eitaa logo
کتیبه تاک
377 دنبال‌کننده
18 عکس
3 ویدیو
2 فایل
#کتیبه_تاک را #به_زبان_مادری #لب_خوانی کنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
دریا مرا پس می زند، علی اصغر شیری.wav
20.73M
دشمنانم راست می گفتند، در گرداب ها دست هایت را همین چند آشنا پس می زند
هدایت شده از شـعـــــرنـاب
استکان ها هجای کوتاهند، نلبکی ها همه هجای بلند وزن دوری گرفته سینی چای، بس که رقصیده هر النگویت هجای کوتاه U هجای بلند. __
نگو کاشانه ای آتش گرفته در میخانه ای آتش گرفته دلیل اشک های شمع این است: پر پروانه ای آتش گرفته
هدایت شده از کتیبه تاک
بانوی وحی! هستی پیغمبر! در خانه تو عشق فراوان است از کوه نور غار حرا می گفت: إقرا... که خانه خانه ی قرآن است تابیده نور وحی به تقدیرت، خورشید و ماه یکسره تسخیرت بی شک شکوه آیه چشمانت با اولین نگاه مسلمان است س
هدایت شده از کتیبه تاک
همیشه اول پاییز عشق می خندد تو مهربان شده‌ای، مهر ماه زیبایی است
خزان چه کرده مگر با درخت تازه جوانت که باید اشک انارش به جویبار بریزد
هدایت شده از شعـرهـای نـاب
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ دنبال تو گشتیم به هر گوشهٔ بامی بُرقع بزنی یا نزنی مــــــــاهِ تمامی ━━━━💠🌸💠━━━━ @sherhaye_nab
نوک می زند پرنده باران به شیشه ها پر می کشد دلم به هوای همیشه ها
پیشانی ام کتیبه خط خورده ای شده گویا نوشته این دو سه خط: د و س ت د ا ر م ت
باید جواب ابرهه سجیل باشد باید هدف ها قلب اسرائیل باشد اداره‌تکنولوژی،گروه‌های‌آموزشی‌وبررسی محتوای متوسطه استان قم @QomTechnology
هدایت شده از ادبخانه
🍁خزان چه کرده مگر با درخت تازه جوانت که باید اشک انارش به جویبار بریزد🍂 🍁
هدایت شده از شاعرانه
علی‌اصغر شیری شهریور ۱۳۶۴ در ماه‌نشان زنجان متولد شد. وی در کودکی همراه خانواده به قم مهاجرت کرد و تحصیلات خود را در این شهر گذراند. او از نوجوانی به شعر علاقه داشت و به گفته خودش سرودن را با شعر آیینی ترکی در هیآت آغاز کرده است. وی در جشنواره‌ها و کنگره‌های مختلفی برگزیده شده است. تحصیلات دانشگاهی وی در رشته زبان و ادبیات فارسی است و اکنون به تدریس در آموزش و پرورش اشتغال دارد. «به زبان مادری»، «لب‌خوانی» و «کتیبه تاک» سه مجموعه شعر او است. 📜 @sheraneh_eitaa
یقین خون تمام عاشقان بر گردنم باشد اگر پا پس کشیدم لحظه ای از عشق مدیونم
هدایت شده از گلچین شعر
برای دیدنم این بار هم مُردَّد بود گناه او که نبود، استخاره ها بد بود کبوترانه‌تر از پیش جلد هم بودیم چرا که من قمی‌ و او هم اهل مشهد بود کنار حوض حرم آشنا شدیم ولی قرار آخرمان روبه روی گنبد بود برای شاعری من شروع خوبی شد «زن جوان غزلی با ردیف آمد بود» تمام درد دلم را فقط به او گفتم برای گریه من شانه ای که باید، بود قرار آخرمان بود و گریه ها کردیم همین که گفت کنارم دگر نخواهد بود @golchine_sher
هدایت شده از کتیبه تاک
فال حافظ را بگیر احوال حافظ را بپرس از غزل ها حسرت و آمال حافظ را بپرس در لسان الغیبی او، رازها ناگفته ماند از دل شاخه نبات، اقبال حافظ را بپرس از خروش خمره ها، از جنب و جوش خمره ها مستیِ بیش از حدِ تمثال حافظ را بپرس غرقهٔ بحر رمل بوده است در شطّ شراب خط به خطِ بادهٔ رمّال حافظ را بپرس گشته ام دیوان به دیوان، دیده ام شاهدمثال از من شاعر فقط امثال حافظ را بپرس فالگیری دوره گردم در شب یلدای شهر از غزل آوازهٔ نقال حافظ را بپرس خواجه حق بر گردن ما عاشقان دارد هنوز گاه گاهی با تفأل حال حافظ را بپرس
هدایت شده از اَرِنی
خزان چه کرده مگر با درخت تازه جوانت که باید اشک انارش به جویبار بریزد
هدایت شده از کتیبه تاک
شهر من قم نیست اما در حریمش زنده ام در هوای حق حق هر یاکریمش زنده ام در حرم، در خلوت شب های احیا تا سحر محو کاشی های رحمان و رحیمش زنده ام در هوای تازه اش هر دم مداوا می شوم هر نفس با ربناهای نسیمش زنده ام من پر از شب های پروین خوانی ام کنج حرم تا سحر با قصه ی اشک یتیمش زنده ام در میان تیمچه، در ازدحام رنگ ها در میان نقش بازار قدیمش زنده ام دود اسفند حرم حرزالامان شهر شد تا نفس دارم فقط با این شمیمش زنده ام
غزلی از من در خبرگزاری مهر تقدیم به کریمه اهل بیت علیهم السلام http://mehrnews.com/x36bMp
با دست روی سینه به او احترام کن از روی کوه خضر به بانو سلام کن
جگرم کورۀ آتش زده را می ماند در کف کوزه گری پیر، گلم خشکیده
باران شروع می شود اما تو نیستی این چتر بغض کرده چرا وا نمی شود؟
هدایت شده از رباعی_تک بیت
کسی که خون دلش از شراب سرخ تر است چرا پیاله به کف باشد و خمار کسی؟ @robaiiyat_takbait
هدایت شده از اَرِنی
مو به مو از شب نشینی های زلفت گفته است درد دل ها کرده با من شانه، وقتی نیستی
هدایت شده از کانون مداحان
بارها با آن که توفیق زیارت داشتم در دل درمانده اما باز حسرت داشتم گرچه عمری من نمک‌گیر قمم، فرقی نداشت حس من این است در مشهد اقامت داشتم با هم از پرواز می‌گفتیم روی گنبدت کاش با بچه کبوترها رفاقت داشتم مادرم پیغام داده: دست خالی برنگرد مادرم تنها خبر دارد که حاجت داشتم شعر را روی بلیت خود نوشتم، ای عزیز! در ضریح انداختم آنچه بضاعت داشتم باید از هر خادمت کسب حلالیت کنم تا تو را پیدا کنم، هر صبح زحمت داشتم ✍ مقدمتان رابه این کانال26هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■همه کانالها ┏━━☘🌺☘━━┓ http://www.mesf.ir/s ┗━━☘🌺☘━━┛ ■■■■■■■■کانال ایتا ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
برای شهدای غیور مرزدار با قدم‌هایت سکوت دشت را در هم بریز ردّپای توست مرز سرزمین مادری با نگاه بی کرانت دشت را تسخیر کن تا نیفتد سرزمین تو به دست دیگری از افق سر می‌زند هر صبح مهر خاوران سایه‌ی تو پرچم در اهتزاز میهن است در هجوم بادهای در به در محکم بایست مثل کوهی که سراسر پیکرش از آهن است هر نسیمی‌ که گذر کرده است روزی از برت دشت‌ها را سر به سر با بوی تو آکنده است زندگی جاری است در چشم تو چون زاینده رود زندگی در هر نگاه بیقرارت زنده است بر لبت آوازهای بومی‌ات گل کرده است خاطرات کهنه ی تو عشق را در بر گرفت روی خاک سرزمینت می‌نویسی نامه را نامه‌ای که سطرهایش عشق را از سر گرفت مثل سربازی که جان بر کف لب مرز آمده است دوستت دارم، به شوقت در خطر افتاده ام بعد تو دسته گـلی بر روی سـیـم خاردار پرپرم کرده است و از تو بی خبر افتاده ام