🌺 بحث روایتی سوره #الانشقاق از تفسير شریف المیزان
🔰بحث روايتى
(رواياتى درباره محاسبه اعمال در قيامت، نزول آيه : (و اما من اوتى كتابه...)، (لتركبن طبقا عن طبق ) و...)
🔸در تفسير قمى در ذيل آيه (اذا السماء انشقت) آمده كه: منظور روز قيامت است.
و در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم، از على عليه السلام نقل كرده كه گفت: آسمان از مجره #كهكشان شكافته مى شود.
و در تفسير قمى در ذيل آيه (واذا الارض مدت و القت ما فيها و تخلت )آمده كه: زمين كشيده مى شود، سپس مى شكافد و انسانها از شكمش بيرون مى آيند.
🔸و در الدر المنثور است كه حاكم به سندى خوب و معتبر از جابر از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم روايت كرده كه فرموده: #زمين در روز قيامت كشيده مى شود، آنطور كه چرم كشيده مى شود تازه آنقدر انسان محشور مى شود كه براى هر يك نفر بيش از جاى دو پايش محل نيست.
و در احتجاج از على عليه السلام روايت كرده كه در حديثى فرمود: و مردم آن روز صفات و منزلهايى دارند: بعضى از مردم مشغول حساب پس دادن هستند، و به حسابشان آسان مى رسند و به خوشى و مسرت به سوى اهلشان مى روند. و بعضى هستند كه اصلا #بدون حساب داخل #بهشت مى شوند، براى اينكه در دنيا كارى به لذائذ آن نداشتند و خلاصه دست و دامنشان آلوده نشده چون در آن روز به حساب از كسانى مى رسند كه #مال دنيا را زير و رو كرده باشند. بعضى ديگر هستند كه در خرد و كلان حسابشان مى رسند، و در آخر هم به سوى #آتش باز مى گردند.
🔸و در معانى الاخبار به سند خود از ابن سنان از امام ابى جعفر عليه السلام روايت آورده كه فرمود: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: همه #حساب پس مى دهند و همه عذاب مى شوند. شخصى عرضه داشت: يا رسول اللّه پس آيه (فسوف يحاسب حسابا يسيرا - به زودى حساب مى شود، حسابى آسان ) چه مى شود؟
فرمود: اين آيه راجع به عرض است
يعنى بررسى ابتدايى براى تشخيص اينكه وى از كدام طبقه است، از آنها كه بايد به حساب خرد و كلانشان رسيد يا آنها كه بى حساب داخل بهشت مى شوند.
🔸مؤلف: در الدر المنثور هم از بخارى و مسلم و ترمذى و ديگران، از #عايشه نظير آن را روايت كرده.
🔸و در تفسير قمى و در روايت ابى الجارود از امام باقر عليه السلام آمده كه در تفسير آيه (فاما من اوتى كتابه بيمينه) فرمود: اين آيه راجع به ابو سلمه عبد اللّه بن عبد الاسود بن هلال مخزومى نازل شده، كه مردى از قبيله بنى مخزوم بود. و اما آيه (و اما من اوتى كتابه وراء ظهره )، درباره برادرش اسود بن عبد الاسود مخزومى نازل شده كه حمزه او را در جنگ بدر به قتل رسانيد.
و در مجمع البيان در تفسير آيه (لتركبن طبقا عن طبق ) مى گويد: بعضى گفته اند: معنايش شدت بعد از شدت است، يعنى حيات، و سپس مرگ، و بعد از آن بعث، و سپس جزا. و اين معنا در روايتى كه راويان وسط آن ذكر نشده آمده است.
و از جوامع الجامع نقل شده كه در تفسير اين آيه گفته: و از ابى عبيد نقل شده كه گفته معنايش اين است كه شما همان احوالى را به خود مى گيريد و داراى همان سنت هايى مى شويد كه امت هاى قبل از شما داشتند. و اين معنا از امام صادق عليه السلام رسيده است.
______________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه5⃣ سوره #التحریم از تفسير شریف المیزان
🔰ان تـتـوبـا الى الله فـقـد صـغـت قـلوبـكـمـا و ان تـظاهرا عليه فان اللّه هو موليه و جبريل و صالح المؤمنين و الملئكه بعد ذلك ظهير5⃣
🔸يـعـنـى: اگـر شـما دو زن به سوى خدا برگرديد كه هيچ، وسيله توبه خود را فراهم كرده ايد، و اگر عليه آن جناب دست به دست هم دهيد، بدانيد كه مولاى او خدا است...
تـمـامـى روايـات اتـفـاق دارنـد بـر ايـنـكـه مـنـظـور از آن دو زن #حـفصه و #عايشه دو همسر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم هستند.
و كـلمـه #صـغـت فـعـل مـاضـى از مـاده #صـغـو اسـت، و #صـغـو بـه مـعـنـاى ميل است، كه البته در اينجا منظور ميل به باطل و خروج از حالت استقامت است. خوب، پس مـسـلم شـد كـه ايـن دو زن، رسـول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم را آزردند و عليه او دسـت بـه دسـت هـم دادنـد، و دست به دست هم دادن عليه آن جناب از گناهان كبيره است، به دليـل ايـنـكـه فرموده : (ان الذين يوذون اللّه و رسوله لعنهم اللّه فى الدنيا و الاخره و اعـدعـذابـا مـهـيـنـا)، و نـيـز فـرمـوده: (و الذيـن يـوذون رسول اللّه لهم عذاب اليم).
در اين آيه خطاب را متوجه دو تا از همسران رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم كرده، و با اينكه دو نفر دو تا قلب دارد، قلب را به صيغه جمع آورده و اين صرف استعمالى است كه نظائرش بسيار است، (در فـارسـى هـم خطاب به دو نفر مى گوييم : مگر دلهايتان چدنى است، و نمى گوييم مگر دو دل شما چدنى است).
پـشـتـيبانى خدا و جبرئيل و صالح مؤمنين و ملائكه از آن حضرت صلى الله عليه و آله وسلم (و ان تـظـاهـرا عليه فان اللّه هو موليه...) - كلمه #تظاهر به معناى پشت به پـشـت هـم دادن، و كـمـك كـردن اسـت، و اصـل ايـن كـلمـه #تـتـظـاهـرا بـوده، و ضـمـير فعل #هو براى اين آورده شده كه بفهماند خداى سبحان عنايت خاصى به آن جناب دارد، و به همين جهت بدون هيچ واسطه اى از مخلوقاتش خود او وى را يارى مى كند، و متولى امور او مـى شـود، و كـلمه #مولى به معناى ولى و سرپرستى است كه عهده دار امر متولى عليه باشد و او را در هر خطرى كه تهديدش كند يارى نمايد.
و كـلمـه #جـبـريـل عـطف است بر اسم جلاله #اللّه، و كلمه (صالح المؤمنين ) عطف اسـت بر كلمه #جبريل، و منظور از (صالح المؤمنين) - به طورى كه گفته اند - صـلحـاى از مؤمنين است، و اگر كلمه #صالح را مفرد آورده، معناى جمع از آن اراده كـرده اسـت، هـمـچـنـان كـه خود ما نيز مى گوييم: هيچ آدم حسابى چنين كارى نمى كند، كه مـنـظـورمان از آدم جنس انسان است، و منظورمان از كار هم جنس آن كار است نه يك كار. و نيز مـى گـوييم: من در سامر و حاضر بودم، با اينكه كلمه #سامر در عين اينكه مفرد است بـه مـعـنـاى جـمـاعـتـى كـه در شـب در بيابان پياده شوند و به گفتگو بپردازند، و كلمه #حـاضر به معناى جمعيتى است كه اين كار را در شهر انجام دهند، پس اين دو كلمه مفرد است، و معناى جمعيت را مى دهد.
ولى ايـن سـخـن درسـت نـيـسـت، صـاحـب اين قول مضاف به جمع - صالح المؤمنين - را مـقـايـسـه كـرده بـا مفرد داراى الف و لام، از قبيل الصالح و السامر و الحاضر، و گمان كرده همانطور كه مفرد داراى الف و لام جنس را مى رساند، مضاف به جمع هم همين طور، در حـالى كـه چـنين نيست، و ظاهر (صالح المؤمنين) معنايى است غير آن معنايى كه عبارت (الصـالح مـن المؤمنين) آن را افاده مى كند دومى افاده جنس مى كند، ولى اولى جنسيت و كليت را نمى رساند.
و در روايـت وارده از طـرق اهـل سـنـت هـم آمـده كـه رسـول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: مراد از صالح المؤمنين تنها على عليه السلام است، و اين معنا در روايات وارده از طـرق شـيـعـه از ائمـه اهـل بـيت عليهم السلم نيز آمده، كه به زودى از نظر خواننده گـرامـى خـواهـد گـذشت، ان شاء اللّه. و مفسرين در اينكه منظور از صالح المؤمنين كيست اقوالى ديگر دارند، كه چون هيچ يك دليل نداشت از نقلش صرفنظر كرديم.