🌺 تفسیر آیه8⃣1⃣ سوره #الحاقه از تفسير شریف المیزان
🔰يومئذ تعرضون لا تخفى منكم خافيه8⃣1⃣
🔸از ظاهر كلام برمى آيد كه مراد از جمله ( #تعرضون - عرضه مى شويد) عرضه شدن بر خداى تعالى باشد، همچنان كه در جاى ديگر فرموده: (و عرضوا على ربك صفا)، و كلمه #عرض در لغت به معناى اين است كه فروشنده جنس خود را جلو مشترى بگسترد و به او نشان دهد، در نتيجه معناى عرض بر خداى تعالى در روز قيامت كه رو ز جدايى حق از بـاطـل، و روز داورى اسـت ايـن اسـت كـه: آنـچـه نـزد هـر انـسـان از عـقـيـده و عمل هست براى خداى تعالى فاش و سفره دل آدمى باز مى گردد، به طورى كه هيچ عقيده و هـيـچ فـعـلى از او بـراى خـدا پـنـهـان نماند، و همه غيب ها شهادت و همه سرها علن و آشكار گردد، و اين از خصائص قيامت است، آرى قيامت (يوم تبلى السرائر) است، و (يوم هم بارزون لا يخفى على اللّه منهم شى ء) است، روزى است كه سريره ها آشكار و همه مردم براى خدا ظاهر مى شوند، و از آنان چيزى بر خدا پوشيده نمى ماند.
و مـا در بـحـث سابق خود گفتيم كه آنچه در قرآن از خصائص قيامت آمده اختصاص به قيامت نـدارد، مـثـلا اگر فرموده روز قيامت ملك مخصوص خداست، معنايش اين نيست كه در دنيا غير خـدا كـسانى ديگر نيز مالك باشند، و اگر فرموده: آن روز امر به دست خداست، و يا از عـذاب او بـراى كـسـى پـنـاهـگـاهى نيست، و يا خلائق برايش بارز و ظاهر مى شوند و يا چـيـزى از خـلائق بر او پوشيده نمى ماند، و خصائص ديگر، معنايش اين نيست كه خدا تنها در روز قيامت چنين است، زيرا اين صفات دائما براى خدا هست، بلكه مراد اين است كه: مردم آن روز فـاش و هـويـدا مـى بـينند كه خداى تعالى چنين خدايى است. پس معناى آيه اين مى شـود كه: در آن روز براى شما آشكار مى شود كه در دنيا هم، در معرض علم خدا بوديد، و آن روز همه فعل هايتان ظاهر مى گردد، و هيچ يك از آنها پنهان نمى ماند.
وصف حال كسى در آنروز كتابش به دست راستش داده مى شود و نقل آنچه مى گويد
_________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه1⃣2⃣ سوره #الحدید از تفسير شریف المیزان
🔰سابقوا الى مغفرة من ربكم و جنة عرضها كعرض السماء و الارض...1⃣2⃣
🔸كلمه #مسابقه كـه مصدر فعل امر #سابقوا است به معناى غلبه جويى در رسيدن به هدف است، به اين كه هر يك از دو طرف مسابقه حركت خود را سريع تر از حركت حريفش كند، پس در معناى مسابقه چيزى زيادتر از معناى مسارعت هست، چون مسارعت تنها معناى كوشش در سرعت دادن بـه حـركـت اسـت، ولى مـسـابـقـه هـم اين معنا را مى رساند و هم اين را مى فهماند كه سرعت دادن بايد طورى باشد زيادتر از سرعت حريف شود.
و بنابر اين، جمله (سابقوا الى مغفرة.) تكليفى را مى رساند كه زايد بر تكليفى اسـت كـه آيـه شـريـفـه (و سـارعوا الى مغفرة من ربكم و جنة عرضها السموات و الارض اعدت للمتقين) افاده مى كند.
و بـا ايـن بـيـان، نـادرسـتـى ايـن قـول روشـن مـى شـود بـعـضـى گـفـتـه انـد: آيـه آل عـمـران دربـاره سابقين مقربين است، (كه در سوره واقعه درباره آنان مى فرمود: (و السـابـقـون السابقون اولئك المقربون ) و آيه مورد بحث درباره عموم مؤمنين است. و اسـتـدلال كـرده انـد بـه دو دليل : اول به اين كه: در آيه مورد بحث تنها ايمان به خدا و رسـولان او ذكـر شـده، بـه خـلاف آيـه آل عمران كه آيات بعدش نشانه هاى ايمان را كه هـمـان اعـمـال صـالح اسـت بيان مى كند. و دوم به اين كه: در آنجا بهشت موعود را به اين وصـف تـوصـيـف مـى كـنـد كـه (عرضها السموات و الارض ) ولى در آيه مورد بحث مى فـرمـايـد:(عـرضـهـا كـعـرض السـماء و الارض) آنجا پهناى بهشت را به پهناى همه آسـمـان هـا و زمـيـن تشبيه مى كند، و اينجا به پهناى يك آسمان و زمين، پس معلوم مى شود بهشت سابقين مقربين پهناورتر از بهشت عموم مؤمنين است.
وجه نادرستى اين استدلال همان است كه گفتيم، و توجه كرديد كه (درست مطلب به عكس اسـت، يـعـنـى مـشـمـوليـن آيـه مـورد بـحث از نظر رتبه و مقام بلندترند از مشمولين آيه آل عمران براى اين كه) سبقت معنايى زايد بر معناى سرعت را افاده مى كند، و كلمه سماء در ايـن آيـه بـه مـعـنـاى يـك آسـمـان نـيـسـت، تـا بـگـويـى پـس بـهـشـت مـشـمـوليـن آيـه آل عمران پهناورتر از بهشت مشمولين اين آيه است، بلكه به معناى تمامى آسمان ها است، چـون الف و لام آن الف و لام جنس است، پس سماء در اين آيه با سماوات در آن آيه منطبق است.
و اگـر در ايـن آيـه مغفرت را جلوتر از جنت ذكر كرده به خاطر (همان است كه در جمله (و فـى الاخره عذاب شديد و مغفرة من اللّه و رضوان)، خاطرنشان كرديم، و گفتيم جلوتر آوردن مـغـفرت از رضوان براى) اين است كه زندگى در بهشت يك زندگى طيب و طاهر در عالمى طاهر است، و كسى موفق به آن مى شود كه قبلا آلودگى ها و قذارتهاى گناهانش ريخته شده باشد.
مراد از اينكه عرض بهشت مانند عرض آسمان و زمين است
و مـراد از كـلمـه #عـرض گـشـادى و وسـعـت بـهـشـت اسـت، نـه عـرض در مـقـابـل طـول و ايـن اسـتعمال استعمالى شايع است، و گويا خواسته نهايت درجه وسعت را بفهماند.
ولى بـعـضـى گـفـتـه انـد: مـراد از عـرض هـمـان عـرض مـقـابـل طـول اسـت و اگـر تـنـهـا عـرض بـهـشـت را ذكـر كـرد، و نـامـى از طـول آن نـبـرد بـراى ايـن بود كه اين كلمه به معناى خط كوتاهتر از دو خط امتداد است، و معلوم است كه وقتى عرض بهشت مانند عرض آسمان و زمين باشد طول آن بيشتر از طول آسمان و زمين خواهد بود.
ليـكـن ايـن وجـه خـالى از تـحكم و بدون دليل سخن گفتن نيست، براى اين كه هيچ دليلى نـداريـم طـول و عـرض آسـمـان و زمـيـن بـرابـرنـد، و طـول بـهـشـت از عـرض آن زيـادتـر اسـت، تـا لازمـه اش اين باشد كه وقتى عرض بهشت بـرابر عرض آسمان و زمين بود طولش از طول آن دو بيشتر باشد، چون ممكن است گاهى طـول و عـرض بـرابـر هـم باشند، مانند طول و عرض در مربع و دائره و در سطح كره و غيره، گاهى هم مى شود كه طول بيشتر از عرض باشد.
مقصــود از ايـمـان در جـمـله (...اعـدت للذيـن آمـنـوا بـالله و رسله) ايمان توام با عمل است
(اعـدت للذيـن امـنـوا بـاللّه و رسـله) - در ذيـل آيـه (امنوا باللّه و رسله) و آيه (و الذين امنوا باللّه و رسله) گفتيم كه مراد از ايمان به خدا و رسولان او مرتبه عالى از ايمان است، كه همواره آثارش بر آن مترتب اسـت، يـعـنـى كـسـى كـه داراى چـنـيـن مـرتـبـه اى از ايـمـان بـاشـد، هـمـواره اعمال صالح مى كند، و از فسوق و گناه اجتناب مى ورزد.
و بـا هـمـيـن بيان فساد گفتار بعضى روشن مى شود گفته اند: در اين آيه بشارتى است بـراى عموم مؤمنين، (هر چند كه بعضى از ايشان فسق و فجور هم مرتكب بشوند)، براى اين كه فرموده : چنين بهشتى آماده شده براى كسانى كه به خدا و رسولان او ايمان داشته باشند، و اين ايمان را مقيد به عمل صالح و يا ترك گناه نكرده.
🔹ادامه دارد...👇