#قصه_ی_پر_غصه_ی_شام_سیاه
#اسارت_اهل_بیت_ع
#حضرت_زینب_س #شام_سیاه
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
قصه ی پُر غصه ی شـام سیاه
بــر ســر زینـب چـه آورد آه آه
از دم دروازه تـــا بــزم شـراب
دختر زهرا شد ازغم دل کباب
اُف بـر این دنیا،جسارت تاکجا؟
خـارجی خـوانـدند آل مصطفی
نــــور چشمـان علی و فـاطمه
گشته اند بیگانه در چشم همه
اُف بر این دنیا که زینب را زدند
نــوگــلان پـاک مذهب را زدند
از خجالت بین مــردم بیـن راه
زینب از دل می کشیدپیوسته آه
سینه اش صدکـربـلای روضه بود
جسمش ازشلاق بی دردان کبود
آه آه از مجـلــس شـــوم یــزید
کَس نداند زینب آنجاچون کشید
کار زینب اشک و آه و ناله شد
یک شبه چون یک زنِ صدساله شد
گــر چـه زینـب دیده غم در کـربلا
در اســارت شــد بــه پیـری مبتلا
الامــــان از طعـنـه و زخـم زبـان
الامــان از چشــم هِیـز مـردمان
هــر چـه بــودند از اَرازِل آمـدند
حضــرت سـجـاد را دِق داده اند
حجـت حــق بود در زنجیـر کین
نــالـه زد ای عمـه جـان نـازنین
نیمه جان هستم اگرشرمنده ام
جان بـابـا غم مخـور تـا زنده ام
زینـب از زخــم زبـانهــا پیـر شد
ظالمــانـه هـر گــذر تحقیـر شد
آفـرین بـر زینب و این خواهری
بـر یتیمـان کـرده زیبـا مـادری
بیــرق عبــاس روی دوش او
همچو حیدرمی کند روشنگری
بیشـتر از داغــداران داغ دیـد
مـادرانـه می کنـد غـم پـروری
او پـس ازکرب و بلا تازنده بود
کـرده از داغ حسین نوحه گری
ای اَمان ازشهر شام و ازدحام
شـام کـرده عمـر زینب را تمام
آه از افغــان طفــلان حسـین
جان بـه قـربان یتیمان حسین
پیـش چشـم اشـکـبار کودکان
چـوب مـی زد بـرلب بـابـایشان
طفلکـان بــردنـد بـر زینب پناه
عمـه جان بر طشت زَر بنمانگاه
خیزران را بـر چه می کوبد یزید؟
از چه عمه رنگ رخسارت پـرید؟
عمه جان بیتابی ات ازبهرچیست؟
جـان بـابـا آن سـر بُبریده کیست؟
عمـه قـرآن خـوانـدن او آشناست
بـه گمـانم عمه او بـابـای ماسـت
عمـه جـان بـرگـو که دیگربس کند
کـی پدر را پیش طفلان مـی زند؟
لب فـروبنددیگرای«مداح»خموش
زینب ازاین روضه ات رفته زهوش
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇
@aliakbar_esfandiar_madah