هدایت شده از انتشارات خاتم النبیین (ص)
binesh sobhgahie.pdf
381.8K
✅ فهرست و مقدمه کتاب {بینش صبحگاهی - مروری بر روایات کیف أصبحت -}
📣برای اطلاعات بیشتر به کانال 👇 مراجعه بفرمایید:
https://eitaa.com/Khatam_alNabiin_nashrekhatam
لینک ارتباط در ایتا:👇
@nashrekhatam
👈برای یکدیگر استغفار کنیم
🔸حضرت صاحب الزمان علیهالسلام به ابن مهزیار فرمود:
ای پسر مهزیار! اگر استغفار برخی از شما برای بعضی دیگرتان نبود، حتماً هر کس روی زمین است از بین میرفت؛ مگر خواصّ از شیعیان؛ همانهایی که اعمالشان مطابق گفتارشان است.
یَا بْنَ المَهْزِیار! لَوْ لَا اسْتِغْفارُ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ لَهَلَکَ مَنْ عَلَیْها إلاّ خَواصُ الشِّیعَةِ الَّذِینَ تَشْبَهُ أَقْوالُهُمْ أَفْعالَهُمْ.
📚دلائل الإمامة، ص542.
آدرس کانال در ایتا و تلگرام
🌷 @alikhademi110 🌷
🌺روز معلم بر همه معلمان ارجمند مبارک
امام علی علیهالسلام:
قُمْ مِنْ مَجْلِسِكَ ِلأَبيكَ و مُعَلِّمِكَ وَ إِنْ كُنْتَ أَميرا؛
در مقابل پدر و معلم خود به ادب برخيز، هرچند «امير» شده باشى.
📚غرر الحکم، حدیث ۲۳۴۱.
آدرس کانال در ایتا و تلگرام
🌷 @alikhademi110 🌷
🏴دلسوزی امام صادق علیهالسلام
از ذریح بن محمد بن یزید المحاربی روایت است که امام صادق (ع) فرمود:
در خانه بودم. ناگهان سوارهنظام و نیروهای امنیتی، خانه را محاصره کردند و از دیوارها به داخل خانه ریختند. خانواده و اطرافیانم [از ترس] پراکنده شدند [و مرا تنها گذاشتند].
[چون مریض بودم و میبایست مرا با محمل ببرند] مأموران، به بیگاری کشیدن از مردم اقدام کردند [تا مجبورشان کنند بدون مزد، مرا ببرند].
گفتم: از مردم بیگاری نکشید؛ بلکه عدهای را اجیر کنید و من پرداخت مزدشان را از مال خود تضمین میکنم.
پس مرا بر محملی نشاندند و در حالی که دور تا دورم را محاصره کرده بودند، بردند...
جعفر، عن ذريح، عن أبي عبد الله عليه السلام، قال: كنت في منزلي، فما شعرت إلا بالخيل و الشرطة قد أحاطوا بالدار، قال: فتسوروا عليّ، قال: فتطاير أهلي و من عندي، قال: فأخذوا يتسخرون الناس، قلت: لا تسخروهم و استأجروا علي في مالي، قال: فحملوني في محمل و أحاطوا بي...
📚الأصول الستةعشر، ص۲۶۵.
✍ ۱. از ظاهر روایت برمیآید که امام در آن زمان بیمار بوده و میبایست ایشان را با محمل ببرند.
۲. بیگاری کشیدن از مسلمانان، یکی از ناپسندترین ستمها و گناهان است که پیامبر (ص) حتّی در هنگام وفات خود بر اجتناب از آن تأکید کردند. روایت بالا نشاندهندهی شدّت حساسیّت امام صادق (ع) در این باره است؛ تا جایی که حتّی حاضر نشدند برای بردنشان نزد حاکم، مردم را به بیگاری بکشند و پرداخت مزد را از جیب خود تضمین کردند؛ با اینکه گناه این کار، بر گردن حاکم و عمّالش بود، نه ایشان.
۳. این داستان در عین حال که پستی و لئامت حاکمان بنیعباس را به خوبی نشان میدهد؛ از کرامت نفس، دلسوزی و تقوای بینظیر امام صادق (ع) نیز حکایت میکند.
.............................................
آدرس کانال در ایتا و تلگرام
🌷 @alikhademi110 🌷
May 11
🏴آخرین وصیت امام صادق علیهالسلام
از ابوبصیر روایت شده است که گفت:
بر حمیده خاتون وارد شدم تا وفاتِ امام صادق (ع) را به او تسلیت عرض کنم. پس گریست و گفت: ای ابا محمد [کنیه دیگرِ ابوبصیر است.] ای کاش حاضر بودی هنگامی که مرگ، او را در بر گرفت؛ در حالی که یک چشمش را بسته بود. پس فرمود: خویشان و نزدیکان مرا خبر کنید.
هنگامی که خویشان گرد او جمع شدند، فرمود:
*همانا شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمرد نخواهد رسید و کسی که از این نوشیدنیها بنوشد، بر ما در کنار حوض کوثر وارد نمیشود.*
یکی از اطرافیان پرسید: کدام نوشیدنیها؟
فرمود: هر نوشیدنی مستکننده.
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى حَمِيدَةَ أُعَزِّيهَا بِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَبَكَتْ، ثُمَّ قَالَتْ: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ! لَوْ شَهِدْتَهُ حِينَ حَضَرَهُ الْمَوْتُ وَ قَدْ قَبَضَ إِحْدَى عَيْنَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: ادْعُوا لِي قَرَابَتِي وَ مَنْ يَطُفُّ بِي فَلَمَّا اجْتَمَعُوا حَوْلَهُ قَالَ: إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَنْ تَنَالَ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ، وَ لَمْ يَرِدْ عَلَيْنَا الْحَوْضَ مَنْ يَشْرَبُ بِهَذِهِ الْأَشْرِبَةِ، فَقَالَ لَهُمْ بَعْضُهُمْ: أَيُّ أَشْرِبَةٍ هِيَ؟ فَقَالَ : كُلُّ مُسْكِرٍ.
الأصول الستةعشر، ص۳۱۰. مشابه آن در فروع کافی، ج۶، ص۴۰۰ و ۴۰۱.
.............................................
آدرس کانال در ایتا و تلگرام
🌷 @alikhademi110 🌷
👈سلام، جایگزین ندارد
✍قابل توجه افرادی که دوست دارند سلام را از بین ببرند و به جای آن، واژههای دیگر جایگزین کنند:
🔸در تفسیر علی بن ابراهیم قمی چنین آمده است:
چون یاران رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نزد او میآمدند، به او میگفتند: صبح به خیر یا شب به خیر؛ که این درود اهل جاهلیت بود.
اما خداوند آیه نازل کرد که:
«وَ إِذَا جَاءُوكَ حَيَّوْكَ بِمَا لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ الله/ و چون به نزد تو آیند، تو را بدانچه خدا به آن [شیوه] درود نگفته، درود میدهند».
لذا رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به آنها فرمود: خداوند به جای این نوع ادای احترام کردن شما، عوض بهتری به ما داده که درود اهل بهشت است و آن «السلام علیکم» است؛
کَانَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِذَا أَتَوْهُ یَقُولُونَ لَهُ أَنْعِمْ صَبَاحاً وَ أَنْعِمْ مَسَاءً وَ هِیَ تَحِیَّةُ أَهْلِ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِذا جاؤُکَ حَیَّوْکَ بِما لَمْ یُحَیِّکَ بِهِ اللَّهُ فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَدْ أَبْدَلَنَا اللَّهُ بِخَیْرٍ مِنْ ذَلِکَ تَحِیَّةِ أَهْلِ الْجَنَّةِ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ.
📚تفسیر قمی، ص668؛ بحار الانوار، ج۷۳، ص۶.
.............................................
آدرس کانال در ایتا و تلگرام
🌷 @alikhademi110 🌷
👈نسخه امام صادق علیهالسلام برای افزایش رزق
عبدالرحمن پسر سیابه میگوید: هنگامی که پدرم از دنیا رفت، یکی از دوستانش به در خانه ما آمد. پیش او رفتم. بعد از تسلیت، به من گفت: عبدالرحمن! آیا پدرت چیزی از خود به جای گذاشته؟
گفتم: نه!
در این وقت، کیسهای که هزار درهم در آن بود، به من داد و گفت: این پول به عنوان امانت نزد تو باشد و آن را برای خود سرمایه قرار بده و سود آن را به مصرف احتیاجات خود برسان؛ آنگاه اصل پول را به من برگردان.
من با خوشحالی نزد مادرم رفتم و جریان را به او خبر دادم. شب که شد، نزد یکی از دوستان پدرم رفتم. او برایم مقداری قماش خرید و مغازهای برایم تهیه کرد و در آنجا به کسب و کار مشغول شدم و خداوند هم برکت داد و روزی زیادی نصیب من فرمود. وقتی موسم حج فرا رسید، به دلم افتاد به زیارت خانه خدا بروم. نزد مادرم رفته و گفتم مایلم به حج بروم. مادرم گفت: اگر چنین تصمیمی داری، ابتدا پول فلانی را بده سپس به مکه برو.
من آن پول را آماده کردم و به آن مرد دادم.
آن شخص به من گفت: شاید این پول کم بود که برگرداندی. اگر چنین است بیشتر به تو بدهم.
گفتم: نه! دلم میخواهم به مکه بروم، از این رو مایل بودم اول امانت شما را به شما باز گردانم.
پول را به او دادم و به مکه رفتم. پس از انجام اعمال حج، به مدینه بازگشتم و به همراه عدهای، خدمت امام صادق علیهالسلام رسیدم. چون من جوان و کمسن و سال بودم، در آخر مجلس نشستم.
هر یک از مردم سؤالی میکردند و حضرت جواب میدادند. همین که مجلس خلوت شد، نزدیک رفتم. حضرت فرمود: کاری داشتی؟
عرض کردم: فدایت شوم! من عبدالرحمن پسر سیابه هستم.
فرمود: حال پدرت چگونه است؟
عرض کردم: از دنیا رفت!
امام صادق علیهالسلام خیلی ناراحت شد و برای او طلب رحمت کرد و سپس فرمود: آیا از مال دنیا چیزی به جای گذاشته است؟
گفتم: نه! چیزی از خود به جای نگذاشته است.
فرمود: پس چگونه به حج رفتی؟
من داستان رفیق پدرم و هزار درهم را که من داده بود، به عرض حضرت رساندم. امام علیهالسلام مهلت نداد سخنم را تمام کنم. در میان سخنم
پرسید: هزار درهم پول آن مرد را چه کردی؟
عرض کردم: به صاحبش رد کردم.
فرمود: آفرین! کار خوبی کردی. آنگاه فرمود: میخواهی تو را سفارش و نصیحتی کنم؟
عرض کردم: آری!
امام علیهالسلام فرمود:
*علیک بصدق الحدیث و ادأ الامانة... همواره راستگو و امانتدار باش...* اگر به این وصیت عمل کنی، در اموال مردم شریک خواهی شد. در این هنگام، میان انگشتان خود را جمع کرد و فرمود: این چنین شریک آنها میشوی.
عبدالرحمن میگوید: من سفارش آن حضرت را مراعات نموده و عمل کردم، در نتیجه وضع مالیم خوب شد و به جایی رسید که در یک سال، ۳۰۰ هزار درهم زکات پرداخت میکنم.
📚بحار الانوار: ج۴۷، ص۳۸۴.
.............................................
آدرس کانال در ایتا و تلگرام
🌷 @alikhademi110 🌷
👈به مناسبت ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت جناب فردوسی
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید، گناه من است
چنین است و این دین و راه من است
بر این زادم و هم برین بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
دلت گر به راه خطا مایل است
تو را دشمن اندر جهان خود دل است
نباشد جز از بیپدر دشمنش
که یزدان به آتش بسوزد تنش
هر آن کس که در جانش بغض علی است
از او زارتر در جهان زار کیست؟
............................................
آدرس کانال در ایتا و تلگرام
🌷 @alikhademi110 🌷
👈طلبکاریهایم را بخشیدم! از مال دنیا، یک تیشه و ماله دارم؛ آن را به جهاد سازندگی بدهید
وصیتنامه شهید ۱۸ ساله، نبیالله کریمی، اهل قزوین:
اینجانب نبیالله کریمی وصیت میکنم:
طلبکاریهایم را بخشیدم! از مال دنیا، یک تیشه و ماله دارم؛ آن را به جهاد سازندگی بدهید.
من، یکی از افراد حزبالله هستم که در جبهه جنگ حق علیه باطل، در مهاباد مشغول نبرد با کفار میباشم و اگر چنانچه شهادت نصیبم شد، وصیت میکنم:
من جز راه الله و راه امام امت، خمینی کبیر، راه دیگری نداشته و با کمال عقل خود به این میدان نبرد پا نهادم تا از اسلام و مسلمین دفاع نمایم و اگر چنانچه پیروزی از هر طریق نصیبم شد، هر کسی از اعضای خانوادهام که این وصیت را به دست او میرسد، بداند که من کاملاً مسلمان و در راه امام و خداوند بودم و همگی شما را به خداوند متعال میسپارم.
............................................
آدرس کانال در ایتا و تلگرام
🌷 @alikhademi110 🌷