🌺تفسیر آیه5⃣1⃣ سوره #الانشقاق از تفسير شریف المیزان
🔰بلى ان ربه كان به بصيرا5⃣1⃣
🔸اين جمله پندار مذكور را رد مى كند و مى فرمايد مسأله بدين قرار كه او پنداشته (كه بر نمى گردد) نيست، بلكه برمى گردد.
و جمله (ان ربه كان به بصيرا) رد پندار مذكور را تعليل مى كند، به اين بيان كه خداى سبحان از ازل #رب و مالك و مدبر امر او بود، و احاطه علمى به او داشت و هر چه او مى كرد مى ديد و وى را به تكاليفى مكلف كرده، جزاى خير و شرى هم در برابر اعمال خير و شرش معين كرده بود، پس او بطور مسلم به سوى پروردگارش بر مى گردد، و جزايى را كه در برابر اعمالش #مستحق شده مى بيند.
با اين بيان روشن مى شود كه جمله (ان ربه كان به بصيرا) از باب حجت آوردن بر وجوب معاد است، نظير آنچه كه در آيه (انك كادح الی ربك.) گذشت.
🔸و نيز از مجموع آيات نه گانه به دست مى آيد كه دادن نامه اعمال و نشر آن، همه قبل از حساب انجام مى شود، همچنان كه از آيه زير نيز اين معنا برمى آيد (و كل انسان الزمناه طائره فى عنقه و نخرج له يوم القيمه كتابا يلقيه منشورا اقرا كتابك كفى بنفسك اليوم عليك حسيبا).
جوابى كه به اين سوال و اشكال داده شده كه مومنان گنهكار در زمره (من اوتى كتابه بيمينه) هستند يا (من اوتى كتابه وراء ظهره)
اين را هم بايد بدانيم كه اين آيات بطورى كه ملاحظه مى كنيد دادن نامه از پشت سر را مختص به #كفار دانسته، ناگزير گناهكاران از مومنين، مورد بحث قرار مى گيرند كه آيا از آنهايى هستند كه نامه اعمالشان به دست راستشان داده مى شود و يا از آنهايى كه نامه شان از پشت سر داده مى شود؟ آنچه از روايات شيعه و سنى برمى آيد اين است كه اين طايفه داخل دوزخ مى شوند و زمانى در آنجا عذاب مى بينند، سپس با #شفاعت شفيعان از دوزخ نجات مى يابند، پس اين طايفه جزو طايفه دوم نيستند، چون گفتيم آيه شريفه تنها كفار را جزو آن طايفه دانسته، از سوى ديگر جزو طايفه اول هم كه نامه شان را به دست راستشان مى دهند نيستند، چون آيات ظهور در اين دارد كه اصحاب يمين حسابى آسان پس داده و سپس داخل بهشت مى شوند، اين را هم نمى توان گفت كه گنه كاران از مؤمنين اصلا نامه عملى ندارند، براى اينكه آيه شريفه (و كل انسان الزمناه طائره فى عنقه)، تصريح دارد كه بطور كلى هر انسانى نامه اعمالى دارد.
🔸بعضى از مفسرين براى اينكه خود را از اين اشكال خلاص كنند گفته اند: گنه كاران بعد از خروج از آتش جزو اصحاب يمين مى شوند، و نامه شان را به دست راستشان مى دهند.
ليكن اين توجيه درست نيست، زيرا ظاهر آيات (اگر نگوييم صريح آن) اين است كه: داخل آتش و يا بهشت شدن نتيجه اى است كه بر داورى دستگاه الهى مترتب مى شود، و داورى نتيجه حساب است كه برداشتن نامه عمل مترتب مى شود، تا چندى كه نامه هاى اعمال را به دست صاحبانش نداده اند حساب معنا ندارد، و تا حساب تمام نشود داورى معنا ندارد، و تا داورى نشود داخل بهشت و يا دوزخ شدن معنا ندارد.
بعضى ديگر احتمال داده اند نامه اعمال اهل #كبائر از مومنين را به دست چپ آنان بدهند، و از پشت سر دادن مخصوص كفار باشد كه آيات هم همين را افاده مى كند.
اين وجه نيز درست به نظر نمى رسد، براى اينكه آياتى كه راجع به اصحاب شمال سخن مى گويد: - مانند آيات سوره واقعه و الحاقه و تا حدودى سوره اسراء - اين خصيصه را مختص به كفار دانسته، و از مجموع آياتى كه در اين باب هست استفاده مى شود كسانى كه نامه اعمالشان به دست چپشان داده مى شود، همانهايند كه نامه هايشان از پشت سر داده مى شود، پس اين وجه هم اشكال را برطرف نمى كند.
بعضى ديگر گفته اند: ممكن است گنه كاران هم نامه هايشان به دست راستشان داده شود، و خلاصه اصحاب يمين دو طايفه باشند، يكى بى گناهان، و يكى گنه كاران، آنگاه خصوصيتى را كه در جمله فسوف يحاسب حسابا يسيرا براى آنان آورده مختص به بى گناهان باشد، و هر دو طايفه را با صفت يك طايفه توصيف كرده باشد.
🔸ادامه🔰