🔰ادامه تفسير ۴ایه🌺
🔸و يا گفته اند: فجار اعم است از تكذيب گران، پس شامل كفار و فساق هر دو مى شود.
🔸و يا گفته اند: مراد از #سجين، طبقه هفتم زمين است، كه نامه فجار را آنجا مى گذارند. و بعضى گفته اند: دره اى است در جهنم، و يا چاهى است در آنجا. و بعضى گفته اند: اصلا كلمه سجين نام نامه هاى اعمال فجار است. و بعضى گفته اند: سجين اول نام جايى است كه نامه اعمال فجار را آنجا مى گذارند، و دومى نام نامه اعمال آنان است، و بعضى گفته اند: نام كتابى است كه جامع همه نامه هاى اعمال بد است، كه اعمال فجار از جن او انس در آن نوشته شده. و بعضى گفته اند مراد از آن، خسارت و خوارى است، نظير اينكه وقتى بخواهند نهايت درجه سقوط كسى را برسانند مى گويند فلانى به #حضيض رسيد. و بعضى گفته اند: كلمه #سجين بدل از كلمه #سجيل است، كه لامش مبدل به نون شده است، همچنان كه از جبرئيل تعبير مى كنند #جبرين، و از اين قبيل سخنانى كه درباره مفردات آيات #چهارگانه گفته اند.
🔸و همچنين سخنانى كه درباره جملات آن دارند، مثل اينكه گفته اند: جمله (كتاب مرقوم ) بيان و تفسير سجين نيست، بلكه تفسير كتاب است كه در جمله (ان كتاب الفجار)آمده.
🔸و يا گفته اند: جمله #ويل_للمكذبين متصل است به جمله (يوم يقوم الناس لرب العالمين)، و سه آيه ديگر كه بين اين دو آيه واقع شده جمله معترضه است.
🔸و خواننده عزيز اگر در اين سخنان دقت كند خواهد ديد كه بسيارى از آنها صرف تحكم و بى دليل حرف زدن است.
🔸علاوه بر اين، اين سخنان سياق واحد و متصل آيات مربوط به هم را پاره مى كند، چون گفتيم اين چند آيه در مقابل چهار آيه آينده است كه كتاب ابرار را توصيف مى كنند، و سياقى واحد و متصل دارند، پس ديگر حاجت به آن نيست كه متعرض تك تك آن اقوال و مناقشه در آنها شويم.
______________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات3⃣ و4⃣ سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰و ما يدريك لعله يزكى3⃣
🔰 او يذكر فتنفعه الذكرى4⃣
🔸اين آيه حال از فاعل فعل (عبس و تولى) است، و كلمه #تزكى به معناى در پى پاك شدن از راه عمل صالح است. كه بعد از تذكر يعنى پندپذيرى و بيدارى و پذيرفتن عقائد حقه دست مى دهد، چون #نفع_ذكرى همين است كه آدمى را به تزكى دعوت مى كند، يعنى به ايمان و عمل صالح مى خواند.
🔸و حاصل معنا اين است كه آن شخص چهره در هم كشيد، و از آن شخص نابينا كه نزدش آمده بود روى بگردانيد، با اينكه او خبر نداشت آيا مرد نابينا مردى صالح بود، و با اعمال صالح ناشى از ايمان خود را پاكيزه كرده بود يانه، شايد كرده بود، و يا آمده تا با تذكر و اتعاظش به مواعظ رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم بهره مند شده، در نتيجه به تطهير خود موفق گردد.
🔸در اين آيات #چهارگانه عتاب شديدى بكار رفته، و اين شدت از اين جهت بيشتر مى شود كه دو آيه اول در سياق غيبت آمده، كه مى فهماند خدا از او روى گردانيده، رو در رو با او سخن نگفته، و دو آيه اخير را در سياق خطاب آورده، چون توبيخ در مخاطبه حضورى بيشتر است، و حجت و استدلال هم وقتى رو در رو گفته شود الزام آورتر است، آن هم بعد از روى گردانى، و مخصوصا با سركوبى خود خدا و بدون واسطه غير.
🔸و در اينكه از آن شخص تعبير به اعمى - كور - كرد توبيخى بيشتر استفاده مى شود، براى اينكه محتاجى كه به انسان مراجعه مى كند اگر نابينا باشد و حاجتش هم حاجتى دينى باشد، و خلاصه ترس از خدا او را وادار كرده باشد كه با نداشتن چشم به ما مراجعه كند، ما بيش از ساير مراجعه كنندگان بايد به او ترحم كنيم، و بيشتر به او روى آورده مورد عطوفتش قرار دهيم، نه اينكه چهره در هم بكشيم و روى از او برتابيم.
🔸بعضى گفته اند: بنابر اينكه شخص مورد عتاب رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم باشد تعبير از آن جناب به ضمير غايب براى اين بوده كه به قداست ساحت آن جناب اشاره كند، و بطور كنايه بفهماند گويا آن كسى كه چنين عملى كرده رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نبوده، چون مثل چنين عملى از مثل آن جناب سر نمى زند، و در نوبت دوم كه از آن جناب به ضمير خطاب تعبير كرده نيز قداست ساحت آن حضرت منظور بوده، چون هميشه اقبال بعد از اعراض، اجلال و احترامى از طرف است.
🔸و ليكن اين حرف درست نيست، چون با خطاب (و اما من استغنى فانت له تصدى..) نمى سازد، و توبيخ در آن از توبيخ در آيه (عبس و تولى ) بيشتر است، و بطور قطع هيچ ايناسى هم در آن نيست.
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a