🌺تفسیر آیه5⃣1⃣ سوره #الطور از تفسير شریف المیزان
🔰افسحر هذا ام انتم لا تبصرون5⃣1⃣
🔸ايـن جـمـله، تـفريع و نتيجه گيرى از آيه قبل است، و استفهام در آن استفهام انكارى است، اسـتـفـهامى است به منظور تفريع و سرزنش آنان، و معنايش اين است كه: وقتى اين آتش هـمـان آتـش اسـت كـه تكذيبش مى كرديد، پس ديگر اين خبرى كه قرآن مى دهد نمى تواند سـحـر بـاشـد، هـمـچـنـان كـه شما پنداشته ايد و اخبار انبيا را سحر خوانديد. و نيز نمى تـواند امرى موهوم و خرافى باشد، آنطور كه شما بدان تفوّه مى كرديد و به زبان مى آورديـد، بـلكـه امـرى اسـت روشـن و عيان، پس آيه شريفه در معناى آيه (و يوم يعرض الذين كفروا على النار اليس هذا بالحق ) خواهد بود.
و بـه بـيـانـى كـه گذشت و معنايى كه براى آيه كرديم روشن شد كه كلمه (ام ) در جـمـله (ام انتم لا تبصرون ) ام متصله است و اين كه بعضى گفته اند: (ام منقطعه و به معناى #لكن است) خالى از بعد نيست.
عـذاب مـكـذبـان عـيـن عـمـل آنـها است و چه صبر كنند و چه بى تابى از آنان جداشدنى نيست.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
⏪ادامه آیه...👇
🔸(و لكن اللّه حبب اليكم الايمان و زينه فى قلوبكم) - كلمه #لكن در ابتداى اين جـمـله اسـت دراك و اعـراض از مـطـلبـى اسـت كـه جـمـله قـبـل آن را هم شامل مى شود، يعنى جمله (لو يطيعكم فى كثير من الامر لعنتم) اين معنا را هـم مـى فـهـمـانـد كـه شـما مسلمانان در معرض هلاكت و گمراهى هستيد و كلمه #لكن مى خواهد اين را استثناء كند، بفرمايد: نه، شما به خاطر اينكه خدا ايمان را محبوب دلهايتان كـرده، و ايـن انـعـام را بـر شـمـا كـرده كـه ايـمـان را در دلهـايـتان زينت داده، و كفر را از نـظـرتـان انـداخـته، و ديگر اشتهائى به كفر و فسوق و عصيان نداريد، لذا مشرف به هلاكت و گمراهى نيستيد.
مـحـبـوب كردن ايمان در دل مؤمنين به اين معنا است كه: خداى تعالى ايمان را به زيورى آراسـتـه كـه دلهـاى شـمـا را بـه سـوى خـود جـذب مى كند، به طورى كه دلهاى شما به آسانى دست از آن برنمى دارد، و از آن رو به سوى چيزهاى ديگر نمى كند.
🔸(و كره اليكم الكفر و الفسوق و العصيان ) - اين جمله عطف است بر جمله #حبب ، و مـعـنـاى مـكـروه كردن كفر و فسوق و عصيان اين است كه دلهاى شما را طورى كرده كه خود بـه خـود از كـفـر و تـوابـع آن تنفر دارد. و فرق بين فسوق و عصيان - به طورى كه گـفـتـه انـد - ايـن اسـت كه فسوق عبارتست از خروج از طاعت به سوى معصيت، و عصيان عـبـارتـسـت از خـود مـعـصـيـت. به عبارت ديگر عصيان عبارتست از همه گناهان. بعضى هم گـفـتـه اند: مراد از فسوق دروغ است، به قرينه آيه قبلى كه از خبر دروغين فساق سخن مى گفت، و عصيان عبارتست از بقيه گناهان.
🔸(اولئك هـم الراشدون) - اين جمله مسأله محبوب كردن ايمان و مجذوب كردن دلهاى مؤمنين در برابر آن، و نيز مكروه كردن كفر و فسوق و عصيان را بيان مى كند، مى فرمايد هـمـيـن سـبـب رشـدى اسـت كـه هـر انـسـانـى بـه فـطـرت خـود در جـسـتـجـوى آنـسـت، و در مـقـابـل بـاز بـه فـطـرت خود از گمراهى متنفر است، پس بر مؤمنين لازم است كه دست از ايمان برندارند، و از كفر و فسوق و عصيان اجتناب ورزند، تا رشد يابند كه اگر رشد يابند تابع رسول مى شوند، و ديگر هواهاى خود را پيروى نمى كنند.
🔸وجه تغيير سياق آيه كه در آن خطاب را متوجه شخص پيامبر نموده است
و چون دوست داشتن ايمان و مجذوب شدن در برابر آن، و تنفر از كفر و توابع آن، صفت بـعـضـى از افـرادى بـوده كـه رسـول در بين آنان بوده است و تمامى اصحاب آن جناب، داراى چـنـين صفاتى نبوده اند - همان طور كه آيه قبلى هم تصريح به آن مى كرد - و اگـر خـطـاب را متوجه همه اصحاب كرده با اينكه محبت به ايمان و كراهت از كفر و فسق و عـصـيـان در همه اصحاب نبود، همچنان كه آيه سابق بر آن شهادت مى داد، براى اين بود كه خواست وحدتشان محفوظ باشد، و خلاصه به گردن آنهايى هم كه چنين نيستند بگذارد كـه چـنـيـن هـسـتـيـد، و بـايد چنين باشيد، و به همين جهت در آخر آيه، سياق را تغيير داد، و خـطـاب را مـتـوجـه شخص رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله وسلّم نمود و فرمود: اينان رشـد يـافـتـگـانند. و اشاره به كلمه #اينان اشاره به خصوص آنهايى است كه چنين صـفـاتـى دارنـد، يـعـنـى آنـهـايـى كه دلهايشان دوستدار ايمان و متنفر از كفر و فسوق و عـصـيـان است، تا به اين وسيله، هم اين افراد را مدح كرده باشد و هم آنهايى را كه چنين نبوده اند تشويق نموده باشد.
🔸ايـن را هـم بـايـد دانـسـت كـه در جـمـله (و اعـلمـوا ان فـيـكـم رسـول اللّه لو يـطيعكم فى كثير من الامر لعنتم) اشعارى است به اينكه يك دسته از مؤمنـيـن اصـرار داشـتـه انـد كـه خـبـر فـاسـق مـشـار اليـه در آيـه قـبـلى ، مـورد قبول واقع شود و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله وسلّم به آن خبر ترتيب اثر دهد و اتفاقا جريان از همين قرار هم بوده كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله وسلّم وليد بن عاقبة را (كه مردى فاسق بود) به ميان قبيله (بنى المصطلق ) فرستاد تا زكات آنان را جـمـع آورى نـمـوده بـيـاورد. وليـد، نـزد ايـن قـبـيـله رفت و مردم قبيله وقتى او را ديدند دلواپـس شـدنـد، و او بدون اينكه چيزى به ايشان بگويد، به مدينه برگشت و عرضه داشـت كـه مـردم بـنـى المـصـطـلق از ديـن بـرگـشـتـه انـد، و زكـات نـمـى دهـنـد. رسـول خـدا تصميم گرفت لشكر به سويشان بفرستد، و با ايـشـان كـارزار كـنـد كـه آيـه مـورد بـحـث نـازل شد، و ايشان منصرف گرديدند و در بين مـسـلمـانان عده اى اصرار داشتند كه چه خوبست با بنى المصطلق كارزار كنيم - كه به زودى اصل اين داستان در بحث روايتى خواهد آمد. ____________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a