🌺 تفسیر آیات 1⃣2⃣ الی 5⃣2⃣سوره #القلم از تفسير شریف المیزان
🔰فَتَنَادَوْا مُصبِحِينَ ... قَدِرِينَ1⃣2⃣ الی 5⃣2⃣
🔸کلمه #فنادی که مصدر فعل #تنادوا است به معناى ندا كردن يكديگر است، اين او را ندا كند و او اين را.
🔸و كـلمـه #اصـبـاح كـه مـصـدر اسـم فـاعـل #مـصـبـحـيـن اسـت، بـه مـعـنـاى داخـل در صـبح شدن است. و كلمه #صارمين از ماده #صرم است كه به معناى چيدن مـيوه از درخت است، و مراد از اين كلمه در آيه، خود چيدن نيست بلكه اراده چيدن است. و جمله (فـتـنـادوا مـصـبـحـيـن) بـه مـعـنـاى ايـن اسـت كـه چـون داخـل صـبـح شـدنـد يـكـديـگر را به قصد رفتن به باغ و چيدن ميوه صدا كردند. و كلمه #حرث به معناى زرع، و نيز به معناى درخت است. و كلمه #خفت كه مصدر تخافت باب تفاعل آن است، به معناى كتمان و پنهان كردن چيزى است، و كلمه #حرد به معناى منع و كلمه #قادرين از ماده قدر است كه به معناى تقدير و اندازه گيرى است.
🔸و مـعـنـاى آيـه ايـن اسـت كه #فتنادوا يكديگر را صدا زدند، #مصبحين در حالى كه داشتند داخل صبح مى شدند (ان اغدوا على حرثكم) - اين جمله نداى طرفينى را معنا مى كـنـد، و مـى فهماند كه در ندا چه مى گفتند؟ - مى گفتند: صبح شد برخيزيد به سوى بـاغ خـود روان شـويد، و بنابر اين كلمه #اغدوا كه صيغه امر و به معناى صبح زود بـه طـرف كـار و كـسب رفتن است، متضمن معناى (اقبلوا - روى آوريد) نيز هست، و به همين جهت بود كه با حرف على متعدى شده، و گرنه با حرف (الى) متعدى مى شد - همچنان كه زمخشرى نيز به اين نكته اشاره كرده است - (ان كنتم صارمين ) يعنى اگر قصد و تصميم بر صرم و چيدن ميوه داريد.
#فـانـطلقوا- يعنى روانه شدند و به سوى باغشان رفتند، (و هم يتخافتون) در حالى كه به طور آهسته و مخفيانه با يكديگر مشورت مى كردند، و مى گفتند: (ان لا يـدخـلنـهـا اليـوم عـليـكـم مسكين)، امروز رفتنتان به باغ را از انظار مخفى بداريد، تا فـقـرا و مـسـاكـيـن خـبـردار نـشـونـد، و گـرنـه آنـهـا هـم داخل باغ مى شوند، و ناچارتان مى كنند سهمى از ميوه ها را به آنان اختصاص دهيد، و غدوا صـبـح زود بـه طرف باغ روان شدند، #على_حرد در حالى كه قرارشان بر اين بود كـه مـسـكـينان را منع كنند، #قادرين، در دلهاى خود چنين فرض و تقدير مى كردند كه به زودى ميوه ها را خواهند چيد، و حتى يك دانه آن را به مسكينان نخواهند داد.
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات3⃣6⃣تا7⃣6⃣ سوره #الواقعه از تفسير شریف المیزان
🔰ا فرايتم ما تحرثون... محرومون
🔸بـعـد از آنكه منكرين معاد را به كيفيت خلقتشان و تقدير مرگ و مير در بينشان تذكر داد، و فـرمـود كه: همه اينها مقدمه است براى معاد و جزا، و نيز همه اينها از لوازم ربوبيت خداى تـعـالى اسـت، از ايـن آيـه بـه بعد شروع مى كند به شمردن سه تا از مهمترين حوايج زنـدگـيـشان: يكى مسأله زراعتى است كه با آن قوت خود را فراهم مى كنند، دوم آب است كه آن را مى نوشند، و سوم آتش است كه با آن گرم مى شوند و بسيارى از حوايج خود را به وسيله آن فراهم مى سازند،
و بـه ايـن وسـيـله ربوبيت خود را براى آنان اثبات مى كند، پس ربوبيت چيزى، به جز تدبير مالك امور ملك خود را نمى باشد.
🔸نـخـسـت مـى فـرمـايـد: (افـرايـتـم مـا تـحـرثـون ) كـلمـه #حـرث كـه مـصـدر فـعـل #تـحـرثـون اسـت مـعـنـاى كـار كـردن در زمـين يعنى شخم و پاشيدن بذر است. (ءانـتـم تـزرعـونه ) آيا اين شماييد كه آن را مى رويانيد و رشد مى دهيد به حدى كه دانـه بـدهـد؟ (يـا كـار شما تنها افشاندن تخم است )، و ضميرها در جمله #تزرعونه بـه بـذر و يا به زراعت بر مى گردد، و در سابق كلمه بذر و نيز كلمه زراعت ذكر نشده بـود، تـا ضمير به آن برگردد، ولى از زمينه كلام معلوم است (و اين تنها در اينجا نيست كـه ضـمـيـر به چيزى برگشته كه در كلام نيامده، در قرآن كريم موارد نظير آن بسيار اسـت) (ام نـحن الزارعون )، و يا اين كه ما افشانده شما را مى رويانيم و نمو مى دهيم، تـا بـه حدى كه كامل شود، و دانه دهد، (لو نشاء لجعلناه حطاما) و اگر نمى خواستيم شـمـا را روزى دهـيـم، و زراعـت را به ثمر برسانيم، مى توانستيم آن را گياهى به درد نـخـور كـرده، قـبـل از رسيدن به ثمر بخشكانيم، و با وزش بادها خرد و متلاشى كنيم، #فظلتم آن وقت است كه از سرنوشت خود #تفكهون تعجب مى كرديد، و از آفتى كـه بـه زراعتتان رسيده افسوس مى خورديد، و ماجرا را براى يكديگر بازگو نموده مى گـفـتيد: (انا لمغرمون)، به راستى در غرامت و خسارت سنگينى واقع شديم، مالمان از دسـت رفـت، و وقـتـمـان تـلف شـد، و زحـمـاتـمـان هـدر گـشـت، (بـل نـحـن مـحـرومـون )، هـمـه ايـنـهـا به جهنم، اين را چه كنيم كه ديگر چيزى نداريم بخوريم، و يا بفروشيم و حوايج زندگى خود را فراهم سازيم.
🔸در اينجا اين سوال پيش مى آيد كه: چطور در اين آيه زراعت را از مردم نفى كرده و به خدا نـسـبـت داده، بـا ايـن كـه دخـالت مـردم و اسـبـاب طـبـيـعـى در رويـش و نـمـو زرع قـابـل انـكـار نـيست ؟ در پاسخ مى گوييم هم آن درست است، و هم اين، و هيچ منافاتى در بـيـن نـيـسـت، چـون زمـيـنـه گـفـتـار ايـن نـيـسـت كـه بـخـواهـد تـاثـيـر عوامل طبيعى را انكار كند، بلكه مى خواهد بفرمايد: آيا تاثير اين اسباب از خود آنها است و يـا از خـدا است ؟ و اثبات كند كه اگر اسباب طبيعى سببيت و تاثيرى دارند، خدا اين موهبت را به آنها داده، و همچنين خود اسباب را خدا آفريده، و نيز اسباب و عواملى كه اين اسباب را پـديد مى آورند، هم خودشان و هم اثرشان آفريده خدا هستند، و بالاخره سر نخ تمامى اثرها و موثرها به خدا منتهى مى گردد.
_______________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a