🔷دربارهی شعر🔷
این بیت را پیشترها در ابیات منتخبِ سعدی جایداده بودم؛ امروز بعد از گذشت دوسال دوباره همین غزل را مطالعه میکردم. و باز، همین بیت در ویترینِ غزل سعدی میدرخشید. بر آن شدم تا راز زیباییاش را بیابم.
همیگذشت و نگه کردمش به گوشهی چشم
که یک نظر بِرُبایم؛ مرا ز من بِربود
#سعدی
🟢یک: یکی از اصلیترین نکات در این بیت، روایتمحور بودن آن است. زمانی که ما بیت را بهطور کامل میخوانیم انگار با یک داستان کامل مواجه هستیم؛ داستانی که در برابر چشمانِ ما اتفاق میافتد؛ یا خودمان را جای شخصیتاول میگذاریم.
🔴دو: موسیقی در این بیت بسیار جایگاه پررنگی دارد؛ تکرار حروف مشترک (گ_ش) به این ادعا، صحه میگذارند.
🟡سه: اما این مطالب مقدمهای بود برای ضربهی نهایی که مخاطب را از هوش میبَرَد و سبب قهرمانیِ شاعر میشود. آن هم چیزی نیست جز اصطلاح بسیار شاعرانهی 《مرا ز من بربود》سعدی در این اصطلاح تمامِ ابیاتِ یک غزل عاشقانهی امروزی را آورده است. و نهایت عشق را به ما در همان ابتدا نشان میدهد.
#علی_سمرقندی
#دربارهی_شعر
#سعدی
@alisamarqandi 🦋
🔷دربارهی شعر قسمت چهارم🔷
ز چشمِ بد خدا آن چشمِ میگون را نگه دارد
که در هر گردشی مستِ تماشا میکند ما را
#صائب_تبریزی
🔰 معنی بیت بسیار ساده است:
خدا آن چشمِ شبیه مِی (مست کننده) را از چشمهای حسود نگه دارد که با هر گردشش ما را مست و غرق تماشا میکند.
اما وقتی در کلمات این بیت دقت میکنیم زنجیرهای از ارتباطات پیدا میشود که ما را اسیر میکند.
چشمِ میگون_ گردش_مستِ تماشا شدن
🔷 در سنت ادبی ما چشم معشوقه به خمار بودن و مستی معروف است این بیت خود شاهدی بر این ادعاست.
🔶 زمانی این تصویر زیباتر میشود که ما با عباراتی که در باب مستیست نیز مواجه میشویم. واژه 《گردش》در این بیت از آن دست عبارات است.
جالب است بدانید که در میکدهها افراد دایرهوار گردِ هم مینشستند و ساقی جام شراب را به گردش در میآورده. حالا گردش در این بیت از طرفی با گردشِ مردمک چشم و از طرفی با گردش جام شراب در ارتباط است.
🔷 و در نهایت واژهی _تماشا_ به این ارتباط کمک بیشتری میکند چرا که از فعل 《 مشی_یمشی》به معنای راه رفتن مشتق شدهاست پس واژهی تماشا یعنی دیدن در حال راه رفتن. ما با دیدن گردش جام شراب مست میشویم.
🔶 همچنین تکرار دوبار کلمهی 《 چشم 》 در مصراع اول تداعی کننده جفت بودن چشم است.
#علی_سمرقندی 📝
#دربارهی_شعر 📚
#صائب_تبریزی ✍
@alisamarqandi 🦋
🔷دربارهی شعر قسمت پنجم🔷
زبانِ نی به آواز بلند این حرف میگوید
که میسازد به یکدم چوب را صاحبنفس گویا
#غنی_کشمیری
🔰 معنی بیت بسیار ساده است:
نی که یک نوع ساز است با صدای بلند این حرف را میگوید که : انسان صاحبنفس(عارف) در یک لحظه چوب خشک را گویا میکند.
اما وقتی در این بیت دقت میکنیم کلماتی را پیدا مییابیم که ایهام دارند.
دم_صاحبنفس
🔷 واژهی دم با توجه به ساز نی به معنی هوای درون ریه است و با توجه به صفت پیشین شمارشی _یک_ معنی یک لحظه و یک آن میدهد.
🔶 همچنین کلمهی صاحبنفس به دو معنا استعمال میشود که با توجه به ساز نی همان انسان دارای نفس و با توجه به _گویا ساختن چوب خشک_ انسان عارف است.
🔷 ارتباط پنهانی میان واژه _نی_ و فعل میسازد که کلمهی _ساز_ را در خود مستتر دارد نیز شایان توجه است.
#علی_سمرقندی 📝
#دربارهی_شعر 📚
#غنی_کشمیری ✍
@alisamarqandi 🦋