ا2⃣
🌼 #حدیث_میلاد_گل_نرگس
🍃💞شيخ صدوق با سلسله اسناد خود از حكيمه خاتون روايت مى كند كه فرمود:
امام حسن عسكرى عليه السلام كسى را نزد من فرستاد و پيغام فرستاد:
#ياعمه_اجعلى_افطارك_هذه_الليل
#عندنا_فانها_ليلةالنصف_من_شعبان #فان_الله_تبارك_وتعالى
#سيظهر_فى_هذه_الليله
#الحجه_وهوحجته_فى_ارضه💞
عمه جان امشب براى افطار به نزد ما بيا، زيرا امشب شب نيمه شعبان است ، و آن شبى است كه خداى تبارك و تعالى حجتش را كه حجت خدا در روى زمين است ، در آن پديد خواهد آورد. 💞
حكيمه مى گويد: پرسيدم : مادرش كيست ؟
فرمود: نرجس.
عرضه داشتم : جانم به فدايت ، هيچ اثر حمل در او نمى بينم . 💞
فرمود: آرى ، ولى حقيقت همان است كه به تو گفتم .
حكيمه مى گويد: چون بر نرجس خاتون وارد شدم سلام كردم نشستم . 💞
نرجس خاتون در برابرم نشست كه كفشهايم را در آورد و گفت: اى سرور من عصر به خير. 💞
گفتم: بلكه شما سرور من و سرور خاندان من هستيد.
نرجس خاتون سخنم را قطع كرد و گفت: اين چه حرفى است عمه جان؟!. 💞
گفتم: دخترم خداوند امشب به تو فرزندى عطا خواهد كرد كه آقاى دو جهان و سرور دو سراى مى باشد.
نرجس خاتون اظهار شرمسارى كرد. 💞
چون از نماز عشا پرداختم افطار كردم و خوابيدم ، در نيمه هاى شب برخاستم و نماز شب را به جاى آوردم ، او هنوز خواب بود و هيچگونه ناراحتى نداشت . هنگامى كه از تعقيبات فارغ شدم باز هم خوابيدم ، يكبار ديگر بيدار شدم ، ديدم او هنوز خواب است . 💞
بعدا او نيز برخاست ، نماز شب را ادا كرد و مشغول استراحت شد.
من به صحن خانه رفتم تا از فرا رسيدن اذان صبح آگاه شوم ، ديدم سپيده نخستين همچون دم گرگ پديدار گشته ، ولى نرجس خاتون همچنين خفته بود.💞
اينجا بود كه دچار شك و ترديد شدم ، كه ناگاه امام حسن عسكرى عليه السلام از همانجا كه نشسته بود به من بانگ زد:
#لاتعجلى_ياعمه_فهاك_الاءمر_قدرب :
عمه شتاب نكن ، آگاه باش كه وعده الهى نزديك است. 💞🍃
#ادامه_دارد...