🌺بحث روایتی سوره #الفجر از تفسير شریف المیزان
🔰رواياتى درباره مراد از شفع و وتر، تسميه فرعون به ذى الاوتاد، آورده شدن جهنم، آمدن خدا، و...
🔸در مجمع البيان در تفسير آيه (و الشفع و الوتر) آمده كه بعضى گفته اند منظور از #شفع، خلق است، چون فرموده: (و خلقناكم ازواجا)، و منظور از كلمه #وتر، خداى تعالى است، نقل از ابن عباس و عطيه عوفى و ابى صالح و مجاهد و اين تفسير روايت ابى سعيد خدرى است، از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم.
🔸 بعضى ديگر گفته اند شفع و وتر هر دو نمازند، بعضى شفع و بعضى وترند، و اين روايت ابن حصين است، از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم.
🔸بعضى ديگر گفته اند:
شفع، روز عيد قربان، و وتر، روز عرفه است، نقل از ابن عباس و عكرمه و ضحاك و (روايت جابراز رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم هم همين را مى گويد) و علت اينكه روز #عيد را شفع خوانده اند اين است كه روز عرفه در حكم نظير ندارد، چون هيچ روزى ديگر مثل آن روز وقوف در عرفات واجب نيست ، ولى روز عيد در حكم، كه همان كوچ كردن است نظير دارد. بعضى ديگر گفته اند شفع روز هشتم ذى الحجه يعنى روز #ترويه است، و وتر روز عرفه است، و اين معنا از امام باقر و از امام صادق عليهما السلم نقل شده.
🔸مؤلف: سه روايت اول را كه صاحب مجمع البيان از طرق اهل سنت نقل كرده مى توان جمع كرد، و گفت منافاتى بين آنها نيست، چون هر سه در مقام يادآورى بعضى از مصاديق شفع و وتر بوده اند.
🔸شفع حسن و حسين ع و وتر اميرالمؤمنين عليه السلام است
و در تفسير قمى درباره #ليال_عشر آمده كه دهه ذى الحجه است، و درباره (و الشفع و الوتر) آمده كه دو ركعت شفع و يك ركعت وتر در نماز شب است، و در حديثى آمده كه شفع، حسن و حسين، و وتر امير المؤمنين است، و درباره (و الليل اذا يسر) آمده كه منظور شب جمع است (يعنى شب عيد قربان كه از عرفات به مشعر كوچ مى كنند).
و در همان كتاب در روايت ابى الجارود از امام باقر عليه السلام در معناى لذى حجر آمده : يعنى صاحب عقل.
🔸و در كتاب علل به سند خود از ابان احمر روايت كرده كه گفت:
از امام صادق عليه السلام معناى آيه و (فرعون ذى الاوتاد) را پرسيدم، عرضه داشتم به چه مناسبت فرعون را صاحب ميخها خواندند؟ فرمود به اين جهت كه او هر گاه مى خواست مردى را شكنجه كند روى زمين مى خوابانيد و دست و پايش را از دو طرف مى كشيد و با چهار ميخ به زمين ميخكوب مى كرد، و بسا مى شد كه اين كار را روى تخته خوابيده انجام مى داد و دست و پاى محكوم را با چهار ميخ بدان مى كوبيد و سپس به همان حال رهايش مى كرد تا بميرد، و بدين جهت خداى تعالى او را صاحب ميخ ها خواند.
🔸و در مجمع البيان در ذيل آيه (ان ربك لبالمرصاد) آمده كه از على عليه السلام روايت شده كه فرمود: معنايش اين است كه پروردگار تو قادر است جزاى مردم نافرمان را بدهد.
مؤلف: بناى روايت بر اين است كه عبارت آيه را استعاره تمثيلى بگيرد، و نيز در همان كتاب است كه از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود: مرصاد پلى است بر صراط كه هيچ بنده اى نمى تواند با داشتن مظلمه اى از ديگرى از آن پل بگذرد.
و از غوالى از امام صادق عليه السلام حكايت شده كه در تفسير آيه (و ذالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه ) فرمود: يونس يقين داشت بر اينكه خدا رزقش را تنگ نمى گيرد، و كلمه #ظن در اين آيه به معناى يقين است، و #قدر به معناى تنگ گرفتن رزق است، مگر نشنيدى كلام خدا را كه فرمود:
(و اما اذا ما ابتليه ققدر عليه رزقه )، كه در اينجا نيز معناى #قدر تنگ گرفتن معيشت است.
و در تفسير قمى در روايت ابى الجارود از امام باقر (عليه السلام) آمده كه در تفسير آيه (كلا اذادكت الارض دكا دكا)، فرمود يعنى وقتى كه زمين زلزله شود.
🔸و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از على بن ابى طالب روايت آورده كه گفت:
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: آيا تفسير اين آيه را كه مى فرمايد: (كلا اذا دكت الارض... و جى ء يومئذ بجهنم ) را مى دانيد؟ آنگاه فرمود: چون روز قيامت شود جهنم به وسيله هفتاد هزار زمام، به دست هفتاد هزار ملك رانده مى شود، و او سركشى مى كند، و اگر خداى سبحان او را كنترل نكند آسمانها و زمين را مى سوزاند.
🔸ادامه🔰
🌺تفسیر آیه4⃣ و5⃣ سوره #المطففین از تفسير شریف المیزان
🔰الا يظن اولئك انهم مبعوثون5⃣
🔰 ليوم عظيم6⃣
🔸استفهام در اين آيه انكارى، و براى برانگيختن تعجب شنونده است، و كلمه #ظن در آن به همان معناى معروف است. و كلمه #اولئك اشاره به مطففين است، و اگر براى اشاره به آنان اين كلمه را كه مخصوص اشاره به دور است برگزيد، براى اين بود كه بفهماند كم فروشان از رحمت خدا دورند. و منظور از #يوم_عظيم، روز قيامت است كه در آن به عملشان كيفر داده مى شوند.
🔸و اگر اكتفا كرد به ظن و گمان به مسأله قيامت و حساب، با اينكه اعتقاد به معاد بايد علمى و يقينى باشد، براى اشاره به اين حقيقت است كه در اجتناب از كم فروشى احتمال خطر و ضرر آخرتى هم كافى است، اگر كسى يقين به قيامت نداشته باشد، و تنها احتمال آن را بدهد همين احتمال كه ممكن است قيامت راست باشد، و خداى تعالى در آن روز عظيم مردم را بدانچه كرده اند مواخذه كند، كافى است كه او را از كم فروشى باز بدارد.
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه #ظن در اينجا به معناى يقين است.
______________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 4⃣2⃣و5⃣2⃣سوره #القیامت از تفسير شریف المیزان
🔰وَ وُجُوهٌ يَوْمَئذِ بَاسِرَةٌ 4⃣2⃣
🔰تَظنُّ أَن يُفْعَلَ بهَا فَاقِرَةٌ5⃣2⃣
🔸مفسرين مصدر #بسور را به شدت خشم و عبوس تفسير كرده اند، و در اينجا #ظن به معناى علم است، و كلمه #فاقره صفتى است كه موصوفش حذف شده، تقديرش (فعله فاقره) است، و فاقره از ماده (فاء_قاف_راء) است، كه به معناى آسيب ديدن ستون فقرات است.
🔸و بعضى گفته اند: از باب (فقرت البعير) است، يعنى بينى شتر را با آتش داغ نهاد.
🔸و معناى آيه اين است كه: وجوهى در آن روز به سختى عبوس است، مى داند كه با آنان رفتارى مى شود كه پشتشان شكسته شود، و يا دماغشان به آتش داغ شود. احتمال هم دارد كلمه تظن خطاب به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم بوده باشد بدان جهت كه فردى شنونده است و ظن هم به همان معناى معروفش باشد.
__________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه2⃣1⃣ سوره #الجن از تفسير شریف المیزان
🔰و انا ظننا ان لن نعجز اللّه فى الارض و لن نعجره هربا2⃣1⃣
🔸در اينجا كلمه #ظن كه #ظننا ماضى آن است به معناى علم يقينى است، و مناسب تر آن است كه مراد از اينكه گفتند: (لن نعجز اللّه فى الارض) اين باشد كه نمى توانيم در زمين از راه فساد در ارض جلو خواست خدا را بگيريم، و او را عاجز سازيم، و نگذاريم نظامى كه در زمين جارى كرده جارى شود، چون افساد خود آنان هم اگر محقق شود، تازه يكى از مقدرات خود خدا است، نه اينكه خدا را عاجز ساخته باشند. و نيز مراد از جمله (و لن نعجره هربا) اين باشد كه اگر خدا بخواهد ما را دستگير كند نمى توانيم از چنگ او بگريزيم، و او نتواند به ما دست يابد.
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: معناى جمله اول اين است كه ما تا چندى كه در زمين هستيم نمى توانيم خدا را عاجز سازيم. و معناى جمله دوم اين است كه نمى توانيم به آسمان بگريزيم، در نتيجه معناى آيه اين است كه نه در زمين مى توانيم خدا را عاجز كنيم و نه در آسمان. ليكن خواننده خود مى داند كه اين معنا درست نيست.
_
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه0⃣2⃣ سوره #الحاقه از تفسير شریف المیزان
🔰انى ظننت انى ملاق حسابيه0⃣2⃣
🔸كـلمـه #ظـن در ايـنـجـا بـه مـعـنـاى يـقـيـن اسـت، و آيـه مـورد بـحـث آنـچـه را از آيـه قـبـل فـهـمـيـده مـى شـد تـعـليـل مـى كـنـد، و حـاصـل ايـن تـعـليـل ايـن اسـت كـه اگـر گـفـتـم كتاب من كتاب يمين است، و به سعادت من حكم مى كند، براى اين بود كه من در دنيا به چنين روزى يقين داشتم، و يقين داشتم كه به زودى حساب خود را ملاقات مى كنم، و به پروردگارم ايمان آوردم و عمل خود را اصلاح كردم.
_________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه7⃣2⃣ سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰ان الذين لا يومنون بالاخرة ليسمون الملائكة تسميه الانثى7⃣2⃣
🔸ايـن آيه عقيده مشركين را بر اين كه ملائكه از جنس زنانند رد مى كند، همان طور كه در آيه قـبـلى اعـتـقـاد بـه شـفـاعت ملائكه به طور مطلق را رد مى كرد، و مراد از (تسميه مشركين ملائكه را تسميه انثى ) همين است مى گفتند: ملائكه دختران خدايند، پس مراد از كلمه انثى جنس زن است كه اعم از يكى و بيشتر است.
بـعـضـى از مـفـسـريـن گفته اند: كلمه #ملائكه در معناى استغراق مفرد است، در نتيجه تـقدير كلام (ليسمون كل واحد من الملائكة تسمية الانثى ) است، مشركين تك تك ملائكه را بـه نـام زن نـامـگـذارى مى كنند، يعنى آنها را دختر مى نامند، پس اين كلام بر وزن اين جـمله است كه مى گوييم: (كسانا الاميرحلة - امير به ما خلعت پوشانيد) يعنى به يك يك ما پوشانيد.
بـعـضى از مفسرين گفته اند: اين كه نامگذارى مشركين را وابسته نداشتن ايمان به آخرت دانسته و فرموده: آنهايى كه ايمان به آخرت ندارند چنين نامگذاريها دارند، خود اشاره اى است به شناعت و زشتى اين عمل، وكه چنين عملى مستتبع عقوبت است،
و كـسـى مـرتـكـب آن نـمـى شـود مـگر آن كه از بيخ و بن ايمانى به آخرت و عقوبت در آن نداشته باشد.
مـقـصـود از ايـنـكـه فـرمـود مـشـركـيـن بـدانچه مى گويند علم ندارند و جز #ظن را پيروى نمى كنند
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 8⃣2⃣سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰و ما لهم به من علم ان يتبعون الا الظن و ان الظن لا يغنى من الحق شيئا8⃣2⃣
🔸كـلمـه #عـلم بـه مـعـنـاى تـصـديـقـى است صد در صد كه مانع از تصديق به ضدش بـاشـد، بـه خـلاف كـلمـه #ظـن كـه بـه مـعـنـاى تـصـديـق مـثـلا شـصـت درصـد است، چهل درصد احتمال خلاف آن نيز هست، كه اين چهل درصد و يا كمتر را وهم مى گويند (و اما احـتـمالى كه با احتمال مخالفش پنجاه، پنجاه باشد شك و ترديد است)، و اعتقاد به زن بـودن فـرشـتگان همان طور كه براى مشركين معلوم و تصديقى صد درصد نيست، همچنين مـظـنـون و شـصـت درصـد هـم نـيـسـت، زيـرا ده درصـد اضـافـى دليـل مـى خـواهـد، كـه نداشتند، ولى از آنجايى كه اين اعتقاد موافق با هواى نفسشان بوده هـمـيـن هـواى نفس آن را در دلهايشان رسوخ داده، و زينت داده بود و همين باعث شد كه متوجه خـلاف آن نـشـونـد و هـر قدر احتمال خلاف آن به ايشان گوشزد شود از آن اعراض كنند و بـه هـمـان چـيزى كه دوست مى داشتند بچسبند، و به همين جهت قرآن كريم آن را ظن ناميده و گـرنـه (اگـر بـه واقـع مـطـلب بـنـگـرى اعـتـقاد شرك اصلا اعتقاد نيست، نه تنها علم و احـتـمـال صـد درصـد نـيـست، و نه تنها مظنه و احتمال شصت درصد و بالاتر نيست، و نه تـنـهـا احـتـمـال مـسـاوى يـعـنـى شـك نـيـسـت، و نـه تـنـهـا احـتـمـال مـرجـوح يعنى و هم و چهل درصد و پائين تر نيست، بلكه فقط و فقط) تصورى است بدون تصديق.
بـا ايـن بيان درستى گفتار آن مفسر كه گفته : ظن در اين آيه و در آيه سابق مى فرمود: (ان يتبعون الا الظن و ما تهوى الانفس ) به معناى توهم نه اعتقاد راجح، روشن مى شود. و گفتار خود را به آنچه از كلام راغب به دست مى آيد تأييد كرده است، چون راغب گفته : بسيار مى شود كه كلمه #ظن بر توهم هم اطلاق مى شود.
(ان الظـن لا يـغـنـى من الحق شيئا) - كلمه #حق به معنى واقعيت هر چيز است، و همه مـى دانيم كه واقعيت هر چيزى جز به علم يعنى اعتقاد مانع از نقيض، و يا به عبارت ديگر احتمال صد درصد درك نمى شود، و غير علم كه يا ظن است و يا شك و يا وهم، واقعيت چيزى را نـشـان نـمـى دهـد، پـس هيچ مجوزى نيست كه انسان در درك حقايق به آن اعتماد كند، خداى تعالى هم فرموده: (و لا تقف ما ليس لك به علم ).
و اما اين كه در احكام عملى دينى به مظنه عمل مى كنيم، از اين جهت كه در خصوص اين مورد دليلى از ناحيه شارع رسيده، كـه اطـلاق آيـه شـريـفه را مقيد كرده، از خصوص اين يك مورد گذشته در هيچ يك از امور اعتقادى نمى توانيم ظن را پيروى كنيم، چون اطلاق آيه در آن باره محفوظ است.
بـعـضـى از مـفـسـريـن گفته اند: اين كه در آيه مورد بحث به جاى اكتفاء به ضمير، اسم ظـاهـر را آورده، و بـا ايـن كـه مى توانست بفرمايد: (امه لا يغنى من الحق شيئا) دوباره كلمه (ظن ) را آورده براى اين بود كه جمله مذكور به عنوان مثلى آورده شود.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a