AUD-20200322-WA0023.mp3
4.73M
تیتراژ برنامه (زندگی سلام )
شعر: عالیه مهرابی
ایام عید از سیمای یزد
@aliehmehrabi
تو را نمیشناسم و نام سرزمین اجدادی ات را نمیدانم. نمیدانم در سینه ات انتقام کدام رنج تاریخ است که چنین خزنده و ناگاه ریه های این شهر را به رنج بودن خویش عادت میدهی.
تو انتقام کدام عشق شکست خورده ای که چنین عاشقانه های شهر را غریبانه به پایان میبری و لالایی مادران را به رود رود خویش می آلایی؟؟!!
من به حافظه ویروسی این شهر فکر میکنم که تو را چگونه از یاد خواهد برد با چنین داغهایی سترگ که سیلابهای بسباری به راه انداخته است بر گونه های خسته و اندوه زده.
نام کوچک تو را فراموش خواهم کرد به احترام نامهای بزرگی که از من گرفته ای .
به امضای آنیماه
@aliehmehrabi
پاییز را میفروشم
به کولیان پیر
آنگاه که ازییلاق چشمانت باز میگردند
گلبرگهایی تازه آورده اند
از کوهستان خاطراتت
تو را دم می گذارم
راستی
نگاه تو
عصاره ی کدام گیاه دارویی است???
عالیه مهرابی
@aliehmehrabi
با ستاره های روی دوش تو، سرزمین من دلش چه روشن است
سبزی لباس پاسداری ات، شرح شاعرانه ی شکفتن است
میلاد باسعادت سومین تبسم هستی و روز پاسدار مبارک باد.
عالیه مهرابی
@aliyemehrabi
میلاد با سعادت حضرت ابوالفضل , علمدار وفادار کربلا تهنیت باد
"ماه تمام"
ماه در حلقۀ گیسوش به دام افتاده
چشم این دهکده بر ماه تمام افتاده!
هر ستاره كه شبي خواست به پايش برسد
عاقبت سوخته و از سر بام افتاده!
چشمهایش چقدر حال قشنگی دارند
مثل دو حبّۀ انگور به جام افتاده
خم ابروش اگر قوس کمان نیست ولی
ذوالفقاری است که از دست نیام افتاده
دستها خوشۀ انگور که از شانۀ تاک
رگ یک حادثه در دست کدام افتاده
آب را ریخته در جام دو دستش اما:
این حلالی است که بدجور حرام افتاده!
چه پیامی است که زیباتر از آن ممکن نیست
گرچه دو واژه از این متن پیام افتاده!!!
از مجموعه شعر گریه های شمع, خنده های باد
عالیه مهرابی
@aliehmehrabi
دو استکان غزل عاشقانه دم کردم
یکی برای کسی که هنوز در راه است...
کاش این جمعه...
عالیه مهرابی
@aliehmehrabi
چگونه بشکنمت ای سکوت سحر انگیز !
تبر به شانه گرفتن ، خلیل می خواهد
عالیه مهرابی
@aliehmehrabi
آتش بسوزان در دلم ! یادم بیفتد کیستم!
خاکسترم کن! پای این پروانگی می ایستم
عالیه مهرابی
@aliehmehrabi
🌺🌺🌺انتظار موعود 🌺🌺🌺🌺
غبغب خاکها پر از باد است، باغها، شعله زار بیداد است
بادها می وزند از هر سو، آه دنیا چه وحشت آباد است
بندهای حقوق بی بشرند،استخوانهای کودکان غریب
تف به معنای زشت آزادی اگر اینجا جهان آزاد است !
کدخدا شیرگرگ می دوشد، کدخدا رخت میش میپوشد
از هوا گرگ و میش میجوشد، جمع ، جمع نجیب اضداد است!
کاخهای سفید ظلمت خیز، آخرین قطعنامه چنگیز
و اذا زلزلت بخوان آری! آخرین روزهای شداد است
عرب است و سکوت پا در گل ، سفره های فلافل و فلفل
رقص شمشیر تند بن جاهل...، گربه رقصانی دو شیاد است
جاهلیت مدرن تر شده است! ای محمد! دوباره بعثت کن!
اهوان هر طرف هراسانند، روی هرماشه دست صیاد است
شده معجون شوکران و عسل، تریبون های سازمان ملل.
بر دهان ها سکوت تحمیلی، انکه قربانی است فریاد است
ریه های زمین پر از درد است، رنج ویروسهای نامرد است
بشر از ظلم خود کم آورده است، جاده در پیچ و تاب رخداد است
فصل مقدادها ابوذرهاست، عهد زکزاکی و نمر برپاست
امت واحده درون ماست، ساعت کعبه راس میعاد است
صبح موعود میرسد از راه، ناگهان با چراغ بسم الله
می وزد پرچم یمانی ها...بی گمان او به راه افتاده است!
•
عالیه مهرابی
@aliehmehrabi
تقدیم به ماه موعود
تا به دستت برسد نامه ی تنهایی من
جمله های خبری شد غم رویایی من
هدیه ای از تو طلب داشته ام در همه عمر
چمدان باز کن ای عید تماشایی من
حسن یوسف به دل باغچه مان کاشته ام
مگر آرام شود شور زلیخایی من
هر بهار آمد و گل کرد لب باغچه ها
کاش روزی برسد فصل شکوفایی من
سوخت در آتش دلتنگی تقویم دلم
آخرین دانه ی "اسفند" شکیبایی من
ماهی تنگ بلورم که دلم میسوزد
کاش آرام شود نیمه ی دریایی من
نامه ای داده ام امشب که به دستش برسد
آه ! خوش خط بنویس اشک چلیپایی من!
عالیه مهرابی
@aliehmehrabi