زندگی نامه پدر بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران که جاسوس و منافق از کار در آمد 👇
سید نصرالله بنیصدر معروف به صدرالعلمای همدانی از تبار سادات موسوی در روستای باغچه کبودراهنگ چشم به جهان گشود. اصالتا بنی صدر اهل بیجار گروس می باشد. او فرزند سید صالح بنیصدر معروف به مجدالعلماء بود همچنین او پدر ابوالحسن بنیصدر اولین رئیسجمهور ایران بود. پس از تحصیلات مقدماتی و سطوح در تهران برای مدارج عالی راهی نجف شد. وی پس از بازگشت از نجف در همدان ساکن شد و منزل او محل رفتوآمد مردم شهر شد. رابطه دوستی با روحالله خمینی داشت و همچنین از مخالفان حکومت پهلوی بود بطوریکه هنگامی که قرآنهایی با جلد محمدرضا شاه به روحانیون داده شد وی از دریافت آن قرآن امتناع ورزید.
@alikhanabadi
خدا شناسی ( دو جنین.....)
در دهکده ای یک زن محجوب و متین است
از فضل خدا در شکم او دو جنین است
پرسید شبی از قُل دوّم ؛ قُل اوّل
این مسئله را جان برادر بنما حل...
اوقات زیادی که مرا خواب ربودهَ ست
یک پنجره سمت من سر گشته گشودهَ ست
در عالم روءیاست مرا حال غریبی
پر می زنم از شوق به دنیای عجیبی
من فکر کنم خارج از این کیسه ی تاریک
دنیای قشنگیست پر از منظره و شیک
در خارج از این مرحله شهریست درخشان
باغیست پر از میوه و گل های فراوان
آزاد و رهائیم در آن عالم دیگر
از ناف جدائیم در آن عالم دیگر
شیر و عسل و آب گواراست در آنجا
در اصل فقط زندگی ماست در آنجا
دختر که پر از عشوه و ناز است ؛ در آنجاست
باغی که درش بر همه باز است ؛ در آنجاست
تخت و قدح و میکده آنجاست. برادر
بد مستی و هم عربده آنجاست ، برادر
چشم و دهن و دست و زبان است در آنجا
پائیست که چون رود روان است در آنجا
اینجا که فقط دخمه گور است ، برادر
آنجاست که سر چشمه ی نور است ، برادر
رقصیدن و خندیدن و آواز در آنجاست
آموخنتنِ حرفه و پرواز در آنجاست
اینجا که هنر نیست ؛ بساط هنر آنجاست
شعر و قلم و دفتر و علم و اثر آنجاست
مجنون ستمدیده و فرهاد در آنجاست
آیینه و آب و چمن و باد در آنجاست
از بی کسی و گوشه نشینی خبری نیست
از خوردن خون های جنینی خبری نیست
نوشیدنی و چرخش ِ انواع شراب است
یا بهتر از آن خوردن انواع کباب است
البته در آن رنج و غم و آتش و دود است
بیماری و بدبختی و هم اوج و فرود است
هر کس که در آن مرحله اندیشه نماید
قفل از در درماندگی خود بگشاید
آنجاست عمو و پدر و عمه و خاله
چون رود ِ روانیم، نه اینگونه مچاله
امروز اگر زنده و پر جوش و خروشیم
خون از دل یک مادر رنجور بنوشیم
یک مادر خوبیست که دائم نگران است
هر روز به فکر من بی تاب و توان است
آزرده برای من و تو جان خودش را
هر لحظه دهد بر من و تو نان خودش را
او داده به ما از دل و جان شیره ی جان را
بخشیده به ما از از کرمش تاب و توان را
ما در شکم اوست که آرام گرفتیم
از موهبت اوست اگر کام گرفتیم
هر چند نبینیم ولی او همه جا هست
او در همه ی مرحله ها حافظ ما هست
انکار نباید بکنی مادرمان را
نزدیک تر از رگ به همین پیکرمان را
خون خوردن و تاریکی این مرحله بس نیست؟ ؟!
دنیای من و تو که در این کنج قفس نیست!!
یک روز از این پیله در آئیم ، من و تو
در اوج فلک پر بگشائیم ، من و تو
پرواز از این کیسه به یک عالم دیگر
پرواز از آن مرحله تا عالم ِ محشر
هر مرحله ای باعث رشد است و کمال است
این ها همه از فضل خدای متعال است
باید که که در این مرحله هوشیار بمانیم
لا حول ولا قوه الا ......بخوا نیم
#
خندید به افکار برادر ؛ قُل دوّم
آن لخته ی سر بسته ی کافر ؛ ؛قُل دوّم ؛
#فرامرزاکبری
@alikhanabadi
بدی مَکُن که در این کشتزار زود زوال
به داسِ دهر همان بِدرَوی که میکاری
مولانا
@alikhanabadi
خدایاخودشون رو از دست خودشون نجات بده‼️
جالب است بدانید صاحب پیج فوق،
یک آتش نشان-بلاگر ایرانی است‼️
@alikhanabadi
از این حرام زاده هام ما زیاد داریم که میخواد کشور ما رو تسلیم فرهنگ و ارتش شما بکنه
@alikhanabadi
پدرها
حرفهای نامفهومی میزنند
سپس روزگار
آن را برای ما توضیح میدهد.
@alikhanabadi
مقام ظالم آخر بر ضعیفان است ارزانی
که چون آتش زپا افتد به خاکستردهد جا را
بیدل
@alikhanabadi