🌺 تفسیر آیه6⃣ سوره #النبا از تفسير شریف المیزان
🔰أَ لَمْ نجْعَلِ الاَرْض مِهَداً6⃣
🔸اين آيه تا يازده آيه بعدش در مقام احتجاج و استدلال بر ثبوت بعث و جزا و تحقق اين خبر عظيم است، و لازمه ثبوت آن صحت جمله قبلى است كه مى فرمود: (كلا سيعلمون) و اينكه به زودى مشاهده مى كنند و مى دانند.
🔸بيان آن حجت اين است كه عالم محسوس با زمين و آسمانش و شب و روزش و انسانهايش كه نسلا بعد نسل مى آيند و مى روند، و نظام جارى در سراپايش، و تدبير متقن و دقيقى كه در همه امورش جريان دارد، ممكن نيست صرفا به خاطر بازى و سرگرمى پديد آمده باشد.
و هيچ هدف و غرضى در نظر پديد آورنده اش نباشد، پس به طور مسلم و بديهى بايد در پى اين نظام متحول و متغير و گردنده، عالمى باشد كه نظام در آن ثابت و باقى باشد، و در آن عالم اثر صلاح و فساد اين عالم، ظهور پيدا كند، صلاحى كه فطرت بشر بدان دعوت مى كرد، و فسادى كه از آن نهى مى نمود، و ما مى بينيم كه اثر صلاح و فساد، كه همانا سعادت متقين و شقاء مفسدين است در اين عالم محسوس ظاهر نشده، و اين از محالات است كه خداى تعالى در فطرت بشر آن دعوت غريزى را و اين ردع و منع غريزى را به وديعه بسپارد، در حالى كه نه آن دعوت اثرى در خارج داشته باشد و نه آن منع، پس به طور يقين در اين ميان روزى وجود دارد كه در آن روز انسان صالح اثر صلاح خود را، و انسان فاسد اثر فساد خود را مى بيند.
🔸پس اين آيات در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: (ما آسمان و زمین وآنچه بین آن دو است به باطل نیافریدیم این پندار کسانی است که کافر شدند، پس ویل از آتش برای کسانیکه کافر شدند، آیا پنداشته اند که ما مردم با ایمان و با عمل صالح را چون مفسدین در زمین قرار می دهیم؟ ویا پنداشته اند که با متقین وفجار یکجور معامله می کنیم؟) #ص_۲۸ با اين بيان و اين استدلال ثابت مى شود كه در اين ميان روزى هست كه انسان آن را ديدار خواهد كرد، و در آن روز به جزاى آنچه كرده چه خير و چه شر مى رسد، پس مشركين نمى توانند در آن اختلاف نموده ، و يا شك كنند، و يا بعضى ديگرشان آن را بعيد بشمارند، و يا بعضى ديگرشان محال بدانند، و يا بعضى ديگرشان با علم به آن از در عناد و لجاج منكرش شوند، پس آمدن چنين روزى بديهى، و وقوعش ضرورى است، و جزاى در آن جاى شك نيست.
🔸از بعضى از مفسرين چنين بر مى آيد كه خواسته اند بگويند: اين آيات در مقام اثبات قدرت است، و اينكه عود - در قيامت - نظير بدء - آغاز - خلقت است، آن خدايى كه توانست عالم را ابتدائنا خلق كند، قادر است كه آن را دوباره اعاده دهد. اين استدلال هر چند كه در جاى خودش تمام و صحيح است، و در كلام خداى تعالى هم به آن تمسك شده و ليكن استدلالى است بر امكان اعاده، نه بر وقوع آن، و سياق آيات مورد بحث مى خواهد وقوع آن را اثبات كند نه امكانش را، پس بيان مناسب تر همان بيانى است كه ما كرديم.
🔸و به هر حال اينكه فرمود: (الم نجعل الارض مهادا) استفهامى است انكارى، و كلمه #مهاد به معناى بستر و قرارى است كه در آن تصرف مى شود، و بر فرشى كه روى آن مى نشينند نيز اطلاق مى گردد. و معناى جمله اين است كه مگر ما نبوديم كه زمين را براى شما قرارگاه كرديم، تا بتوانيد در آن قرار گيريد، و در آن تصرف كنيد.
______________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بحث روایتی#النبا از تفسير شریف المیزان
🔰بحث روایتی🌺
🔸در تفسير قمى در ذيل جمله (وفتحت السماء فكانت ابوابا) امام فرموده: يعنى ابواب بهشت باز مى شود. و در معناى آيه (و سيرت الجبال فكانت سرابا) فرمود: كوهها چون سراب مى شود، كه در بيابان از دور برق مى زند.
🔸و نيز در همان كتاب در معناى آيه (لابثين فيها احقابا) فرموده #احقاب به معناى سالها، و #حقب به معناى يك سال است، و يك سال، سيصد و شصت روز است، و يك روز قيامت برابر هزار سال از سالهاى دنيا است كه شما مى شماريد.
🔸و در مجمع البيان است كه نافع از ابن عمر روايت كرده كه گفت: رسول خدا فرمود: كسى كه داخل آتش شود از آن خارج نمى شود، تا آنكه احقابى در آن بماند، و حقب عبارت است از شصت و اندى سال، و سال سيصد و شصت روز است، و هر روز قيامت برابر هزار سال از سالهايى است كه شما مى شماريد، پس كسى اين دلگرمى را نداشته باشد كه به اين زوديها از آتش خارج شود.
🔸مؤلف: سيوطى هم اين روايت را در الدر المنثور با عبارتى ديگر آورده، و در آن به جاى شصت، عدد هشتاد آمده. و ابن عمر در آن روايت گفته: احدى دلگرم نباشد... و نيز روايتى ديگر از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نقل كرده كه فرموده: #حقب چهل سال است.
🔸و نيز در مجمع البيان آمده كه عياشى به سند خود از حمران روايت كرده كه گفت: از امام باقر عليه السلام معناى اين آيه را پرسيدم، فرمود: اين آيه در باره كسانى است كه از آتش خارج مى شوند، و نظير اين روايت را از احول نقل كرده.
🔸و در تفسير قمى در ذيل آيه (ان للمتقين مفازا) آمده كه متقيان در آن روز رستگار مى شوند،
جمله (كواعب اترابا) به معناى كنيزانى شبيه به هم است، كه در خدمت اهل بهشتند، و در روايت ابى الجارود از امام باقر عليه السلام در معناى جمله (ان للمتقين مفازا) آمده كه امام فرمود: متقين كراماتى دارند، و در معناى (كواعب اترابا) فرمود: يعنى دختر نورس.
🔸و در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم ، و ابو الشيخ (در كتاب العظمه) و ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت رسول خدا فرمود: روح، لشكرى است از لشكريان خدا، كه از ملائكه نيستند، و داراى سر و دست و پايند، آنگاه اين آيه را خواندند (يوم يقوم الروح و الملئكه صفا) و سپس فرمود: اينها لشكريانى، و اينها لشكريانى ديگر هستند.
🔸مؤلف: اين روايت در ذيل آيات كه مشتمل بر مسأله روح است، از ائمه اهل بيت (عليهم السلام) نقل شد، و در آن آمده بود كه روح خلقى است از جبرئيل و ميكائيل عظيم تر، و ما اين روايت را كه از على عليه السلام هم نقل شده بود آورديم، و در آن آمده بود كه روح غير ملائكه است، و استدلال شده بود به آيه شريفه (ينزل الملئكه بالروح من امره على من يشاء من عباده ...)الخ.
🔸بله، در روايت قمى كه از حمران نقل كرده آمده كه روح فرشته اى است بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل، و او همواره با رسول خدا و با ائمه عليهم السلام بوده و هست، و شايد مراد از فرشته مطلق موجود آسمانى بوده. و يا اين قسمت اضافه اى است كه بعضى از راويان به تو هم خود و در نقل به معناى حديث آورده اند، دليلى هم نداريم كه موجودات امرى و آسمانى منحصر در فرشتگان باشد، بلكه دليل بر خلاف آن داريم، همچنان كه از كلام خداى تعالى با ابليس وقتى كه از سجود بر آدم امتناع ورزيد، و ملائكه براى او سجده كردند استفاده مى شود، در آن كلام فرموده: (يا ابليس ما منعك ان تسجد لما خلقت بيدى استكبرت ام كنت من العالين )، (ای ابلیس چه مانعی تورا بازداشت از این که برای کسی سجده کنی که من با دو دست خود آفریدم، آیا استکبار ورزیدی، ویا آنکه راستی از عالیان بودی) #ص_۷۵ كه توضيحش در تفسير همين آيه گذشت .
🔸و در اصول كافى به سند خود از محمد بن فضيل از ابى الحسن ماضى عليه السلام روايت كرده كه گفت: از آن جناب از آيه (يوم يقوم الروح و الملئكه صفا لا يتكلمون ...) پرسيدم ، فرمود به خدا سوگند ماييم آنهايى كه در قيامت اذن دارند و صواب مى گويند. پرسيدم: وقتى به سخن آييد چه مى گوييد فرمود: پروردگار خود را ثنا گفته و بر پيامبران درود مى فرستيم، و براى شيعيان خود شفاعت مى كنيم، و پروردگار ما شفاعت ما را رد نمى كند (تا آخر حديث ).