مخفی نمیکنن، ما #انسانها هم موظفیم در کلونی انسانیمون، خیر و شر رو به هم منتقل کنیم. این "دخالت بیجا" نیست، بلکه خودِ "مسئولیت اجتماعی" هست✋
#علی_طیبیان | عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/2519859404C02e536178b