💐🌸💐🌸💐🌸هدایتگری حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام با اشعار💐🌸💐🌸💐🌸
علامه جعفری و حادثه ای شگفت
علامه نقل می كرد:یكی از نوه های مرحوم مورخ الدوله سپهر، نویسنده كتاب ناسخ التواریخ به منزل ما آمد و اظهار داشت كه آقای جعفری!در شب عید غدیر در منزلی در شمال تهران،جشنی برقرار است و علاقه مندم شما هم در آن شركت كنید.من به ایشان گفتم كه آقا!من دعوت نیستم و در ضمن،نمی دانم كه چگونه مجلسی است.گفت:در این جشن،تعداد زیادی از رجال لشكری و كشوری هستند.من تصور می كنم كه اگر شما تشریف بیاورید و در آن محفل،مطالبی نیز بفرمایید،مؤثر واقع شود.حضرت علامه فرمودند كه به هرحال،بی دعوت كه نمی شود.آن فرد گفت كه من اگر اجازه دعوت نداشتم،خدمت شما نمی رسیدم.بالاخره،بعد از خواهش او علامه جعفری همراه با ایشان به آن مجلس می روند. استاد می گوید:محل برگزاری جشن،منزلی بزرگ و تقریبا جنگل مانند بود و بخش هایی از آن،به صورت آب نماهای بسیار بزرگ بود و به هرحال،باغی بود كه كمتر نمونه ی آن را دیده بودم.گفتم:اینجا منزل كیست؟گفت:اینجا منزل سرلشكر متدین است و یك سری از رجال لشكری و كشوری را دعوت كرده است.گفتم:آقای سپهر!جای من این جا نیست،ولی ایشان اظهار داشت كه حضور شما ان شاء الله موثر خواهد بود.به هر حال،وارد جلسه شدیم.دیدم سالنی بسیار بزرگ است كه انواع و اقسام میوه ها و شیرینی ها جهت پذیرایی از حضار در آن چیده شده است. پس از ورود،آقای سپهر یك به یك همه را به من معرفی نمود.تمامی آن ها از شخصیت های بلند پایه لشكری و كشوری بودند.
در ادامه ی برنامه،برخی از اینها آمدند و در وصف امیرالمؤمنین(ع)اشعاری خواندند.برخی از شعرها خوب بود و برخی نیز سطحی نداشت.در خلال برنامه چند بار از آقای سپهر تقاضا كردم كه چون من در اینجا نقشی ندارم،اجازه بدهید بروم،چرا كه هیچ روحانی غیر از بنده در جلسه حاضر نبود و هیچ علاقه ای هم به حضور ما نشان نمی دادند.تنها موقع ورود،برخی از آنها احترامی گذاشتند.من دیگر خسته شده بودم و بنا داشتم كه بلند شوم كه به یكباره دیدم از در مجلس سیدی با ظاهری بسیار ساده وارد شد و حتی كفش خود را برداشت و به داخل آورد كه البته در آنجا این كار،خلاف عادت بود و پیدابود كه صاحب مجلس و تعدادی دیگر ناراحت شده اند.
عموم حضار به سید نگاهی تحقیر آمیز داشتند.كسی به او احترامی نگذاشت،ولی من در مقابلش به احترام برخاستم و او نیز سری تكان داد.سید،جوان بود و با یك طمأنینه و اطمینان خاصی بر روی زمین نشست و كسی هم تعارف نكرد كه روی صندلی بنشیند.بالاخره،نوبت به اشعرالشعرا رسید و از او دعوت كردند كه بیاید و اشعارش را بخواند.این شاعر با یك طمطراقی آمد و شروع به قرائت اشعار نمود.وقتی بیت اول را خواند،هر چند بد نبود ولی سید،یك اشكال جدی به آن وارد كرد.اشعرالشعرا محل نگذاشت و بیت دوم را خواند.دوباره سید ایراد گرفت.شاعر همچنان توجه نمی كرد.وقتی بیت سوم را خواند،سید گفت:این هم اشكال دارد.شاعر عصبانی شد و گفت:چرا؟سید گفت:خوب،این را اول می پرسیدی.الان برایت توضیح می دهم.سید،بحثی از معانی بیان و صنایع ادبی را به صورت خیلی خلاصه بیان كرد.آن قدر دسته بندی او زیبا بود كه از انسجام مطالب و تسلط او به شعر متعجب شدم.دیدم كه دریایی است بیكران.
بعضی از حضار كه مطالب علمی اورا می فهمیدند،كم كم دریافتند كه او از نظر علمی چقدر قدرتمند است.خلاصه بعد از آن چند نفر از حضار آمدند و احترام كردند و به زور سید را به بالای مجلس بردند.در این هنگام،یكی از حضار به سید گفت:اولا خوش آمدید،هر چند كه نمیدانیم چطور آمدید.دوم این كه آیا خودتان هم شعر می گویید؟سید گفت:گاهی اوقات.گفتند:می شود یكی از سروده های خود را بخوانید؟گفت:آری و حتی میتوانم همین الان شعر تازه بگویم.گفتند:پس بفرمایید.گفت: نه،چرا كه ممكن است بگویید این اشعار را قبلا گفته ای.شما بگویید كه چه بسرایم. اینها با حالت اعجاب آمیز نگاهی به یكدیگر كردند و گفتند:غزلی بگویید در مدح امیرالمؤمنین كه دو بیت اول عاشقانه باشد و بیت سوم این باشد كه اگر علی به خاری نگاه كند،گلستان می شود و بیت چهارم این باشد كه اگر معصیت كاران عالم،حتی فرعون توسل به علی پیدا كنند،بهره مند می شوند.خلاصه،محدوده را برای او خیلی تنگ كردند. سید قبل از شروع،نگاهی به حضار كرد كه كسی اشعار او را ننویسد.من زیر عبا خودكار و كاغذ را آماده كردم تا اشعار را یادداشت كنم.سید فهمید اما اعتراضی به من نكرد.سید شعر را این گونه آغاز كرد:
گر شمیمی ز سر طره ی جانان خیزد تا قیامت ز صبا رایحه جان خیزد
واله ام من كه چو ازخواب،تو بیدار شوی، زچه رو از سر چشمان تو مژگان خیزد
علی عالی اعلا كه ز بیم نهلش روح از كالبد عالم امكان خیزد
گر به خاری كند از قاعده ی لطف نظر از بن خار،دو صد روضه ی رضوان خیزد
گر زند دست به دامان ولایش فرعون از
لحد با دو كف موسی عمران
خیزد
داورا! دادگرا! جانب "جدا" نظری كز پی مدح تو چون بحر به طوفان خیزد
دارالایمان قم ازمن شده رشك فردوس، حال،اینسان پس ازاین خانهء ایمان خیزد
معلوم شد كه اسمش جدا و قمی است.پس از خواندن شعر،سید خطاب به حاضران گفت:آقایان!علی علیه السلام ازاین جلسات كه دور هم بنشینید و انواع غذاها را بخورید و چند بیت هم شعر بخوانید،راضی نیست.علی مرد است و مردان را دوست دارد.اگر مرد هستید و مردانگی دارید،بروید سراغ محرومان،دردمندان و فقرا.یعنی همان كسانی كه مورد عنایت علی بودند.اینجا نشسته اید و غذاها،شیرینی ها و شربت های خوشمزه می خورید،بعد می روید خانه و فكر می كنید كه در مدح علی شعر گفته اید.صریح بگویم كه باید وضعتان را عوض كنید و بروید سراغ محرومان جامعه.ایشان این را گفت و كفش خود را برداشت و از مجلس بیرون رفت.پس از رفتن او تا مدتی همه بهت زده بودند.چند نفر از جمله من بیرون رفتیم تا ببینیم كه ایشان كه بود،اما كسی راندیدیم.تلاش زیادی كردند و اطراف راگشتند،ولی هیچ اثری از او نبود.چهار سال در قم سراغ جدای قمی را گرفتم،ولی كسی او را نشناخت.خیلی گشتم ولی او را پیدا نكردم.آن شب شاهد بودم كه تعدادی از آنها بسیار گریه می كردند.آقای سپهر،بعدها می گفت:تعدادی از آنها زندگی شان را تغییر دادند و رفتند و به رسیدگی به محرومان پرداختند.ظاهرا سید كه هیچ گاه ماهیت او را ندانستیم،برای هدایت حاضران در آن مجلس به آنجا آمده بود.
14.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لذت دیدار امیرالمومنین علیه السلام از زبان علامه جعفری (رضوان الله علیه )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستـــانشـــب
💢خاطرهای عجیب از شهید اندرزگو که باعث شد یک روستا شیعه مولا علی شود.
☘🌺🌺🌼🌷🌷🌼🌺🌺☘
یاوران امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف)
🌿🌸🌿🌸🌿🌸مناظره علامه حلي(رضوان الله علیه )با سيد موصلي🌿🌸🌿🌸🌿🌸
.
اوائل قرن هشتم هجری بود، شاه خدابنده یازدهمین شاه ایلخانیان كه پیرو مذهب اهل تسنّن بود، در سال 709 هـ . ق بر اثر مناظرات نیرومند و لطیف علامه حلی (مرجع بزرگ شیعه، متوفّی 726 هـ . ق) رسماً شیعه شد، و مذهب جعفری را به عنوان مذهب رسمی در كشور پهناور ایران، اعلام كرد. .
.
در یكی از روزها، علمای بزرگ اهل تسنّن، در مجلس شاه خدابنده، اجتماع كرده بودند، علامه حلی نیز طبق دعوت شاه، وارد آن مجلس شد، مناظرات متعددی بین علما، به طور آزاد انجام شد، از جمله اینكه:
سید موصلی (كه از علمای بزرگ اهل تسنن بود) به علامه حلّی گفت: «دلیل بر جواز صلوات بر غیر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ چیست؟» علامه، بیدرنگ این آیه را خواند: « الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون،َ أُولئِكَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ...؛ به استقامت كنندگان بشارت بده ـ آنها كه هرگاه مصیبتی به آنها میرسد، میگویند: ما از آن خدا هستیم، و به سوی او باز میگردیم ـ اینها همانها هستند كه صلوات و رحمت خداوند شامل حالشان شده است.»[1] .
.
سید موصلی از روی بیاعتنایی گفت: بر غیر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ (یعنی امامان معصوم) چه مصیبتی وارد شده است كه سزاوار صلوات باشند؟! علامه بیدرنگ جواب داد: «از سختترین و جانكاهترین مصائب آنها اینكه: از نوادههای آنها شخصی مثل تو به وجود آمده كه منافقان مشمول عذاب را بر آل رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ مقدم میدارد». حاضران از حاضرجوابی علامه تعجب كردند.
.
[1] . بقره ـ 155 تا 157.
بهجة الآمال،ج 3، ص 234
.
15.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوشه ای از مجاهدت های علمی
علامه حلی اعلی الله مقامه الشریف استاد انصاریان
ما به اندازه کفش #علامه [حلی] (رضوان الله علیه) کار نکردیم...
(بیانات حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی دام ظله) ۱۳۹۵/۲/۲۳
28.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قبرستان تخته فولاد اصفهان محل دفن میرزا حسین کشیکچی معروف به هالو
🌸
قطعه فیلم رو ببینید .قطعا حال دل مرده مارو آرام میکنه و زنده میکنه به شرطی که پاک و ساده و بی غل و غش باشیم .راستی امام زمان عج هم دنبال این جور صفاتی است که ماهارو ببینه 👆🇮🇷🇮🇷👆
#مناجات_با_امام_زمان
#یاصاحب_الزمان
#یونس_وصالی_خوراسگانی
چگونه روز ها را بی تو سر کردیم مهدی جان؟
به هرکویی به جز کویت ، گذر کردیم ، مهدی جان !
ضرر پشت ضرر بوده ، جدایی از تو ای آقا
در این بازار سودی هم اگر کردیم ، مهدی جان
ببخش آقا ، اگر در طول عمر از روی نادانی
تو را با هر گناهی خون جگر کردیم ، مهدی جان
دعا کردیم تا روز ظهور تو رسد از راه
دعا را با گناهان بی اثر کردیم ، مهدی جان
قرار این بود از اهل سحر باشیم و اهل زهد
چه با غفلت همه شب را سحر کردیم ، مهدی جان
جوابی نیست در روز قیامت گر ز ما پرسند
چگونه روز ها را بی تو سر کردیم ؟ مهدی جان
سروده : #یونس_وصالی (یونس)
#همه_اش_لطف_حضرت_زهراست
#هیئتفرهنگیمذهبیقاسمبنالحسن
عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا
📱http://eitaa.com/souzeGhalam
عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان تلگرام
📱http://t.me/souzeGhalam
۲۹ جمادی الثانی سال ۶۱ هجری شهادت حضرت ام کلثوم سلام الله علیها اتفاق افتاد .
این مصیبت عظمی رابه پیشگاه مقدس حضرات معصومین علیهم السلام خاصه حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف وعموم شیعیان و محبین تسلیت و تعزیت عرض میکنم .
☘☘☘☘ستم های دیرینه بنیانگذاران سقیفه در حق اهلبیت علیهمالسلام در کلام حضرت ام کلثوم سلام الله علیها(با تصویر کتاب)☘☘☘☘
قالت أمّ كلثوم سلام الله علیها: ظلمك أنت و عائشة و والداكما لنا قديم.
#ترجمه : حضرت ام کلثوم سلام الله علیها به #حفصه فرمودند : تو و #عایشه و پدران شما دو نفر از قدیم به ما ظلم کرده اید.
📔 نام کتاب : تعريب كامل البهائي نویسنده : الطبري، عماد الدين جلد : 2 صفحه : 222
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"ام کلثوم دختر ابوبکر بود که با عمر بن خطاب ازدواج کرد"
غزل_مرثیه
وفات_حضرت_ام_کلثوم_علیها_سلام
سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
هدیه به روح مطهر حضرت امّ کلثوم سلام الله علیها
*
اُمّ کلثــومی و این نام ، ز طاها داری
عفّـت و پاکی و زهـراییِ زهــرا داری
زینـب ثانیِ زهرا و علــی ! بی تردیـد
صبر ، اِرثیست که از زینب کبرا داری
گرچه کمتر ز مقامات شما گفته شده
لیک در قلب محبان خودت جا داری
غـصّـــــهٔ دشـتِ بلا بر دلـت آوار شده
مثل زینــب به دلت ماتمِ عظمـا داری
ســرِ هفــده مَهِ تابان به سرِ نِیْ دیدی
داغِ هفتاد و دو پیکر روی صحرا داری
بوده ای همنفــس زینب و همراهِ حرم
جسم رنجــور و قـدِ خَم ، دلِ شیدا داری
غربتی بیشتر از این که اسارت دیدی؟
قلبِ خونبــار زِ نامَحــرم و اَعـــدا داری
همهٔ عمــرِ تو با اشک و غم و آه گذشت
گرچه در صبــر و تحمل ، دلِ دریا داری
روضهٔ ظهرِ عطش ، مرثیهٔ محفل توست
بزمِ غـم در دلِ خود ، یک تنه بر پا داری
بارِ سنـگیـــنِ غمِ کرب و بلا بر دوشـت
کربــلا نه ، به دلـت کرب و بلاها داری
خـواهـــرِ هفــت بــرادر! چقَــدَر تنهایی
از حسینـــت دمِ آخـر چه تمنـــا داری؟
مثل زینب دمِ جان دادن خود چشم به در
حســرتِ دیــدنِ مـــاهِ رخِ سقـــا داری
کیمیا ! فصلِ غمِ زینب دیگر شده است
باز ، آهنــــگِ عــزای گلِ زهــــــرا داری
*
رقیه سعیدی(کیمیا)
بیست و نهم جمادی الثانی
شهادت حضرت ام کلثوم (سلاماللهعلیها)
بیست و نهم جمادی الثانی سال ۶۱ هجری قمری دومین عمه بزرگوار اهل بیت (علیهم السلام) و #دومین_دختر امیرالمؤمنين (علیهالسلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)، #حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) بر اثر #سمی که بنی امیه ملعون به ایشان دادند و از اثرات #ضربات تازیانهها و شلاقها در راه اسارت به #شهادت رسیدند،
#حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) در #هجدهم_شعبان سال ۷ هجری قمری به #دنیا آمدند، #نام مبارکشان #زینب_صغری بود و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) ایشان را به #ام_کلثوم کنیه دادند،
در #مقامات و #فضائل ایشان همین بس که #دختر والا مقام حضرت صدیقه کبری (سلاماللهعلیها) و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است، و در دامان چنین پدر و مادری رشد نمودهاند،
روزی #پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به #اولاد امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و #فرزندان برادرشان حضرت جعفر طیار (علیهالسلام) نگاهی کرده و فرمودند:
"نَظَرَ النَّبِیُّ إِلَی أَوْلَادِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرٍ فَقَالَ بَنَاتُنا لِبَنِینا وَ بَنُونا لِبَنَاتِنا"
#دخترهای ما برای #پسرانمان و #پسرهای ما برای #دخترانمان کنایه ازینکه #اولاد امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و #اولاد حضرت جعفر طیار (علیهالسلام) با هم #ازدواج کنند، و البته این روشِ #ازدواج پسر عموها با دختر عموها به #دستور پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در #اهل_بیت (علیهم السلام) #رسم شده بود،
فلذا #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) با #حضرت_عبدالله_بن_جعفر (علیهالسلام) و #حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) با #حضرت_عون_بن_جعفر (علیهالسلام) #ازدواج کردند،
صاحب رياحين الشريعة نیز مینویسد:
#اميرالمؤمنين (علیهالسلام) #دومین_دختر خود #حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) را به #حضرت_عون_بن_جعفر_طيار (علیهالسلام) #تزويج نمودند،
و آنچه در مورد #ازدواج حضرت ام كلثوم (سلاماللهعلیها) با #غير حضرت عون بن جعفر (علیهالسلام) نقل شده از #اکاذیب و #جعلیات و #دروغهای_مخالفين است،
#حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) در #واقعه_كربلا حضور داشتند و بعد از #شهادت امام حسين (علیهالسلام) و اهل بيت و اصحابشان (علیهم السلام) در #كنار خواهرشان #حضرت_زينب (سلاماللهعلیها) از بانوان و يتيمان محافظت مینمود، و #اشعار حضرت ام کلثوم (سلاماللهعلیها) در #فراق برادر در #كربلا مشهور و جانسوز است،
پس از #عاشورا كه بانوان به #اسارت كوفه و شام رفتند، #خطبه آن حضرت در شهر #كوفه و #مجلس ابن زياد ملعون، #اشعار حضرت ام کلثوم (سلاماللهعلیها) در قادسيه و قنسرين، اثر #دعاى آن حضرت در سيبور و بعلبک، #كلمات آن حضرت با شمر هنگام ورود به دروازه شام، #مرثيههاى حضرت ام کلثوم (سلاماللهعلیها) در #اربعين و مراجعت به مدينه، دلالت بر #عظمت و #شجاعت و #صبر آن علیا مخدره دارد،
علیا مخدره بی بی #حضرت_ام_كلثوم (سلاماللهعلیها)، #چهار_ماه پس از بازگشت از #كربلا و ورود به #مدینه با دلی پر از غم و اندوه در مصائب کربلا و بر اثر #سمی که بنی امیه ملعون به ایشان دادند و از اثرات #ضربات تازیانهها و شلاقها در راه اسارت به #شهادت رسیدند و در #قبرستان_باب_الصغیر دمشق #دفن گردیدند،
اما #ظلمها و #ستمهای عظیمی در حیات و بعد از ممات در سراسر تاریخ بر آن #حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) بوده است، از #دروغهای_مخالفین معاند و نسبت #افسانه_ازدواج عمر بن خطاب با حضرت تا #شبهات_کذب جاعلین عصر معاصر که باعث شده همچنان نام #حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) در #بین شیعیان #مظلوم بماند،
#دشمنان بیحیاء و #دوستان بیوفا خواسته یا ناخواسته #مظلومیت_بزرگی را برای ایشان #رقم_زدهاند که زبان گویای این همه #ظلم نیست،
این بانو از #خواهر بزرگوارش #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) به مراتب #مظلومتر است، چون در یتیم شدن #سن_کمتری داشته و طول تاریخ با #اتهامات_زیادی به ایشان #جسارت شده است،
#زندگی پر غم #حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) با #شهادت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) #شروع شد، تقریبا #چهار_ساله بودهاند که به #مصیبت مادر دچار شده و #یتیم گشتند، بعد از آن #فرق_شکافته پدر مظلومشان و #جگر پاره پاره برادر را دیده و بعد #مصائب_کربلا را دیدند، و این #مظلومیت موجب شده است ایشان نیز همچون #خواهر خود #ام_المصائب باشد،
#حرم مطهر #حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) در دمشق #قبرستان_باب_الصغیر شام #واقع است و در #کنار ضریح ایشان ضریح #حضرت_سکینه (سلاماللهعلیها) نیز قرار گرفته است.
منابع:
رياحين الشريعة ج ۳ ص ۲۴۴ ، تذكرة الخواص ص ۷۵ ، وقايع المشهور ص ۱۱۰ ، تاج العروس ج ۱۵ ص ۸۱۳ ، المصنف ج ۶ ص ۱۶۴
اللهم عجل لولیک الفرج
جهت تسلیت به امام عصر علیه السلام صلوات
🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan
کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)