مَنأنا؟:)
وداع؟...
نه
آقاجان
این بار من فقط یک روز زائر شما بودم
و هشت روز قبل را خادم
هشت چه تصادفی!
شاید هم تصادفی نبوده و اینطور مقدر کردی برایم
تا با این عدد مقدس خادمی زائر های شما را بکنم
آقا جانم آقا جان چقدر چقدر چقدر سنگین و سخت است
دل کندن از حریموحرمشما
چگونه شده است که این همه نور در تکه ای از زمین خاکی مادی جمع شده است
وجود شما برای ما ،برای ایرانِما نور است نور است و نور
آقاجانم نور شما ایران را گرم نگهداشته و حریمش کرده است
و چقدر دوستت دارم:))))
خب خب
نظر دارم که چند چیز بسازم برای شروع کاری
براش چند ایده یا میشه گفت طرح می خوام که خودم نداده باشم و تقریباً سلیقه افرادی غیر خودم هم باشه
اینجا←https://daigo.ir/secret/41428323218
دو تا چیز مورد علاقه تون رو بگین
هرچی می تونه باشه
حتی خیلی بی ربط به هم
مثلاً قارچ و جوجه🐥🍄
اگه ایموجیش هست اونو بفرستین بهتر
اگر هم نیست تایپ کنین
✨
بستگی داره چند نفر بیان بگن
تا ببینم چند تا بسازم🌜
موضوع اینه که دلم برای نقاشی خیلی تنگ شده بود و در همین حین مداد شمعی های خواهرم رو روی میز دیدم و یه طرح خیلی رندم از پینترست
چون تاحالا سعی نکرده بودم که با پاستلروغنی یه رفرنس بکشم
و خب نتیجه شده این که نه کپی کردم نه خودم کشیدم یه چیزی مابینشون
ولی خب
موضوع اصلی اینه که نور خوبی برای عکاسی نیست الان🙄👌🏼
ایشون که این پایینه هم دیروز رنگوجون گرفته
با این تفاوت که این از روی یه عکس بوده و من به سبک بالا کشیدمش🤌🏻