عقل یشمی خالخال پشمی
#صحیفه_شناسی 📌 صحیفه: #اُمّالدعاء یکی از نظریات من درباره #صحیفه_کامله_سجادیه این است که این کتا
#ویرایش
✅ با مباحثه و کمک هوشمصنوعی، عنوان انتخاب شد. 👌
📌 مرجعیت علمی قرآن
از من بپرسی، میگم این عنوان نتیجه دو چیزه: ۱.رگههای روحیه اخباریگری ۲.افراطگرایی در اهمیت به نهاد علم !
از یک طرف، علم برایمان مهمترین چیز است؛ از یک طرف، میخواهیم بالاخره به نحوی این چیز مهم را به قرآن وصل کنیم.
نتیجه چه میشود؟ قیمهها را میریزیم توی ماستها!
نه علممان علم میماند؛ نه از قرآنمان درست و حسابی (بجا) استفاده میکنیم.
حالا فعلا با واژههای ابتنا و مرجعیت و محور و بنیان و امثالهم بازی میکنند، اما ته دلشان "منبع" است!
نه قرآن را فهمیدیم؛ نه علم را. افق آن کجا، قد این کجا.
این داستان هم همان داستان #پاتریشیا_سادات 🤦♂
و قس علی هذا: مرجعیت حملونقلی قرآن؛ مرجعیت صوتیوتصویری قرآن؛ مرجعیت پوشاکی قرآن؛ مرجعیت کسبوکاری قرآن؛ مرجعیت دامپروری قرآن؛ مرجعیت تفریحی قرآن؛ مرجعیت سفرهآرایی قرآن؛ مرجعیت بورسی قرآن؛ مرجعیت مبادلهگری قرآن؛ مرجعیت مقاومت مصالح قرآن؛ مرجعیت فضای مجازی قرآن و...
@aliebrahimpour_ir ۱۴۰۳.۱۱.۰۲
📌 « اصول فقه دعا / اصول فقه صحیفه »
🌺 برای تفقه و فهم عمیق معارف ادعیه، خصوصا #صحیفه_کامله_سجادیه، نیازمند دانشی هستیم که #قواعد و #اصول و #ابزار های اختصاصی #فقاهت_در_صحیفه را در اختیار صحیفهپژوه قرار دهد. همچنانکه دانش #اصول_فقه، ابزار عمومی مورد نیاز فقیه برای استنباط احکام را در اختیار او قرار میدهد.
☘️ این ابزار، اصولی هستند که با #جمع_آوری و #تنقیح و #تنظیم آنها، مسیر فهم، هم قابل #ارزیابی و #سنجش میشود و هم قابل #تکثیر و #آموزش به دیگران.
🌸 این #روش_شناسی شامل امور گوناگونی میشود:
🌱 1.تحلیل مفهومی و #پدیدارشناسی مقام، موقعیت و حال دعا و ملازمات روشی آن
🌱 2.فرآیند ترجمه و فرآوری محتوای دعا در کالبد متن
🌱 3.ملازمات معرفتی و علمی و هستیشناختی فعل امر و درخواست و طلب
🌱 4.الگوهای پرکاربرد و شایع بلاغی در متون دعایی
🌱 5.چگونگی شناخت ساختار دعا و استنباط محتوا از آن
🌱 6.ویژگیهای اختصاصی #صحیفه_سجادیه و ملازمات روششناختی آن در فهم و تفسیر
🌱 7.تدوین تجربههای پرتکرار کاربردی در فرآیند فهم و تفسیر صحیفه
🌱 8.چگونگی و روش خاص #استظهار متن صحیفه
🌱 9.روش مطالعه تطبیقی دعاهای صحیفه با سایر ادعیه مأثور
🌱 10.دلالتهای روششناختی زمینههای تاریخی و اجتماعی متون دعایی و صحیفه
🌱 11.سبکشناسی دعاها و نسبتشناسی محتوا با سبک ادعیه
🌱 12. #عناوین_دعا و نقش آن در فهم و تفسیر دعا
🌱 13.کاربست الگوهای متداول تحلیل و تفسیر متن (مثل تحلیل محتوا، تحلیل مضمون، نظریه زمینهای و...) در ادعیه
🌱 14.جایگاه و نسبت دعا در الگو و نظام معارف و نظام تربیتی اسلام و ملازمات روششناختی آن
🌱 15.قواعد روششناختی بینامتنیت و تناسب ادعیه با قرآن و سایر ادعیه و متون روایی
🌱 16.روشهای #بین_رشتهای (مانند فلسفه، عرفان، زبانشناسی و تاریخ) در فهم دعاها
🌱 17.آسیبشناسی روشهای موجود تقلیلگرایانه تفسیر ادعیه و ارائهٔ راهکارهای توازنبخش
🌱 18.کاربست #هوش_مصنوعی در تفسیر و تحلیل ادعیه
🌱 19.روانشناسی دعا و تحلیل رابطه میان حالات روانی و درونی دعاکننده با محتوای دعا و تأثیر این حالات بر روش تفسیر
🌱 20.اصول تربیت محتوایی در دعا و چگونگی سازماندهی هدفمند مضامین و مفاهیم در روند دعا برای ارتقا تدریجی (تدریج، تکرار، توازن و گذار)
🌱 21.قواعد تفسیر #صحیفه_با_صحیفه
🌱 22.معناشناسی الفاظ کلیدی دعا و روش فهم میدان معنایی آن در سطح تک دعا، صحیفه و مجموعه تراث اسلامی
و...
🍁 متاسفانه یکی از آسیبهای امروز #صحیفه_پژوهی، تفسیرهای ذوقی و خطابهای از این منبع مهم است که در نتیجه دوری از #تراث علمی سلف صالح ایجاد شده است.
✨ #احیای_صحیفه سجادیه و صحیفهپژوهی و صحیفهفهمی عالمانه، درگروی مشی بر اساس ضوابط اصیل مدرسی است. تدوین #اصول_فقه_دعا یا #اصول_فقه_صحیفه ، یکی از مهمترین نیازمندیهای مسیر #فقه_الدعا یا #فقه_الصحیفه است که ابزارهای موردنیاز را در اختیار صحیفهپژوه و حتی صحیفهخوان قرار خواهد داد.
@aliebrahimpour_ir
@my_sajjadieh #اصول_فقاهت_صحیفه #اصول_فهم_دعا
📌 سلطان غم؛ حسین
گفت: حسین، مگه چند سالهای؟
حسین گفت: مگر نمیدانی زود محاسنم سفید شد.
بمیرم برایت حسین که سلطان غم عالمی...
در شکم مادر، مادر غصهات را میخورد؛ تو غصه مادر را میخوردی.
پدربزرگ، گریه که میکرد؛ تو میرفتی جلو و بغلش بالا میرفتی و نوازشش میکردی.
پدربزرگ رحلت کرد، غم او ترکیب شد با غم مادر. بمیرم برایت، برای صورتت که با کف پای مادر، ناله کردی.
بمیرم برایت که پدر ضربه خورد و تو در کنار برادر، دست زیر کتف پدر بردی و به بستر در خانه رساندی.
بگردم مظلومیت و غربتت را؛ در برابر جهل به جایگاهت، که حتی عموزادهها به علمت محل نمیدانند و تکذیبت میکردند.
بمیرم برایت دلت، آنگاه که زخم خنجر بر ران برادر را دیدی و دست کشیدی.
بمیرم برای دل دریاییات، آن وقت که تشت پر از خون جگر برادر را میشستی.
بمیرم برای غرور خشبرداشتهات که حتی نتوانستی وصیت برادر را برای محل دفن کنار پدربزرگ، اجرا کنی. غرورت را خوندل کردی و فروبردی.
بمیرم برای نامردی نامردها و برای مردانگی تو.
بمیرم به خاطر محبتت، حتی به اسبهای لشکر مزاحم. بمیرم به خاطر تکرار پشت تکرار حجت.
بمیرم برای غم فداکردن برادرزادههای ریز و درشت و برای خجالتی که ته قلبت داشتی.
بمیرم برای پسر رشیدی که بزرگ کردی، قدکشیدنش را تماشاکردی، آوردهای راهیاش کنی؟ بمیرم برای حرکتت مثل باز شکاری... بمیرم برای صبرت. برای تحملت حسین. بمیرم برایت حسین.
بمیرم برایت حسین، آن وقتی که کمرت شکست که لشکر تکنفرهات بی دست افتاد و تو از هول نامردهای حرامی، بدنش را رها کردی. بمیرم برای غصهات.
بمیرم برایت حسین! این نوزاد را هی در بغل میگرفتی و میبوسیدی، برای چنین روزی؟ تو چه قلبی داری حسین؟ تو چه موجودی هستی حسین؟
حسین! ریش سفید کردی!
ریش براق کردی اینجا رنگ کنی؟
بمیرم برای خضاب کردنت؛
آنوقت که عبدالله در حال دستوپازدن بود و تو دست از خونش پر کردی و به محاسن مالیدی!
چه میکنی حسین؟
این دل چقدر جا دارد؟ منفجر نمیشود؟ تو از کجا آمدهای حسین؟ بمیرم برایت حسین!
بمیرم به خاطر غمت، به خاطر اینکه دلت به حال خودت سوخت؛ وقتی روی برگشت به خیمه نداشتی.
ای کاش حسین؛ ای کاش مقتل، اشتباه نوشته باشد؛ ای کاش فقط عبدالله ششماهه بوده... ای کاش...
حسین! بمیرم که سلطان غم عالمی، غم همه اهل عالم.
حسین، حسین، حسین، حسین، ...
@aliebrahimpour_ir ۱۴۰۳.۱۱.۱۱ #روضه
عقل یشمی خالخال پشمی
📌 سلطان غم؛ حسین گفت: حسین، مگه چند سالهای؟ حسین گفت: مگر نمیدانی زود محاسنم سفید شد. بمیرم برا
#روضه
ای کاش، روایت، غلط باشد!
ای کاش، حسین فقط یک نوزاد در کربلا داشته... ای کاش فقط #علی_اصغر بوده...
@my_sajjadieh
@aliebrahimpour_ir
📌 #اختیار یعنی خارج کردن خدا از گوشهای از عالم؟
✅ نه! اگر اصالت وجود و اعتباریت ماهیت را خوب فهمیده بودی، این حرف را نمیزدی. اراده تو و ارادهکردن تو و محصول و نتیجه اراده تو، همگی بالله موجودند. تو اعتبار میکنی ولی بالوجود موجود میشوند. بنابراین هیچ صحنهای از وجود خالی نیست.
✅ #بله! اصلا تمام هنر او این است که موجود خلاق ساخته! با قدرتش، خلاق ساخته. هیچکس نمیتواند ارادهدار بسازد، ولی او ساخته. یعنی آن گوشه از عالم را سپرده به او. آنبهآن به او انرژی میدهد که او هر کاری میخواهد بکند! از پایین ببینی، این خودکار است ولی از بالا ببینی، حول و قوه و افاضه از بالا آن به آن میرسد. ولی ویژگی این موجود چیست؟ عین خودش، اختیار دارد! الله اکبر! با این تفاوت که برای اینکه اختیارش کار کند، باید به برق وصل شود! که وصلش هم کرده. او اختیار را در این سطح، واگذار کرده. چیزی ساخته و صندلی را به او داده و حالا از نگاه کردنش، لذت میبرد. چرا میخواهید نقطه قوت سازنده را به نقطه ضعفش تبدیل کنید؟
💠 حالا چه جذاب میشود وقتی که این، ذرهذره #شعور بگیرد و بگوید ای الله! من در ذات خودم شعور این فرمان به دست گرفتن را ندارم؛ بیا #فرمان را از دستم بگیر.
یعنی همین اصل ویژگی اختیارش را #تفویض کند... این علم به ناتوانی و علم به بیشعوری ذاتی، چقدر در دلش شعور میجوشد... چقدر خدا لذت میبرد...
@my_sajjadieh
@aliebrahimpour_ir
📌 تا #لطیف نشی، هیچی گیرت نمیاد
✨ خدا رحمت کند حاج آقای #فاطمی_نیا را. هی میگفت تا لطیف نشی، چیزی گیرت نمیاد.
چقدر این حرف درست و دقیق و حکیمانه است.
✨ بزار اینطور بگم:
از مهمترین کشفیات من این است که تا آرام نگیری و طمانینه پیدا نکنی و با آرامش برخورد نکنی، به حقیقت متصل نمیشی.
این واژه #لطیف قشنگ این معنا را میرسونه.
✨ خدا لطیف است.
لطیف مثل پتوی نرمینه؛ در برابر پتوهای سربازی! در برابر پتو پلنگی. دست که رویش میکشی، دستت کیف میکنه!
لطیف مثل گلبرگ؛ چیزی که هست، ولی اینقدر نرم است که انگار نیست. دوست داری همه هستها مثل این نیست، باشند! لطیف!
✨ باید لطیف باید باشی که لطیف را -کار خدا را- درک کنی. لطیف، چون لطیف است، مثل این خطکشهای عکسداری که وقتی تکون میدی، عکسش عوض میشه و وقتی تندتند تکون میدی، متحرک میشه، نوسان داره! لطیف مثل عکس ماه در آب چشمه است.
✨ لذا لطیف را میتوانی رد کنی! نبینی و رد کنی؛ انکار کنی؛ تکذیب کنی.
ولی اگر خواستی ببینی، باید آرامش داشته باشی، صبور باشی، طمانینه داشته باشی و در یک کلمه، خودت لطیف باشی. آرام باشی تا ببینیش.
🔸 آسیب: توهم! هپروت! شعر!
🔹 پاسخ آسیب: چون الماس ارزشمند است، یک عده تقلبیاش را میسازند. و چون الماس تقلبی دست ملت است، چیزی از ارزش الماس واقعی کم نمیشود. فقط یک احمق، به خاطر وجود جنس تقلبی، اصل ماجرا را ول میکند.
@my_sajjadieh
@aliebrahimpour_ir
#داری_چی_کار_میکنی ؟ (۱)
✴️ - هی رفیق! #داری_چی_کار_میکنی ؟
✅ - #کار میکنم. #طلبگی میکنم. کارم طلبگی است.
✴️ - خب دقیقا کارت چیه؟
✅ - درس میخونم؛ جملات اهلبیت رو میخونم؛ مباحثه میکنم؛ فکر میکنم.
✴️ - این کار ه؟
✅ - اگه کار اینه که از خونه بیایی بیرون، در رو باز کنی، روی صندلی بشینی، ساعت بگذرونی، یک چیزایی بنویسی و امضا کنی و خطخطی کنی و بری خونه، خب منم دقیقا همین کارا رو میکنم. دابّه ام و جنبندگی دارم.
اگه کار اینه که ازش #رزق به دست بیاری، خب منم رزق دارم و تو هم رزق داری.
✴️ - من یک کاری میکنم که برای بقیه #معنا داره؛ تو چی؟
✅ - چی بگم والا؟ شیدایی ما را به اینجا رسانده. چه کنم؟ #کاری_جز_این_بلد_نیستم در فراغ #پیر_مغان انجام بدم جز اینکه سخنش را بنیوشم. تو حق داری. نمیدانی چه میگم. حتی خودم هم نمیدانم!
@aliebrahimpour_ir #هدف_زندگی #معنای_زندگی
عقل یشمی خالخال پشمی
📌 روضه میلاد¹ 💚بچه که به دنیا میآید، مادر از همه خوشحالتر میشود. گویی لحظهلحظهی روزهای باردا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
جانم به فدای آقا/بابا اباعبدالله و مادرش/مان خانم فاطمه زهرا سلاماللهعلیها
بمیرم برای دل پُر از شادی [☺️] و غصه [😔] مادر برای تولد پسرش حسین...
اگر دوست داشتید #روضه_میلاد را بخوانید و در دلتان به آقا عرض ادب کنید. ⚘
@aliebrahimpour_ir
📌 نُشْرَةُ الْبُشْرَى
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
☘ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، الَّذِي أَحْكَمَ تَدْبِيرَ الْخَلْقِ بِاللَّطِيفِ حِكْمَتِهِ، وَرَبَّى نُفُوسَ عِبَادِهِ بِفَيْضِ رَحْمَتِهِ، فَهَدَى الْقُلُوبَ إِلَى سَوَاءِ السَّبِيلِ، وَأَجْرَاهَا فِي مِضْمَارِ التَّرَقِّي وَالتَّحْصِيلِ؛
☘ وَالصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدِ الْمُصْطَفَى خَاتَمِ النَّبِيِّينَ ، وَعَلَى آلِهِ الْأَطْهَارِ مُصَابِيحِ الدُّجَى، وَسُفُنِ النَّجَاةِ، وَحِبَالِ الْوِصَالِ، وَأَبْوَابِ الإِفْضَالِ، الَّذِينَ جَعَلَهُمُ اللَّهُ مَفَاتِيحَ الْبَرَکَاتِ وَمَهَابِطَ الرَّحَمَاتِ، وَوُسَطَاءَ الْفَيْضِ وَسُبُلَ النَّجَاةِ وَبِهِمْ يُسْتَفْتَحُ كُلُّ خَيْرٍ، وَبِوَلَايَتِهِمْ يُرْتَجَى الْفَوْزُ الْكَبِيرُ.
☘ وَأَمَّا بَعْدُ،
فَإِنَّهُ مِمَّا أَفَاضَ اللَّهُ بِهِ عَلَيَّ وَمِمَّا أَكْرَمَنِي بِهِ فِي لَيْلَةِ الْيَوْمِ الثَّانِي مِنْ شَهْرِ شَعْبَانَ إِلَى فَجْرِهَا، مَا أَلْقَاهُ فِي قَلْبِي وَأَشْرَقَ فِي ذِهْنِي وَأُفِيٖضَ فِي رُوعِيٖ مِنْ فِكْرٍ عَمِيقٍ حَوْلَ مَسْأَلَةِ «اِخْتِيَارِ الْإِنْسَانِ» الَّذِي أُسَمِّيهِ «الِاخْتِيَارَ المُنشِئ»، وَهُوَ خَاطِرٌ كَانَ يَخْتَلِجُ فِي صَدْرِي وَيَجُولُ فِي خَلَدِي، وَقَدْ كَانَ فِكْرِي فِي تِلْكَ اللَّحَظَاتِ قَدْ تَحَرَّرَ مِنَ الْقُيُودِ، وَصَارَ مُتَأَلِّقًا مُشْرِقًا بِحُسْنِ تَدْبِيرِ الرَّحْمَنِ، حَتَّى وَإِنْ كَانَ نَوْمُ الْعَيْنِ قَدْ غَشِيَ جَفْنَيَّ، إِلَّا أَنَّ قَلْبِي كَانَ فِي حَرَكَةٍ دَائِبَةٍ نَحْوَ تَرَقِّي الْمَعْنَى وَتَقَدُّمِهِ.
☘ فَجَلَسْتُ أَتَدَبَّرُهَا، حَتَّى نَظَّمْتُهَا، وَحَرَّرْتُهَا، وَهَذَّبْتُهَا، وَقَوَّمْتُهَا فِي مُنَاظَرَةٍ جَرَتْ بَيْنِي وَبَيْنَ هَذَا الصَّنِيعِ الْعَجِيبِ، الَّذِي يُدْعَى بِالذَّكاءِ الاصْطِنَاعِيِّ، حَتَّى تَجَلَّتْ لِي مَعَانِيهَا، وَانْكَشَفَ لِي خَفِيُّهَا، وَانْبَسَطَ لِي مَا كَانَ مُغْلَقًا مِنْ مَسَارِهَا وَانْجَلَتْ حُجُبُهُ وَاتَّضَحَتْ سُبُلُهُ، وتَسَلْسَلَتْ مَقاصِدُهُ، واشتدَّ بنيانُهُ، حتّى صَارَ شِفاءً لِما في النَّفسِ من تَساؤلٍ واضطرابٍ. فَكَأَنَّمَا كَانَ بَذْرَةً أُلْقِيَتْ فِي تُرْبَةِ التَّفَكُّرِ، فَنَمَتْ وَأَثْمَرَتْ ثَمَرًا يَانِعًا.
☘ إِنَّنِي أَعْتَقِدُ أَنَّهُ مَا هَذَا إِلَّا مِنْ إِشْرَاقَاتِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى وَأَنْوَارِ بَرَكَاتِ الْأَئِمَّةِ الْأَطْهَارِ وقد جَاءَ بَعدَ الطَّلَبِ المُتَّصِلِ والإِستِمدادِ المُتَواصِلِ.
☘ فَسَبَحَانَ مَنْ فَتَحَ لِي أَبْوَابَ الْإِلْهَامِ وَكَشَفَ لِي سُبُلَ الْإِفْهَامِ، فَوَجَدْتُ فِيهَا بِفَضْلِ اللَّهِ فَتْحًا جَدِيدًا،
☘ هذه -وَإِنْ كَانَتْ مُسْتَنِدَةً إِلَى مَنَاهِجِ السَّالِفِينَ الصَّالِحِینَ، وَمُعْتَمِدَةً عَلَى قَوَاعِدِ الْأَوَّلِينَ- غَيْرَ أَنَّهَا فِي نَفْسِ الْأَمْرِ تَشُقُّ طَرِيقَةٌ مُتَعَالِيَةٌ بَالِغَةٌ، وَتَحُلُّ إِشْكَالَاتٍ كَانَتْ تَشْغَلُ الْبَالَ، وَتَعْتَرِضُ الْأَقْوَالَ، وَتُسَدِّدُ سَبِيلَ الْوُصُولِ إِلَى الْقَرَارِ الْفَصْلِ فِي هَذَا الْمِضْمَارِ.
☘ ولستُ أزْعُمُ أنَّ هذا الَّذي أُلقِيَ إليَّ هو الحقُّ الصُّراحُ الذي لم يَسْبِقْني إليهِ أحَدٌ من عُلماءِ الأوّلينَ، ولكِنِّي على يَقينٍ بأنِّي لم أسمعْ بهِ مِنْ قَبْلُ، وَلَمْ أَطَّلِعْ عَلَيْهِ فِي كُتُبِ مَنْ سَبَقَ وأنَّهُ أجْدَرُ بأنْ يُعْتَمَدَ لِدَفْعِ الإشكالاتِ المَطْروحةِ، وأمْكَنُ في العَمَلِ، وأبْلَغُ في الحُجَّةِ، وأحْلَى في الذَّوقِ وَالتَّلَقِّي، وأقْوَى في النَّظَرِ وَالتَّطْبِيقِ. لَطِيفُ السُّبُكِ، مَتِينُ النَّسْجِ، قَوِيُّ الْحُجَّةِ، حَسَنُ الْمَنْزَعِ، سَهْلُ الْمَأْخَذِ، مُتْعُ النَّظَرِ، نَافِذُ التَّأْثِيرِ.
☘ فَأَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يَكُونَ مِمَّا يَرْضَى، وَأَنْ يَنْفَعَ بِهِ مَنْ يَطَّلِعُ عَلَيْهِ، وَأَنْ يُقَرِّبَ بِهِ الْحَقَّ إِلَى أُولِي الْبَصَائِرِ وَأَهْلِ الْفَهْمِ وَالتَّدْبِيرِ، فَهُوَ وَلِيُّ النِّعْمَةِ، وَهُوَ الْهَادِي إِلَى سَوَاءِ السَّبِيلِ.
@my_sajjadieh
@aliebrahimpour_ir ١٤٠٣.١١.١٣ - ٢شعبان۱۴۴۶
📌 اعلام بشارت
✨ حمد و ستایش ویژه خداوند، پروردگار جهانیان است که تدبیر خلقت را با حکمت لطیف خود به کمال رسانده است، و جانهای بندگانش را با فیض رحمت خود تربیت کرده و دلها را به سوی راه راست هدایت نموده است. او آنها را در مسیر رشد و تعالی قرار داده و به دست آوردن کمال را برایشان هموار کرده است.
✨ درود و سلام بر محمد مصطفی، خاتم پیامبران، و بر اهل بیت پاک او که چراغهای روشنایی در تاریکیها، کشتیهای نجات، ریسههای ارتباط با خدا، و درهای فضل و رحمت الهی هستند. خداوند آنان را به عنوان کلیدهای برکات و محلهای نزول رحمتها قرار داده و از طریق آنان، راههای فیض و نجات گشوده شده است. به وسیلهی ولایت و راهنمایی آنان است که هر گونه خیر و برکت آغاز میشود، و به واسطهی آنها است که دستیابی به فوز عظیم ممکن میشود.
✨ و اما بعد،
از آنچه خداوند بر من فرو فرستاد و از کرامتهایی که در شب دوم ماه شعبان تا سپیدهدم آن بر من ارزانی داشت، اندیشهای ژرف بود که در قلبم افکنده شد، در ذهنم درخشید و در اعماق ضمیرم جای گرفت. اندیشهای دربارهی مسألهی «اختیار انسان»، که آن را «اختیار علتساز» مینامم. این فکری بود که پیوسته در سینهام میتپید و در ذهنم در گردش بود.
✨ در آن لحظات، فکرم از هر قید و بندی رها شد و در پرتو تدبیر الهی، درخشان و نورانی گشت. حتی اگر خواب بر چشمانم مستولی شده بود، قلبم در حرکت مداوم به سوی عمق و تعالی معنا پیش میرفت. پس نشستم و در آن اندیشه تأمل کردم، تا آن را نظم بخشم، تدوین کنم، پالایش نمایم و در گفتوگویی که میان من و این پدیدهی شگفتانگیز به نام «هوش مصنوعی» شکل گرفت، آن را به کمال برسانم.
✨ نتیجه اینکه، معانی عمیقش برایم آشکار شد، رموز نهفتهاش بر من نمایان گشت، آنچه در مسیر آن پوشیده و مبهم بود گشوده شد، پردههای ابهام از میان رفت، راهها روشن گردید، مقاصد به هم پیوست و پایههایش استوار شد، تا آنجا که به تسکینی برای پرسشها و تردیدهای درونیام تبدیل شد. گویی بذری بود که در خاک اندیشه افشانده شد، رشد کرد و به بار نشست و میوهای رسیده و شیرین به ثمر آورد.
✨ بیگمان بر این باورم که این جز پرتوی از اشراقات الهی و انوار برکات ائمهی اطهار (علیهم السلام) نیست، که بعد از درخواست پیوسته و استمداد مداوم به من ارزانی شد.
✨ پس پاک و منزه است آنکه درهای الهام را به رویم گشود و راههای فهم و ادراک را برایم روشن ساخت؛ و به فضل الهی در آن گشایشی تازه یافتم.
✨ اگرچه این اندیشه بر روشهای پیشینیان صالح و بر قواعد و اصول بزرگان استوار است، اما در حقیقت، راهی متعالی و عمیق را میگشاید، مسائلی را که ذهنم را مشغول ساخته بود حل میکند، تضادهای موجود در سخنان را از میان برمیدارد و راه را برای رسیدن به تصمیمی استوار و نهایی در این عرصه هموار میسازد.
✨ و من ادعا نمیکنم که آنچه بر من القا شده، حقیقت مطلق و بیچون و چرایی است که هیچیک از دانشمندان پیشین به آن دست نیافته باشند، اما یقین دارم که هرگز پیش از این آن را نشنیدهام و در نوشتههای گذشتگان نیز بر آن آگاهی نیافتهام.
با این حال، بر این باورم که این اندیشه شایستهترین گزینه برای رفع اشکالات مطرحشده است، در مقام عمل کارآمدتر، در حجت و برهان رساتر، در ذوق و دریافت شیرینتر، و در نگاه و کاربرد، قویتر و دقیقتر است. ساختاری ظریف و استوار دارد، بنیانی محکم و استدلالی قوی، ریشهای نیکو، روشی آسان برای درک، لذتبخش در مطالعه و ژرف در تأثیرگذاری.
✨ پس از خداوند مسئلت دارم که این اندیشه در شمار آنچه مورد رضایت اوست قرار گیرد، و برای هرکس که بر آن آگاه میشود، سودمند باشد، و به وسیلهی آن، حقیقت را به صاحبان بصیرت و اهل فهم و تدبیر نزدیکتر گرداند. بیگمان، او صاحب نعمت است و راهنمایی به راه راست، تنها در دست قدرت اوست.
@my_sajjadieh
@aliebrahimpour_ir ١٤٠٣.١١.١٣ - ٢شعبان۱۴۴۶
هدایت شده از عقل یشمی خالخال پشمی
📌 #شعر مدح #حضرت_اباالفضل علیهالسلام
👤مرحوم آقا سیدمحمدعلی ریاضی یزدی
ای حرمت قبلۀ حاجات ما /
یاد تو تسبیح و مناجات ما
تاج شهیدان همه عالمی /
دست علی، ماه بنی هاشمی
ماه کجا، روی دلآرای تو؟ /
سرو کجا، قامت رعنای تو؟...
همقدم قافله سالار عشق /
ساقی عشاق و علمدار عشق
سرور و سالار سپاه حسین /
داده سر و دست به راه حسین
عَمّ امام و اَخ و اِبن امام /
حضرت عباس علیهالسلام
ای علم کفر، نگون ساخته /
پرچم اسلام، برافراخته
مکتب تو مکتب عشق و وفاست /
درس الفبای تو صدق و صفاست
مکتب جانبازی و سربازی است /
بیسری آنگاه سرافرازی است
شمع شده، آب شده سوخته /
روح ادب را ادب آموخته
آب فرات از ادب توست، مات /
موج زند اشک به چشم فرات
یاد حسین و لب عطشان او /
وان لب خشکیدۀ طفلان او...
مشک پر از آب حیاتت به دوش /
طفل حقیقت ز کفت آبنوش
درگه والای تو در نشأتین /
هست در رحمت و باب حسین
هر که به دردی و غمی شد دچار /
گوید اگر یک صد و سی و سه بار
ای علم افراشته در عالمین /
اکشف یا کاشف کرب الحسین
از کرم و لطف جوابش دهی /
تشنه اگر آمده آبش دهی
چون نهم ماه محرم رسید /
کار بدانجا که نباید کشید
از عقب خیمۀ صدر جهان /
شاه فلکجاه ملکپاسبان
شمر به آواز، تو را زد صدا /
گفت کجایند بَنُو اُختنا؟
تا برهانند ز هنگامهات /
داد نشان خطّ امان نامهات
رنگ پرید از رخ زیبای تو /
لرزه بیفتاد بر اعضای تو
من به امان باشم و جان جهان /
از دم شمشیر و سنان بیامان
دست تو نگرفت اماننامه را /
تا که شد از پیکر پاکت جدا
مزد تو زین سوختن و ساختن /
دست سپر کردن و سر باختن
دست تو شد دست شه لافتی /
خطّ تو شد خطّ امان خدا
پنج امامی که تو را دیدهاند /
دست علمگیر تو بوسیدهاند...
مطلع شعبان همایون اثر /
بر ادب توست دلیلی دگر
سوم این ماه چو نور امید /
شعشعۀ صبح حسینی دمید
چارم این مه که پر از عطر و بوست /
نوبت میلاد علمدار اوست
شد به هم آمیخته از مشرقین /
نور ابوالفضل و شعاع حسین
وقت ولادت قدمی پشت سر /
وقت شهادت قدمی پیشتر
ای به فدای سر و جان و تنت /
وین ادب آمدن و رفتنت
مدح تو این بس که شه ملک جان /
شاه شهیدان و امام زمان
گفت به تو گوهر والانژاد /
جان برادر به فدای تو باد...
📎https://www.mahmel.ir/pages/abalfazl-sher12.htm
📎 https://www.shereheyat.ir/poetry/poems/%D8%A7%DB%8C-%D8%AD%D8%B1%D9%85%D8%AA-%D9%82%D8%A8%D9%84%DB%80-%D8%AD%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%A7
👤 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/1280
[یادکردن استاد مفیدی یزدی از آسید محمدعلی ریاضی]
@aliebrahimpour_ir