🍁تفسیر آیه5⃣ سوره #الشرح تفسیرالمیزان
🔰فان مع العسر يسرا5⃣
🔸بعيد نيست اين آيه تعليل مطالب گذشته يعنى وضع وزر و رفع ذكر باشد، چون رسالتى كه خداى تعالى بر آن جناب تحميل كرده، و دستور داد مردم را به سوى آن دعوت كند سنگين ترين بارى است كه بر يك #بشر تحميل شود، و معلوم است كه با قبول اين مسووليت كار بر آن جناب دشوار شده، و همچنين تكذيبى كه قومش نسبت به دعوتش نموده و #استخفافى كه به آن جناب كردند، و اصرارى كه در محو نام او مى ورزيدند، همه براى آن جناب دشوارى روى دشوارى بوده، و خداى تعالى در آيه قبلى فرمود:
🔸 ما اين دشوارى ها را از دوش تو برداشتيم، و معلوم است كه اين عمل خداى تعالى مانند همه اعمالش بر طبق سنتى بوده كه در عالم به جريان انداخته، و آن اين است كه هميشه بعد از هر دشوارى #سهولتى پديد مى آورد، و به همين جهت مطلب دو آيه قبل را تعليل كرده به اينكه اگر از تو وضع وزر كرديم، و اگر نامت را بلند ساختيم، براى اين بود كه سنت ما بر اين جارى شده كه بعد از عسر، يسر بفرستيم، و بنابر اين احتمال لام در كلمه #العسر لام جنس خواهد بود، نه لام استغراق، مى خواهد بفرمايد جنس #عسر اين طور است كه به دنبالش #يسر مى آيد، نه تمامى فرد فرد عسرها، و بعيد هم نيست كه يسر يا عسر از مصاديق سنتى ديگر باشد، و آن سنت تحول حوادث و تقلب احوال و بى دوامى همه شوون زندگى دنيا است.
و از زمخشرى حكايت شده كه در كشاف گفته: حرف #فاء در جمله (فان مع العسر...) فاى #فصيحه است، و زمينه كلام زمينه تسليت دادن و دلخوش كردن رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به وسيله وعده اى جميل است.
🔸وى مى گويد:
مشركين رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و مؤمنين را سرزنش مى كردند به اينكه مرد مى فقيرند، چيزى از مال دنيا ندارند، به حدى اين زخم زبان اوج گرفت كه به دل شريف آن حضرت افتاد كه نكند اسلام نياوردن مردم و تحقيرشان از مؤمنين به خاطر همين تهى دستى مؤمنين است، و خداى تعالى براى دفع اين احتمال نعمت هاى بزرگى را كه به آن جناب ارزانى داشته بود به رخش كشيد، آنگاه اضافه كرد:
(فان مع العسر يسرا) گويا فهماند اين ما بوديم كه به تو داديم آنچه كه خودت مى دانى، پس از فضل خدا ماءيوس نباش، و بدانكه بعد از سختى ها گشايشى براى شما خواهد بود.
🔸و ظاهر گفتار وى اين است كه لام در #العسر را لام عهد گرفته، نه لام جنس، و مراد از يسر هم غنيمت هايى است كه خداى تعالى در سالهاى بعد نصيب مؤمنين كرده.
🔸ليكن ما اين حرف را قبول نداريم، براى اينكه ذهن شريف رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم اجل از آن است كه از حال كفار و علت كفرشان بى خبر باشد، و نداند كه علت اصلى آن استكبار از حق است، و خلاصه خدا را كوچك تر از آن مى دانند كه دعوت پيامبرش را بپذيرند، به #شهادت اينكه اين كفار بعد از ظهور شوكت اسلام و پولدار شدن مؤمنين هم ايمان نياوردند، و خداى تعالى پيامبرش را از اميدوارى به ايمان آوردن اكثر آنان نهى و نوميد كرده، هم در آيات سوره يس كه در مكه يعنى در ايام فقر مؤمنين نازل شده فرموده :
(لقد حق القول على اكثرهم فهم لا يومنون... و سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يومنون)، و هم در سوره بقره كه در مدينه يعنى در روزگار خوش مؤمنين نازل شده فرموده:
(ان الذين كفروا سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يومنون).
🔸و اگر ما يسر بعد از عسر را حمل كنيم بر شوكت اسلام و رفعتش بعد از دوران سختى، و سوره را هم از سوره هاى مكى بگيريم، خيلى مورد اشكال واقع نمى شود.
🔸مفاد تكرار جمله:
(انّ مع العسر يسرا) و چند وجه درباره امر (فاذا فرغت فانصب...) به پيامبر (صلى الله عليه و آله)
___________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیات 7⃣ و 8⃣ سوره #الشرح در تفسیرالمیزان
🔰فاذا فرغت فانصب7⃣
🔰و الى ربك فارغب8⃣
🔸اين آيه خطاب به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است، و مطلبش به خاطر اينكه حرف #فاء در آغازش آمده نتيجه گيرى از بيان آيات قبل است، كه سخن از تحميل رسالت و دعوت بر آن جناب داشت، و منت هاى خدا را بر او كه شرح صدرش داده، وزر را از او برداشت، و نامش را بلند آوازه كرد، بر مى شمرد، و در آخر، همه اينها را از باب يسر بعد از عسر دانست و بنابر اين، معنايش اين مى شود:
حال كه معلوم شد هر #عسرى كه تصور شود بعدش #يسر مى آيد، و زمام عسر و يسر تنها به دست خدا است و لا غير، پس هر گاه از انجام آنچه بر تو واجب شده فارغ شدى نفس خود را در راه خدا يعنى عبادت و دعا خسته كن، و در آن رغبت نشان بده، تا خدا بر تو منت نهاده راحتى كه دنبال اين تعب است و يسرى كه دنبال اين عسر است، به تو روزى فرمايد.
🔸بعضى از مفسرين گفته اند:
مراد اين است كه هرگاه از واجباتت فارغ شدى، به نمازهاى مستحب بايست.
🔸بعضى ديگر گفته اند:
معنايش اين است كه هر گاه از نماز فارغ شدى به دعا بپرداز.
🔸ليكن صاحبان اين دو قول بر روى بعضى از مصاديق انگشت گذاشته اند، و نمى توانند بگويند آيه تنها در اين معنا نازل شده.
🔸بعضى ديگر گفته اند:
معنايش اين است كه هر گاه از جنگ فارغ شدى، در عبادت بكوش .
🔸و بعضى گفته اند:
مراد اين است كه هر گاه از دنيايت فارغ شدى به آخرتت بپرداز، و بعضى وجوه ديگرى ذكر كرده اند كه وجوهى ضعيف است.
___________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
#بحث_روايتى سوره #الشرح از تفسير شریف المیزان
🔸(رواياتى متضمن تمثيلى حاكى از شكافته شدن سينه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) و تبديل و تبديل قلب او و رواياتى ديگر درذيل آيات گذشته)
🔸در الدر المنثور است كه عبد اللّه بن احمد در كتاب #زوائد_الزهد، از ابى بن كعب روايت كرده كه گفت:
ابو هريره از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم پرسيد اولين چيزى كه از امر نبوت ديدى چه بود؟
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم خود را جمع و جور كرد و نشست، و فرمود:
اى ابو هريره #خوب سؤالى كردى، من در صحرا بودم در حالى كه بيست سال و چند ماه از عمرم گذشته بود، ناگهان از بالاى سرم سخنى شنيدم، به بالا نظر كردم مردى را ديدم كه از مردى ديگر مى پرسيد، آيا اين همان است آنگاه هر دو به طرفم آمدند، با چهره هايى كه نظير آن را هرگز در خلق نديده بودم، و ارواحى كه در خلق هيچ چنين چيرهايى نديده بودم، و نيز جامه هايى كه در خلق بر تن احدى نديده بودم، آن دو نفر نزديك من مى آمدند، و آنقدر جلو آمدند كه هر كدام يك بازوى مرا گرفت، ولى من احساس تماس دست آنها با بازويم را نمى كردم.
🔸در اين حال يكى به ديگرى گفت بخوابانش و او بدون فشار و يا كشيدن مرا خوابانيد، پس يكى به ديگرى گفت:
سينه اش را بشكاف، پس آن ديگرى سينه ام را گرفت آن را شكافت، و تا آنجا كه خودم مى ديدم خونى و دردى مشاهده نكردم، پس آن ديگرى به وى گفت:
كينه و حسد را در آور، و او چيزى بشكل لخته خون در آورده بيرون انداخت، باز آن ديگرى گفت راءفت و رحمت را در جاى آن بگذار، و او چيزى به شكل نقره در همانجاى دلم گذاشت، آنگاه انگشت ابهام دست راستم را تكان داد و گفت برو به سلامت. من برگشتم در حالى كه احساس كردم كه نسبت به اطفال #رقت، و نسبت به بزرگسالان #رحمت داشتم.
مؤلف: و در نقل بعضى از ناقلان - از قبيل نقلى كه در روح المعانى آمده - كه: (من ده ساله بودم ) بجاى (بيست سال و چند ماه ).
و در بعضى روايات آمده كه اين قصه در هنگام نزول سوره اقرا باسم ربك... واقع شده كه آنجناب #چهل ساله بوده.
🔸و در بعضى ديگر نظير آنچه در صحيح بخارى و مسلم و ترمذى و نسائى نقل شده آمده كه اين قصه در شب معراج اتفاق افتاده.
🔸و به هر حال بدون اشكال اين قصه جنبه تمثيل دارد، و دانشمندان اسلامى بحث هايى طولانى پيرامون مفاد اين روايات كرده اند كه همه اين بحث ها بر اساس اين پندار است كه جريان يك جريان مادى و يك برخورد مادى بوده، و به همين جهت وجوهى را ذكر كرده اند كه چون اصل و اساس بحث باطل بود از نقل آن وجوه خوددارى كرديم.
و در همان كتاب است كه ابو يعلى، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم، ابن حبان ، ابن مردويه، و ابو نعيم (در كتاب دلائل )، همگى از ابى سعيد خدرى از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم بروايت كرده اند كه فرمود:
جبرئيل نزد من آمد و گفت: پروردگارت مى فرمايد: هيچ مى دانى چگونه نامت را بلند آواز كردم؟ عرضه داشتم خدا بهتر مى داند.
گفت پروردگارت مى فرمايد: از اين راه كه هر و در همان كتاب است كه عبد الرزاق، ابن جرير، حاكم و بيهقى، از حسن روايت كرده اند كه گفت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم روزى خوشحال و خندان از خانه بيرون مى آمد و مى فرمود:
هرگز يك #عسر حريف دو #يسر نمى شود، (ان مع العسر يسرا)، (ان مع العسر يسرا).
و در مجمع البيان در ذيل آيه (فاذا فرغت فانصب و الى ربك فارغب ) مى گويد معنايش اين است كه وقتى از نماز واجب بپرداختى، برخيز و در برابر پروردگارت به دعا بايست، و با رغبت از او درخواست كن. آنگاه صاحب مجمع البيان مى گويد: اين معنا از امام باقر و امام صادق (عليهما السلم) نقل شده.
___________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیات 1⃣ و 2⃣ و3⃣ و 4⃣ و 5⃣ سوره #الفجر از تفسير شریف المیزان
🔰و الفجر1⃣
🔰و ليال عشر2⃣
🔰و الشفع و الوتر3⃣
🔰و الليل اذا يسر4⃣
🔰هل فى ذلك قسم لذى حجر5⃣
🔸 #فجر به معناى صبح، و #شفع به معناى جفت است.
راغب مى گويد: شفع به معناى ضميمه كردن چيزى به مثل آن است، و به اين دو مثل هم شفع مى گويند.
و در جمله (و الليل اذا يسر) كلمه #يسر مضارع از مصدر #سرى است، كه به معناى رفتن شب، و پشت كردن آن است، و كلمه #حجر به معناى عقل است، پس در اين آيه به صبح، و شبهاى دهگانه و شفع و وتر و شب، وقتى پشت مى كند، سوگند ياد شده.
وجوه مختلف درباره مراد از #فجر، #ليال_عشر) و (شفع و وتر) كه بدانها سوگند ياد شده است
🔸و چه بسا بتوان ادعا كرد كه ظاهر سوگند به #فجر قسم به همه صبح ها باشد، و بعيد هم نيست كه منظور از آن تنها صبح روز عيد قربان دهم ذى الحجه باشد.
🔸و بعضى گفته اند:
مراد صبح ذى الحجه است. بعضى ديگر گفته اند: صبح #محرم، يعنى اول سال قمرى است. و بعضى گفته اند: صبح روز جمعه است بعضى ديگر گفنه اند: فجر شب مزدلفه است. و بعضى مراد از آن را نماز صبح دانسته اند. بعضى منظور از آن را همه روز يعنى از صبح تا شام دانسته اند و بعضى گفته اند: منظور شكافته شدن و جوشيدن چشمه سارها از لاى سنگها است، و از اين قبيل سخنان كه هيچ مدركى بر آن دلالت ندارد زياد گفته اند.
🔸 (و ليال عشر) - چه بسا مراد از آن از اول تا دهم ذى الحجه باشد، و اگر كلمه #ليال را نكره آورده خواسته است به عظمت آن اشاره كند، نه اينكه عموميت آن را برساند.
🔸بعضى گفته اند: منظور دهه آخر ماه رمضان است. يكى ديگر گفته : دهه اول رمضان است. سومى گفته دهه اول محرم است چهارمى گفته : اگر مراد از فجر نماز صبح باشد مراد از شبهاى دهگانه هم عبادت در آنها است.
🔸(و الشفع و الوتر) - اين جمله با روز ترويه - هشتم ذى الحجه - و روز #عرفه قابل انطباق هست، مخصوصا اين تطبيق در صورتى كه مراد از فجر و ليالى دهگانه فجر ذى الحجه و شبهاى دهه اول آن باشد مناسب تر است.
ولى بعضى گفته اند: مراد دو ركعت نماز معروف به #شفع و يك ركعت نماز معروف به #وتر است، كه در آخر شب خوانده مى شود. بعضى ديگر گفته اند مراد مطلق نمازها است، كه بعضى شفع - دو ركعتى و چهار ركعتى - و بعضى ديگر وتر - يك ركعتى و سه ركعتى - است. بعضى ديگر گفته اند: شفع، روز قربان و وتر، روز عرفه نهم ذى الحجه است.
و بعضى گفته اند: شفع تمام انسانها است، به دليل اينكه فرموده: (و خلقناكم ازواجا)، و وتر خداى تعالى است، كه تك است، و بر طبق هر يك از اين اقوال رواياتى هم رسيده، كه به زودى در بحث روايتى آينده از نظر خواننده خواهد گذشت ان شاء الله .
بعضى ديگر گفته اند: منظور جفت و طاق از هر عددى است، و اگر به شفع و وتر سوگند ياد كرده در حقيقت به عدد قسم خورده، چون هر اندازه و مقدارى به وسيله عدد حساب و ضبط مى شود، و اين نعمت عدد خود از بزرگترين نعمت هاى خداست.
بعضى هم گفته اند: شفع و وتر همه مخلوقات است، براى اينكه هر چيزى كه تصور كنى يا طاق است و يا جفت. بعضى ديگر گفته اند: وتر آدم و شفع همسر او است. بعضى گفته اند شفع شبها و روزها است، و وتر تنها آن روزى است كه دنبالش شب نيايد، و آن روز قيامت است. بعضى ديگر گفته اند: شفع صفا و مروه، و وتر بيت الحرام است. بعضى گفته اند: مراد از كلمه #شفع روزهاى قوم عاد، و منظور از وتر شبهاى آن است. و بعضى گفته اند: شفع درهاى بهشت است، كه جفت است، چون هشت در است، و وتر درهاى دوزخ است كه هفت در است، و از اين قبيل اقوال بسيارى كه بعضى از مفسرين تا سى و شش قول شمرده اند و اكثر آنها بدون دليل است.
🔸(و الليل اذا يسر) - يعنى شب در هنگامى كه مى گذرد و اين جمله در معناى آيه (و الليل اذ ادبر) است، و ظاهرش اين است كه لام در آن براى جنس باشد، پس مراد از #الليل مطلق و همه آخر شبها است.
🔸و بعضى گفته اند: مراد از آن شب مزدلفه است، كه همان شب عيد قربان است، كه حاجيان از عرفات وارد مزدلفه مى شوند، و در آنجا همگى به عبادت خدا مى پردازند، تا صبح شود، آنگاه از آنجا به منى كوچ مى كنند. ولى اين وجه صحيح نيست، و مخصوصا بنا بر اينكه مراد از شبهاى ده گانه، دهه اول ذى الحجه باشد درست در نمى آيد، چون شب مزدلفه هم جزو آن ده شب است، كه بدان سوگند ياد شده، ديگر معنى ندارد به آن سوگند خورده باشد.
ادامه🔰