eitaa logo
شیخ علی قجری
7.6هزار دنبال‌کننده
907 عکس
445 ویدیو
61 فایل
بسم‌الله‌الرحمن‌‌الرحیم ❤ نشر‌ آثار حاج شیخ‌ عباس‌ قمی‌ 🧡نشر معارف اهل بیت علیهم السلام 💚جهاد تبیین 💜پاسخ به سوالات شرعی 🗨پاسخ به سوالات @ali_ghajari
مشاهده در ایتا
دانلود
18.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤آخرین لحظات حضرت مسلم ❤️امام حسین به یاد همه هستند.... 🎙شیخ علی قجری 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
جلسه دوم.pdf
280.9K
◼️ جلسه دوم _ شب دوم محرم ماه محرم ۱۴۴۶ هجری قمری تیر ماه ۱۴۰۳ هجری شمسی موضوع : تبدیل تهدید ها به فرصت 📚مطالب مطرح شده : ۱. استفاده از فرصت ها ۲. کلام حاج قاسم و تبدیل تهدید ها به فرصت ها ۳. بلاها نسبت به افراد بد و خوب می باشد ۴.داستان شخصی که کفر نعمت می ورزید ۵. داستان حضرت یوسف در قرآن ۶. داستان مرحوم نخودکی و مرد کشاورز ۷. حاج قاسم و تبدیل تهدید ها به فرصت ۸. اخلاص حاج قاسم ۹. بندگی در بلاها 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸با شنیدن نام «کربلا»، سیدالشهداء علیه‌السلام آه سردی از دل کشیدند و فرمودند: همین‌جا قرار است خون ما ریخته شود ... در نقل‌ها آمده است: 🥀سیدالشهداء علیه‌السلام همراه با اصحاب خود وقتی که به زمین کربلا رسیدند، اسب آن حضرت از حرکت ایستاد و حضرت از آن پایین آمده‌اند و سوار مرکب دیگری شدند و آن مرکب هم حتی یک قدم نیز بر نداشت و به همین شکل هفت مرکب را عوض کردند اما هیچ یک از آن ها حرکت نکرد. 🥀 وقتی که امام علیه‌السلام این حال را دید فرمودند: ای قوم! اسم این سرزمین چیست؟ گفتند: غاضریه. فرمودند: آیا اسمی غیر از این هم دارد؟ گفتند: نینوا . فرمودند:آیا اسمی غیر از این هم دارد؟گفتند :شاطئ الفرات . فرمودند: 📋 هل لها اسمٌ غيرَ هذا؟ قالوا: تُسَمّىٰ كربلاءَ ▪️آیا نیز اسم دیگری هم دارد؟ گفتند؛ کربلا 📋 فعِندَ ذلك تَنفَّسَ الصُّعَداء و بَکَی بکاءً شدیداً و قال: أرضُ كربٍ و بلاء ▪️پس در این هنگام سیدالشهدا علیه‌السلام نفس سردی کشیدند و شدیدا گریه کردند و فرمودند: "زمین کرب و بلا" (سختی و دشواری و بلا) 🥀 سپس فرمودند: 📋 اِنزلوا . هاهُنا مَناخُ رِكابِنا،‌هاهُنا تُسفَكُ دِمائُنا ▪️همگی پیاده شوید و بار و اساسیه خود را فرود آرید. اینجاست خوابگاه شتران ماست. اینجاست که خون ما قرار است ریخته شود. 📋ذهاهُنا واللّهِ تُهتَكُ حريمُنا،‌ هاهُنا واللّهِ تُقتلُ رِجالُنا ▪️و الله همین جاست که حرمت ما هتک می‌شود. والله همین جاست که مردان ما کشته می‌شوند. 📋 هاهُنا واللّه تُذبَحُ أطفالُنا، هاهُنا واللّهِ تُزارُ قبورُنا ▪️والله همین جاست که اطفال ما ذبح می‌شوند. والله همین جاست که قبور ما زیارت می‌شود‌. 📋 و بهٰذِه التّربة وَعَدَني جَدّي رسولُ اللّه رسول خدا صلی‌الله علیه وآله ولا خُلفَ لِقولِه ▪️ این تربت همان تربتی است که جدّم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله وعده آن را به من داد و خلافی در گفتار او نیست. سپس از اسب خود پیاده شدند. 📚مقتل أبي مخنف ص۴۸ 📚الدّمعة السّاكبة،ج ۴ ص ۲۵۶؛ 📚وسيلة الدّارين، ص۷۵ ✍وقتی سوال کرد که این سرزمین کجاست؟ گفتند غاضریه و ماریه, نینواست فرمود نام دیگر این دشت غصه چیست؟ این خاک داغدیده مگر قتلگاه کیست؟ اینجا محل ریختن خون انبیاست گفتند نام دیگر این دشت, کربلاست یا کاشف الکروب! پناه حسین باش عباس جان! امیر سپاه حسین باش عباس از کنار برادر تکان نخور تو از کنار محمل خواهر تکان نخور “یاحامی الخُدورِ فواطم” دفاع کن از بچه های فاطمه دائم دفاع کن این دشت کربلاست و پایان راه ماست این تل زینبیه و آن قتلگاه ماست اینجا مزار خوبترین ها و خاک ماست اینجا محل ریختن خون پاک ماست اینجا یتیم ها همه آواره میشوند اینجا لباس ها همگی پاره میشوند این خاک امن نیست برای مخدرات پیچیده بین دشت صدای مخدرات وقتی حسین فاطمه در کربلا رسید با خونبهای خود همه دشت را خرید فرمود عصر روز دهم ای بنی اسد پر میشود تمامی این دشت از جسد آن روز دشت کرب و بلا غرق ماتم است “سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است” آن روز پیکر شهدا را کفن کنید فکری برای پیکر عریان من کنید اما غروب روز دهم هیچکس نبود فریاد واعطش زد و فریادرس نبود در بین قتلگاه تنش چاک چاک بود خاکم به سر سه روز تنش روی خاک بود 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
شب سوم.pdf
259.6K
◼️ جلسه سوم _ شب سوم محرم ماه محرم ۱۴۴۶ هجری قمری تیر ماه ۱۴۰۳ هجری شمسی موضوع : مهم ترین واقعه تاریخ 📚مطالب مطرح شده : ۱. چهار اتفاق مهم در تاریخ بشریت ۲. داستان حضرت زکریا و گریه بر امام حسین علیه السلام ۳. پنج دستور امام رضا برای ورود در مسیر سیدالشهدا علیه السلام ۴. گریه بر سیدالشهدا ۵.زیارت سیدالشهدا ۶. لعن قاتلین اباعبدالله ۷.ارزوی همراهی با اصحاب امام حسین ۸. حزن اهل بیت 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
🩸حکایت جگرسوز زن غساله و بدن کبود حضرت رقيه سلام‌الله‌علیها... در نقل‌ها آمده است: 🥀 زن غساله‌ای که بدن مطهر حضرت رقيه سلام الله علیها را غسل می‌داد، ناگهان دست از کار کشید و دو دست بر سر خود زد و گفت: بزرگ اسیرها کیست؟حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند: من هستم. زن غساله گفت‌: این نازدانه در اثر چه بیماری ای از دنيا رفته است؟ 📋 کانَ متنُها مجروحةً مِن کثرة ِ الضرب ▪️چرا که پشتش از ضرب و شتم، جراحت برداشته است. 🥀 صدای زینب کبری علیها السلام به گریه بلند شد و فرمود: ای زن غساله! این لکّه های کبود، اثر تازیانه و کعب نیزه و جای شلاق دشمنان است... 📚وقایع الایام ج۵ ص٨١ 📚مرقات الایقان ص۵٢ 📚ریاض القدس (خطی) ج٢ص٣٢۴ ✍ من هم شبیه مادرم زهرا به سختی پا میشوم از جای خود اما به سختی بعد از سر تو قاتلت بال مرا چید پر میزنم از شام عاشورا به سختی آرامشم بعد از تو دیگر رخت بربست گفتم به خود می افتم از فردا به سختی بیش از همه دنبال انگشت تو گشتم در نیمه های شب تک و تنها به سختی آب خوشی پایین نرفته از گلویم من خون دل هم میخورم حتی به سختی وَ نَحنُ مَثبورونَ مَطرودونَ...ای وای قومی نیفتاده ست مثل ما به سختی با استخوان مویه کرده مویه کردم خود را کشاندم در دل صحرا به سختی خورد و خوراکم شد لگد با تازیانه روز رقیه شب نشد الا به سختی مثل لبان تو تن من هم کبود است یک جای سالم میشود پیدا به سختی تو روی نی بودی و من با تاول پا سویت قدم برداشتم بابا به سختی دامان خود را فرش راهت کردم از شوق تا از طبق برداشتم سر را به سختی این حجم اشک و ناله و دلتنگی ام را دارد تحمل میکند دنیا به سختی پهلو به پهلو میشوم شاید بخوابم آنگونه که انسیه الحورا به سختی... کاری ندارد از لبت بوسه گرفتن من بوسه میگیرم ولی حالا به سختی جان کندن راحت به طفل تو نیامد جان میکَنم با این جراحت ها به سختی غسّاله غسلم میدهد اما به اکراه غسّاله غسلم میدهد اما به سختی 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
🩸مصیبت جانسوزِ جاماندن سه‌ساله آل الله از قافله و اذیت‌های زجر ملعون ... راوی گوید: 🥀 چون اسراء را به سمت شام می‌بردیم، در نزدیکی شهر «عسقلان» هوا بسیار گرم شد؛ لشکر پیوسته به اسبان خود آب می‌دادند و بقیه آب را بر روی زمین می‌ریختند و به اسراء نمی‌دادند. 🥀 دختر خردسال حسین علیه‌السلام که فاطمه صغری (رقیه سلام‌الله‌علیها) نام داشت، خود را به سایه بوتهٔ خاری رسانید و در زیر همان سایه خوابش برد. 📋وَ تَرکُوها وَ ارْتَحَلوا عَنها ▪️لشکر از آن وادی کوچ کرده و آن دختر را فراموش کردند. 🥀 در مسیر، ناگهان زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها متوجه شد که آن نازدانه از قافله جا مانده است، 📋فَبَکتْ و نادَت: ▪️لذا صدای گریه‌ آن بانو بلند شد و فریاد برآورد: 📋 یٰا قَوم! بِاللّهِ عَلیکم إصبِروا هُنَیئةً، فَقَد افتَقَدَتْ إبنَةُ أخی و قُرّةُ عَینی ▪️ای قوم! شما را به خدا قسم می‌دهم که کمی صبر کنید؛ دختر برادر و نور چشمم گم شده است. 🥀 همهمه در بین لشکر بالا گرفت؛ در آن اثنا ، ملعونی به نام «زجر بن قیس» صدایش را بلند کرد و گفت: من می‌روم و هر گونه باشد آن دخترک را می‌آورم. 🔖 راوی گوید: 🥀 من همراه زجر به عقب قافله به راه افتادیم؛ از همان دور، نگاهم به آن دخترک افتاد؛ از جای برخاسته بود و دست بر روی سرش گذاشته بود؛ گاهی به اطراف نگاه می‌کرد و گاه می‌نشست؛ گاه می‌دوید و بر روی زمین می‌افتاد و فریاد می‌کشید: یٰا عمّاه! یٰا عَمّتاه! یا أبتاه! یا أُختاه! یا أخاه.... 🥀 گاه دیگر نمی‌توانست راه برود و بر روی ریگ‌های گرم بیابان می‌غلطید و پاهایش را با دست می‌گرفت. دیدم که تکه‌ای از لباسش را پاره کرد و از شدت حرارت ریگ‌ها، به کف پای خود پیچید. 🥀 در همین حال بود که زجر به او رسید و با تازیانه‌اش بر تن آن دختر زد و بر سر او فریاد کشید: برخیز که اسبم هلاک شد تا تو را پیدا کردم! 🥀 بعد دیدم که بر صورت آن دختر سیلی زد و آن دختر ناله « وا أبتاه! وا علیاه!» سر می‌داد. در آخر آن دخترک را بر عقب اسب خود انداخت و حرکت کرد. چون به قافله رسید آن دختر را از همان بالای اسب ، در عقب قافله بر روی زمین انداخت. 📚بحرالمصائب ج۷ ص۲۹۹ 📚سرورالمومنین (نسخه خطی) ص۱۶۳ ✍ مرا دشمن به قصد کُشت می‌زد به جسم کوچک من مُشت می‌زد هرآن گه پایم از ره خسته می‌شد مرا با نیزه‌ای از پُشت می‌زد توئی ماه من و من چون ستاره غمم گشته پدرجان بی‌شماره اگر روی کبودم را تو دیدی مکن دیگر نظر بر گوش پاره بیا بشنو پدرجان صحبتم را غم تو بُرده از کف طاقتم را دو چشم خویش را یک لحظه وا کن ببین سیلی چه کرده صورتم را 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
شب چهارم.pdf
218.9K
◼️ جلسه چهارم _ شب چهارم محرم ماه محرم ۱۴۴۶ هجری قمری تیر ماه ۱۴۰۳ هجری شمسی موضوع : عزت درس مهم عاشورا 📚مطالب مطرح شده : ۱. عزت سیاسی ۲. کلام امام حسین علیه السلام به حر ۳. خطبه امام حسین در روز عاشورا ۴. داستان یکی از مراجع تقلید و عزت ۵. روایتی درباره ذلت انسان ۶. عزت فرهنگی ۷. عزت اقتصادی 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به جرم اینکه ندارم پدر، زدند مرا شبیه مادرِ در پشتِ در، زدند مرا خبر نداشتم این‌ها چقدر نامردند خبر نداشتم و بی خبر زدند مرا خدا كند كه عمویم ندیده باشد، چون پدر درست همین دور و بر زدند مرا پدر! وقت غذا تازیانه می‌آمد نه ظهر و شام، كه حتی سحر زدند مرا سرم سلامت از این كوچه‌ها عبور نكرد چقدر مثلِ تو ای همسفر زدند مرا چه بینِ طشت، چه بر نیزه‌ها زدند تو را چه در خرابه، چه در رهگذر زدند مرا چه چشم زخم، چه زخمِ زبان، چه زخمِ سنان اگر نظر كنی از هر نظر زدند مرا فقط نه كعبِ نِیّ و تازیانه و سیلی سپر نداشتم و با سپر زدند مرا پدر من از سرِ حرفم نیامدم پایین پدر پدر گفتم هر قَدر زدند مرا مگر به یادِ كه افتاده‌اند دشمن‌ها كه بینِ این همه زن، بیشتر زدند مرا؟ زدند مادرتان را چهل نفر یكبار ولی چهل منزل، صد نفر، زدند مرا ✍ 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جلسه پنجم.pdf
290.7K
◼️ جلسه پنجم _ شب پنجم محرم ماه محرم ۱۴۴۶ هجری قمری تیر ماه ۱۴۰۳ هجری شمسی موضوع : دروان آخرالزمان، دوران حیرت و سردرگمی 📚مطالب مطرح شده : ۱. دوران آخر الزمان دوران حیرت است ۲. تلاش های شیطان قبل از ظهور ۳. روایت حضرت موسی و قتل فرعونی ۴.روایت امام رضا علیه‌السلام و قتل حضرت موسی ۵. تسلط شیطان بر خوارج ۶. امام حسن مجتبی علیه السلام و نفوذ شیطان در یارانشان ۷. شیطان و نفوذ در یاران امام زمان ارواحنا له الفدا ۸. داستان آیه الله بهجت و امام رضا علیه السلام ۹. مهم ترین هدف شیطان ۱۰ سفارش به جمع بودن ۱۱. چرا انقدر به عبادت جمعی سفارش شده است ؟ 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir