🌺 تفسیر آیه 2⃣سوره #المُلک از تفسير شریف المیزان
🔰الذى خلق الموت و الحيوه ليبلوكم ايكم احسن عملا و هو العزيز الغفور2⃣
🔸كـلمـه #حـيـات در مـورد چـيزى بكار مى رود كه آن حالتى دارد كه به خاطر داشتن آن حـالت داراى شـعـور و اراده شـده است. و كلمه موت به معناى نداشتن آن حالت است، چيزى كـه هـسـت بـه طـورى كه از تعليم قرآن برمى آيد معناى ديگرى به خود گرفته، و آن عـبـارت از اسـت كـه هـمـان مـوجـود داراى شـعـور و اراده از يـكـى از مـراحـل زنـدگـى بـه مـرحـله اى ديـگـر مـنـتـقـل شـود، قـرآن كـريـم صـرف ايـن انـتـقال را موت خوانده با اينكه منتقل شونده شعور و اراده خود را از دست نداده، همچنان كه از آيـه (نـحن قدرنا بينكم الموت... فيما لا تعلمون ) اين معنا استفاده مى شد، بنا بر ديگر نبايد پرسيد: چرا در آيه مورد بحث فرموده: (خدا موت و حيات را آفريده ) مگر مـرگ هـم #آفـريـدنى است؟ چون گفتيم: از تعليم قرآن برمى آيد كه مرگ به معناى عدم حيات نيست، بلكه به معناى انتقال است. امرى وجودى كه مانند حيات خلقت پذير است.
🔸علاوه بر اين اگر مرگ را امر عدمى بگيريم، همانطور كه عامه مردم هم چنين مى پندارند، باز خلقت پذير هست، چون اين عدم با عدمهاى صرف فرق دارد و مانند كورى و تاريكى، عدم #ملكه است، كه حظى از وجود دارد.
جـمـله (ليـبـلوكم ايكم احسن عملا) بيانگر هدف از خلقت موت و حيات است، و با در نظر گرفتن اينكه كلمه (بلاء) (كه مصدر ليبلوكم است) به معناى امتحان است، معناى آيه چـنين مى شود: خداى تعالى شما را اينطور آفريده كه نخست موجودى زنده باشيد، و سپس بميريد، و اين نوع از خلقت مقدمى و امتحانى است، و براى اين است كه به اين وسيله خوب شـمـا از بـدتـان مـتـمـايـز شـود، مـعـلوم شـود كـدامـتـان از ديـگـران بـهـتـر عـمـل مـى كـنـيـد، و مـعـلوم اسـت كـه اين امتحان و اين تمايز براى هدفى ديگر است، براى پاداش و كيفرى است كه بشر با آن مواجه خواهد شد.
مـفـاد ايـنـكـه در تـعـليـل آفـريـنـش مـوت و حـيـات فـرمـود: (ليـبـلوكـم ايـكـم احـسـن عملا)
آيـه مـورد بحث علاوه بر مفادى كه گفتيم افاده مى كند، اشاره اى هم به اين نكته دارد كه مـقصود بالذّات از خلقت رساندن جزاى خير به بندگان بوده، چون در اين آيه سخنى از گـنـاه و كـار زشـت و كـيفر نيامده، تنها عمل خوب را ذكر كرده و فرموده خلقت حيات و موت بـراى ايـن اسـت كـه مـعـلوم شـود كـدامـيـك عـمـلش بـهـتـر اسـت. پـس صـاحـبـان عمل نيك مقصود اصلى از خلقتند، و اما ديگران به خاطر آنان خلق شده اند.
ذيـل آيـه هـم كـه مـى فرمايد: (و هو العزيز الغفور) مطالب صدر را تأييد نموده مى فـهـماند او عزيز است، چون ملك مطلق و قدرت مطلقه خاص او است، پس هيچ كس نيست كه بـر او غـالب شـود، و اگـر مـخـالفـيـن و عاصيان خود را قدرت مخالفت و عصيان داده به مـنـظور آزمايش بوده، و به زودى از آنان انتقام مى گيرد. و نيز مى فهماند او #غفور است، چـون از بـسـيارى گناهان در دنيا عفو مى كند، و بسيارى از آنها را به طورى كه وعده داده در آخرت مى آمرزد.
و در عين حال با آوردن اين دو نام، هم عاصيان را تخويف كرد و هم تطميع نمود، چون وقتى اين دو نام در سياق دعوت ذكر شوند، #تخويف و #تطميع را مى رساند.
ايـن را هـم بـايـد دانـسـت كـه مـضـمـون آيـه شـريـفـه صـرف ادعـاى بـدون دليـل نـيست، و آنطور كه بعضى پنداشته اند نمى خواهد مسأله خلقت مرگ و زندگى را براى آزمايش، در دلها تلقين كند. بلكه مقدمه اى بديهى و يا نزديك به بديهى است كه بـه لزوم و ضـرورت بـعـث بـراى جزا حكم مى كند. براى اينكه انسانى كه به زندگى دنـيـا قـدم نهاده، دنيايى كه دنبال آن مرگ است، ناچار عملى و يابه عبارتى اعمالى دارد كـه آن اعمال هم يا خوب است يا بد ممكن نيست عمل او يكى از اين دو صفت را نداشته باشد، و از سوى ديگر به حسب فطرت مجهز به جهازى معن وى و عقلائى است، كه اگر عوارض سـوئى در كـار نـبـاشـد او را به سوى عمل نيك سوق مى دهد، و بسيار اندكند افرادى كه اعـمـالشـان مـتـصـف بـه يـكـى از دو صـفـت نـيـك و بـد نـبـاشـد و اگـر بـاشـد در بـيـن اطفال و ديوانگان و ساير مهجورين است.
🔹ادامه دارد👇