ای ابا الفضل، باور نداشتیم بری و ما رو رها کنی. ای ابالفضل، و چه کسی این برادرت حسین رو یاری میکنه. (۵بارتکرارشده) بوسه بر کف دستهای تو بمیری هم تو رو رها نمی کنیم. برادرم اگه شده به خاطر من برگرد به خیمه ها(۲بار) بگو که اصلا نرفتی😢 حسین که زمین خورده😥 کوچولوها گریه میکنن و پیشاپیش تو می دوند حسین رو درحالی که به خودش می پیچید با قلب پر درد گذاشتی آمدم راه رو به حسین نشون بدهم ای عباس بعداز تو حسین چشمش نابیناشد😭 دیدمش، پیراهنت رو توی خیمه ها بغل کرده.(۲بار تکرار کرده) 👈وقتی رفتی ماند واشکهاش و تمامی موهای سفیدش👉( این قسمت یک کلمه نامفهوم داشت ) حسین قهرمان جوری شد که بعد از تو دخترانش زیر بغلشو می گیرن😢(۲بار) ای ابا الفضل، باور نداشتیم بری و ما رو رها کنی. ای ابالفضل، و چه کسی این برادرت حسین رو یاری میکنه(۲بار تکرار) چه کنیم در نبودنت ضایع میشیم (گم میشیم) در غیابت. ای هوای نفس کشیدن ما، چطور میشه بدون تو زندگی کرد؟!(دوبار تکرار) ببین جمع شدنشون، و اون سرازیر شدنشون(منظورشون لشگر ابن زیاد)(۲بار تکرار) با این وجود تو میری و چشمانتون می بندی😥 گرانتر از چشمهای خودم، کمک ویاری تو رو می خواهم. گوش کن ببین در خیمه ها ضجه های خواهرانت ای عباس این زیبایی تو برای زیر خاک نیست😭 حسین تو فریاد زد، چقدر زخمهای زیادی دارم و تو بزرگترین زخم منی. ای برادر ماه من، فقط تو قبل از مرگ، جان منو بگیر (۲بار) ای ابا الفضل، باور نداشتیم بری و ما رو رها کنی. ای ابالفضل، و چه کسی این برادرت حسین رو یاری میکنه(۲بار تکرار) کمرها که شکستی، قلبها ترک برداشته، خنده هایت ویا معاشرتت رو چطور فراموش کنم😢 سالها با تو بودم و بزرگت کردم، چقدر انتظارت رو کشیدم. تو بچه بودی من بغلت کردم، وقتی شبها گریه می کردی، کنارت شب رو بیدار می ماندیم، گهواره ات رو یه ساعت من و یه ساعت حسین تکان میدادیم(۲بار)😥 نگران بودیم نکنه قنداقه به دستانت فشار بیاره، وقتی از خواب می پریدی هرکاری میکرد مادرت، از گریه ساکت نمی شدی، حسین بود که بغلت می کرد و راه میبرد و تا صبح لالایی میگفت(۲دوبار) ای ابا الفضل، باور نداشتیم بری و ما رو رها کنی. ای ابالفضل، و چه کسی این برادرت حسین رو یاری میکنه(۲بار تکرار) همه ی خانواده به تو التماس میکنه، تا نروی. همگی روبروی تو روی خاک نشستن(۲بار) آخر، عون (پسر حضرت زینب (ع)) فوت کرده، کی میتونه اونو برگردونه؟! ومن فریاد میزنم پسرم عون دایی تو برگردون. من بسمت حسین میدوم و توان ندارم(۲بار) رو بروی هم شدند و دوتا برادرهام همدیگر رو تو بغل گرفتن، و من تمام توانم رفته بود، صدایم کردن و گفتن بیا و من بین خودشون گرفتن(۲بار) ای ابا الفضل، باور نداشتیم بری و ما رو رها کنی. ای ابالفضل، و چه کسی این برادرت حسین رو یاری میکنه(۲بار تکرار)

‏فایل صوتی از طرف Fatima