🌺تفسیر آیه4⃣ سوره #الطارق از تفسير شریف المیزان
🔰ان كل نفس لما عليها حافظ4⃣
🔸اين جمله جواب قسم است، و كلمه #لما در آن به معناى #الا است، و معناى آيه اين است كه: هيچ نفسى نيست الا اينكه نگهبانى بر او موكل است. و مراد از موكل شدن نگهبانى براى حفظ نفس، اين است كه #فرشتگانى اعمال خوب و بد هر كسى را مى نويسند، و به همان نيت و نحوه اى كه صادر شده مى نويسند، تا بر طبق آن در قيامت حساب و جزا داده بشوند، پس منظور از #حافظ، فرشته، و منظور از محفوظ عمل آدمى است، همچنان كه در جاى ديگر فرموده:
و ان عليكم لحافظين كراما كاتبين يعلمون ما تفعلون.
🔸و بعيد نيست كه مراد از حفظ نفس، حفظ خود نفس و اعمال آن باشد، و منظور از حافظ، جنس آن بوده باشد، كه در اين صورت چنين افاده مى كند كه جانهاى انسانها بعد از مردن نيز محفوظ است، و با مردن نابود و فاسد نمى شود، تا روزى كه خداى سبحان بدنها را دوباره زنده كند، در آن روز جانها به كالبدها برگشته دوباره انسان بعينه و شخصه همان انسان دنيا خواهد شد، آنگاه طبق آنچه اعمالش اقتضا دارد جزا داده خواهد شد، چون اعمال او نيز نزد خدا محفوظ است، چه خيرش و چه شرش.
بسيارى از آيات قرآن كه دلالت بر حفظ اشيا دارد اين نظريه را تأييد مى كند، مانند آيه (قل يتوفيكم ملك الموت الذى و كل بكم )، و آيه (اللّه يتوفى الانفس حين موتها و التى لم تمت فى منامها فيمسك التى قضى عليها الموت).
🔸ظاهر آيه اى كه در سوره انفطار بود و مى گفت وظيفه ملائكه حافظ حفظ نامه هاى اعمال است، با اين نظريه منافات ندارد، براى اينكه حفظ جانها هم مصداقى از نوشتن نامه است، همچنان كه از آيه (انا كنا نستنسخ ما كنتم تعملون ) به بيانى كه در تفسيرش گذشت اين معنا استفاده مى شود.
🔸شخصيت انسان به نفس و روح او است و لذا انسانى كه در قيامت اعاده مى شود عين همان انسان دنيوى است نه مثل او با اين بيان ديگر جايى براى اعتراضى كه شده باقى نمى ماند، و آن اعتراض به كسانى شده كه به اطلاق قدرت خداى تعالى استدلال كرده اند بر مسأله معاد، و گفته اند: وقتى قدرت خداى تعالى #مطلق است چرا نتواند مردم را در آخرت دوباره زنده كند، معترضين، اعتراض كرده اند ما هم قدرت خداى تعالى را مطلق مى دانيم، ولى خداى تعالى به ايجاد ممكن الوجود قادر است، و قدرتش هيچ قيد و شرطى ندارد، نه ممتنع الوجود (نظير اجتماع دو نقيض و يا اجتماع دو ضد)، كه خودش وجود پذير نيست، و اعاده انسان بعينه از محالات است، و محال تحقق و هستى نمى پذيرد چون انسانى كه مى خواهد در آخرت خلق شود مثل انسان دنيوى است، نه عين او كه در دنيا بود، و معلوم است كه مثل من غير از خود من است.
🔸جوابى كه گفتيم از بيان ما استفاده مى شود اين است كه: شخصيت يك انسان به نفس و يا به عبارت ديگر به روح او است، نه به بدن او، در آخرت هم وقتى خداى تعالى بدن فلان شخص را خلق كرد، و نفس و يا به عبارتى #روح او را در آن بدن دميد قطعا همان #شخصى خواهد شد كه در دنيا به فلان اسم و رسم و شخصيت شناخته مى شد، هر چند كه بدنش با صرفنظر از نفس، عين آن بدن نباشد بلكه مثل آن باشد.
_______________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a