🌺تفسیر آیه 5⃣1⃣سوره #الفجر از تفسير شریف المیزان
🔰فاما الانسان اذا ما ابتليه ربه فاكرمه و نعمه فيقول ربى اكرمن5⃣1⃣
🔸اين آيه به دليل اينكه حرف #فاء در آغاز آن آمده نتيجه گيرى از آيات قبل است، و در آن حال آدمى را در صورتى كه نعمتش زياد شود و صورتى كه از نعمت محروم باشد بيان مى كند، گويا فرموده : گفتيم انسان زير نظر خداى تعالى است، و خداى تعالى در كمين او است تا ببيند به صلاح مى گرايد و يا به فساد، و او را مى آزمايد، و در بوته امتحان قرارش مى دهد، يا با دادن نعمت، و يا با محروم كردنش از آن، اين از نظر واقع امر و اما انسان اين واقعيت را آن طور كه بايد در نظر نمى گيرد، او وقتى مورد انعام خداى تعالى قرار مى گيرد خيال مى كند نزد خدا احترام و كرامتى داشته، كه اين نعمت را به او داده، پس او هر كارى دلش بخواهد مى تواند بكند، در نتيجه #طغيان مى كند و فساد را گسترش مى دهد، و اگر مورد انعام قرارش ندهد و زندگيش را تنگ بگيرد، او خيال مى كند كه خداى تعالى با او #دشمنى دارد و به وى اهانت مى كند، در نتيجه به كفر و جزع مى پردازد.
🔸پس مراد از جمله #فاما_الانسان اين است كه: نوع انسان بحسب طبع اولى اينطور است، نه اينكه فرد فرد همه انسانها اينطورند، بنابر اين، الف و لام #الانسان براى جنس است، نه براى استغراق.
(اذا ما ابتليه ربه) - يعنى وقتى او را مورد امتحان قرار دهد، و عامل در كلمه #اذا حذف شده، تقديرش (كائنا اذا ما ابتليه...) است.
بعضى گفته اند: عامل در آن كلمه #فيقول است، كه بعد از كلمه #اذا آمده و تقديرش:
(فاما الانسان فيقول ربى اكرمن اذا ما ابتليه ربه) است، يعنى انسان مى گويد: پروردگارم احترامم كرده، و اين را وقتى مى گويد كه خدا مورد امتحانش قرار داده باشد.
و جمله #فاكرمه_و_نعمه تفسير كلمه #ابتلاء است، و مراد از اكرام و تنعيم، اكرام و تنعيم صورى است، و به عبارت ديگر مراد اكام و تنعيم حدوثى است، نه بقايى، و مى خواهد بفرمايد خداى تعالى او را اكرام كرده و نعمت داده تا شكرش را بجاى آرند و بندگيش كنند، و ليكن انسان همان را مايه درد سر خود كرد و در راهى مصرف كرد كه مستحق عذاب گرديد.
(فيقول ربى اكرمن) - يعنى مى گويد خداى تعالى مرا مورد كرامت و نعمتى از خود قرار داد، به دليل اين كه به من نعمتهايى داده كه به ديگران نداده، و يا به عبارتى خيال مى كند كه اين قدرت و دارايى كه به او داده اند هم اكرام و تنعيم #حدوثى است و هم بقايى، و به همين جهت به خود اجازه مى دهد هر كارى كه خواست بكند، چون وقتى انسان پنداشت بقاى نعمت و قدرتش تضمين شده ، هر كارى بخواهد مى كند.
در اينجا سؤالى است و آن اينكه اين جمله كه مورد بحث ما است حكايت زبان حال انسان است، و از ديدگاه يك انسان طبيعى خبر مى دهد، و از اينكه مى گويد: (رب من مرا اكرام كرده ) و خداى تعالى را رب خود معرفى مى كند، بر مى آيد كه گوينده اين سخن، خدا و ربوبيتش را قبول دارد، با اينكه وثنى مذهبان كه منكر ربوبيت صانعند معتقد به چنين چيزى نيستند؟
🔸پاسخ اين سؤال اين است كه:
همانطور كه در سؤال آمده بود سخن مذكور زبان حال فطرت است، و وثنى مذهبان هم به حسب فطرتشان اعتراف به اين معنا دارند، هر چند كه به زبان نمى گويند و از اقرار بدان استنكاف مى ورزند، علاوه بر اين قرآن كريم خواسته است رعايت مقابله با جمله (اذا ما ابتليه ربه) را كرده باشد.
و آزمايش خدا با فقر و تنگدستى را اهانت و خوارى از ناحيه خدا مى پندارد
_______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه2⃣ سوره #الانسان از تفسير شریف المیزان
🔰إِنَّا خَلَقْنَا الانسنَ مِن نُّطفَةٍ أَمْشاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَهُ سمِيعَا بَصِيراً2⃣
🔸كلمه #نطفه در اصل به معناى آبى اندك بوده، و سپس استعمالش در آب نرینه حيوانات كه منشا توليد مثل است بر معناى اصلى غلبه يافته، (در نتیجه فعلا هر وقت اطلاق شود،همان منی نر به ذهن می رسد) و كلمه #امشاج جمع كلمه #مشيج و يا #مشج به دو فتحه و يا مشج به فتحه اول و كسره دوم است، و اين سه كلمه به معناى مخلوط و ممتزج است، و اگر نطفه را به اين صفت معرفى كرده، به اعتبار اجزاى مختلف آن و يا به اعتبار مخلوط شدن آب نر با آب ماده است.
🔸و كلمه #ابتلاء كه جمله #نبتليه از آن مشتق است، به معناى نقل چيزى از حالى به حالى و طورى به طور ديگر است، مثلا طلا را در بوته ابتلا مى كنند، تا ذوب شود و به شكلى كه مى خواهند در آيد، و خداى تعالى انسان را ابتلا مى كند، يعنى از نطفه خلقش مى كند، و سپس آن نطفه را علقه و علقه را مضغه مى كند، تا آخر اطوارى كه يكى پس از ديگرى به او مى دهد، تا در آخر خلقتى ديگرش مى كند.
🔸بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از ابتلاى انسان، امتحان او از راه تكليف است، ليكن اين سخن با تفريع (فجعلناه سميعا بصيرا) نمى سازد، چون سميع و بصير شدن انسان نمى تواند متفرع بر امتحان انسان باشد، و اگر مراد از آن تكليف بود جا داشت تكليف را متفرع بر سميع و بصير بودن انسان كند، نه به عكس، و جوابی که از این اشکال بدهند، و بگويند كلام پس و پيش شده، و تقدير: (خلقناه من نطفه امشاج فجعلناه سميعا بصيرا لنبتليه) قابل اعتنا نيست.
_______________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 1️⃣3️⃣سوره #محمد از تفسير شریف المیزان
🔰و لنبلونكم حتى نعلم المجاهدين منكم و الصابرين و نبلوا اخباركم1️⃣3️⃣
🔸كـلمـه #بـلاء و #ابـتـلاء بـه معناى امتحان و آزمايش است. و آيه شريفه علت واجب كردن قتال بر مؤمنين را بيان مى كند، مى فرمايد: علتش اين است كه خدا مى خواهد شما را بيازمايد، تا برايتان معلوم شود مجاهدين در راه خدا و صابران بر مشقت تكاليف الهى چه كسانى هستند.
🔸و نـبـلوا اخـبـاركـم گـويـا مـراد از اخـبـار، اعـمـال بـاشـد، از ايـن جـهـت كـه از صـاحـب عـمل سر مى زند و از او خبر مى دهد. و (اختبار اعمال ) آزمودن آنها است تا صالح آنها از طالحش متمايز شود، همچنان كه (اختبار نفوس ) بـاعـث مـى شـود نـفـوس صـالح خـير از ديگر نفوس متمايز شود. در بحث هاى گذشته گـفـتـيـم كـه مـراد از دانستن خداى تعالى اين نيست كه چيزى را كه نمى داند بداند، بلكه منظور، بر ملا شدن باطن بندگان و به نظرى دقيق تر علم فعلى خداست كه ربطى به ذات او ندارد.
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a