eitaa logo
تفسیر المیزان
9.9هزار دنبال‌کننده
174 عکس
39 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تفسیر آیات سوره7⃣3⃣و 8⃣3⃣ از تفسير شریف المیزان 🔰لا يمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلَئكَةُ صفًّا لا يَتَكلَّمُونَ إِلا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صوَاباً7⃣3⃣ و8⃣3⃣ 🔸از اينكه اول اين آيه دنبال آيه (رب السموات و الارض و ما بينهما الرحمن) واقع شده، كه از ربوبيت و رحمانيت خدا خبر مى دهد، و ربوبيت تدبير و شأن رحمانيت بسط رحمت است، معلوم مى شود منظور از خطاب در جمله (از ناحيه او مالك خطابى نيستند) بگو مگو و اعتراض به خداى تعالى درباره بعضى از رفتارهاى اوست، مثلا بپرسند علت فلان عمل چه بود؟ چرا فلان كار را اينطور كردى و آنطور نكردى؟ همانطور كه ما از يكديگر مى پرسيم: چرا چنين كردى و چنان نكردى؟ در نتيجه جمله (لا يملكون منه خطابا) در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: (لا يسئل عما يفعل و هم يسئلون ) كه بحث پيرامونش گذشت. 🔸اين از نظر وقوع صدر آيه بعد از آيه (رب السموات و الارض ...) بود، و ليكن از نظر وقوع ذيل آن كه مى فرمايد: (يوم يقوم الروح و الملئكه صفا) بعد از جمله (لا يملكون منه خطابا) كه از ظاهرش بر مى آيد اين مالك نبودنشان مختص به يوم الفصل است، و نيز از نظر وقوع آن جمله در سياق تفصيل جزاء الهى طاغيان و متقين، بر مى آيد كه مراد اين است كه ايشان مالكيت و اذن آن را ندارند كه خدا را در حكمى كه مى راند و رفتارى كه معمول مى دارد مورد خطاب و اعتراض قرار دهند، و يا دست به شفاعت بزنند. سؤالى كه در اينجا پيش ‍ مى آيد اين است كه چرا ملائكه استثنا نشدند، و به طور كلى فرمود: (لا يملكون منه خطابا) با اينكه ملائكه منزه از اينند كه به خداى تعالى اعتراضى بكنند، و خداى تعالى درباره آنان فرموده: (عباد مكرمون لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون )(بندگانی محترمند که در سخن از خدا پیشی نمی گیرند، و به امر او عمل می کنند) و نيز در سوره آيه 40 بعضى از ايشان را روح و كلمه خود خوانده، و در سوره آيه 73 كلام خود را حق خوانده و در سوره آيه 25 خود را حق مبين دانسته، و حق، هيچ گاه معارض و مناقض حق واقع نمى شود. 🔸پس معلوم مى شود مراد از خطابى كه فرموده مالك آن نيستند اعتراض ‍ به حكم و رفتار او نيست، بلكه تنها همان مسأله شفاعت و ساير وسائل تخلص از شر است، نظير عدل، بيع، دوستى، دعاء و درخواست، كه در جاى ديگر هم فرموده: (من قبل ان ياتى يوم لا بيع فيه و لا خله و لا شفاعه) (قبل از آنکه روزی فرا رسد که نه بیع در آن هست نه دوستی، و نه شفاعت) نيز فرموده: (و لا يقبل منها عدل ولا تنفعها شفاعه )(روزی که از کسی نه عوض بپذیرندونه شفاعتی سودی به حالشان دارد) و نيز فرموده: (يوم يات لا تكلم نفس الا باذنه )(روزی که هیچ نفسی سخن نمی گوید، مجریه اذن او) 🔸و كوتاه سخن اينكه: ضمير فاعل در به تمامى حاضران در يوم الفصل بر مى گردد، چه ملائكه، چه روح، چه انس و چه جن، چون سياق آيه سياق حكايت از عظمت و كبريايى خداى تعالى است، و در چنين سياقى همه مشمولند نه خصوص ملائكه و روح، و نه خصوص طاغيان .
⏮ادامه آیات 🔰 🔸و جمله (لا يتكلمون ) بيانى است براى جمله (لا يملكون منه خطابا) و ضمير فاعل در آن به همه اهل محشر بر مى گردد، چه روح، چه ملائكه، چه انس، و چه جن، و سياق بر اين معنا شاهد است. 🔸ولى بعضى گفته اند: ضمير به روح و ملائكه بر مى گردد. بعضى ديگر گفته اند: به مردم بر مى گردد، ولى اينكه جمله (لا يتكلمون) با جمله (لا يملكون) در يك سياق قرار دارند، با هيچ يك از اين دو قول نمى سازد. 🔸و جمله (الا من اذن له الرحمن) بدل است از ضمير فاعل در (لا يتكلمون) و مى خواهد بيان كند چه كسانى در آن روز با اذن خدا سخن مى گويند، پس جمله مذكور به ظاهر اطلاقش در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: (يوم يات لا تكلم نفس الا باذنه). (و قال صوابا) يعنى (قال قولا صوابا)، تنها كسانى حق سخن گفتن دارند كه خدا اذنشان داده باشد و سخنى صواب بگويند، سخنى كه حق محض باشد، و آميخته با باطل و خطا نباشد، و اين جمله در حقيقت قيدى است براى اذن خدا، گويا فرموده و خدا اذن نمى دهد مگر به چنين كسى. و در نتيجه آيه شريفه در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: (و لا يملك الذين يدعون من دونه الشفاعه الا من شهد بالحق و هم يعلمون)(کسانی که مشرکند، وغیر خدا را می خوانند حق شفاعت ندارند، مگر کسانی که با داشتن علم به حق شهادت دهند) . 🔸و بعضى گفته اند: جمله (الا من اذن ...) استثنايى است از كسانى كه در آن روز حق سخن گفتن دارند، و مراد از صواب ، توحيد و كلمه (لا اله الا الله ) است . و معناى آيه چنين است : آن روز درباره حق كسى سخن نمى گويند مگر درباره حق كسى كه خدا براى او اجازه داده باشد، و آن شخص در دنيا صوابک گفته باشد، يعنى به كلمه (لا اله الا الله) شهادت داده باشد، و اين آيه در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: (ولا يشفعون الا لمن ارتضى )(شفاعت نمی کنند مگر کسیکه خدا پسندیده باشد) 🔸ليكن اين نظريه درست نيست ، به دليل اينكه عنايت كلامى در اين مقام به نفى اصل خطاب و تكلم است، حال متكلم هر كه مى خواهد باشد، و نمى خواهد تكلم درباره تمامى افراد را حتى آنهايى را كه جواز تكلم در موردشان مسلم است نفى كند، پس استثنا شدگان متكلمينى هستند كه در اصل تكلم ماذونند، و آيه متعرض اين معنا كه درباره چه كسانى تكلم مى شودنیست. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 8⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰وَ اذْكُرِ اسمَ رَبِّك وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلاً8⃣ 🔸ظاهرا اين جمله مى خواهد نماز شب را توصيف كند، و بنا بر اين به منزله عطف تفسيرى براى جمله (و رتل القران ترتيلا) است، و روى اين فرض مراد از (ذكر اسم رب ) ذكر زبانى با رعايت مطابقت آن با قلب مى باشد، و همچنين مراد از ، تضرع و زارى با زبان است. 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: در اين جمله تعميمى بعد از تخصيص آيه قبل شده، در آيه قبل تنها به نماز شب سفارش مى شد، در اين آيه به مطلق ذكر، و مراد از ذكر، دوام در ذكر خداى تعالى در شب و روز است، به هر نحوى كه باشد، چه با تسبيح و چه با تحميد و چه با نماز و چه با قرائت قرآن و چه غير آن، و اگر ذكر را به دوام تفسير كرديم، براى اين است كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) هرگز خدا را از ياد نبرده بود، تا آيه بخواهد او را به ياد خدا بيندازد، پس ناگزير بايد بگوييم منظور دوام ذكر است ، البته مراد از دوام هم دوام عرفى است نه حقيقى، چون دائما به ياد خدا بودن امكان ندارد. ولى او اين اشكال را چه مى كند كه اگر منظور از ذكر، ذكر زبانى بوده باشد، چه منافاتى دارد با اينكه آن جناب در دل خدا را فراموش كند، و اگر اعم از ذكر لفظى و قلبى باشد، آيه شريفه از رساندن آن قاصر است، بر فرض هم بتوانيم از اين اشكال صرفنظر كنيم ،دو اشكال ديگر هست، يكى اينكه فراموش نكردن خدا تا روزى كه اين خطاب به آن جناب شده منافات ندارد كه براى از آن به بعد سفارش كند كه همانطور كه تاكنون پروردگارت را از ياد نبرده اى از اين به بعد هم فراموشش مكن. 🔸دوم اينكه اين سخن كه دوام حقيقى ذكر غير ممكن است و ناگزير بايد دوام را حمل بر عرفى آن كنيم، و همى بيش نيست، و همى كه از نفهميدن معنا ناشى شده، چون خداى عز و جل دائما مذكور انسان هست، و حتى يك لحظه از او غايب نيست، حال چه اينكه آدمى متوجه به آن باشد و يا از آن غفلت بورزد، پس جاى آن هست كه خداى تعالى خود را به انسان معرفى كند، به طورى كه ديگر در هيچ حالى از او غفلت ننمايد، خواننده عزيز به دو آيه زير توجه كند: (فالذين عند ربك يسبحون له بالليل و النهار و هم لا يسئمون ) ( آنهایی که نزد پروردگار تو اند شب و روز برایش تسبیح می گویند،در حالی که احساس خستگی نمی کنند) (يسبحون الليل و النهار لا يفترون ) (شب و روز تسبیح می گویند وخسته نمی شوند) ما در تفسير اين دو آيه و در آخر سوره اعراف گفتيم كه: اين خصوصيت اختصاص به ملائكه ندارد. 🔸و كوتاه سخن اينكه: جمله ( واذكر اسم ربك ) امر مى كند به اينكه اسمى از اسماى خدا، و يا خصوص لفظ جلاله را ذكر كند. بعضى گفته اند: منظور خصوص بسم اللّه است. 🔸در آيه مورد بحث التفاتى از تكلم با غير در جمله (انا سنلقى ) به غيبت به كار رفته، يعنى در جمله مورد بحث خداى تعالى غايب فرض شده، و شايد وجه آن اين باشد كه با ذكر كلمه ذلت عبوديت عبد را كه رابط ميان عبد و پروردگارش است و دچار غفلت شده بیدار کند. __________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a