#روایتگری_انتخابات
امروز ۱۱ اسفندماه، تصمیم داشتم کمی بیشتر بخوابم و حدود ساعت ۱۱ صبح برم رای خودم رودر صندوق بندازم
ساعت حدود ۹ صبح، خواب بودم که متوجه صدای درب واحد منزل شدم
دیدم کسی آهسته در میزنه!
بهزوربلند شدم و رفتم ببینمکیه اولصبح روز تعطیل !!
در رو باز کردم دیدم پیرزن همسایه طبقه پایین اومده ، سلام کردم گفتم جانم مادرجان
با کلی عذرخواهی ، بهم گفت پسرم میخوام برم رای بدم ، نمیدونم به چه کسانی رای بدم !
چند دقیقه ای لیست کاندیدها رو نوشتم و تحویلش دادم و خیلی تشکر کرد و رفت
خودم خجالت کشیدم ، از اینکه ما مدعیان تبین ،گذاشتیم تا خوب بخوابیم و بعد با حوصله بریم برای رای دادن
اما این مادر با این سن و سال، اینچنین احساس وظیفه میکنه و به دنبال لیست برای رای دادن هست
اینجاست که اون عزیز گفت :
ما سینه زدیم و بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم، آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس، شهدا را چیدند
🇯🇴🇮🇳 ↯ مهندس علیخانی ↯
🆔 @alikhani_r
🆔 @alikhani_r