eitaa logo
جهاد قلم | علی سلیمیان
561 دنبال‌کننده
143 عکس
131 ویدیو
0 فایل
ارتباط: @ali_salimian
مشاهده در ایتا
دانلود
Az door.mp3
10.87M
🎵 از دور 🚩 هرسال عاشوراتر از سال گذشته‌ست... 🎙 خواننده: 🖋 شاعر: 🎛 آهنگ و تنظیم‌: ⚙ تولید: eitaa.com/alisalimian_poem
🚩 عاشوراتر دارد صدای ناله‌ی مادر می‌آید از دور بوی لاله‌ی پرپر می‌آید هرسال عاشوراتر از سال گذشته‌ست کفر جهان کفر دارد درمی‌آید کرب‌وبلا مهد شکوفایی‌ست آری اصغر به میدان می‌رود اکبر می‌آید در نوجوانی مرگ «اَحلَی مِن عسل» نیست این کار تنها از شهادت برمی‌آید مثل رقیه بیقرار یار باشی ویرانه ثابت کرده او با سر می‌آید باید بلرزد کاخ‌های ظلم، ای شیخ وقتی صدایت از روی منبر می‌آید ما زخمی زخم‌زبان‌هاییم اما این روزگار تلخ آخر سرمی‌آید eitaa.com/alisalimian_poem
حضرت رقیه(حاج‌محمد یزدخواستی).mp3
3.26M
🎙 بانوای: 🚩 به دنبال تو حال من خوب است بابا، حال تو انگار نه بر سر من معجر است و بر سرت دستار نه چهره‌ام قدری پریشان است، قدّم خم شده اندکی رنج سفر دیدم ولی آزار نه من به دنبال تو می‌گشتم که هی گم می‌شدم در مسیرم سنگ قدری بود اما خار نه عمه بعد از تو علمدار و امیر ما شده قافله بی یار شد بی قافله‌سالار نه بعد تو هرجا به من آبی تعارف کرده‌اند شرمسار از روی سقا گفته‌ام هربار نه زندگی کافی‌ست باباجان مرا با خود ببر زندگی خوب است اما بعد از این دیدار نه eitaa.com/alisalimian_poem
بخت با تو یار شد، دعوت به دیدارش شدی در همان دیدار هم آخر گرفتارش شدی گرچه عمری دور بودی از مسیحای دمش تا نگاه تو به او افتاد بیمارش شدی سال‌ها پنهان شدی از چشم او در عافیت رستگاری را ببین، در حادثه یارش شدی طعم لبیک جدیدی بر لبت گل کرده بود سر به پیش او فرود آورده، سردارش شدی آن شبی که گفت بیعت از همه برداشتم سوختی آن‌گونه که شمع شب تارش شدی عاقبت جانانه جنگیدی به پای دلبرت هستی‌ات را دادی و با جان خریدارش شدی بر مقامت غبطه خواهد خورد دنیا تا ابد خوش به حال تو که این‌گونه سزاوارش شدی eitaa.com/alisalimian_poem
18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 حسینِ فاطمه 🎥 بانوای: بغض کرد و گفت مردم! شعله‌ها از در گذشت بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت زد به سینه، چند یازهرای اشک‌آلود گفت بعداز آن از چند و چون روضه‌ی مادر گذشت روضه‌خوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید من‌ همان جا ایستادم... شعله‌ها از در گذشت من میان کوچه بودم، روضه‌خوان در کربلا آه، آن شب بر دل من روضه‌ای دیگر گذشت تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود تیغ پشت تیغ از جسم علی‌اکبر گذشت شعله بود و محسن شش‌ماهه و دیوار و در تیری آمد از گلوی تشنه‌ی اصغر گذشت میخ در بر سینه‌ی پرمهر مادر حمله کرد آب دیگر از سر عباس آب‌آور گذشت ریسمان بر گردن حبل‌المتین انداختند قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت ذکر حیدر داشت زهرا مسجد از جا کنده شد ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت روضه‌خوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت روضه‌ها اینجا گره می‌خورد، بابا رفته بود هیچکس اما نمی‌داند چه بر دختر گذشت eitaa.com/alisalimian_poem
🚩 هدیه تیر می‌چرخید و می‌آمد... علی سیراب شد بعداز آن در جنگ‌ها کودک‌کشی هم باب شد ناله‌اش خشکید، گوش اهل خیمه تیز شد مادرش خوشحال: گویا اصغرم سیراب شد تیر گاهی مثل خنجر می‌درد حلقوم را از کمان گویی که شمشیر سه‌سر پرتاب شد گاه با یک تیر زخمی می‌شود چندین هدف بعد اصغر تیر در دست پدر قلاب شد خون اصغر را به صحن آسمان پاشید و گفت: هدیه‌ای ناقابل است این، آسمان بی‌تاب شد با خودش آورد مهتاب به خون غلتیده را در مسیر خیمه قلب سنگ‌ها هم آب شد روضه‌ی اصغر نه این‌ها نیست، آن جایی‌ست که پشت خیمه چشم در چشم رباب، ارباب شد eitaa.com/alisalimian_poem
هدایت شده از حوزه هنری اصفهان
سه‌شنبه های ماه ♨️ هم‌نشینی ماهانه شاعران استان اصفهان 📌 اولین سه شنبه هر ماه؛ در همسایگی گنبد‌های فیروزه‌ای 🗓️ سه‌شنبه ۳ مرداد 1402، ساعت 17 🏛️ مکان: خیابان استانداری گذر سعدی عمارت تاریخی سعدی 🔰شبکه اطلاع‌رسانی حوزه‌هنری‌ اصفهان ℹ️Instagram.com/artesfahan.ir 🌐www.artesfahan.ir 🔘eitaa.com/art_esfahanble.ir/artesfahan حوزه‌هنری قلب تپنده فرهنگ و هنر نصف‌جهان
Shab04Moharram1399[01].mp3
10.72M
من میان کوچه بودم، روضه‌خوان در کربلا آه، آن شب بر دل من روضه‌ای دیگر گذشت 🖋 شاعر: 🎙 بانوای: eitaa.com/alisalimian_poem
🚩 مثل حیدر به میدان مثل حیدر آمد و طوفان به راه انداخت یکی بود و عجب ترسی به جان یک سپاه انداخت به خود لرزید لشکر، یک قدم حتی عقب‌تر رفت به خیل جمعیت وقتی که چرخید و نگاه انداخت پیمبرصورت و سیرت، علی‌هیبت، حسن‌طینت سران جنگ را هم اینچنین در اشتباه انداخت کسی در پاسخ "هل من مبارز؟" نیست، حرکت کرد خروشید و یکایک دست و پا در بین راه انداخت به لشکر زد، رجز می‌خواند و می‌چرخید با شمشیر صد و هشتاد سر را با‌کلاه و بی‌کلاه انداخت چنان طوفان پاییزی که در جنگل به پا خیزد سر و دست یلان خیره‌سر را مثل کاه انداخت کسی از روبرو با او نمی‌جنگید، یک نامرد کمین از پشت کرد و نیزه بر پهلوی ماه انداخت الهی بشکند دستی که از بالای زین او را میان گرگ‌های زخم‌خورده، بی‌پناه انداخت هزاران تیغ بالا رفت، پایین رفت، بالا رفت... تصور کن عجب جنگی علی‌اکبر به راه انداخت پدر این صحنه را طاقت نمی‌آورد، زود آمد علی را دید و خود را بر زمین از اسب، آه... eitaa.com/alisalimian_poem
شعرخوانی(3).mp3
14.55M
🎙 🏴 شب هفتم محرم ۱۴۴۵ اصفهان، هیئت حضرت عباس ابن علی علیه‌السلام، مجموعه فرهنگی سلمان eitaa.com/alisalimian_poem
🚩 آبرو سروقد است و ماه‌رو عباس یاس‌عطر و نسیم‌خو عباس می و سرمستی مدام، حسین ساقی و ساغر و سبو عباس کار بالا که می‌گرفت، حسین چاره‌ای ناب داشت: کو عباس؟ شرحه شرحه اطاعت از حق را شرح داده‌ست مو به مو عباس کربلا را ورق ورق گشتم هرکجا بود کو به کو عباس چه نمازی‌ست این که دستش را داده در لحظه‌ی وضو عباس؟ ناله‌ای می‌رسد به گوش هنوز تشنه‌ام تشنه‌ام عمو عباس مشک اما به خیمه‌ها نرسید استخوان مانده در گلو عباس گره افتاده بود در کارش کشته شد پای آبرو عباس گره افتاد اگر که در کارت از ته دل فقط بگو عباس من گرفتار یک نگاه توام مددی یا مَن اِسْمُهُ عباس eitaa.com/alisalimian_poem