eitaa logo
تفسیر المیزان
9.8هزار دنبال‌کننده
172 عکس
39 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁تفسیر آیه1⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🌺لم يكن الّذين كفروا من اهل الكتاب...1⃣  كه گفته شده از مشكل ترين آيات قرآنى است 🔸لم يكن الذين كفروا من اهل الكتاب و المشركين منفكين حتى تاتيهم البينه 🔸آيات اين سوره در سياقى است كه به قيام حجت عليه كافران به دعوت اسلامى اشاره مى كند، چه از اهل كتاب و چه مشركين، و نيز عليه عده اى از اهل كتاب كه بعد از آمدن حجت به خاطر اختلافهاى ناشى از منيت حجت خدا را رها كردند. 🔸و با در نظر داشتن اين سياق از ظاهر آيات بر مى آيد كه منظور اشاره به اين معنا است كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) از مصاديق حجت بينه اى است كه عليه مردم قيام شده، و سنت الهى كه در بندگان جارى است اقتضا كرده اين حجت قائم گشته، و اين رسول مبعوث شود، چون سنت جارى خدا ايجاب مى كرد بينه و حجت روشنگرش به سوى اين طوايف نيز بيايد، همانطور كه به طوايف و اقوام گذشته قبل از اختلافشان همين اقتضا را كرد و بر ايشان حجت فرستاد، چيزى كه هست خودشان از آن حجت استفاده نكردند، و با يكديگر اختلاف راه انداختند. 🔸بنابراين، مراد از جمله (الذين كفروا) در آيه شريفه، همه كافران از دعوت اسلامى است، چه از اهل كتاب و چه مشركين، و كلمه (من ) در جمله (من اهل الكتاب) تبعيض را مى رساند، نه تبيين را، و كلمه (و المشركين) عطف است بر كلمه (اهل الكتاب)، و مراد از (مشركين )، غير اهل كتاب است حال چه بت پرست باشند، و چه اصناف ديگر مشركين. 🔸و كلمه (منفكين) از ماده انفكاك است، كه به معناى جدايى دو چيز است كه به شدت به هم متصل بوده اند، و مراد از آن - به طورى كه از جمله (حتى تاتيهم البينه) استفاده مى شود - جدا شدن از مقتضاى سنت هدايت و بيان است، گويا سنت الهى دست بردار از آنان نبوده، تا حجت و بينه بيايد، همينكه آمد آن وقت رهاشان مى كند، و به حال خودشان واگذار مى كند، همچنان كه در جاى ديگر به اين معنا اشاره نموده مى فرمايد: (و ما كان اللّه ليضل قوما بعد اذ هديهم حتى يبين لهم ما يتقون ). 🔸(حتى تاتيهم البينه) - اين جمله به همان معناى ظاهريش معناى مى شود، يعنى منظور از كلمه (تاتيهم) كه صيغه مضارع است همان آينده است ، و كلمه (بينه) به معناى دليل روشن است. و معناى آيه شريفه اين است كه : خداى تعالى كسانى را كه به رسالت و يا دعوت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) كافر شدند، و يا به قرآن كفر ورزيدند، رها نخواهد كرد، تا آنكه بينه و دليل روشن كه همان رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است براى آنان بيايد، (و ساده تر آنكه خداى تعالى دست از هدايت اين كفار بر نمى دارد تا زمانى كه حجت بر آنان تمام شود، و 🔸خودشان يقين كنند كه محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم) رسول خدا است، و راست مى گويد، و لجاج و عناد وادار به كفرشان ساخته). 🔸و اما مفسرين در تفسير آيه و معانى كلمات آن اختلافى عجيب به راه انداخته اند، به طورى كه بعضى از آنان - آنطور كه مى گويند - گفته اند: اين آيه از مشكل ترين آيات قرآن است، هم از نظر نظم و هم از نظر تفسير. 🔸ولى معنايى كه ما براى آيه كرديم با سياق آيات سوره سازگار است، و هيچ تناقضى بين مفردات و جمله هاى آن رخ نمى دهد، و از خوانندگان هر كس بخواهد به طور مفصل به آن قيل و قالها واقف شود بايد به تفاسير مطول مراجعه كند. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه 2⃣ و 3⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🌺رسول من اللّه يتلوا صحفا مطهره2⃣ 🌺فيها كتب قيمه3⃣ 🔸اين آيه بيانگر معناى بينه است، مى فرمايد: منظور از بينه، محمد رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است و اين معنا به طور قطع از سياق استفاده مى شود. 🔸و كلمه (صحف) جمع صحيفه است، كه به معناى هر چيزى است كه در آن مى نويسند (از قبيل كاغذ، و لوح هاى سنگى و فلزى و امثال آن) و منظور در اينجا اجزايى است كه از قرآن كريم نازل شده بود، و در كلام خداى تعالى اطلاق صحف بر اجزاى كتابهاى آسمانى، و از آن جمله خود قرآن كريم مكرر آمده، از آن جمله فرموده: (فى صحف مكرمه مرفوعه مطهره بايدى سفره كرام برره ). 🔸و مراد از اينكه فرموده: (مى خواند صحفى مطهره را) اين است كه اجزاى قرآن از لوث باطل پاك است، و شيطان در آن دست نينداخته، و اين معنا نيز در قرآن كريم مكرر آمده كه خداى تعالى قرآن را از مداخله شيطانها حفظ مى كند، از آن جمله فرموده: (لا يمسه الا المطهرون ). 🔸موارد استعمال واژه (كتاب) و مراد از اينكه فرمود درصحف مطهّره اى كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) تلاوت مى كند (كتب قيمة) هست 🔸و در جمله (فيها كتب قيمه ) منظور از (كتب ) كه جمع كتاب است جرم كتاب نيست، بلكه منظور مكتوب و مطالبى است كه در كتاب نوشته شده، و كلمه (كتاب )، هم بر كاغذ و لوحهاى مختلف اطلاق مى شود و هم بر كلمات و الفاظ نوشته شده اى كه نقوش ‍ حك شده و يا با قلم سياه شده، از آن الفاظ حكايت مى كند، و چه بسا بر معانى آن الفاظ هم اطلاق شود، به اين اعتبار كه آن معانى به وسيله الفاظ حكايت شده، و نيز بر حكم حاكم و قضاى رانده شده نيز اطلاق مى گردد، مثلا مى گويند: (كتب عليه كذا بر فلانى چنين نوشتند يعنى حكم كردند كه بايد چنين و چنان كند، در قرآن هم آمده كه : (كتب عليكم الصيام )، و نيز فرموده : (كتب عليكم القتال )، و ظاهرا مراد از كتبى كه در صحف است همين معناى آخر باشد، يعنى احكام و قضايايى الهى باشد، كه در مورد اعتقادات و اعمال صادر شده است، دليلش توصيف كتاب است به صفت (قيمه )، چون كلمه (قيمه ) از قيام كردن به امر خيرى، و حفظ و مراعات مصلحت آن، و ضمانت سعادت آن است، همچنان كه در قرآن كريم در مورد دين استعمال شده، آنجا كه فرموده : (امر الا تعبدوا الا اياه ذلك الدين القيم )، يعنى دينى كه خدا آن را حفظ مى كند، و بقايش را ضمانت كرده است، و معلوم است كه صحف آسمانى قيم اند، چون امر مجتمع انسانى را بپا مى دارند، و با دستورات و احكام و قضايايى كه متعلق به عقايد و اعمال است مصالح بشر را حفظ مى كنند. 🔸پس معناى آيه مورد بحث اين مى شود كه آن حجت و بينه روشنى كه از ناحيه خداى تعالى براى آنان آمده، عبارت است از رسولى از ناحيه خدا، كه براى مردم صحف آسمانى پاك را مى خواند، پاك از پليدى باطل، صحفى كه در آن احكام و قضايايى است قائم به امر مجتمع انسانى، و اداره كننده آن به بهترين وجه، و حافظ مصالح آن. _______________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه4⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🌺و ما تفرق الذين اوتوا الكتاب الا من بعد ما جاءتهم البينه4⃣ 🔸آيه اول سوره كه مى فرمود:  (ما دست بردار از كفار اهل كتاب و مشركين نيستيم تا حجت بر آنان تمام شود)، به كفرشان به نبوت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و كتاب او، كه متضمن دعوت حق او است اشاره مى كرد، و آيه مورد بحث به اختلافى كه قبل از دعوت اسلامى داشتند اشاره مى كند، و در قرآن كريم در چند جا به اين اختلاف اشاره شده، از آن جمله مى فرمايد: (و ما اختلف الذين اوتوا الكتاب الا من بعد ما جاءهم العلم بغيا بينهم )، و از اين قبيل آياتى ديگر. 🔸و منظور از آمدن بينه براى كفار همان بيانات كتب انبياى گذشته اى است كه در كتبشان آمده بود، و يا كلام انبياى آنان در توضيح و  تفسير بيان الهى است، همچنان كه در آيه زير بينه را به همين دو قسم بيان تفسير نموده، مى فرمايد:  (و لما جاء عيسى بالبينات قال قد جئتكم بالحكمه و لابين لكم بعض الذى تختلفون فيه فاتقوا اللّه و اطيعون ان اللّه هو ربى و ربكم فاعبدوه هذا صراط مستقيم فاختلف الاحزاب من بينهم ). 🔸بيان اينكه كتب آسمانى براى عموم بشر آورده شده و آيه (و ما تفرق الذين اوتوا الكتاب...) حكايت حال مشركين نيز هست 🔸در اينجا ممكن است اين سؤال پيش آيد كه: چرا در آيه مورد بحث متعرض اختلاف اهل كتاب در مذاهب خود شد، ولى اختلاف و تفرقه مشركين و اعراضشان از دين توحيد و انكارشان مساله رسالت را متعرض نگرديد؟ 🔸در پاسخ مى گوييم: بعيد نيست جمله (و ما تفرق الذين اوتوا الكتاب)، شامل مشركين هم بشود، چون در آيه مورد بحث مى توانست بفرمايد: (و ما تفرق اهل الكتاب الا من بعد...)، ولى به جاى جمله (اهل الكتاب) جمله (الذين اوتوا الكتاب ) را آورد، و تفاوت بين اين دو تعبير بر كسى پوشيده نيست، چون تعبير اهل كتاب در عرف قرآن تنها شامل يهود و نصارى و صابئان و مجوسيان، و يا تنها يهود و نصارى مى شود. ولى تعبير دوم يعنى (آنانكه كتاب برايشان نازل شده )، شامل مشركين هم مى شود، چون كتاب خدا براى عموم بشر نازل شده، و در قرآن كريم تصريح فرموده به اينكه خداى تعالى در اولين روز تشكيل اجتماع بشرى، و بروز اختلافهاى حيوانى در بينشان كتاب براى آنان نازل كرد، يعنى شريعت و قانونى بر ايشان تشريع كرد تا در اختلافهايى كه در امور زندگى و حيوانيشان رخ مى دهد حكومت كند، ولى بشر بعد از آمدن شريعت هم آن اختلافهاى قبلى را در شريعت خدا سرايت دادند، با اينكه حق برايشان روشن شده و حجت بر آنان تمام گشته بود، پس به حكم اين آيات، عموم بشر مشمول كتب آسمانى بوده و هستند، چيزى كه هست در اثر اختلاف (ناشى از پيروى هواى نفس )، بشر چند طايفه شدند، بعضى ها به كلى فراموش كردند كه كتابى از ناحيه آفريدگارشان برايشان نازل شده، و بعضى ديگر اين معنا را از ياد نبردند و ليكن هواى نفس را در دين خدا رخنه داده، به دينى تحريف شده متدين شدند، طايفه اى ديگر دين خدا را بدون كم و كاست حفظ كرده، بدان متدين شدند، اينك يكى از آن آيات از نظر خواننده مى گذرد: (كان الناس امه واحده فبعث اللّه النبيين مبشرين و منذرين و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه و ما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البينات بغيا بينهم، كه تفسيرش ‍ گذشت. 🔸و در اين معنا است آيه اى ديگر كه مى فرمايد:  (تلك الرسل فضلنا بعضهم... و لو شاء اللّه ما اقتتل الذين من بعدهم من بعد ما جاءتهم البينات و لكن اختلفوا فمنهم من امن و منهم من كفر). 🔸و كوتاه سخن اينكه: جمله (الذين اوتوا الكتاب) اعم از اهل كتاب است ، و بنابر اين، جمله (و ما تفرق الذين اوتوا الكتاب...) شامل مشركين مى شود، همانطور كه شامل اهل كتاب مى شود. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیات5⃣ و 6⃣سوره در تفسیرالمیزان ✅و ما امروا الا ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين حنفاء5⃣ 🔸ضمير در جمله (امروا) به همان (الذين كفروا من اهل الكتاب و المشركين) بر مى گردد، مى فرمايد: رسالت رسول اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و (كتب قيمه) كه در صحف وحى است اين كفار از اهل كتاب و مشركين را امر نمى كند مگر به عبادت خداى تعالى، به قيد اخلاص در دين، پس بايد كه چيزى را شريك او نگيرند. 🔸كلمه (حنفاء) حال است از ضمير جمع در (ليعبدوا)، و اين كلمه جمع حنيف است، كه از ماده حنف است كه به معناى متمايل شدن و انحراف از دو حالت افراط و تفريط به سوى حالت اعتدال است، و خداى تعالى اسلام را بدين جهت دين حنيف خوانده كه خلق را دستور مى دهد به اينكه در تمامى امور حد وسط و حالت اعتدال را از دست ندهند، و از انحراف به سوى افراط و تفريط بپرهيزند. 🔸و جمله (و يقيموا الصلواه و يوتوا الزكوه ) از باب ذكر خاص بعد از عام ، و يا ذكر جزء بعد از كل است، كه در مواردى صورت مى گيرد، كه گوينده به آن فرد خاص عنايت بيشترى دارد، در اينجا نيز خداى تعالى بعد از ذكر كلى عبادت، نماز و زكات را ذكر كرد، چون اين دو عبادت از اركان اسلامند، يكى توجه عبودى خاصى است به درگاه خداى تعالى، و ديگرى انفاق مال است در راه رضاى او. 🔸بيان مفاد جمله (و ذلك دين القيمه) ◀️(و ذلك دين القيمه) - يعنى اين است دين كتب قيمه - مفسرين چنين معنا كرده اند. و مراد از (كتب قيمه) اگر همه كتابهاى آسمانى يعنى كتاب نوح و پايين تر از او از ساير انبيا (عليهم السلم) باشد، معناى جمله اين مى شود كه: اين دعوت محمدى كه بشر به پذيرفتن آن مامور شده، دينى است كه در همه كتابهاى قيم آسمانى مكلف بدان بودند، و دين نوظهورى نيست، چون دين خدا همواره يكى بوده، پس بناچار بايد به آن بگروند، براى اينكه قيم است. 🔸و اگر مراد از كتب قيمه، معارفى است كه رسول خدا از صحف مطهره براى آنان خوانده، معناى آيه چنين مى شود كه: مردم در دعوت اسلامى مامور نشده اند مگر به احكام و قضاهايى قيم، احكام و قضايايى كه مصالح جامعه انسانى را تاءمين مى كند، پس با در نظر گرفتن اين معنا بر مردم واجب است به اين دعوت ايمان آورده، و به اين دين متدين شوند. 🔸پس آيه شريفه به هر حال اشاره دارد به اينكه دين توحيد (كه قرآن كريم متضمن آن است، قرآنى كه مصدق كتب آسمانى قبل از خويش و به حكم آيه 48 از سوره مائده مهيمن و مافوق آنها است)، با دستوراتى كه به مجتمع بشرى مى دهد قائم به امر آنان و حافظ مصالح حياتشان است، همچنان كه آيه زير اين معنا را با وافى ترين بيان خاطرنشان ساخته، مى فرمايد: (فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت اللّه التى فطر الناس عليها لا تبديل لخلق اللّه ذلك الدين القيم). 🔸و با اين آيه بيان عموميت رسالت رسول خدا و شمول و فراگيرى دعوت اسلامى عموم بشر را، تكميل مى شود، پس اينكه فرمود:  (لم يكن الذين كفروا من اهل الكتاب و المشركين.)، اشاره مى كند به اينكه از نظر سنت هدايت الهى، بر خداى تعالى است كه همه عالم را هدايت نموده، لازم است حجتش را بر هر كسى كه كافر شده و دعوت او را نپذيرفته تمام كند، چه كافر از اهل كتاب و چه از مشركين، گو اينكه در روز نزول آيه كفار از اهل كتاب و از مشركين بعضى از كفار بودند نه همه آنان ولى اين معنا را به طور قطع مى دانيم كه در تعلق دعوت فرقى ميان بعضى با بعض ديگر نيست، اگر در عصر نزول متعلق به بعضى شده، بايد كه متعلق به كل كفار هم بشود. 🔸و جمله (رسول من الله ) اشاره دارد به اينكه آن بينه عبارت است از محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و جمله (و ما تفرق...) اشاره دارد به اينكه تفرقه و كفرى كه در سابق نسبت به حق داشتند نيز بعد از آمدن بينه بوده. 🔸و جمله (و ما امروا الا ليعبدوا الله...) مى فهماند كه آنچه بدان دعوت شده اند، و مامور به آن گشته اند، دينى است قيم، كه مصالح اجتماع بشريشان را تاءمين مى كند، پس بر همه آنان لازم است به آن دين ايمان آورند و كفر نورزند. بهترين مردم و بدترين مردم ✅ان الذين كفروا من اهل الكتاب و المشركين فى نار جهنم خالدين فيها اولئك هم شر البريه6⃣ 🔸بعد از آنكه از اشاره به كفرشان به بينه اى كه به موجب سنت الهى برايشان آمده بود، فارغ شد، و نيز بعد از آنكه بيان كرد كه دين قيم به چه چيز دعوت مى كند، شروع كرد به انذار و تهديد كفار، و وعده به مومنين. و كلمه (بريه ) به معناى خلق است، مى فرمايد كسانى كه از اهل كتاب و مشركين به اين بينه كافر شدند، در آتش جهنم و به طور دائم خواهند بود، اين گونه افراد بدترين خلق خدايند (چون نعمت هدايت بالاترين نعمت هاى الهى است، و كفران آن بدترين كفرانها است) _________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه8⃣ سوره در تفسیرالمیزان ✅جزاوهم عند ربهم... ذلك لمن خشى ربه8⃣ 🔸كلمه  به معناى استقرار و ثبات است، پس جنات عدن به معناى بهشت هاى خالد و جاودانه است، و توصيف دوباره اش به اينكه خير البريه در آن بهشت ها خالدند و ابدا خالدند تأكيد همان جاودانگى است، كه اسم  بر آن دلالت داشت 🔸(رضى اللّه عنهم) - خدا از ايشان راضى است، و رضايت خدا از صفات فعل خداست و مصداق و مجسم آن همان ثوابى است كه به ايشان عطا مى كند، تا جزاى ايمان و اعمال صالحشان باشد. 🔸(ذلك لمن خشى ربه) - اين جمله علامت بهشتيان و آنانكه به سعادت آخرت مى رسند را بيان مى كند، مى فرمايد: علامت خير البريه و آنهايى كه به جنات عدن مى رسند اين است كه از پروردگار خود ترس دارند. در جاى ديگر هم فرموده:  (انما يخشى اللّه من عباده العلماء)، پس علم به خدا خشيت از خدا را به دنبال دارد، و خشيت از خدا هم ايمان به او را به دنبال دارد، يعنى كسى كه از خدا مى ترسد، قهرا در باطن قلبش ملتزم به ربوبيت و الوهيت او است، و در ظاهر هم ملازم با اعمال صالح است. 🔸اين را هم بدان كه مفسرين در تفسير مفردات اين آيات به شدت اختلاف كرده، اقوالى بسيار دارند كه چون فايده اى در تعرض آنها نبود از نقل آنها و پاسخ دادن و اشكال كردن به آنها صرفنظر شد، خواننده مى تواند به تفسيرهاى مطول مراجعه نمايد. ______________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
بحث روايتى سوره از تفسير شریف المیزان 🔸(چند روايت درباره اينكه مراد از (خيرالبريّه - بهترين مردم) اميرالمؤمنين (عليه السلم) و شيعيان اويند) 🔸در تفسير قمى در روايت ابى الجارود از امام ابى جعفر (عليه السلام) آمده كه فرمود: منظور از كلمه (بينه ) رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) محمد (صلوات اللّه عليه ) است. 🔸و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از عايشه روايت كرده كه گفت: به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) عرضه داشتم: يا رسول اللّه گرامى ترين خلق نزد خداى عزوجل كيست فرمود: اى عايشه مگر آيه شريفه (ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البريه) را نمى خوانى. 🔸و در همان كتاب است كه ابن عساكر از جابر بن عبد اللّه روايت كرده كه گفت: نزد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بوديم كه على (عليه السلام) از راه رسيد، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: به آن خدايى كه جانم به دست او است، اين مرد و پيروانش (شيعيانش) تنها و تنها رستگاران در قيامتند، آنگاه اين آيه نازل شد: (ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البريه )، از وقتى كه اين آيه نازل شد اصحاب رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) هر وقت على را مى ديدند كه دارد مى آيد مى گفتند: خير البريه آمد. 🔸مؤلف: الدر المنثور اين معنا را از ابن عدى از ابن عباس نيز نقل كرده، و نيز از اين مردويه آورده. 🔸و نيز تفسير برهان آن را از موفق بن احمد - در كتاب المناقبش - از يزيد بن شراحيل انصارى كاتب على (عليه السلام) از آن جناب روايت كرده و در عبارت يزيد بن شراحيل چنين آمده : من از على شنيدم مى فرمود: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) از دنيا مى رفت در حالى كه سر آن جناب را به سينه ام تكيه داده بودم، در آن حال فرمود: يا على مگر نشنيدى كلام خداى عزوجل را كه مى فرمايد: (ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البريه )، اين (خير البريه ) شيعيان تواند، موعدم و موعد شما حوض است، وقتى كه تمامى امت ها براى حساب جمع مى شوند، شيعيان تو بنام و لقب پيشانى سفيدان خوانده مى شوند. و در مجمع البيان از مقاتل بن سليمان از ضحاك از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير كلمه هم خير البريه گفته است : اين آيه شريفه در باره على و اهل بيتش نازل شده. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰ترجمه آيات سوره از تفسير شریف المیزان 🌺 به نام خداوند رحمان و رحيم. ✅ما اين قرآن عظيم الشان را (كه رحمت واسع و حكمت جامع است ) در شب قدر نازل كرديم1⃣ ✅و تو چه مى دانى شب قدر چيست ؟2⃣ شب قدر (در مقام و مرتبه ) از هزار ماه بهتر و بالاتر است3⃣ ✅در اين شب فرشتگان و روح (يعنى جبرئيل ) به اذن خدا از هر فرمان (و دستور الهى و سرنوشت خلق ) نازل مى شوند4⃣ ✅اين شب رحمت و سلامت و تهنيت است تا صبحگاه5⃣ __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅بيان آيات سوره از تفسير شریف المیزان 🌺 🔸اين سوره نزول قرآن در شب قدر را بيان مى كند، و آن شب را تعظيم نموده از هزار ماه بالاتر مى داند، چون در آن شب ملائكه و روح نازل مى شوند، و اين سوره، هم احتمال مكى بودن را دارد، و هم مى تواند مدنى باشد، و رواياتى كه درباره سبب نزول آن از امامان اهل (عليهم السلم) و از ديگران رسيده خالى از تأييد مدنى بودن آن نيست، 🔸و آن رواياتى است كه دلالت دارد بر اينكه اين سوره بعد از خوابى بود كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) ديد، و آن خواب اين بود كه ديد بنى اميه بر منبر او بالا مى روند، و سخت اندوهناك شد، و خداى تعالى براى تسليتش اين سوره را نازل كرد (و در آن فرمود شب قدر بهتر از هزار ماه حكومت بنى اميه است ). مفاد آيه: (انّا انزلنا فى ليلة القدر) اينست كه همه قرآن در شب قدر نازل شده است __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه1⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰انا انزلناه فى ليله القدر1⃣ 🔸ضمير در (انزلناه ) به قرآن برمى گردد، و ظاهرش اين است كه: مى خواهد بفرمايد همه قرآن را در شب قدر نازل كرده، نه بعضى از آيات آن را، مويدش هم اين است كه تعبير به انزال كرده، كه ظاهر در اعتبار يكپارچگى است، نه تنزيل كه ظاهر در نازل كردن تدريجى است. 🔸و در معناى آيه مورد بحث آيه زير است كه مى فرمايد: (و الكتاب المبين انا انزلناه فى ليله مباركه)، كه صريحا فرموده همه كتاب را در آن شب نازل كرده، چون ظاهرش اين است كه نخست سوگند به همه كتاب خورده، بعد فرموده اين كتاب را كه به حرمتش ‍ سوگند خورديم، در يك شب و يكپارچه نازل كرديم. پس مدلول آيات اين مى شود كه قرآن كريم دو جور نازل شده، يكى يك پارچه در يك شب معين، و يكى هم به تدريج در طول بيست و سه سال نبوت كه آيه شريفه (و قرآنا فرقناه لتقراه على الناس على مكث و نزلناه تنزيلا)، نزول تدريجى آن بيان مى كند، و همچنين آيه زير كه مى فرمايد:  (و قال الذين كفروا لو لا نزل عليه القرآن جمله واحده كذلك لنثبت به فوادك و رتلناه ترتيلا). و بنابر اين، ديگر نبايد به گفته بعضى اعتنا كرد كه گفته اند: معناى آيه (انزلناه ) اين است كه شروع به انزال آن كرديم، و منظور از انزال هم انزال چند آيه از قرآن است، كه در آن شب يكباره نازل شد نه همه آن. 🔸و در كلام خداى تعالى آيه اى كه بيان كند ليله مذكور چه شبى بوده ديده نمى شود بجز آيه (شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن ) كه مى فرمايد: قرآن يكپارچه در ماه رمضان نازل شده، و با انضمام آن به آيه مورد بحث معلوم مى شود شب قدر يكى از شبهاى ماه رمضان است، و اما اينكه كداميك از شب هاى آن است در قرآن چيزى كه بر آن دلالت كند نيامده، تنها از اخبار استفاده مى شود، كه ان شاء اللّه در بحث روايتى آينده بعضى از آنها از نظر خواننده مى گذرد. 🔸وجه تسميه شب قدر، تقدير و احكام يك سال در شب قدر، يكى از شب هاى رمضان است و هر سال تكرار مى شود در اين سوره آن شبى كه قرآن نازل شده را شب قدر ناميده، و ظاهرا مراد از قدر تقدير و اندازه گيرى است، پس شب قدر شب اندازه گيرى است، خداى تعالى در آن شب حوادث يك سال را يعنى از آن شب تا شب قدر سال آينده را تقدير مى كند، زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چيرهايى ديگر از اين قبيل را مقدر مى سازد، آيه سوره دخان هم كه در وصف شب قدر است بر اين معنا دلالت دارد:  (فيها يفرق كل امر حكيم امرا من عندنا انا كنا مرسلين رحمة من ربك) چون (فرق)، به معناى جدا سازى و مشخص كردن دو چيز از يكديگر است، و فرق هر امر حكيم جز اين معنا ندارد كه آن امر و آن واقعه اى كه بايد رخ دهد را با تقدير و اندازه گيرى مشخص سازند. و از اين استفاده مى شود كه شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالى كه قرآن در آن شبش نازل شد نيست، بلكه با تكرر سنوات، آن شب هم مكرر مى شود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمرى شب قدرى هست، كه در آن شب امور سال آينده تا شب قدر سال بعد اندازه گيرى و مقدر مى شود. 🔸براى اينكه اين فرض امكان دارد كه در يكى از شبهاى قدر چهارده قرن گذشته قرآن يكپارچه نازل شده باشد، ولى اين فرض معنا ندارد كه در آن شب حوادث تمامى قرون گذشته و آينده تعيين گر دد. 🔸🔸ادامه دارد....
....ادامه تفسير آيه اول 🔸علاوه بر اين، كلمه (يفرق ) به خاطر اينكه فعل مضارع است استمرار را مى رساند، در سوره مورد بحث هم كه فرموده:  (شب قدر از هزار ماه بهتر است ) و نيز فرموده:  (ملائكه در آن شب نازل مى شوند) مؤيد اين معنا است. 🔸پس وجهى براى تفسير زير نيست كه بعضى كرده و گفته اند: شب قدر در تمام دهر فقط يك شب بود، و آن شبى بود كه قرآن در آن نازل گرديد و ديگر تكرار نمى شود. و همچنين تفسير ديگرى كه بعضى كرده و گفته اند: تا رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) زنده بود شب قدر در هر سال تكرار مى شد، و بعد از رحلت آن جناب خدا شب قدر را هم از بين برد. و نيز سخن آن مفسر ديگر كه گفته : شب قدر تنها يك شب معين در تمام سال است نه در ماه رمضان. و نيز سخن آن مفسر ديگر كه گفته : شب قدر شبى است در تمام سال، ولى در هر سال يك شب نامعلومى است، در سال بعثت در ماه رمضان بوده در سال هاى ديگر در ماههاى ديگر، مثلا شعبان يا ذى القعده واقع مى شود، هيچ يك از اين اقوال درست نيست. بعضى ديگر گفته اند: كلمه (قدر) به معناى منزلت است، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامى بوده كه به مقام و منزلت آن شب داشته، و يا عنايتى كه به عبادت متعبدين در آن شب داشته. 🔸بعضى ديگر گفته اند: كلمه (قدر) به معناى ضيق و تنگى است، و شب قدر را بدان جهت قدر خوانده اند كه زمين با نزول ملائكه تنگ مى گردد. و اين دو وجه به طورى كه ملاحظه مى كنيد چنگى به دل نمى زند. پس حاصل آيات مورد بحث به طورى كه ملاحظه كرديد اين شد كه شب قدر بعينه يكى از شبهاى ماه مبارك رمضان از هر سال است، و در هر سال در آن شب همه امور احكام مى شود، البته منظورمان (احكام ) از جهت اندازه گيرى است، خواهيد گفت پس ‍ هيچ امرى از آن صورت كه در شب قدر تقدير شده باشد در جاى خودش با هيچ عاملى دگرگون نمى شود؟ در پاسخ مى گوييم : نه، هيچ منافاتى ندارد كه در شب قدر مقدر بشود ولى در ظرف تحققش طورى ديگر محقق شود، چون كيفيت موجود شدن مقدر، امرى است، و دگرگونى در تقدير، امرى ديگر است همچنان كه هيچ منافاتى ندارد كه حوادث در لوح محفوظ معين شده باشد، ولى مشيت الهى آن را تغيير دهد، همچنان كه در قرآن كريم آمده:  (يمحوا اللّه ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب ). علاوه بر اين، استحكام امور به حسب تحققش مراتبى دارد، بعضى از امور شرايط تحققش موجود است، و بعضى ها ناقص است، و احتمال دارد كه در شب قدر بعضى از مراتب احكام تقدير بشود، و بعضى ديگرش به وقت ديگر موكول گردد، اما آنچه از روايات بر مى آيد و به زودى رواياتش از نظر خواننده خواهد گذشت با اين وجه سازگار نيست. ________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه2⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🌺و ما ادريك ما ليله القدر2⃣ 🔸اين جمله كنايه است از جلالت قدر آن شب و عظمت منزلتش، چون با اينكه ممكن بود در نوبت دوم ضمير ليله القدر را بياورد، خود آن را تكرار كرد. 🔸 واضح تر بگويم، با اينكه مى توانست بفرمايد:  (و ما ادريك ما هى، هى خير من الف شهر) براى بار دوم و بار سوم خود كلمه را آورد و فرمود:  (و ما ادريك ما ليله القدر ليله القدر خير من الف شهر). مراد از بهتر بودن شب قدر از هزار شب، و منظور از تنزّل ملائكه و روح به اذن پروردگارشان (من كلّ امر). ____________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه3⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🌺ليله القدر خير من الف شهر3⃣ 🔸اين جمله به طور اجمال آنچه را كه در جمله (و ما ادريك ما ليله القدر) بدان اشاره شده بود، يعنى عظمت آن شب را بيان مى كند، و مى فرمايد: بدين جهت گفتيم آن شب مقامى ارجمند دارد كه از هزار شب بهتر است. 🔸و منظور از بهتر بودنش از هزار شب به طورى كه مفسرين تفسير كرده اند بهتر بودنش از حيث فضيلت عبادت است، و مناسب با غرض قرآن هم همين معنا است، چون همه عنايت قرآن در اين است كه مردم را به سوى خدا نزديك، و به وسيله عبادت زنده كند، و زنده دارى آن شب با عبادت بهتر است از عبادت هزار شب. و ممكن است همين معنا را از آيه سوره دخان نيز استفاده كرد، چون در آنجا شب قدر را پر بركت خوانده، و فرموده:  انا انزلناه فى ليله مباركه البته در اين ميان معناى ديگرى نيز هست، كه ان شاء اللّه در بحث روايتى آينده خواهد آمد. _______________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه4⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰تنزل الملئكه و الروح فيها باذن ربهم من كل امر4⃣ 5⃣كلمه  در اصل تتنزل بوده، و ظاهرا مراد از روح آن روحى است كه از عالم امر است و خداى تعالى در باره اش فرموده:  قل الروح من امر ربى، و اذن در هر چيز به معناى رخصت دادن در آن است، و يا به عبارت ديگر اعلام اين معنا است كه مانعى از اين كار نيست. و كلمه  در جمله (من كل امر) به گفته بعضى از مفسرين به معناى باء است. بعضى ديگر گفته اند: به معناى خودش است، يعنى ابتداى غايت، ولى سببيت را هم مى رساند، و آيه را چنين معنا مى دهد: (ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان و به سبب هر امرى الهى نازل مى شوند). بعضى ديگر گفته اند: باء براى تعليل به غايت است، و معنايش اين است (ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مى شوند، براى خاطر اينكه هر امرى را تدبير كنند). ليكن حق مطلب اين است كه: مراد از امر، اگر آن امر الهى باشد كه آيه (انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون)  تفسيرش كرده، حرف (من) براى ابتدا خواهد بود، و در عين حال سببيت را هم مى رساند، و به آيه چنين معنا مى دهد:  (ملائكه و روح در شب قدر به اذن پروردگارشان نازل مى شوند، در حالى كه نزولشان را ابتدا مى كنند و هر امر الهى را صادر مى نمايند). 🔸و اگر منظور از امر مذكور هر امر كونى و حادثه اى باشد كه بايد واقع گردد، در اين صورت حرف  به معناى لام تعليل خواهد بود، و آيه را چنين معنا مى دهد: ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مى شوند براى خاطر تدبير امرى از امور عالم. ____________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه5⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰سلام هى حتى مطلع الفجر5⃣ 🔸در مفردات گفته: كلمه  و  به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است. پس جمله  اشاره است به اينكه عنايت الهى تعلق گرفته است به اينكه رحمتش شامل همه آن بندگانى بشود كه به سوى او روى مى آورند، و نيز به اينكه در خصوص شب قدر باب نقمتش و عذابش بسته باشد، به اين معنا كه عذابى جديد نفرستد. و لازمه اين معنا آن است كه طبعا در آن شب كيد شيطان ها هم موثر واقع نشود، همچنان كه در بعضى از روايات هم به اين معنا اشاره رفته است. ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از كلمه   اين است كه: در آن شب ملائكه از هر مشغول به عبادت بگذرند سلام مى دهند. برگشت اين معنا هم به همان معناى اول است و اين دو آيه يعنى آيه (تنزل الملئكه و الروح) تا آخر سوره در معناى تفسيرى است براى آيه قبلى كه مى فرمود (ليله القدر خير من الف شهر). ____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
نکته های مهم در مورد سوره قدر و در تفسير شریف المیزان
بحث روايتى سوره از تفسير شریف المیزان قسمت 1⃣ در تفسير برهان از شيخ طوسى از ابوذر روايت آورده كه گفت : به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) عرضه داشتم يا رسول اللّه آيا شب قدر شبى است كه در عهد انبياء بوده و امر بر آنان نازل مى شده و چون از دنيا مى رفتند نزول امر در آن شب تعطيل مى شده است ؟ فرمود: نه بلكه شب قدر تا قيامت هست. مؤلف: در اين معنا روايات زيادى از طرق اهل سنت نيز آمده. و در مجمع البيان است كه از حماد بن عثمان از حسان ابن ابى على نقل شده كه گفت : از امام صادق (عليه السلام) از شب قدر پرسيدم، فرمود در نوزدهم رمضان و بيست و يكم و بيست و سوم جستجويش كن. مؤلف: در معناى اين روايات رواياتى ديگر نيز هست، و در بعضى از اخبار ترديد بين دو شب شده، يكى بيست و يكم و ديگرى بيست و سوم، مانند روايتى كه عياشى از عبد الواحد از امام باقر (عليه السلام) روايت كرده. و از رواياتى ديگر استفاده مى شود كه شب قدر خصوص بيست و سوم است، و اگر معينش نكرده اند به منظور تعظيم امر آن بوده، تا بندگان خدا باگناهان خود به امر آن اهانت نكنند. مؤلف: حديث جهنى كه نامش عبد اللّه بن انيس انصارى بود، از طرق اهل سنت نيز روايت شده، و سيوطى آن را در الدر المنثور از مالك و بيهقى نقل كرده. و در كافى به سند خود از زراره روايت كرده كه گفت : امام صادق (عليه السلام) فرمود: تقدير در نوزدهم و ابرام در شب بيست و يكم و امضا در شب بيست و سوم است . مؤلف: در اين معنا هم روايات ديگرى هست. پس معلوم شد آنچه همه روايات مختلفى كه از ائمه اهل بيت (عليهم السلم) وارد شده در آن اتفاق دارند اين است كه : شب قدر تا روز قيامت باقى است، و همه ساله تكرار مى شود، و نيز ليله القدر شبى از شبهاى رمضان، و نيز يكى از سه شب نوزده و بيست و يك و بيست و سه است. و اما از طرق اهل سنت روايات به طور عجيبى اختلاف دارند كه به هيچ وجه نمى شود بين آنها را جمع كرد، ولى معروف بين اهل سنت اين است كه شب بيست و هفتم است، و در آن شب بوده كه قرآن نازل شده. از خوانندگان محترم هر كه بخواهد آن روايات را ببيند بايد به تفسير الدر المنثور و ساير جوامع حديث مراجعه كند.
بحث روایتی سوره از تفسير شریف المیزان قسمت 2⃣ روايتى دالّ بر اينكه سوره قدر براى تسليت به رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) كه در رؤيا بنى اميه را بر منبر خود ديده بود نازل شده و در الدر المنثور است كه خطيب از ابن مسيب روايت كرده كه گفت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: در خواب به من نشان دادند كه بنى اميه بر منبرم بالا مى روند، و اين معنا بر من سخت گران آمد و خداى تعالى در اين مناسبت سوره (انا انزلناه فى ليله القدر) را نازل كرد. مؤلف: نظير اين روايت را خطيب هم در تاريخ خود از ابن عباس آورده. و ترمذى و ابن جرير، طبرانى، ابن مردويه و بيهقى هم روايتى در معناى آن از حسن بن على نقل كرده اند. و در اين ميان روايات بسيارى در اين معنا از طرق شيعه از ائمه اهل بيت (عليهم السلم) نقل شده، و در آنها آمده كه خداى تعالى ليله القدر را كه بهتر از هزار ماه سلطنت بنى اميه است به عنوان تسليت به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) عطا فرمود. رواياتى درباره بهتر بودن شب قدر از هزار ماه، تقدير امور و نزول ملائكه و روح در آن شب و در كافى به سند خود از ابن ابى عمير از عده اى راويان از امام صادق (عليه السلام) روايت آورده كه گفت : بعضى از اصحاب ما اماميه كه به نظرم مى آيد سعيد بن سمان بود از آن جناب پرسيد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ (با اينكه در آن هزار ماه در هر دوازده ماهش يك شب قدر است)، فرمود عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت در هزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد. و در همان كت اب به سند خود از فضيل، زراره و محمد بن مسلم از حمران روايت كرده كه از امام باقر (عليه السلام) از معناى آيه (انا انزلناه فى ليله مباركه ) سؤال كرد، فرمود بله شب قدر كه همه ساله در ماه رمضان در دهه آخرش تجديد مى شود شبى است كه قرآن جز در آن شب نازل نشده، و آن شبى است كه خداى تعالى در باره اش فرموده : (فيها يفرق كل امر حكيم ). آنگاه فرمود: در آن شب هر حادثه اى كه بايد در طول آن سال واقع گردد تقدير مى شود، چه خير و چه شر، چه طاعت و چه معصيت، و چه فرزندى كه قرار است متولد شود، و يا اجلى كه بنا است فرا رسد، و يا رزقى كه قرار است (تنگ و يا وسيع ) برسد، پس آنچه در اين شب مقدر شود، و قضايش رانده شود قضايى است حتمى، ولى در عين حال مشيت خداى تعالى در آنها محفوظ است (و خدا با حتمى كردن مقدرات، العياذ باللّه به دست خود دست بند نمى زند). حمران مى گويد: پرسيدم منظور خداى تعالى از اينكه فرمود (شب قدر بهتر است از هزار شب ) چيست ؟ فرمود عمل صالح از نماز و زكات و انواع خيرات در آن شب بهتر است از همان اعمال در هزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد، و اگر خداى تعالى جزاى اعمال خير مؤمنين را مضاعف نمى كرد، مؤمنين بجايى نمى رسيدند، ولى خدا پاداش حسنات ايشان را مضاعف مى كند. مؤلف: منظور امام از اينكه فرمود: (ولى در عين حال مشيت خداى تعالى در آنها محفوظ است )، اين است كه قدرت خداى تعالى هميشه مطلق است، او هر زمان هر كارى را بخواهد مى كند، هر چند قبلا خلاف آن را حتمى كرده باشد، و خلاصه حتمى كردن يك مقدر قدرت مطلقه او را مقيد نمى كند، او مى تواند قضاى حتمى خود را هم نقض نمايد هر چند كه هيچ وقت چنين كارى را نمى كند. و در مجمع است كه از ابن عباس از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) روايت شده كه فرمود: وقتى شب قدر مى شود ملائكه اى كه ساكن در سدره المنتهى هستند و جبرئيل يكى از ايشان است نازل مى شوند، در حالى كه جبرئيل به اتفاق ساير سكان نامبرده پرچم هايى را به همراه دارند، يك پرچم بالاى قبر من، و يكى بر بالاى بيت المقدس، و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طور سينا نصب مى كنند، و هيچ مؤمن و مومنه اى در اين نقاط نمى ماند مگر آنكه جبرئيل به او سلام مى كند، مگر كسى كه دائم الخمر و يا معتاد به خوردن گوشت خوك و يا زعفران ماليدن به بدن خود باشد. و در تفسير برهان از سعد بن عبد اللّه روايت كرده كه به سند خود از ابى بصير روايت كرده كه گفت : با امام صادق (عليه السلام) بودم كه سخن از پاره اى خصائص امام در هنگام ولادت به ميان آمد، فرمود: وقتى شب قدر مى شود امام مستوجب روح بيشترى مى گردد. عرضه داشتم فدايت شوم مگر روح همان جبرئيل نيست؟ فرمود: روح از جبرئيل بزرگتر است، و جبرئيل از سنخ ملائكه است، و روح از آن سنخ نيست، مگر نمى بينى خداى تعالى فرموده:  (تنزل الملئكه و الروح ) پس معلوم مى شود روح غير از ملائكه است. مولف: روايات در معنا و خصائص و فضائل شب قدر بسيار زياد است، (كه ما در اينجا مختصرى از آن را آورديم )، و در بعضى از آن روايات علامتهايى براى شب قدر ذكر شده، از قبيل اين كه : صبح شب قدر آفتاب بدون شعاع طلوع مى كند، هوا در صبح آن شب معتدل است، و ليكن چون اين علامتها نه دائمى است و نه اغلب چنين است ، لذا از ذكر آن روايات خوددارى نموديم.
پایان تفسير سوره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁ترجمه آيات سوره در تفسیرالمیزان ترجمه آيات به نام خداوند بخشنده بخشايشگر. بخوان به نام پروردگارت كه جهان را آفريد (1). انسان را از خونى بسته شده آفريد (2). بخوان كه پروردگارت از هر كريمى كريم تر است (3). كسى است كه به وسيله قلم تعليم كرد (4). آرى انسان را تعليم كرد چيرهايى را كه نمى دانست (5). چنين نيست كه انسان حقشناس باشد مسلما طغيان مى كند (6). به خاطر اينكه خود را بى نياز مى بيند (7). ولى بايد بداند كه برگشت همه به سوى اوست (8). آيا ديدى آن شخص را كه نهى مى كرد؟ (9). بنده اى را كه به هنگامى كه نماز مى خواند (10). خبر بده اگر او بر طريق هدايت بود (11). و به تقوى امر مى كرد (12). چه وظيفه اى را بر خود واجب مى شمرد و حالا كه تكذيب كرد و اعراض نمود آيا بغير از عذاب استحقاق دارد؟ (13). آيا نمى دانست كه خدا او را مى بيند (14). نه، چنين نيست كه او خيال مى كند مى دانست و اگر دست از عمل زشتش برندارد موى پيشانيش را به شدت مى گيريم (15). پيشانى دروغگوى خطاكارش را (16). آن وقت اهل مجلس خود را صدا بزند (17). ما هم به زودى ماموران دوزخمان را مى خوانيم (18). نه، تو او را اطاعت مكن، سجده كن و نزديك شو (19). __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁بيان ایات سوره در تفسیرالمیزان در اين سوره رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را امر مى كند به اينكه قرآن را كه به وحى خدا نازل مى شود تلقى كند. و اين سوره اولين سوره اى است كه از قرآن نازل شده، و سياق آياتش آنچنان به هم ارتباط دارد كه بتوان گفت يكباره نازل شده، و به زودى بدان اشاره خواهيم كرد، و اين سوره به طور قطع در مكه نازل شده است. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیات 1⃣ و 2⃣ سوره در تفسیرالمیزان قسمت اول ✅اقرا باسم ربك الذى خلق1⃣ ✅خلق الانسان من علق2⃣ 🔸راغب در مفردات مى گويد: كلمه   به معناى ضميمه كردن حروف و كلمات به يكديگر در زبان است، و اين كلمه را به هر ضميمه كردنى نمى گويند، مثلا در جمع كردن عده اى را به دور هم نمى گويند:  قراءت القوم، دليل اين ادعا اين است كه تكرار يك حرف از حروف الفباء در زبان را هم قرائت نمى گويند. و به هر حال وقتى گفته مى شود (قرات الكتاب) معنايش اين است كه از ضميمه كردن چند حرف از آن، كلمه در آوردم و از ضميمه كردن كلمات آن با يكديگر جمله هايى در آورده، مطالبى استفاده كردم، هر چند كه آن حروف و اين كلمات را به زبان هم نياورده باشى پس قرائت، هم شامل مطالعه مى شود، و هم شامل آنجايى كه جمع حروف و كلمات را تلفظ بكنى، و هم آنجايى كه اين عمل را با شنيدن انجام دهى، كه اطلاق قرائت بر معناى اخير تلاوت هم ناميده مى شود، همچنان كه خداى تعالى فرموده: رسول من اللّه يتلوا صحفا مطهره. 🔸و ظاهر اينكه به طور مطلق فرمود:  ، اين است كه منظور از آن معناى اول است، و مراد، امر به تلقى آياتى از قرآن است كه فرشته وحى از ناحيه خدا به آن جناب وحى مى كند، پس جمله مورد بحث امر به قرائت كتاب است، كه خود اين امر هم از آيات آن است، و اين، نظير گفتار هر نويسنده اى است كه در آغاز نامه اى كه به ديگرى مى نويسد سفارش مى كند كه اين نامه مرا بخوان، و به آن عمل كن، پس اينكه مى گويد:   و يا مى گويد  خودش نيز جزو نامه است. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیات1⃣ و 2⃣ سوره در تفسیرالمیزان قسمت دوم 🔸از اين سياق دو احتمال تأييد مى شود: اول اينكه: اين آيات اولين آياتى است كه از قرآن كريم بر پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نازل شده. دوم اينكه : تقدير كلام (اقرا القرآن) و يا چيزى كه اين معنا را برساند مى باشد. 🔸خلاصه مى خواهيم بگوييم آيه شريفه امر به مطلق قرائت نيست، و نخواسته با چشم پوشى از مفعول، فعل (اقرا) را به طور لازم استعمال كرده باشد، و نيز منظور از اين دستور خواندن به مردم نيست و نخواسته با حذف متعلق (مردم) اقرء را در (اقرا على الناس) استعمال كرده باشد، هر چند كه خواندن بر مردم هم يكى از اغراض نزول وحى است، همچنان كه در جاى ديگر فرموده:  و قرانا فرقناه لتقراه على الناس على مكث و نزلناه تنزيلا و نيز كلمه (باسم ربك ) مفعول فعل (اقرا) و حرف (باء) در آن زايده، و تقدير كلام (اقرا اسم ربك )، يعنى بسم اللّه الرحمن الرحيم نيست. 🔸و جمله (باسم ربك ) تعلق است به كلمه اى تقديرى، نظير (اقرا مفتتحا) و يا مبتدئا باسم ربك. و ممكن هم هست متعلق به خود ، و حرف باء براى ملابسه باشد، و اين منافات ندارد با اينكه بسم اللّه اول سوره جزو سوره باشد، و تكرار آن نيست، چون در بسم اللّه خود خداى تعالى كلام خود را با آن آغاز كرده، و در (اقرا باسم ربك ) دستور مى دهد بندگانش خواندن را به نام او آغاز كنند، هر چند كه در جاى ديگر دستور داده هر كارى را كه مى خواهند آغاز كنند، با بسم اللّه آغاز كنند، پس در حقيقت آيه مورد بحث دستور العمل است نظير امر به گفتن ان شاء اللّه در آيه (و لا تقولن لشى ء انى فاعل ذلك غدا الا ان يشاء الله ) - دقت فرماييد. 🔸معناى (قرائت) و مفاد (اقرء باسم ربّك الّذى خلق...)  ◀️و در جمله (ربك الذى خلق ) اشاره شده است به اينكه رب تو تنها و تنها آن كسى است كه عالم آفريده، و اين همان توحيد ربوبيت است كه مقتضى است عبادت را در او منحصر كنند، و اين خود رد اعتقاد مشركين است كه مى گفتند خداى سبحان تنها خلقت و ايجاد را به عهده دارد، و اما ربوبيت يعنى مالكيت و تدبير عالم از آن مقربين درگاه او است، و خداى تعالى بعد از ايجاد عالم تدبير امور آن را به عهده آنان گذاشت، كه يا از جنس فرشتگانند، و يا از جنس جن، و يا افراد برجسته اى از انسان. در آيه مورد بحث اشاره كرده به اينكه خير، چنين نيست، و تصريح كرده به اينكه ربوبيت هم مانند خلقت مخصوص خداى تعالى است . و در جمله (خلق الانسان من علق ) منظور از (انسان ) جنس بشر است، كه از راه تناسل پديد مى آيد، و كلمه (علق ) به معناى خون بسته شده است، يعنى اولين حالتى كه منى در رحم به خود مى گيرد. پس آيه شريفه، به تدبير الهى وارد بر انسان اشاره دارد، تدبيرش از لحظه اى كه به صورت علقه در مى آيد، تا وقتى كه انسانى تام الخلقه مى شود، و داراى صفاتى عجيب و افعالى محير العقول مى گردد، پس انسان انسانى تمام و كامل نمى شود، مگر به تدبير مستمر و پى در پى خداى تعالى كه اين تدبير پى در پى چيزى نيست مگر خلقت پى در پى، (پس ممكن نيست خلقت را از خدا و تدبير را از غير او بدانيم) پس خداى تعالى بعين همان دليل كه خالق انسان است مدبر او نيز هست در نتيجه انسان چاره اى جز اين ندارد كه خداى واحد را رب خود بگيرد. بنا بر اين در جمله مورد بحث احتجاجى بر توحيد در ربوبيت شده است. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
یک دانشجوی دختر در دانشگاه علی آباد، در ترم دوم رشته بهداشت به علت عدم پرداخت شهریه نمی تواند ادامه تحصیل دهد. همراهان که مایل هستند در این صدقه جاریه کمک کنند می‌توانند به کارت حقیر واریز داشته باشند خادم کانال جعفری شماره کارت: 5892101308157268
🍁تفسیر آیات 3⃣، 4⃣،5⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰اقرا و ربك الاكرم3⃣ 🔰 الذى علم بالقلم4⃣ 🔰علم الانسان ما لم يعلم5⃣ 🔸در اين سه آيه امر به قرائت را تكرار نموده، تا مطلب يعنى امر اولى را تأكيد كند، چون ظاهر سياق اطلاق همين است، كه منظور از دومى هم همان اولى است، وگرنه قيدى براى دومى مى آورد. 🔸ولى بعضى گفته اند: مراد از امر اولى، اين است كه خودش بخواند، و مراد از دومى اين است كه براى مردم بخواند و تبليغ كند. همچنان كه بعضى ديگر گفته اند: مراد از هر دو امر، اين است كه قرآن را بر مردم بخواند. ولى اين دو وجه از آيه استفاده نمى شود. 🔸و معناى (و ربك الاكرم ) اين است كه: پروردگار تو كسى است كه عطايش فوق عطاى هر كس ديگر است، چون هر كس ديگر كه به تو عطايى مى كند به استحقاق مى كند، ولى پروردگارت بدون استحقاق عطاء مى كند، علاوه بر اين، عطاى ديگران هم عطاى او است، و بالاخره هر عطايى به او منتهى مى شود. مراد از امر به قرائت در (اقرء و ربّك الاكرام) و مفاد توصيف خدا به (الّذى علّم بالقلم) بعد از امر به قرائت(الذى علم بالقلم ) - حرف باء در اين جمله سببيت را مى رساند، مى فرمايد: خداى تعالى قرائت و يا كتابت و قرائت را به وسيله قلم بياموخت، و اين جمله هم مى تواند حاليه باشد، و هم استينافيه، و به هر حال زمينه آن زمينه تقويت روح رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و از بين بردن اضطراب آن حضرت است، اضطرابى كه از دستور قبلى به آن جناب دست داده بود، چون دستور خواندن به كسى كه امى است، نه سواد خواندن دارد و نه نوشتن، اضطراب آور است، گويا فرموده: كتاب پروردگارت را بخوان، كتابى را كه او به تو وحى مى كند، و از اين فرمان اضطراب و خوفى به خود راه مده، و چه جاى ترسيدن است؟ در حالى كه پروردگار اكرم تو آن كسى است كه قرائت را به وسيله قلم به انسان آموخت؟ خوب، وقتى سواد سواد دارها هم به وسيله قلم است كه او آفريده، و در اختيارشان قرار داده، تا منويات خود را بنويسند، چرا نتواند قرائت كتاب خود را بدون وساطت قلم به تو تعليم دهد؟ آن هم با اينكه به تو امر كرده كه: بخوان اگر تو را تواناى بر خواندن نكرده بود، هرگز امر به آن نمى كرد. بعد از جمله مورد بحث كه خطابش به شخص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است، نعمت تعليم را عموميت داده، مى فرمايد: (علم الانسان ما لم يعلم ) به جنس انسان چيزهايى را كه نمى دانست تعليم داده، و اين خود مزيد تقويت است، و رسول خدا را بيشتر دلگرم و خرسند مى سازد. و مراد از انسان به طورى كه از ظاهر سياق برمى آيد انسان است. ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از آن خصوص آدم است. بعضى ديگر گفته اند: است، چون او بود كه براى اولين بار با قلم خط نوشت و بعضى ديگر گفته اند: همه هستند كه مى توانستند بنويسند. ليكن اين اقوال، ضعيف و از فهم بدورند. ______________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیات6⃣ و 7⃣سوره در تفسیرالمیزان 🔰كلا ان الانسان ليطغى6⃣ 🔰ان راه استغنى7⃣ 🔸اين دو آيه ردع و رد رفتارى است كه انسان در مقابل نعمت هاى الهى از خود نشان مى دهد، رفتارى كه از خلال آيات قبل استفاده مى شود، چون از آيات بر مى آيد كه خداى تعالى نعمت هاى بزرگى نظير به قلم و تعليم از طريق را به انسان داده، پس بر انسان واجب است شكر آن را بجاى آورد، ولى او بجاى شكر، كفران و طغيان مى كند. نياز دانستن خود، منشاء و علّت طغيان آدمى است 🔸ان الانسان ليطغى  - يعنى انسان بجاى شكر طغيان مى كند، يعنى پا از گليم خود فراتر مى نهد. و اين خبرى است از آنچه در طبع بشر است ، نظير آيه زير كه خبر مى دهد از اينكه بشر طبعا ظلوم و كفرانگر است:  (ان الانسان لظلوم كفار). (ان راه استغنى ) - كلمه (راه ) از مصدر راى است، نه مصدر رويت، يعنى ديدن به چشم، و فاعل  و نيز مفعولش همان انسان است، و جمله مورد بحث مى خواهد علت طغيان انسان را بيان كند، مى فرمايد علت طغيانش اين است كه او خود را بى نياز از پروردگار خود مى داند، كه بر او انعام كرده و سراپاى وجود او انعام وى است، و نعمت هاى بى شمار او را كفران مى كند، و علت اين انحراف آن است كه انسان به خود و هواهاى نفسانى خود مى پردازد، و دل به اسباب ظاهرى كه تنها وسيله مقاصد او است (و نه هدف ) مى بندد، و در نتيجه از پروردگارش غافل مى شود، و به هيچ وجه خود را محتاج او نمى بيند، چون اگر خود را محتاج او مى ديد همين وادارش مى كرد كه به ياد او بيفتد، و او را ولى نعمت هاى خود بداند، و شكر نعمت هايش را بجاى آورد، نتيجه اين انحراف اين است كه در آخر خدا را به كلى فراموش نموده، سر به طغيان بردارد. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه8⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰ان الى ربك الرجعى8⃣ كلمه  مانند كلمه   به معناى برگشتن است، و به طورى كه از سياق تهديد آينده بر مى آيد اين جمله تهديد به مرگ و بعث است، و خطاب در آن به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است. 🔸و بعضى گفته اند: خطاب در آن به طريق بكار بردن التفات به جنس انسان است، تا تشديد بيشترى كرده باشد. ولى ظهور آيه در معناى اول بيشتر است. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیات9⃣الی4⃣1⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰ارايت الذى ينهى9⃣ 🔰عبدا اذا صلى🔟 🔰ارايت ان كان على الهدى1⃣1⃣ 🔰او امر بالتقوى2⃣1⃣ 🔰ارايت ان كذب و تولى3⃣1⃣ 🔰 الم يعلم بان اللّه يرى4⃣1⃣ 🔸اين  آيه جنبه مثل دارد، و مى خواهد به عنوان نمونه چند مصداق از انسان طاغى را ذكر كند، و نيز به منزله زمينه چينى است براى تهديد صريحى كه بعدا به عقاب نموده، عقاب كسانى كه از اطاعت او نهى مى كنند، و نيز زمينه است براى امر به عبادتش. و مراد از عبدى كه نماز مى خواند به طورى كه از آخر آيات بر مى آيد رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است، چون در آخر آيات آن جناب را از اطاعت آن شخص نهى نموده، امر به سجده اش و به نزديك شدنش مى فرمايد. 🔸توضيحى راجع به تشريع نماز قبل از شب معراج و قبل از نزول قرآن كه از آيه:  (ارايت الذى ینهی عبدا اذا صلّى) استفاده مى شود 🔸و بنابراين فرض كه سوره مورد بحث اولين سوره نازل شده از قرآن باشد، و نيز بنا بر اينكه از اول تا به آخر سوره يكباره نازل شده باشد، سياق اين آيات دلالت دارد بر اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) قبل از نزول قرآن نماز مى خوانده، و همين معنا دلالت دارد بر اينكه آن جناب قبل از رسيدنش به مقام رسالت با نزول قرآن، يعنى قبل از حادثه بعثت از انبيا بوده. ولى بعضى گفته اند كه: 🔸 نماز قبل از بعثت آن جناب نماز واجب نبوده، و به طورى كه از اخبار بر مى آيد نمازهاى واجب در شب معراج واجب شده، و در سوره اسراء فرموده: (اقم الصلوه لدلوك الشمس الى غسق الليل و قرآن الفجر) 🔸اما اين سخن درست نيست، براى اينكه آنچه از داستان شب معراج مسلم است، و روايات معراج بر آن دلالت دارد، تنها اين است كه نمازهاى پنجگانه يوميه در آن شب با شكل خاص خود يعنى دو ركعت دو ركعت واجب شد، و هيچ دلالتى ندارد بر اينكه قبل از آن شب به صورت ديگر تشريع نشده بود، بلكه در بسيارى از آيات سوره هاى مكى و از آن جمله سوره هايى كه قبل از سوره اسراء نازل شده، نظير سوره مدثر و مزمل و غير آن دو سخن از نماز كرده، و به تعبيرهايى مختلف از آن ياد نموده، هر چند كه كيفيت آن را ذكر نكرده، اما اينقدر هست كه نمازهاى قبل از معراج مشتمل بر مقدارى تلاوت قرآن و نيز مشتمل بر سجده بوده. و در بعضى از روايات هم آمده كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم در اوايل بعثت با خديجه و على عليهما السلم نماز مى خواند، در اين روايات هم نيامده كه نماز آن روز به چه صورت بوده. و كوتاه سخن اينكه: جمله  به معناى (خبر ده مرا) است، و استفهام در آن به منظور شگفتى انگيختن است، و مفعول اول فعل   ى اول كلمه (الذى ينهى ) است، و مفعول  ى سوم ضميرى است كه به موصول  برمى گردد، و مفعول   ى دوم ضميرى است ادامه🔰