🍁تفسیر آیه4⃣ سوره #تکاثر تفسیرالمیزان
✅ثم كلا سوف تعلمون4⃣
🔸اين جمله ردع و تخطئه قبلى را تأكيد مى كند.
🔸ولى بعضى گفته اند تأكيد آن نيست، بلكه #اولى مربوط به آگهى آنان در هنگام مرگ و #دومى به آگهى در روز قيامت است.
🔸تخطئه و تهديد متكاثران و معناى (لترونّ الجحيم) و (ثم لترونهّا عين اليقين)
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه5⃣2⃣ سوره #النازعات از تفسير شریف المیزان
🔰فاخذه اللّه نكال الاخره و الاولى5⃣2⃣
🔸كلمه #اخذ كنايه است از تعذيب، همچنان كه كلمه #نكال هم به معناى تعذيبى است كه هر كس آن را ببيند، و يا بشنود از ارتكاب مثل آن خوددارى مى كند، و عذاب آخرت از اين جهت نكال خوانده شده كه يكى از آثارش اين است كه هر كس آن را بشنود از هر عملى كه وى را بدان گرفتار سازد خوددارى مى كند، همچنان كه عذاب استيصال و انقراض در دنيا هم به همين جهت نكال خوانده مى شود.
و معناى آيه اين است كه: خدا فرعون را بگرفت، يعنى به عذاب دنيا و آخرت بگرفت، در دنيا او و لشكرش را غرق كرد، و در آخرت بعد از مردن به آتش دوزخ گرفتارش ساخت، پس مراد از اولى و آخره دنيا و آخرت است.
🔸ولى بعضى گفته اند: مراد از آخرت و اولى دو گفتارى است كه فرعون گفته بود، كلمه اولش اين بود كه گفته بود: (ما علمت لكم من اله غيرى)، و كلمه آخرش اين بود كه گفته بود: (انا ربكم الاعلى)، و خدا او را به خاطر اين دو كلمه اخذ و عذاب كرد، ليكن اين معنا خالى از بعد نيست.
🔸بعضى ديگر گفته اند: مراد از اولى تكذيب آيات خدا و نافرمانى او است، كه در اول قصه نقل شده، و مراد از آخرت جمله (انا ربكم الاعلى) است، كه در آخر قصه نقل شده، اين وجه هم مثل قبلى اش بعيد است
بعضى ديگر گفته اند #اولى اولين معصيت، و #آخره آخرين معصيت او است، و معناى آيه اين است كه: خداى تعالى او را به جرم همه گناهانش بگرفت. اين وجه هم خالى از خفاء نيست.
______________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات4⃣3⃣و5⃣3⃣ سوره #القیامت از تفسير شریف المیزان
🔰أَوْلى لَك فَأَوْلى4⃣3⃣
🔰 ثمَّ أَوْلى لَك فَأَوْلى5⃣3⃣
🔸در اينكه اين جمله كلمه تهديد است حرفى نيست، و اگر مكرر شده، به منظور تأكيد بوده. و بعيد نيست - و خدا داناتر است - كه جمله (اولى لك ) خبرى باشد براى مبتدايى كه حذف شده، و آن ضميرى است كه به حال انسان كه قبلا ذكر شده بود برگردد، و بخواهد همان حال (نخواندن نماز و تصديق نكردن و تكذيب كردن و با حال تبختر برگشتن ) را براى انسان نامبرده اثبات كند، تا كنايه باشد از اثبات تبعات و عواقب سوء آن حال .
🔸در نتيجه كلام مذكور فرمان و نفرينى باشد از ناحيه خداى تعالى عليه اين انسان، تا با همين فرمان مهر بر دلش بزند، و ايمان و تقوى را بر او حرام كند، و بنويسد كه اين شخص از اهل آتش است، و آنگاه دو آيه مورد بحث به وجهى شبيه مى شود به آيه (فاذا انزلت سوره محكمه و ذكر فيها القتال رايت الذين فى قلوبهم مرض ينظرون اليك نظر المغشى عليه من الموت فاولى لهم ) .#محمد_۲۰
که می فرماید وقتی سوره ای محکم نازل می شود،ودر آن سخن از قاتل می رود، کسانی را که در دل بیکارند می بینی که به تو آنچنان نظر می کنند که محتضر از شدت مرگ به اطراف نگاه می کند، (فاولی لهم)به همین حال بمانند.
🔸و معناى آيه اين است: اين حال كه تو دارى برايت بهتر و بهتر است، آرى براى تو بهتر آن است كه وبال امر خود را بچشى، و عذابى كه برايت آماده كرده اند تو را بگيرد.
🔸ولى بعضى گفته اند: جمله (اولى لك )اسم فعل و مبنى است، يعنى اعراب نمى پذيرد، و معنايش اين است كه بدبختيتان پشت سر هم باد.
🔸بعضى ديگر گفته اند: كلمه #اولى فعل ماضى دعائى، و از ماده (واو _لام_یاء) است، كه به معناى نزديكى است، و فاعل اين فعل ماضى، ضمير مستترى است كه به هلاك بر مى گردد، و لام در كلمه #لك زايده است، و معنايش (اولاك الهلاك ) است، يعنى هلاكتت نزديك باد.
🔸بعضى ديگر گفته اند: فاعل آن ضميرى است كه به خداى تعالى بر مى گردد، و لام زايده است و معنايش اين است كه خداى تعالى نزديك كند آنچه را كه مكروه تو است، ممكن هم هست آن را غير زايد بگيريم، و چنين معنا كنيم: خداوند برايت نزديك كند آنچه را كه مايه كراهت تو است.
🔸بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه مذمت كردن تو سزاوارتر از نكردن است، و چون اين كلام زياد استعمال مى شده زوايدش حذف شده، و آنچه باقى مانده مشابه (ويل لك )شده، به طورى كه محذوف آن از محذوف هايى شده كه اظهارش جايز نيست.
🔸بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه خدا تو را هلاك كند، به هلاكتى كه از هر شر و هلاكت ديگرى نزديك تر باشد.
🔸بعضى ديگر گفته اند: كلمه #اولى افعل تفضيل، و به معناى (احرى - سزاوارتر) است، و اين كلمه خبر است براى مبتدايى كه حذف شده، تقدير كلام چيزى است كه لايق مقام چنان كس باشد، مثلا تقديرش اين است كه (اينجا آتش براى تو بهتر است، يعنى تو سزاوارتر به آتشى و اهليت آن را دارى، پس همان برايت بهتر است ) البته در اين ميان وجوه سست ديگرى هم هست كه خالى از تكلف نيست، و وجه اخير قريب به همان وجهى است كه ما ذكر كرديم، ولى عين آن نيست.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a