eitaa logo
عقل‌نوشته‌های انقلابی
2هزار دنبال‌کننده
653 عکس
219 ویدیو
57 فایل
#علی_محمدی جُستِجُوگَرِ عَقلانِیَتِ اِنقِلابِ اِسلامِی؛ از بنیان تا عینیت ارتباط با بنده: @alimohammadi89 آدرس اینستاگرام: https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
مشاهده در ایتا
دانلود
💢خلاصه ارائه حجت‌الاسلام صادق حیدری:💢 - مسأله گسست میان نظر و عمل است. مرحوم علامه سیدمنیرالدین حسینی این خلأ را از سال 1362 تشخیص داده بود. ما عقلانیتمان در ریشه خود به منطق‌ها و روش‌ها بر می‌گردد. منطقی که با تکیه به آن معارف دینی فهم می‌شود، منطق صوری است که کاری به عینیت در معنای امروزش ندارد؛ اگرچه در زمان خود عینیت را اداره می‌کرده است اما عینیت پیچیده امروز را امری جزئی می‌داند. در حوزه عمل نیز به منطق سیستمی و مجموعه‌نگری تکیه داریم. - از نظر سیدمنیرالدین، انقلاب اگر بخواهد حرکت متناسب و هماهنگی داشته باشد، باید نسبت میان این دو منطق را مشخص و تمام کند، در غیراین‌صورت با این چالش‌ها و دو قطبی‌ در تصمیم‌ها همواره روبه‌رو هستیم. اساساً تمام تمرکز سیدمنیرالدین، در نسبت تفکر صوری و سیستمی؛ منطق نظر و عمل این است که چطور این دو با هم هماهنگ می‌شوند. ایشان به این نتیجه می‌رسند که باید مبنای سومی ایجاد شود که این دو را هماهنگ کند و یکی دیگری را هضم نکند. مبنای واحدی باید باشد که تعریف این دو را تغییر داده و به نفع مبنای سوم پیش برد. در واقع علت ریشه‌ایِ ناهنجاریِ گسست میان نظر و عمل، ناهماهنگی و چالش میان منطق اعتقادگرای غیرکاربردی حوزه با منطق کاربردی غیراعتقادگرای دانشگاه است. حرکت عظیم حضرت امام، سفارش منطق جدید می‌دهد. وحدت حوزه و دانشگاه در هماهنگی میان این منطق‌ها ایجاد می‌شود. - از سال 1362ر تا 1370 تمرکز ایشان بر این امر بود و بعد بر اساس این منطق عام، سه منطق خاص را نیز تولید می‌کند؛ الف) منطق حجیت که می‌خواهد استفاده از منایع دینی را به صورتی رقم بزند که نظام خطابات شارع استنباط شود تا بتواند پیش‌فرض تغییر عینیت قرار گیرد و پایگاهی برای تحول در مفاهیم ‌باشد؛ ب) منطق معادله که راهبردی متدولوژیک بین منطق حوزه و دانشگاه ذیل آن رقم می‌خورد؛ در «آن‌گاه‌ها» که واسطه تغییر در عینیت هستند نیز باید تغییر ایجاد شود. زیرا «آن‌گاه‌های» موجود در علوم کاربردی مدرن، از نظامات خطاب ما پیش‌فرض نمی‌پذیرد؛ بلکه خود نظام خطابات را مادی تعریف می‌کند. بنابراین در نفس معادله و عدد باید دست برد تا بتوان کمی‌سازی را محقق کرد. https://eitaa.com/alimohammadi1389/603
💢خلاصه ارائه آقای هانی ایرانمنش:💢 - یک زمانی مسألۀ ما «گفت‌وگو» بود؛ بسط گفتارهای فکری انقلاب در مقابل جریان روشنفکری. تاریخچه حضور ما در کانون اندیشه جوان حول محور شکل‌دهی این امر در یک فضای آزاد و در قالب همایش‌ها، نشست‌ها، کتاب‌ها، سایت‌ها و ... بوده است. - به تدریج در مواجهه با دولت احمدی‌نژاد، مجلس، روی کار آمدن آقاعزیز در سپاه، صداوسیمای آقای ضرغامی و ... تقریباً به این جمع‌بندی رسیدیم که این گزارۀ کافی بودن منابع ما برای حکمرانی، خیالی بیش نیست و دره عمیقی میان مبانی و حکمرانی وجود دارد. از این بعد، مطالعات راهبردی برای ما اهمیت زیادی پیدا کرد و حضور در مرکز استراتژی‌ها، مکرز پژوهش‌های مرکز، انجمن‌های فکری در این مرحله معنادار شد. در این زمینه نیز، مسأله اصلی جبهه فرهنگی و فکری بود که بتوانیم به صورت جمعی وارد کنشگری شویم و طرح بحث اشراق از پس از 88 در این برهه رقم خورد. - از سال 92، مسأله اصلی ما تمدن شد و مدل کنش فکری ما نیز تغییر کرد؛ کارهایی از قبیل ورود به عرصه سبک زندکی، کارهای جهادی، فعالیت‌های ذیل پیشرفت، رفتار ما ذیل عقلانیت را تغییر داد که در بنیاد کرامت، نهضت اجتماعی، ستاد پیشرفت جلوه پیدا کرد. - ما با سه جریان اصلی تفکر مواجه هستیم؛ الف) جریانی که قائل است ما از علم و تفکر غرب عقب مانده‌ایم و باید خود را به آن برسانیم. حال با اسلامی‌سازی عرصه‌ها یا فارغ از آن؛ ب) جریان دیگر به تحولات علمی عالم کاری ندارد و قائل به تراث عظیم تفکری و ادامه آن است. بخش عمده ای از حوزه ما در این مسیر جلو می‌رود؛ ج) جریان دیگر، مسأله تمدن و تنازع با تمدن غرب را مسأله خود قرار داده‌اند. - محل بحث ما ماجرای سوم است. در نسبت با جریان سوم، زمانه‌های متعددی را طی کرده‌ایم تا احساس عقب‌ماندگی عمومی برای ما تبدیل به مسأله اساسی شد. ما رویکردهای متعددی داشتیم لکن غالب رویکردهای ما، به صورت سلبی بوده است و به دنبال بازآفرینی تراث خود برای مقابله با تهاجمات غرب بوده است. برهه کوتاهی در اوایل دهه 60 عقلانیت ما از حالت منفعل خارج می‌شود اما در میانه دهه، دوباره با طرح بحث‌های روشن‌فکری دینی رو به انفعال می‌رود و به دنبال پاسخ به جریان روشنفکری هستیم. - مسأله اصلی، عقلانیتی است که با آن می‌خواهیم تمدن‌سازی و حکمرانی کنیم. می‌خواهیم کنشی فعالانه و ایجابی داشته باشیم و این مستلزم بازسازی جریان شبکه و عالم عقلانیت است. ما با 5 لایه عقلانیت مواجه هستیم؛ الف) عقلانیت نظری؛ ب) عقلانیت عملی و انضمامی؛ ج) عقلانیت ابداعی (خلاق)؛ ج) عقلانیت رصدگر، تحلیل‌گر، اکتشافی؛ د) عقلانیت گفتمانی و ورایت‌گر. ما دچار نحوی از انسداد در عقلانیت نظری هستیم و مبانی ما نتوانسته است مسائل ما را حل کند و رفتار متفاوتی را خلق کند. این عقلانیت با فعال شدن چهار لایه دیگر از انسداد خارج می‌شود. لذا مسأله‌محوری را همان عقلانیت انضمامی، نوآوری را همان عقلانیت خلاق می‌توان در نظر گرفت و عقلانیت روایت‌گر و رصدگر را با همراهی در آن در نظر گرفت. - این عقلانیت‌ها با این الزامات فعال می‌شوند: الف) عقلانیت جبهه‌ای و جمعی و ناظر به رقابت جلو می‌رود؛ ب) ما نیازمند عقل مجاهد هستیم؛ ج) ما نیازمند عقلانیت مصلح اجتماعی هستیم. براین‌اساس، مسأله تحول سبک زندگی و زیست اصحاب تفکر اهمیت زیادی دارد و تا این مسأله دچار تحول نشود، عقلانیت نیز متحول نمی‌شود؛ د) تحول نهادها و جریان‌های پیشران همچون معلمان، دانشجویان، طلاب و ... از اهمیت زیادی برخوردار است؛ ه) از نشانه‌های عقلانیت، عبور از تحجر است و از نقاط مهمی که شبکه عقلانیت به آن نیازمند است، فهم تحول زمانه است. نیشن استیت در حال تحولات است و معانی سنتی آن دستخوش تحول جدی خواهد شد. نظم اجتماعی نیز در آینده دستخوش تحول خواهد شد؛ همچون آموزش و پرورش و ... https://eitaa.com/alimohammadi1389/614