🌺تفسیر آیه5⃣3⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰يرسل عليكما شواظ من نار ونحاس فلا تنتصران5⃣3⃣
🔸كلمه #شواظ طورى كه راغب گفته به معناى شعله بى دود آتش است. مجمع البيان هم آن را بـه شـعـله سـبـز رنـگى معنا كرده كه از آتش برمى خيزد، واين معنا نزديك به همان معنايى است كه راغب كرده، و كلمه #نحاس به معناى دود است، و راغب آن را به شعله بـى دود مـعـنـا كـرده، مـى فـرمـايـد: آتـشـى سـبـز رنـگ و بـدون دود، و يـا بـه شكل دود بر شما مسلط مى كند، و آن وقت ديگر نخواهيد توانست يكديگر را يارى كنيد.
(فـلا تـنـتـصـران ) - اين كلمه از باب افتعال است، كه وقتى تثنيه و دو طرفى مى شود معناى باب تفاعل تناصر را مى دهد، كه اصلا براين بنا شده، كه عملى طرفينى را تـفـهـيـم كـنـد، پـس جمله #لا_تنتصران معناى (لا تتناصران) را مى دهد، يعنى نمى تـوانـيد يكديگر را نصرت دهيد، و بلا را از يكديگر برطرف نموده، در نتيجه همگى از رنج آن رهايى يابيد، براى اين كه آن روز همه اسباب از كار مى افتند، و هيچ حافظى از امر خدا وجود ندارد
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه7⃣3⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰فاذا انشقت السماء فكانت وردة كالدهان7⃣3⃣
🔸يعنى ناگهان آسمان شكافته مى شود، و چون چرمى سرخ رنگ قرمز مى شود.
آيه (فيومــئذ لا يسئل عن ذنبه انس و لا جان) سرعت حساب را افاده مى كند و با آيه (و قفوهم انهم مسؤولون) و امثال آن منافات ندارد
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 9⃣3⃣سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰فيومئذ لايسئل عن ذنبه انس ولاجان9⃣3⃣
🔸از ايـن آيـه تـا بـه آخـر سـوره وضـع حـسـاب و جـزا و حـال مـجـرمـيـن و مـتـقـيـن را كـه در دنـيـا از مـقـام پـروردگـار خـود پـروا داشـتـنـد و نـيـز مال كار آنان را بيان مى كند.
سـپـس آيـه شـريـفـه سرعت حساب را بيان مى كند، (و مى فرمايد: حساب رسى او اين قدر سـريـع اسـت كـه از هـيـچ جـن و انـسـى نـمى پرسند چه گناهى كرده اى) و در جاى ديگر صريحا فرموده: (و اللّه سريع الحساب) و مراد از كلمه #يومئذ روز قيامت است.
و سـوالى كـه در آيـه نـفـى شـده و فـرمـوده : از كـسـى سـوال نـمـى شود سوال به طور معمول و مالوف در بين خود ما انسانها است، چنين سوالى را نفى كرده، پس اين آيه منافاتى با آيه (و قـفـوهـم انـهم مسئولون) و آيه (فو ربك لنسئلنهم اجمعين) ندارد، براى اين كه روز قـيـامـت مـواقـف مـخـتـلفـى دارد، در بعضى از آن مواقف مردم باز خواست مى شوند، و در بـعـضـى ديـگـر مـهـر بـر دهـانـهـايشان زده مى شود، و در عوض اعضاى بدنشان سخن مى گويد، و در بعضى مواقف ديگر از سيماشان شناخته مى شوند
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 1⃣4⃣سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰يعرف المجرمون بسيماهم فيوخذ بالنواصى و الاقدام1⃣4⃣
🔸ايـن آيـه در مقام پاسخ از پرسشى تقديرى است، گويا كسى مى پرسد: خوب وقتى از گـنـاهـشـان پـرسـش نمى شوند پس از كجا معلوم مى شود گنهكارند؟ در پاسخ فرموده: (مـجـرمـيـن از سيمايشان شناخته مى شوند...)، و به همين خاطر جمله مورد بحث را با واو عـاطـفـه عـطـف بـه مـا قـبـل نـكـرد، و نـفـرمـود: (در آن روز كـسـى از جـن و انـس از گـنـاهش سـوال نـمـى شـود، و مـجـرمـيـن از سـيـمـايشان شناخته مى شوند) بلكه بدون واو عاطفه فـرمـود: (مـجـرمين ...) تا بفهماند اين جمله پاسخ از سوالى است كه در كلام نيامده، و منظور از سيما نشانه اى است كه از چهره مجرمين نمودار است.
(فـيـوخـذ بـالنـواصـى و الاقـدام) - ايـن جـمله به خاطر اين كه حرف #فاء بر سـرش در آمـده، فـرع و نتيجه شناسايى مذكور است، و كلمه #نواصى جمع ناصيه اسـت، كـه بـه مـعـنـاى مـوى جـلو سـر اسـت، و كـلمـه #اقـدام جـمـع قـدم اسـت، و جـمله #بـالنـواصـى نـائب فاعل جمله #يوخذ است، معناى تحت اللفظى آن (موى جلو سرها گرفته مى شود است).
و مـعـنـاى آيـه ايـن است كه : احدى از گناهش پرسش نمى شود - مجرمين با علامتى كه در چـهرهاشان نمودار مى گردد شناخته مى شوند، در نتيجه موى جلو سرشان و پاهايشان را مى گيرند و در آتش مى اندازد
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
تفسیر المیزان
بسم الله الرحمن الرحیم خادم کانال با وجود تمامی مشکلات سعی در اشاعه ی معارف و حقایق الهی و نشر آثار
عزیزان همراه می توانند به نیت اول ماه قمری #صدقه_جاری خود را انجام دهند
🌺تفسیر آیات3⃣4⃣و4⃣4⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰هذه جهنم التى يكذب بها المجرمون3⃣4⃣
🔰 يطوفون بينها و بين حميم ان4⃣4⃣
🔸ايـن دو آيـه حـكـايـت گـفـتارى است در آن روز به مجرمين گفته مى شود، چيزى كه هست جمله (يـقـال - گـفـتـه مـى شـود) از ابـتـداى آن حـذف شـده، و تـقـديـر كـلام (يـقـال هـذه جـهـنـم التـى...) است، يعنى آن روز به مجرمين گفته مى شود: اين است آن جهنمى مجرمين تكذيبش مى كردند.
مـرحـوم طـبـرسـى در مـجـمـع البـيـان گـفـتـه: مـمـكـن اسـت خـطـاب در ايـن جـمـله بـه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم باشد، بـعـد از آنـكـه خـبـر داد كـه مـجـرمـيـن بـه زودى بـاز خـواسـت مى شوند، و موى پيشانى و پـاهـايـشـان را گـرفـتـه در آتـش مـى انـدازنـد، در ايـن آيـه روى سـخـن رسـول گـرامـى خود كرده فرموده باشد، اين آن جهنمى كه مجرمين از قوم تو آن را تكذيب مـى كردند، و به زودى وارد آن خواهند شد، و بايد كه سرنوشت آنان در نظرت بى اهميت باشد.
و كـلمـه #حـميم به معناى آب داغ است، و كلمه #ان كه اصلش #انى است به معناى داغى است كه داغيش به نهايت رسيده باشد. و بقيه الفاظ آيه روشن است (و معنايش اين است كه: اين است آن جهنمى كه مجرمين آن را دروغ مى شمردند، اينك بين اين آتش و بين آبى به نهايت داغ مى آيند و مى روند).
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه6⃣4⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰و لمن خاف مقام ربه جنتان6⃣4⃣
🔸از ايـن آيـه بـه بـيـان اوصـاف و احـوال سـعداى از جن و انس شروع نموده، موضوع بحث كـسـانـى را قـرار مى دهد كه از مقام پروردگارشان پروا داشتند، و كلمه #مقام مصدر مـيـمـى و بـه مـعـناى قيام است، كه به فاعل خودش يعنى كلمه #رب اضافه شده، و مراد از قيام خداى تعالى عليه وى،است: كه خداوند در هنگامى كه بنده اش عملى انجام مى دهـد بـالاى سـرش ايـسـتـاده و ناظر عمل او است، اما نه ايستادن يك كارفرما و سركارگر بالاى سركارگر، بلكه معناى قيام خدا احاطه و علم خداست به آنچه بنده مى كند، و ضبط عـمل بنده و جزا دادن به وى است، همچنان كه در جاى ديگر فرموده: (افمن هو قائم على كل نفس بما كسبت ...).
مـمـكـن اسـت كـلمـه #مـقـام را اسـم مـكـان و بـه مـعـنـاى مـحـل قـيـام بـگـيريم، و اضافه شدن آن بر كلمه #رب را لاميه بدانيم، كه معنايش (مـقـام بـراى خدا) مى شود، و بگوييم منظور از مقامى كه براى رب است مقامى كه خداى تـعـالى نـسـبـت به بنده اش دارد، و آن مقام اين است كه خدا رب او است، كسى است كه امر بنده را تدبير مى كند، و يكى از تدابير او اينكه وى را به زبان رسولانش سوى ايمان و عـمـل صـالح دعوت مى كند، و چنين قضا رانده كه او را بر طبق عملش جزا دهد، خير باشد خـيـر و شـر باشد شر. علاوه بر اين خداى تعالى محيط به او و با او است، و آن چه وى مى گويد او مى شنود، و آنچه وى انجام مى دهد او مى بيند و او لطيف و با خبر است.
اشـاره به اقسام و مراحل خوف از مقام پروردگار و بيان اينكه مقصود از خائنان در آيه:(و لمن خاف...) مخلصين است و امـا ايـن كـه خوف از مقام پروردگار چيست؟ بايد بگوييم: خوف هم مانند عبادت مراحلى دارد، بـعـضى ها از عقاب خدا مى ترسند، و از ترس عذاب او كفر نمى ورزند و گناه نمى كنند، قهرا لازمه چنين خوفى اين است كه عبادت صاحبش عبادت كسى باشد كه از عذاب خدا مـى تـرسد، عبادت مى كند تا گرفتار عذاب او نگردد، در نتيجه عبادتش محضا براى خدا نباشد، وقسم عبادت عبادت بردگان است كه موالى خود را از ترس سياست و شكنجه اطاعت مى كنند، همچنان كه بعضى ديگر او را به طمع ثواب و پاداشش بندگى مى كنند، عبادت مـى كـنـنـد تا به رسيدن به آنچه دلخواهشان است رستگار گردند، اينان هم عبادت خدا را محضا لله انجام نمى دهند، عبادتشان يك قسم تجارت است، همچنان كه در رواياتى هم آمده، و بعضى از آنها در سابق نقل شد.
و خـوف در جـمـله (و لمـن خـاف مـقـام ربـه) ظهور در هيچ يك از اين دو قسم خوف، يعنى خوف از عذاب و خوف از فوت لذتهاى نفسانى در بهشت ندارد، چون اين دو نوع خوف غير از خوف از قيام و آگاهى خدا نسبت به اعمال بندگان است، و نيز غير از خوف از مقامى است كـه خـداى تـعـالى نـسـبـت بـه بـنـده اش دارد، چـون خـوف از آگـهـى خـدا و نـيز خوف مقام پروردگار تاثر خاصى است كه براى بنده بدانكه بنده است، در برابر ساحت عظمت و كبريائى مولايش حقير و ذليل است دست مى دهد، و باعث مى شود آثارى از مذلت و خوارى و اندكاك در قبال عزت و جبروت مطلقه خداى تعالى از او ظهور كند.
و عبادت خداى تعالى از ترس او - البته ترس به اين معنا - عبارت است از خضوع در بـرابـر او بـديـن جـهـت كه او الله است، ذو الجلال و الاكرام است، نه بدين جهت كه جهنم دارد، و نـه بدين جهت كه بهشت دارد، وقتى عبادت به اين انگيزه انجام شود خالصا لوجه اللّه صورت مى گيرد.
و اين معناى از خوف، همان خوفى است كه خداى تعالى ملائكه مكرمين خود را بدان ستوده، وگرنه اگر خوف منحصر در خوف از عذاب و ترك ثواب مى بود، با در نظر داشتن اين كـه مـلائكه معصوم و ايمن از عذاب مخالفت و تبعات معصيتند نبايد آنان را به داشتن خوف بستايد، ولى مى بينيم ستوده و فرموده: (يخافون ربهم من فوقهم).
پـس از آنـچـه گذشت روشن گرديد آن كسانى از جن و انس كه جمله (و لمن خاف )اشاره به ايشان است، عـبـارتـنـد از اهـل اخـلاص، آنـهـايـى كـه خـاضـع در بـرابـر جلال خداى تعالى هستند، و او را بدين جهت عبادت مى كنند كه او اللّه #عز_اسمه است، نه بدين جهت كه جهنم دارد، و نه به طمع بهشت و ثوابى كه مى دهد، و بعيد نيست اين طايفه هـمـان كـسـانـى بـاشند كه در سوره بعدى بعد از آنكه مردم را سه دسته مى كند، درباره دسته سوم مى فرمايد: (و السابقون السابقون اولئك المقربون).
اقوال مختلف درباره اينكه خائف از مقام رب دو بهشت دارد
و امـا ايـنكه فرموده: اين خائفان دو بهشت دارند، مفسرين در معنايش حرفها زده اند: بعضى گـفـتـه انـد: يـك بـهـشت منزل شخصى او است، كه دوستان ش در آنجا زيارتش مى كنند، و يـكـى هـم مـنـزل خـدمـتكاران و همسران او(به عبارت ساده تر منظور از دو بهشت بيرونى و اندرونى است).
🔹ادامه دارد...👇
🔹ادامه آیه ۴۶..👇
🔸بـعضى ديگر گفته اند: منظور از دو بهشت باغى است كه بيرون قصر دارد، و باغى كه داخـل قـصـرش دارد (بـاز نـظـيـر تـوانـگـران دنـيـا كـه يـك بـاغـچـه در مـنـزل دارنـد، و در آن گـلكارى مى كنند، و باغى در بيرون شهر و در ييلاق دارند، كه در آنجا انواع ميوه ها و چمن زارها درست مى كنند).
بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه: در آخرت دو بهشت جداى از هم دارد، تا هرگاه از ايـن بـهـشـت خـسـتـه شـد بـه آن بـهـشـت ديـگـر رود، تـا لذتـش بـه حـد كمال برسد.
بعضى ديگر گفته اند: يك بهشت در برابر عقايد حقه اش به او مى دهند، و بهشتى ديگر در برابر اعمال صالحى كه كرده.
بـعـضى ديگر گفته اند: يك بهشت در برابر اعمال صالحه و اطاعتهايى كه كرده، و يك بهشت ديگر در برابر ترك گناهانى كه مى توانسته است مرتكب شود.
بـعـضـى ديـگـر گـفـتـه انـد: يـك بـهـشـت جـسـمـانـى اسـت و يـكـى روحـانـى، واقـوال به طورى كه ملاحظه مى فرماييد اقوالى است كه هيچ دليلى در آيه مورد بحث و يا در سراسر قرآن كريم بر آنها وجود ندارد، (و در حقيقت از مقايسه آخرت با وضع دنيا ناشى شده است ).
بعضى هم گفته اند: يك بهشت را به خاطر استحقاقى كه دارد به او مى دهند، و يك بهشت ديـگـر را فـقـط بـه عنوان تفضل ارزانيش مى دارد. در بين همه اقوالى كه ملاحظه كرديد مـمـكـن اسـت بـگـويـيم اين قول بهتر است، چون آيه شريفه (لهم ما يشاون فيها و لدينا مزيد) هم اشعارى بدان دارد، البته آنطور كه ما تفسيرش كرديم اين اشعار را دارد
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 8⃣4⃣سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰ذواتا افنان8⃣4⃣
🔸كـلمـه #ذواتـا تـثـنـيـه ذات #داراى اسـت، و در خـصـوص كـلمـه #افـنـان دو احـتمال هست يكى اين كه جمع فن باشد كه معناى نوع را مى دهد، و معناى جمله اين است كه: آن دو به شت داراى انواعى از ميوه ها و ساير لذاتند. و يكى ديگر اين كه جمع #فنن يعنى شاخه تر و نرم باشد، كه درصورت معناى جمله اين مى شود كه: آن دو بهشت داراى درختانى نرم هستند.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه0⃣5⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰فيهما عينان تجريان0⃣5⃣
🔸در اين جمله كلمه #عينان نكره و بدون الف و لام و بدون توضيح آمده، تا دلالت كند بر عظمت امر آن دو چشمه كه در آن دو بهشت است.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه2⃣5⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰فيهما من كل فاكهة زوجان2⃣5⃣
🔸يعنى در آن دو بهشت از هر ميوه اى دو زوج هست، و منظور از دو زوج دو صنف است.
و بعضى از مفسرين درباره اين دو صنف ميوه گفته اند: يك صنف از آن ميوه هايى است كه آن را مـى شـنـاسـنـد، چـون آنـهـا را در دنـيـا ديـده بـودنـد، و صـنف ديگرى هست كه آن را نمى شناسند، چون در دنيا نبوده و نديده بودند. بعضى ديگر وجوهى ديگر گفته اند ولى در خود آيه شريفه هيچ دليلى بر هيچ يك از آن وجوه نيست
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه4⃣5⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰متكئين على فرش بطائنها من استبرق...4⃣5⃣
🔸كلمه #فرش - به ضمه فاء و راء - جمع فراش است، و كلمه #بطائن جمع بـطـانـه اسـت، كـه بـه مـعـنـاى بـاطـن و جـوف هـر چـيـز اسـت، در مـقـابل آن ظهائر كه جمع ظهاره است به معناى ظاهر و سطح بيرونى آن است. (و لذا آستر جـامـه را بـطـانه و رويه آن را ظهاره مى گويند)، و كلمه #استبرق به معناى پارچه ابريشمين درشت باف است.
در مجمع البيان مى گويد: اگر در آيه شريفه بطانه يعنى آستر فراش را نام برد، و از ظهاره يعنى رويه آن نا مى نبرد، براى اين بود كه معمولا آستر جامه و فراش پست تر است از رويه آن، و وقتى فراشى آسترش از ابريشم باشد هر كسى مى فهمد كه رويه آن گران بهاتر و
مـافـوق اسـتـبـرق اسـت (مـثـلا حـريـر است يعنى جامه اى ابريشمين ريز بافت ). (و جنى الجـنـتـيـن دان) - كلمه #جنى به معناى ميوه رسيده اى كه وقت چيدنش شده باشد، و كـلمـه #دان (كـه در اصـل دانـى بـوده ) اسـم فـاعـل از مـصـدر #دنـو - بـا ضـمـه دال و نـون و تشديد واو - است، كه به معناى نـزديـكى است، پس دانى نزديك، و معناى جمله اين است كه ميوه هاى چيدنى درختان بهشتى نزديك و در دسترس است
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 6⃣5⃣سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰فيهن قاصرات الطرف...6⃣5⃣
🔸ضمير جمع مونث به فراشها بر مى گردد، و معنايش اين است كه: در آن بسترها همسرانى چـنـين و چنان هستند. بعضى هم احتمال داده اند ضمير مذكور به جنان يعنى جنت ها برگردد، هـر چـنـد كـلمه جنان قبلا در سخن نيامده بود، ولى وقتى براى هر يك از اولياى خدا دو تا جنت باشد، قهرا در آخرت جنت هاى بسيارى خواهد بود، پس به اين قرينه مى شود ضمير جمع به آن برگردانيد، و كلمه #طرف به معناى كاسه چشم است، و مراد از كوتاهى طـرف ايـن اسـت كـه: هـمـسـران بهشتى به شوهران خود اكتفاء مى كنند، و چشم داشتى به ديگران ندارند.
(لم يـطـمـثـهـن انـس قـبـلهـم و لا جـان ) - كـلمـه #طـمـث كـه فـعـل #لم_يـطـمـث از آن مـشـتـق شـده، بـه مـعـنـاى ازاله بـكـارت و نـكاحى است كه با خونريزى همراه باشد.
و مـعـنـاى آيـه ايـن اسـت كـه: حـوريـان بـهـشـتـى دسـت نـخـورده انـد، و قبل از همسران هيچ جن و انسى ازاله بكارت از ايشان نكرده.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه8⃣5⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰كانهن الياقوت و المرجان8⃣5⃣
🔸همسران نامبرده در صفاى رنگ و بهاء و تلالو چون ياقوت و مرجانند، (لبها چون ياقوت و چهره چون مرجان).
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه0⃣6⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰هل جزاء الاحسان الا الاحسان0⃣6⃣
🔸ايـن اسـتـفهام انكارى است، و مى خواهد احسانى را كه خدا با دادن دو بهشت به اولياى خود كـرده بـود و نـعـمـت هـاى گـونـاگـونـى كـه در آن بـهـشـت هـا قـرار داده بـود تـعـليـل كـنـد، و بـفـرمـايـد عـلت ايـن احـسـان هـا آن بـود ايـشـان نـيـز اهل احسان بودند، يعنى با ترس از مقام پروردگارشان هر چه مى كردند احسان بود.
البـتـه ازايـن آيـه شريفه تنها اين مقدار استفاده مى شود كه احسان بنده بدون تلافى و جـبـران نـيـسـت، خداوند پاداش آن را به احسانى نظير آن مى دهد. و اما نكته ديگرى كه از آيـات ديـگـر استفاده مى شود كه احسان خدا بيش از احسان بنده است، و اضافه بر جزاى اعـمـال او اسـت، در ايـن آيـات مـتعرضش نشده، مگر اين كه بگوييم: احسان از ناحيه خداى تـعـالى وقـتى تمام مى شود بيشتر از احسانى باشد كه محسنين و نيكوكاران در راه او مى كنند، پس جمله (الا الاحسان ) دلالت بر اين زيادتى هم دارد
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه2⃣6⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰و من دونهما جنتان2⃣6⃣
🔸ضـمـيـر تـثـنيه به دو جنتى بر مى گردد كه در آيات گذشته توصيف شد، و معناى جمله (مـن دونـهـما) اين است كه: دو بهشت ديگر نيز هست كه هر چند محتوى و نعمتهايى كه در آنـهـا اسـت شـبـيـه دو بـهـشـت اول اسـت، ولى از نـظـر درجـه فـضـل و شـرف پـايـيـن تـر از آن دو است، در سابق هم گفتيم كه: آن دو بهشت مخصوص اهـل اخـلاص است، كه ترسشان از عذاب خدا و از فوت ثوابهاى او نيست، بلكه از مقام او اسـت، پـس ايـن دو بـهـشـت مـخصوص مؤمنينى است كه درجه ايمان شان پايين تر از درجه ايمان اهل اخلاص است، مؤمنينى كه خداى سبحان را به اين عبادت مى كنند كه از آتش او مى ترسند، و يا به ثواب و بهشت او طمع دارند، و اين دسته از مؤمنين همان اصحاب يمين در سو ره واقعه اند.
بـعـضـى از مـفـسـريـن جـمـله (مـن دونـهـمـا) را بـه نـزديـكـى دو بـهـشـت اول مـعـنـا كـرده انـد، و اگـر چنين باشد از سياق استفاده مى شود كه اين دو بهشت هم از آن صـاحـبـان دو بـهـشـت اول اسـت. بـلكـه بـعـضـى ادعـا كـرده انـد كـه ايـن دو بـهـشـت افـضـل و بـهتر از دو بهشت سابقند، و صفاتى كه در آن دو بود به درجه عالى ترى در اين دو بهشت هست.
ليـكـن خـوانـنـده عـزيـز اگـر در بـيـان سـابـق مـا كـه در ذيـل آيـه (و لمـن خاف مقام ربه جنتان) داشتيم دقت فرمايد، و نيز آيات سوره واقعه را در نـظـر بـگـيـرد، كـه اهـل بـهـشـت را دو صـنـف مـى كـنـد، يـكـى مـقـربـيـن كـه اهل اخلاصند، و يكى هم اصحاب يمين، آن وقت متوجه مى شود كه وجه قبلى قوى تر است
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
♨️ #اطلاع_رسانی
🔸مشکلات خودتان را با #مشاور_قرآنی بیان کنید.
🔸 لینک کانال مشاور قرآنی🔰
eitaa.com/joinchat/3757703814Ce49fe9ab02
🌺تفسیر آیه4⃣6⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰مدهامتان4⃣6⃣
🔸كلمه #ادهيمام كه مصدر باب افعيلال است، از ثلاثى مجرد #دهمة گرفته شده، و دهـمـة بـه مـعـنـاى سـبـز پـر رنـگ اسـت، بـه طـورى كـه از شـدت سـبـزى رنـگـش متمايل به سياهى شده باشد (و شايد در فارسى بتوان رنگ يشمى را مصداق آن دانست)، در اين جمله در وصف دو بهشت مذكور مى فرمايد: آن قدر سبز است سبزيش و غرور و ابتهاج درختانش به نهايت رسيده، و برگ ها متمايل سياهى شده.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 6⃣6⃣سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰فيهما عينان نضاختان6⃣6⃣
🔸يـعـنـى در آن دو بهشت دو چشمه هست كه چون فواره با شدت مى جوشند
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه8⃣6⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰فيهما فاكهة و نخل و رمان8⃣6⃣
🔸مـراد از #فـاكـهـه و #رمان (ميوه و انار) درخت آن دو است، چون بين فاكهه و رمان نخل را آورده، كه به معناى درخت خرماست نه خود خرما.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه0⃣7⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰فيهن خيرات حسان0⃣7⃣
🔸ضمير #فيهن به جنان #بهشت_ها بر مى گردد به اعتبار اين كه دو بهشت دو بهشت ها كـه در آخـرت اسـت تعداد بسيارى بهشت مى شود، در نتيجه صحيح است ضمير جمع را به دو بهشت برگردانيد.
ولى بعضى از مفسرين مرجع ضمير را همين چهار بهشتى دانسته اند كه ذكرش در آيات آمده.
و بـعـضـى ديـگـر ضـمـير را به فاكهه و نخل و رمان برگردانيده، گفته اند: درميوه ها خيرات است.
همسران بهشتى #خيرات_حسان و توصيف آنان
اما كلمه #خير بايد دانست كه مورد استعمال بيش ترش در معانى است، همچنان كه مورد استعمال بيشتر كلمه #حسن در نقشها و صورتها است، و بنابر اين معناى خيرات حسان ايـن مـى شـود كـه : هـمـسـران بـهشتى هم اخلاق خوبى دارند، و هم صورتهاى زيبا، و به عبارتى ديگر سيرت و صورتشان هر دو خوب است
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 2⃣7⃣سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰حُورٌ مَّقْصورَتٌ فى الخِْيَامِ2⃣7⃣
🔸كـلمـه #خـيـام جـمـع خـيـمـه اسـت، كـه فـارسيان هم آن را خيمه گويند، وكه فرموده:(حـوريـان مـقـصـور در خـيـمـه هـايـند)، معنايش اين است كه : از دست برد اجانب محفوظند، زنانى مبتذل نيستند، كه غير شوهران نيز ايشان را تماشا كنند.
_______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه6⃣7⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰مُتَّكِئِينَ عَلى رَفْرَفٍ خُضرٍ وَ عَبْقَرِىٍ حِسانٍ6⃣7⃣
🔸در كـتـاب صـحـاح مـى گـويـد: كلمه #رفرف به معناى پارچه سبزى است كه با آن مجلس آذين درست مى كنند.
🔸بـعـضـى هم گفته اند: معناى بالش يا متكا است. و بعضى ديگر معناى ديگر گفته اند. و كلمه #خضر جمع اخضر (سبز) است كه صفت رفرف قرار گرفته.
و كـلمـه #عـبـقـرى بـه گـفـتـه بـعـضى به معناى جامه هاى بافت حيره، و به گفته بـعـضى ديگر به معناى طنفسه (نوعى جامه ) و به گفته جمعى ديگر به معناى جامه هاى بافته از مخلوط پشم و نخ، و به گفته جمعى ديگر به معناى ديبا است.
_______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه8⃣7⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰تبَرَك اسمُ رَبِّك ذِى الجَْلَلِ وَ الاكْرَامِ8⃣7⃣
🔸این آيـه ثـنـايـى اسـت جـمـيـل بـراى خـداى تـعـالى، كـه چـگـونـه دو نـشاءه دنيا و آخرت مـالامال از نعمت ها و آلاء و بركات نازله از ناحيه او شده و رحمتش سراسر دو جهان را فرا گـرفـتـه، بـا هـمـيـن بيان روشن مى شود كه مراد از (اسم متبارك خداى تعالى ) همان رحـمـان اسـت، كه سوره با آن آغاز شده، و كلمه #تبارك - به ضمه راء - مصدر باب تفاعل است، و كثرت خيرات و بركات صادره را معنا مى دهد.
پـس ايـن كـه فـرمود: (تبارك اسم ربك ) معنايش اين مى شود كه: متبارك است اللّه كه رحمان ناميده شد، بدان جهت متبارك است كه اين همه آلاء و نعمت ها ارزانى داشته، و افاضه فرموده.
و جمله (ذى الجلال و الاكرام ) اشاره به اين است كه : خداى سبحان خود را به اسمايى حـسـنـى نـام گـذارى كـرده، و به مدلول آن اسماى حسنى متصف هم هست، و معانى وصفى و نـعـوت جـلال و جـمـال را واقـعـا دارا و واجـد اسـت، و مـعـلوم اسـت كـه صـفـات فـاعـل در افـعـالش ظهور و اثرى دارد، و از اين دريچه خود را نشان مى دهد، و همين صفات است كه فعل را به فاعلش ارتباط مى دهد، پس خداى تعالى هم اگر خلقى را بيافريد و نـظـامى در آن جارى ساخت بدين جهت بود كه داراى صفتى بود كه اقتضاى چنين افعالى را داشت، براى اين بود كه او خالق و مبدى و بديع بود، و اگر كارهايش هم متقن و بدون نـقـطـه ضـعـف اسـت، بـاز بـراى ايـن اسـت كـه او داراى صـفـاتـى اسـت كـه فعل متقن را اقتضا مى كند، و آن صفات اين است كه او عليم و حكيم است،
و اگـر اهـل اطاعت را جزاى خير مى دهد، اين عملش ترشح و نمودى از صفتى در او است، كه چـنـيـن اقـتـضـايـى دارد، و آن ايـن اسـت كـه او و دود، شـكـور، غـفـور و رحـيـم اسـت، و اگـر اهـل فـسق را جزاى شر مى دهد، باز براى اين است كه در او صفتى وجود دا رد كه چنين قسم جزا دادن را اقتضا دارد، و آن صفت منتقم و شديد العقاب است.
🔸پـس اگـر كـلمه #رب را كه در آيه (و لمن خاف مقام ربه ) به سعه رحمت ستايش شده بود در اينجا به صفت (ذى الجلال و الاكرام ) ستوده، براى اين بود كه بفهماند اسماى حسناى خدا و صفات عليايش در نزول بركات و خيرات از ناحيه او دخالت دارند، و اشـاره كـنـد به اين كه نعمت ها و آلاى او همه به مهر اسماى حسنى و صفات علياى او مارك خورده.
_______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بحث روایتی آیات 1⃣3⃣تا8⃣7⃣سوره #الرحمن از تفسيرشریف المیزان
🔰بحث روايتى
🔸در مجمع البيان مى گويد: در خبر هم آمده در آن روز دستور مى رسد ملائكه و آتش مردم را در محاصره خود بگيرند و با زبانى از آتش ندايشان دهند:(يا معشر الجن و الانس ... يرسل عليكما شواظ من نار)
مؤلف: اين معنا از مسعدة بن صدقه از كليب از امام صادق(عليه السلا روايت شد.
🔸و در كافى به سند خود از داوود رقى از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه در تفسير آيه (و لمن خاف مقام را به جنتان ) فرمود: كسى كه بداند خدا او را مى بيند و آنچه مى گويد مى شنود، و آنچه مى كند چه خير و چه شر اطلاع دارد، همين علم او را از اعمال زشت باز مى دارد، و همين آن كسى كه از مقام پروردگارش خائف است، و نفس خود را از پيروى هوى نهى مى كند (و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى فان الجنة هى الماوى).
🔸و در الدر المنثور است كه ابن ابى شيبه، احمد، ابن منيع، حكيم (در كتاب نوادر الاصول)، نسائى، بزار، ابويعلى، ابن جرير، ابن ابى حاتم، ابن منذر، طبرانى، و ابن مردويه، از ابى الدرداء، روايت كرده اند كه گفت: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسل
وقتى اين آيه را خواند كه (ولمن خاف مقام ربه جنتان ) من عرضه داشتم: يا رسول اللّه هر چند زنا كرده باشد و مرتكب سرقت شده باشد؟ رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم بار ديگر خواند: (و لمن خاف مقام ربه جنتان ) من نيز براى بار دوم پرسيدم: هر چند زنا و سرقت كرده باشد؟ بار سوم خواندند: (و لمن خاف مقام ربه جنتان)، من نيز پرسيدم: هر چند زنا و سرقت كرده باشد؟ فرمود: بله ، هر چند بينى ابى الدرداء به خاك ماليده شود، (و او مخالف باشد).
🔸مؤلف: اين روايت خالى از اشكال نيست ، براى اين كه در سابق خائف از مقام رب را معرفى كرديم، و كسى كه چنين باشد چگونه مرتكب اينگونه گناهان مهلك مى شود، علاوه بر اين، از خود همين ابى الدرداء روايتى نقل شده كه خط بطلان بر اين حديث مى كشد، و آن روايت را الدر المنثور چنين آورده: ابن جرير، ابن منذر، از يسار مولاى آل معاويه از ابى الدرداء روايت كرده اند كه در تفسير آيه (و لمن خاف مقام ربه جنتان ) گفت: وقتى آيه خوانده شد شخصى از ابى الدرداء پرسيد: هر چند زنا و سرقت كرده باشد؟ در پاسخ گفت: كسى كه از مقام پروردگار خود پروا دارد، هرگز زناكار و سارق نبوده است.
🔸و در تفسير قمى در ذيل جمله (قاصرات الطرف) از امام نقل كرده كه فرمود: حور العين آنقدر نورش روشن است چشم را مى زند، و نمى شود بدو خيره شد.
🔸و در الدر المنثور است ابن مردويه از جعفر بن محمد از پدرش از جدش از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم روايت كرده كه در معناى جمله (قاصرات الطرف) فرموده: يعنى جز به همسران خود نظر نمى افكنند.
و در مجمع البيان در ذيل آيه (كانهن الياقوت و المرجان ) مى گويد: در حديث آمده كه زنان بهشتى آنقدر لطيفند كه مغز استخوان ساقشان ديده مى شود، هر چند كه هفتاد جامه از حرير پوشيده باشند.
مؤلف: اين معنا در عده اى از روايات وارد شده.
🔸و در تفسير عياشى به سند خود از على بن سالم روايت كرده كه گفت: من از امام صادق عليه السلام شنيدم مى فرمود: آيه اى در كتاب خداست كه مطلب را مسجل كدام آيه است؟
🔸فرمود: اين كلام خداى عزوجل كه مى فرمايد: (هل جزاء الاحسان الا الاحسان )، چون اين آيه مسأله لزوم جبران احسان را هم در مؤمن جارى دانسته و هم در كافر، هم در نيك و هم در فاجر، پس بنابر اين ، هر كس كه به وى احسانى شد، بايد در مقام تلافى و جبرانش برآيد، و جبران احسان مردم به اين نيست كه به اندازه احسان به او احسان كنى ، چون درصورت باز احسان او افضل از احسان تو است ، زيرا احسان او ابتدايى بود، و احسان تو تلافى آن بود، پس بايد تو احسان خود را زياد كنى ، تا درست مطابق آن شود.
🔸و درمجمع البيان در ذيل آيه (هل جزاء الاحسان الا الاحسان) مى گويد: روايتى از انس بن مالك رسيده كه گفت: وقتى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم اين آيه را خواند، و سپس فرمود: هيچ مى دانيد پروردگارتان مى خواهد چه بفرمايد: اصحاب عرضه داشتند: خدا و رسولش داناترند. فرمود: پروردگارتان مى فرمايد: آيا جزاى كسى كه ما او را از نعمت توحيد برخوردار كرده ايم ، چيزى جز بهشت مى تواند باشد؟
🔸و در تفسير قمى در ذيل همين آيه مى گويد: امام فرمود: جزاى كسى كه من او را از نعمت معرفت برخوردار كرده ام چه چيزى جز بهشت مى تواند باشد.
🔸مؤلف: اين روايت هم از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم نقل شده، و هم از ائمه اهل بيت عليهم السلام.