eitaa logo
گروه فرهنگی جهادی علی بن موسی الرضا ع
1.1هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.7هزار ویدیو
81 فایل
ادمین و خادم گروه محمد عمادی @MReza98
مشاهده در ایتا
دانلود
952.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک ویدئویی میفرستم که انرژی بگیرید کیف کنید حال کنید بفرستید برای نوجوان ها و جوان‌ها برادرها و خواهرهای خوبم لذت ببرید ازین جملات آسمانی ببینید چه فرمانده‌ای واقعا با امامش تا آخر موند.... دیدید آرمان علی وردی عزیز و خوشبخت ما، حتی زیر شکنجه به امامش توهین نکرد... و چه زیبا گفت رهبرم نور چشم من هست... اینها تربیت شده های روضه ها و مساجد و الگوگرفتن از حاج قاسم ها هستن... حاج قاسم که خودش هم اینجا داره یک تعبیر قشنگ و بی نظیر میکنه و میگه: سرم رو تقدیم دو نفر میکنم، اما قلب یکی هست، قلبم رو به... دوست دارم این کلیپ رو هزار بار ببینم و ببینید... و هزار بار انقلابی تر مهربان تر و امیدوارتر بشید و بشیم...
آقا فرمودند: فکر این بچه ما را رها نمی‌کند... هرلحظه نگاه کردن به این تصویر هم مرا را سیر نمیکند... این عکس دارد فریاد می‌زند پدر که داشته باشی همه چیز داری... حالا اگر این محبت پدرانه انقدر عمیق باشد که فکر تو او را رها نکند یعنی تو خیلی خوشبختی... از روزی که دست محبت آقا را روی سر آرتین جان دیدم، دلم گره خورد به این روایت امام رضا ع که فرمودند: الامام الانیس الرفیق و الوالد الشفیق والاخ الشقیق والامُّ البّرة بالولد الصغیر... امام همدم و رفيق، پدر مهربان، برادر برابر، مادر دلسوز به كودك، و پناه بندگان خدا در گرفتارى سخت است... میبینی امام چه پدر مهربانیست! پدر که داشته باشی همه چیز را یکجا داری... امام، رفیق، همدم، پدر، مادر و برادر... تو خیلی خوشبختی آرتین جان...💔
صاحبان دست های مزیّن به جراحت مقدس انقلاب عزیزمان، در یک قاب... 💔✋ http://eitaa.com/aliebnemosa
گاهی به این موضوع فکر می کنم مهمترین دغدغه ها و نگرانی های سلمان و مقداد و ابوذر؛ مهمترین هم و غم و تلاش میثم تمار و حبیب مظاهر در زمان خودشون؛ یاری امام زمانشون بوده و لاغیر ... روزها و هفته ها میگذره و تموم می‌شه... ولی چند بار به امام زمانمون فکر کردیم ؟ دغدغه ها و نگرانی های ما هم به امام زمانمون مربوط میشه یا برای آباد کردن دنیای خودمونه ؟؟؟ چندبار وسط مشغله های صبح تا شبمون نشستیم و یک فکر اساسی کردیم که قدم‌های ما برای تحقق اهداف ظهور چی میتونه باشه؟؟؟ نه حرف خالی.... پای کار امام زمان وایسادنو میگم... نگاه آبی و آسمانی و پدرانه‌ی امام زمان را در بین همه چیز و با همه چیز و برای همه چیزمون دیدن میگم... رهبرمون فرمودن هم با تمام روحتون منتظر فرج باشید؛ هم‌ با جسمتون قدمی برای تحقق اهداف ظهور بردارید... تحقق...اهداف... ظهور... من... کارهام...درس‌هام...فعالیتام...نگاهم...پوششم...خواب و خوراکم... تنبلی نکردنم... مطالعه و کارفکری کردنم... عبادتم... حرف زدنم... معاشرت هام... همه چیزهای ریز و درشتی که صندوق دل و قلب و وقتمو پر کرده...تحقق اهداف ظهور.... محمود بیضایی قبل شهادتش نوشت: "اصلا شیعه به دنیا آمده‌ایم تا مؤثر در ظهور باشیم" اینو اگه‌روزی صدبار با خودم‌تکرار کنم کمه؟؟؟ بله کمه... چون تکرار فایده نداره... مهم یه کاری انجام‌دادنه... مهم به چشم امام زمان اومدنه... همیشه پایان دعاهام‌ میگم : خدایا دغدغه ی دین رو ازم نگیر! اون‌ روزی که‌ دیگه به درد دینت نخوردم نفسمو بگیر... تو بین منتظران هم عزیز من چه غریبی...
نفس کشیدن و زنده بودن زن ها و بچه‌ها دلخوشی هر رزمنده‌ای برای ادامه مقاومت است... این روزها همه دارند از زنان و کودکان غزه می‌گویند... از بچه ‌های زیر آوار مانده... از مادرهایی که ضجه دلتنگی می‌زنند و شب‌ها عباپوش می‌خوابند، که اگر بمب و موشکی رشته حیاتشان را قطع کرد، حجابشان کفن‌شان بشود... از بچه هایی که در روزهای این جنگ مظلوم کش، از بازی و خنده می‌ترسند، ترس از این که دقیقه ای بعد باشند و مادر و پدری نباشد... اما من وسط همه این روضه های مکشوفه، می‌خواهم از پدرهای غزه بگویم؛ از دست‌هایی که جنازه به بغل علامت پیروزی نشان میدهند... لالایی میخوانند و رجز میگویند... بین تل آوار و مصیبت عروسک یادگاری طفلشان را در می‌آورند... و اندکی بعد غریبانه و بیصدا در گوشه‌ای قبر کوچکی را کنده و بدن بی‌جان طفلشان را درون خاک وطن می‌گذارند و شاید وقت بوسه آخر با صدای لرزان و آرام کنار گوش آن طفل معصوم می‌گویند: دیگر نترس بابا جان...دیدارمان به قیامت عزیز بابا... این روزها همه از کودکان و زنان فلسطینی می‌گویند، اما من میخواهم از مردهای غزه بگویم... مردهایی که برای پدر شهید شدن هنوز خیلی جوانند...💔😔
چقدر لب هایم به ترنم نامش، از خیابان های منتهی به حرم محتاج است ... چقدر دلم لک زده برای رد شدن از باب الجواد حرم و خواندن اذن دخول همراه با اشکی که میچکد و پروازم میدهد تا کنار ضریح ... دلم نوشیدن زمزم از سقاخانه اش را می خواهد ... دلم ایستادن و زل زدن به پنجره فولاد و زمزمه های پر از راز و نیاز بیماران درد عشق را می خواهد ... دلم نگاه طولانی به حرکت پرچم سبز، روی گنبد طلایی حرمش را می خواهد ... دلم نوازش خنکای عطر حرمش را مطالبه می کند وقتی نزدیک شلوغی های ضریح تمام غصه هایت را فراموشت می‌کنی و سراپا تمنا میشوی ... دلم نشستن در ایوان مقصوره صحن گوهرشاد را التماس می کند ... دلم صحن آزادی را میخواد که همیشه مرا زودتر به ضریح چشمانش میرساند... دلم چه تمناهای عاشقانه ای دارد ... باز هم دلتنگ شما هستم امام رئوفم ... امام رضا بین تمام نجواهای عاشقانه صدایم را داری صدای دلتنگ ها را داری؟؟؟ اي حرمت ملجا دردماندگان... دور مران از در و راهم بده... لايق وصل تو كه من نيستم... اذن به يك لحظه نگاهم بده... https://eitaa.com/aliebnemosa