eitaa logo
تفسیر المیزان
9.9هزار دنبال‌کننده
172 عکس
38 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁تفسیر آیات 1⃣ و 2⃣ سوره در تفسیرالمیزان قسمت اول ✅اقرا باسم ربك الذى خلق1⃣ ✅خلق الانسان من علق2⃣ 🔸راغب در مفردات مى گويد: كلمه   به معناى ضميمه كردن حروف و كلمات به يكديگر در زبان است، و اين كلمه را به هر ضميمه كردنى نمى گويند، مثلا در جمع كردن عده اى را به دور هم نمى گويند:  قراءت القوم، دليل اين ادعا اين است كه تكرار يك حرف از حروف الفباء در زبان را هم قرائت نمى گويند. و به هر حال وقتى گفته مى شود (قرات الكتاب) معنايش اين است كه از ضميمه كردن چند حرف از آن، كلمه در آوردم و از ضميمه كردن كلمات آن با يكديگر جمله هايى در آورده، مطالبى استفاده كردم، هر چند كه آن حروف و اين كلمات را به زبان هم نياورده باشى پس قرائت، هم شامل مطالعه مى شود، و هم شامل آنجايى كه جمع حروف و كلمات را تلفظ بكنى، و هم آنجايى كه اين عمل را با شنيدن انجام دهى، كه اطلاق قرائت بر معناى اخير تلاوت هم ناميده مى شود، همچنان كه خداى تعالى فرموده: رسول من اللّه يتلوا صحفا مطهره. 🔸و ظاهر اينكه به طور مطلق فرمود:  ، اين است كه منظور از آن معناى اول است، و مراد، امر به تلقى آياتى از قرآن است كه فرشته وحى از ناحيه خدا به آن جناب وحى مى كند، پس جمله مورد بحث امر به قرائت كتاب است، كه خود اين امر هم از آيات آن است، و اين، نظير گفتار هر نويسنده اى است كه در آغاز نامه اى كه به ديگرى مى نويسد سفارش مى كند كه اين نامه مرا بخوان، و به آن عمل كن، پس اينكه مى گويد:   و يا مى گويد  خودش نيز جزو نامه است. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 5⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ان الينا ايابهم5⃣2⃣ 🔸  به معناى بازگشتن است، و كلمه خبر مقدم براى كلمه  است، و اگر جلوتر ذكر شده براى تأكيد و نيز براى رعايت فواصل آيات بوده نه اينكه بخواهد انحصار را برساند، چون هيچ كس نگفته كه مردم بعد از مرگ بغير خداى سبحان بر مى گردند، تا آيه شريفه بفرمايد: تنها برگشتشان به سوى ما است، و اين جمله در مقام بيان علت عذاب اكبر در آيه قبل است. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 9⃣سوره از تفسير شریف المیزان   🔰فذكر ان نفعت الذكرى9⃣ 🔸اين آيه شريفه به دليل اينكه حرف  بر سرش آمده، نتيجه گيرى از مطالب قبل است كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم را دستور مى داد تا نام پروردگارش را منزه بدارد، و وعده اش مى داد كه وحى را آنقدر اقراء كند كه به هيچ وجه فراموشش ‍ نكند، و فطرتش را آنقدر صاف كند كه طريقه سهل را از ميان همه طريقه ها تشخيص دهد، و همه اينها از شرايط ضرورى يك دعوت دينى است، و دعوت دينى بدون آنها به ثمر نمى رسد و موثر واقع نمى شود. و معناى آيه مورد بحث با در نظر داشتن اين مطالب چنين مى شود: حال كه همه وسايل امتثال امر خود را برايت فراهم نموديم و تو را اقراء كرديم تا فراموش نكنى، و تشخيص طريقه سهل را برايت فراهم ساختيم، پس تو هم هر جا كه ديدى تذكر ثمربخش است تذكر بده. سودمند واقع شدن شرط اساسى تذكره و اشاره به گفتار مفسرين درباره شرط مذكور در اين جمله امر به تذكره را مشروط كرده به موردى كه تشخيص دهد، تذكره است، و اين شرطى است بر اساس حقيقت، چون وقتى تشخيص دهد تذكره سودى ندارد كار لغوى (نظير ايجاد با آب دستى ) مى شود، و خداى تعالى اجل از آن است كه رسول گرامى خود را امر كند به اينكه كار كند، پس تذكره در موردى بايد استعمال شود كه در خود طرف زمينه اى براى تذكر باشد كه در اين مورد تذكره در نوبت اول دل او را متمايل به حق مى سازد و قهرا تذكره نافع و اقع مى شود، و همچنين در نوبت هاى بعدى هم تمايل او را بيشتر مى سازد، همچنان كه فرمود:  (سيذكر من يخشى) و در موردى كه طرف هيچ زمينه اى براى نرم شدن دل ندارد، نوبت اول حجت را بر او تمام مى كند، اين نيز نافع است، چون باعث مى شود طرف از حق دورى كند، همچنان كه فرمود: (و يتجنبها الاشقى) و اما تذكره نوبت دوم او به خاطر اينكه نه خاصيت نرم كردن دل دارد، و نه اثر اتمام حجت، كارى لغو خواهد بود، و به همين جهت در اينجا فرمان خود را مشروط كرد به صورتى كه تذكره مفيد باشد، و در آيه زير صريحا فرموده:  (فاعرض عن من تولى عن ذكرنا و لم يرد الا الحيوه الدنيا). 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: اين شرط صورى است نه حقيقى، مى خواهد بفرمايد تذكره هميشه نافع است، در بعضى موارد باعث اطاعت بيشتر، و در بعضى دورى از معصيت مى شود، همچنان كه خود ما به طرف مقابل بگوييم از فلانى بپرس اگر پرسيدن فايده دارد، و به همين جهت بعضى ها گفته اند: كلمه  در آيه شريفه به معناى معروفش  نيست، بلكه به معناى (قد - به تحقيق ) است، و بعضى ديگر گفته اند: به معناى (اذ - زيرا) است، مى فرمايد تذكر بده زيرا تذكر نافع است. 🔸ولى اين حرف صحيح نيست، براى اينكه مى بينيم كه تذكر همه جا و حتى در مورد معاندين كه حجت بر آنان تمام شده نافع نيست، و چگونه مى توان چنين ادعايى كرد با اينكه قرآن درباره آن دسته از مردم فرموده: (سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يومنون ختم اللّه على قلوبهم و على سمعهم و على ابصارهم غشاوه ). 🔸بعضى ديگر گفته اند: در كلام به منظور اختصار گويى چيزى حذف شده، و تقدير كلام اين است:  (فذكر ان نفعت الذكرى و ان لم تنفع - تو تذكر بده چه تذكرت سود داشته باشد و چه نداشته باشد)، 🔸و بر گفته خود چنين استدلال كرده اند كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم براى مبعوث شده، تا عذر براى احدى باقى نگذارد، او به نافع بودن تذكره نيست، رسالت خود را انجام مى دهد چه نافع باشد و چه نباشد، و در حقيقت آيه مورد بحث با جمله حذف شده اش نظير آيه (و جعل لكم سرابيل تقيكم الحر) مى باشد كه تقديرش (الحر و البرد - گرما و سرما9 است. 🔸اين وجه هم درست نيست، براى اينكه قبول نداريم كه آن جناب موظف به تذكره بوده ، چه در مواردى كه نافع باشد و چه آنجا كه نباشد. بعضى ديگر گفته اند: شرط (اگر سودمند باشد) را براى اين آورده كه اشاره كند به اينكه نافع واقع شدن تذكر در دل نامبردگان، امر بعيدى است، و اين يك پيشگويى است در مورد آنان، گويا فرموده تو وظيفه خودت را انجام بده، كه اجرت را مى برى، هر چند كه بعيد است در آنان موثر افتد. اين وجه هم درست نيست، به دليل اينكه دنبال آيه بلافاصله مى فرمايد: سيذكر من يخشى.  و با اينكه خودش مى فرمايد افراد بيمناك از آخرت به زودى متذكر مى شوند، چگونه ممكن است بفرمايد: تذكر بده هر چند بعيد است كه مفيد واقع شود؟! ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات3⃣1⃣ و 4⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فى صحف مكرمه3⃣1⃣ 🔰 مرفوعه مطهره4⃣1⃣ 🔸در مجمع البيان گفته: كلمه  جمع صحيفه است، و عرب هر چيزى را كه در آن مطلبى نوشته شده باشد مى نامد، همچنان كه كتابش هم مى خواند، حال چه اينكه ورقه و كاغذى باشد و يا چيز ديگرى. و جمله  خبرى است بعد از خبر براى كلمه ، و ظاهر آن اين است كه : قرآن به دست ملائكه در صحفى متعدد نوشته شده بوده. و اين ظاهر، سخن آن مفسر را كه گفته: مراد از صحف لوح محفوظ است ضعيف مى سازد، چون در كلام خداى تعالى در هيچ موردى از لوح محفوظ به صيغه جمع از قبيل صحف و كتب و الواح تعبير نشده. نظير اين قول در بى اعتبارى سخن آن مفسر ديگر است كه گفته: مراد از صحف، كتب انبياى گذشته است. چون اين معنا با تعبير (بايدى سفره...) نمى سازد، زيرا ظاهر اين تعبير اين است كه صفت صحف باشد.  يعنى معظم،  يعنى رفيع القدر نزد خدا،  يعنى پاكيزه از قذارت باطل و سخن بيهوده و شك و تناقض، همچنان كه در جاى ديگر فرمود:  (لا ياتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه)، و نيز در اينكه مشتمل بر سخن بيهوده نيست فرموده:  (انه لقول فصل و ما هو بالهزل )، و در اينكه مشتمل بر مطلب مورد شكى نيست، فرموده:  (ذلك الكتاب لا ريب فيه ) و در اينكه مشتمل بر مطالب متناقض نيست فرموده: (و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافا كثيرا). اشاره به اينكه ملائكه اى مخصوص سفراى وحى و - تحت امر جبرئيل - متصدى حمل و ابلاغ آن به پيامبران بوده اند ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه7⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰اذهب الى فرعون انه طغى7⃣1⃣ 🔸اين جمله نداى در آيه قبل را تفسير مى كند، كه آن نداء چه بوده. و بعضى گفته اند: در اين كلام قولى در تقدير است، و تقدير كلام ... بوده، و يا كلمه  تفسيرى در تقدير است، و تقدير آن:  ان اذهب...است، و اشكالى كه به اين دو قول وارد است اين است كه هيچ احتياجى به اين تقديرها نيست، و جمله   دستور  را تعليل مى كند. معناى (هل لك الى ان تزكى و اهديك الى ربك فتخشى) كه موسى عليه السلام مامور شد به فرعون بگويد __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 7⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰إِنَّ يَوْمَ الْفَصلِ كانَ مِيقَتاً7⃣1⃣ 🔸در مجمع البيان مى گويد: كلمه به معناى آخرين لحظه از مدتى است كه براى حدوث امرى از امور معين شده و اين كلمه از ماده وقت است همچنان كه كلمه از ماده وعد و كلمه از قدر گرفته شده اند.این بود گفتار صاحب مجمع. 🔸از اين آيه شريفه شروع شده است به توصيف آن نبا عظيمى كه خبر از وقوع آن در آينده داده بودو فرمود: (كلا سيعلمون) آنگاه براى اثبات مطلب چنين استدلال می کند كه (الم نجعل الارض مهادا... - مگر ما نبوديم كه زمين را بستر و گهواره كرديم ...) الخ و اگر آن را يوم الفصل خواند تا بفهماند در آن روز بين مردم فصل قضا مى شود و هر طايفه اى بدانچه با عمل خود مستحق آن شده مى رسد، پس يوم الفصل، ميقات و آخرين روزى است كه براى فصل قضا معين شده بود و تعبير به لفظ كه مخصوص رساندن ثبوت است مى فهماند يوم الفصل از سابق ثابت و در علم خدا معين شده بود حجت قبلى هم بدان ناطق است و به همين جهت جمله را با كلمه موكد كرد. 🔸و معناى جمله اين است كه: محققا يوم الفصل كه خبرش خبر عظيمى است در علم خدا معين شده بود و روزى كه خدا آسمانها و زمين را مى آفريد و نظام جارى در آن را بر آن حاكم مى كرد از همان روز براى نظام مادى جهان مدتى معين كرد كه با به سر رسيدن آن مدت عمر عالم ماده هم تمام مى شود چون خداى تعالى مى دانست كه اين نشاه جز با انتهايش به يوم الفصل تمام نمى شود، چون خودش نشاه دنيا را آفريده بود مى دانست كه اگر آن را بخواهد بيافريند الا و لابد باید دنبالش نشاه قيامت را هم به پا كند ______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 3⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰إِنَّا نحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْك الْقُرْءَانَ تَنزِيلا3⃣2⃣ 🔸در اين آيه مطلب از چند راه تاءكيد شده: اول اينكه در آغاز كلام حرف آمده، دوم اينكه ضمير متكلم مع الغير در آن تكرار شده (انا، نحن)سوم اينكه مفعول مطلق را در كلام آورده و فرموده: تا هم مطلب را تأكيد كند و هم مسجل نمايد كه اگر قرآن به تدريج نازل شده، احتمال مداخله شيطان و هواهاى نفسانى در آن نمى رود،چون نازل كننده آن خداى تعالى است. _________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه3⃣ سوره از تفسير شریف المیزان   🔰و انه تعالى جد ربنا ما اتخذ صاحبه و لا ولدا3⃣ 🔸مفسرين كلمه  را به عظمت و بعضى به بهره معنا كرده اند. و آيه شريفه در معناى تاكيدى است براى جمله (و لن نشرك بربنا احدا). وجوه مختلف درباره قرائت انّ به فتح همزه در (و انّه تعالى جدّ ربّنا...) و آيات بعد از آن كه حكايت سخنان جنّيان است بعد از ايمان آوردنشان و قرائت مشهور، كلمه  را به فتحه همزه خوانده، و بعضى آن را و آيات بعدش را كه دوازده آيه است به كسر همره خوانده اند، و درست هم همين است، چون سياق ظهور در اين دارد كه آيات حكايت كلام جن است. 🔸و اما قرائت به فتحه وجه روشنى ندارد، بعضى ها آن را توجيه كرده اند به اينكه جمله ... عطف است بر ضمير مجرور در جمله  و تقدير كلام (امنا به و بانه تعالى جد ربنا...) است، مى خواهد از جنيان خبر دهد به اينكه نسبت به نفى صاحب و ولد براى خدا كه بت پرستان بدان معتقدند ايمان دارند. 🔸ليكن اين توجيه بر اساس عقيده نحويين كوفى درست در مى آيد، كه عطف بر ضمير متصل مجرور را جائز دانسته اند، و اما بنا بر مذهب بصريها كه آن را جائز نمى دانند، بعضى از قبيل فراء و زجاج و زمخشرى - به طورى كه از ايشان حكايت شده - گفته اند كه: كلمه و  عطف است بر محل جار و مجرور، و محل جار و مجرور  به نصب است، چون اين جمله در معناى (تصديق داريم آن را) مى باشد كه كلمه آن را مفعول ايمان به معناى تصديق است، و تقدير كلام (و صدقنا انه تعالى جد ربنا...) مى باشد. ولى خواننده خود مى داند كه اين توجيه، توجيه درستى نيست. بعضى ديگر اين قرائت را توجيه كرده اند به اينكه: در جمله عطف شده حرف جرى در تقدير است، و چنين تقديرى در دو حرف و  شايع است، و تقدير كلام (امنا به و بانه تعالى جد ربنا...) مى باشد. 🔸يك اشكال به همه اين وجوه وارد است، چه آن وجهى كه مى گفت جمله و ..  عطف به ضمير مجرور است، و چه آن كه مى گفت عطف به محل آن است، و چه آن كه مى گفت حرف جرى در جمله معطوف در تقدير است. و آن اشكال اين است كه با اين سه وجه تنها مى توان دو آيه (و انه تعالى جد ربنا...)، و (و انه كان يقول سفيهنا على الله ) را توجيه كرد، و اما براى بقيه آياتى كه كلمه در اول آن آمده، مانند آيه (و انا ظننا ان لن تقول...)، و آيه (و انه كان رجال من الانس.)، و آيه (و انا لمس نا السماء...)، قطعا چاره ساز نيست، چون معنا ندارد جان بگويند ما ايمان آورديم و يا تصديق كرديم كه گمان كرديم انس و جن عليه خدا حرف زشت نخواهند گفت. و باز معنا ندارد گفته باشند ما ايمان آورديم و تصديق كرديم كه رجالى از انس همواره به رجالى از جن پناه مى بردند، و يا گفته باشند: ما ايمان آورديم و تصديق كرديم كه ما به آسمان نزديك شديم، و ديديم كه چنين و چنان بود. پس با آن سه توجيه هيچ دردى دوا نمى شود، تنها چاره در همان است كه بعضى از مفسرين ابراز داشته اند، و آن اين است كه اگر دو آيه اول با تقدير گرفتن ايمان و يا تصديق توجيه شد، قهرا بايد هر يك از بقيه آيات را با تقدير گرفتن فعلى كه متناسب با مفاد آن باشد توجيه نمود. 🔸بعضى ديگر از مفسرين مفتوح بودن كلمه در آيه مورد بحث را اينطور توجيه كرده اند كه اين آيه و همه آياتى كه كلمه  در آغاز آن آمده عطف است بر جمله (انه استمع نفر...)، و فساد اين توجيه بر كسى پوشيده نيست، براى اينكه در اين صورت بايد بگوييم همه آيات در مقام خبر دادن از مطالبى است كه به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم وحى شده، كه جنى ها چنين و چنان گفتند:(قل اوحى الى انه استمع... ) به مردم بگو كه به من وحى شده كه چند نفر از جنيان به صداى تلاوت قرآن گوش ‍ دادند، و نزد قوم خود رفته گفتند كه: چنين و چنان شده و نيز به من وحى شده كه (انه جد ربنا) كه او پروردگار عظيم ما است، و نيز به من وحى شده كه بعضى از سفيهان ما عليه خدا حرفهاى بدى مى گفتند. آن وقت اين سؤال پيش مى آيد كه كلمه و  و  اگر جزو كلام جنيان نبوده، و قرآن آن را زياد كرده كه اين يك زيادى مخل است، و نظم كلام را بر هم مى زند، و اگر جزو كلمات خود جنيان است، كه قرآن حكايتش كرده، آن وقت مجموع  و ما بعد آن كلام تامى نخواهد بود، و بايد چيزى در تقدير گرفته شود تا حكايت آن صحيح باشد، و اگر چيزى در تقدير نگيريم عطف شدنش بر جمله (انه استمع...) دردى را دوا نمى كند. دقت فرماييد و از اين نكته غفلت نورزيد. _ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه6⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و ان لواستقاموا على الطريقه لاسقيناهم ماء غدقا لنفتنهم فيه6⃣1⃣ 🔸كلمه  در اول آيه مخففه از - با تشديد - است و مراد از  طريقه اسلام است، و (استقامت بر طريقه) به معناى ملازمت و ثبات بر اعمال و اخلاقى است كه ايمان به خدا و به آيات او اقتضاى آن را دارد. و (ماء غدق ) به معناى آب بس يار است، و بعيد نيست از سياق استفاده شود كه جمله (لاسقيناهم ماء غدقا) مثلى باشد كه بخواهد توسعه در رزق را برساند، جمله  هم اين احتمال را تأييد مى كند، چون خداى تعالى غالبا با توسعه رزق بندگان را امتحان مى كند. استقامت بر طريقه اسلام وسعت رزق، و اعراض از ياد خدا عذاب رو به فزونى در پى دارد. 🔸و معناى آيه اين است: به درستى كه داستان از اين قرار است كه اگر جن و انس بر طريقه اسلام يعنى تسليم خدا بودن استقامت بورزند، ما رزق بسيارى روزيشان مى كنيم، تا در رزقشان امتحانشان كنيم. در نتيجه آيه شريفه در معناى آيه زير خواهد بود كه مى فرمايد: (و لو ان اهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض ). 🔸آيات شريفه از اوائل سوره يعنى از جمله (انا سمعنا قرانا عجبا) تا آيه مورد بحث نقل كلام جنيان بود، در نتيجه آيه مورد بحث عطف است بر جمله (انه استمع...)، و معناى مجموع معطوف و معطوف عليه اين است كه: بگو به من وحى شد، كه جمعى از جن قرآن را شنيدند...، و به من وحى شد كه اگر جن و انس بر طريقه اسلام استقامت بورزند چنين و چنان مى شود. _ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه4⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰أَن كانَ ذَا مَالٍ وَ بَنِينَ4⃣1⃣ 🔸ظاهرا كلمه حرف لام در تقدير دارد، و تقدير آن (لان)باشد، و اين جار و مجرور متعلق به فعلى است كه از مجموع صفات رذيله مذكور استفاده مى شود، و معنايش اين است كه: (او چنين و چنان مى كند براى اينكه مالدار است ). و خلاصه مالدارى ياغي اش ‍ كرده، به نعمت خدا كفران مى ورزد، و در نتيجه بيگانگى از خدا، تمامى رذائل خبيثه در دلش پيدا شده، بجاى اينكه شكر خدا را در برابر آن اموال بجا آورد، و نفس خود را اصلاح كند كفران مى ورزد، و بنابر اين، آيه شريفه در افاده مذمت و تهكم، جارى مجراى آيه شريفه زير است كه مى فرمايد: (الم تر الى الذى حاج ابراهيم فى ربه ان اتيه اللّه الملك ) 🔸بعضى گفته اند: كلمه متعلق به جمله (لا تطع ) است، و معنايش اين است كه اى پيامبر او را به خاطر اينكه مالدار است اطاعت مكن ، و خلاصه مال و اولادش تو را به اطاعت واندارد. ولى معناى قبلى عمومى تر و به ذهن نزديك تر است. 🔸بعضى ديگر گفته اند: نمى تواند متعلق به كلمه در جمله شرطيه (اذا تتلى ...) باشد، براى اينكه از نظر علماى نحو هيچ وقت ما بعد شرط در ماقبل آن عمل نمى كند. ______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه0⃣5⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و ان يكاد الذين كفروا ليز لقونك با بصارهم لما سمعوا الذكر0⃣5⃣ 🔸كـلمـه  بـدون تـشـديـد، مـخـفـف اسـت، و كـلمـه  بـه مـعـنـاى زلل و لغـزش اسـت، و  بـه مـعـنـاى ازلال، يعنى صرع است، و كنايه است از كـشـتـن و هـلاك كـردن. و مـعناى آيه اين است كه: محققا آنها كه كافر شدند وقتى قرآن را شنيدند نزديك بود با چشم هاى خود تو را به زمين بيندازند، يعنى با چشم زخم خود تو را بكشند. و مـراد از ايـن (ازلاق بـه ابصار) - به طورى كه همه مفسرين گفته اند - چشم زدن اسـت، كـه خود نوعى از تاثيرات نفسانى است و دليلى عقلى بر نفى آن نداريم، بلكه حـوادثـى ديـده شده كه با چشم زدن منطبق هست، و رواياتى هم بر طبق آن وارد شده، و با اين حال علت ندارد كه ما آن را انكار نموده بگوييم يك عقيده است. بـعضى از مفسرين گفته اند: معناى آيه اين است كه وقتى ذكر را يعنى قرآن را از تو مى شـنـوند با نظرى سرشار از كينه و خشم به تو نظر مى كنند، به طورى كه مى خواهند با همان نگاه تيزشان تو را بكشند. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 8⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰قل ارايتم ان اهلكنى اللّه و من معى او رحمنا فمن يجير الكافرين من عذاب اليم8⃣2⃣ 🔸حـرف  شـرطيه است، كه شرط و جزا مى خواهد، شرط آن جمله (اهلكنى اللّه ) و جـزايـش جـمـله (فمن يجير الكافرين...) است، مى فرمايد به ايشان بگو: به من خبر دهـيـد بـبـيـنم اگر خدا مرا و مؤمنين را كه با منند هلاك كند، و يا به ما رحم نموده، هلاكمان نـكـنـد، چـه كـسـى كـافـران را - كه همين شماييد و به خدا كفر مى ورزيد، و مستحق عذاب دردنـاك اويـيـد، - از عـذاب دردنـاك او پـنـاه مـى دهـد؟ و در ايـن جـمـله به طور قاطع كفار را تـهـديـد مـى كـنـد بـه ايـنـكـه هـلاك شـدن مـا و هـلاك نـشـدنـمـان هـيـچ سـودى بـه حال شما ندارد، و عذابى را كه به طور قطع و به خاطر كفرتان به شما خواهد رسيد از شما برطرف نمى سازد. بعضى از مفسرين گفته اند: كفار مكّه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و مؤمنين را به مردن نفرين مى كردند، لذا خداى تعالى مأمورش كرد به ايشان بگويد: چه خدا ما را هـلاك كـنـد و چه باقى بدارد، به هر حال سرنوشت ما به دست اوست، و ما از زحمت او اميد خـيـر داريـم، و امـا شما چه مى كنيد، چه كسى را داريد كه از عذاب اليم خدا كه به خاطر كفرتان به خدا مستحق آن شده ايد، پناهتان دهد؟ ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🔹ادامه دارد... 🔸و مـنـظـور از (تـعـليـم كـتـاب) بـيـان الفـاظ و تـفـسـيـر مـعـانـى مـشـكـل، و مشتبه آنست. در مقابلش  است كه عبارتست از معارف حقيقتى كه قرآن متضمن آنست، و اگر از قرآن يكبار تعبير به آيات كرده، و فرموده: (يتلوا عليهم اياته) و بار ديگر تعبير به كتاب نموده و فرموده و (يعلمهم الكتاب) براى اين بوده كه - به گفته بعضى - بفهماند براى هر يك از اين دو عنوان نعمتى است كه خدا به سبب آن بر بشر منت نهاده. و وجه مقدم آوردن تزكيه در جمله: (و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة) در آيه شريفه مسأله تزكيه را قبل از تعليم كتاب و حكمت ذكر كرده، و در دعاى ابراهيم كـه چـنـد سطر قبل نقل شد تعليم كتاب و حكمت را جلوتر از تزكيه ذكر كرد، و اين بدان جـهـت بـوده كـه آيـه مـورد بـحـث در مـقـام تـوصـيـف تـربـيـت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است مؤمنين امت را، و در مقام تربيت، تزكيه مقدم بـر تـعـليـم عـلوم حـقه و معارف حقيقيه است. و اما در دعاى ابراهيم مقام، مقام تربيت نبود، تـنـهـا دعـا و درخـواسـت بود، از خدا مى خواست كه اين زكات و علم به كتاب و حكمت را به ذريـه اش بـدهـد، و مـعـلوم اسـت كـه در عـالم تـحـقـق و خـارج، اول عـلم پـيـدا مـى شـود، بـعـد تـزكـيـه، چـون تـزكـيـه از نـاحـيـه عـمـل و اخـلاق تـحـقـق مـى يـابـد، پـس اول بـايـد بـه اعـمـال صـالح و اخـلاق فـاضـله عـالم شـد، و بـعـد بـه آنـهـا عمل كرد تا به تدريج زكات (پاكى دل) هم به دست آيد. (و ان كـانـوا من قبل لفى ضلال مبين ) - كلمه  در اين جمله مخفف  است. ايـن جـمـله مـى خـواهـد بـفرمايد امت امى قبل از بعثت پيامبر در ضلالتى آشكار بودند. پس معلوم شد كه آيه مورد بحث مشتمل است بر تسبيح، و سپس حمد و سياقى كه دارد سياق منت نهادن است كه توضيحش خواهد آمد. ________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه3⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ءَ أَشفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَينَ يَدَى نجْوَاشْ صدَقَتٍ ...3⃣1⃣ 🔸این آیه شریفه حـكـم صـدقـه در آيه قبلى را نسخ كرده، و در ضمن عتاب شديدى به اصـحـاب رسـول خـدا صـلى اللّه عليه و آله و سلم و مؤمنين فرموده كه به خاطرن دادن صـدقـه بـه كـلى از نـجـواى بـا رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله و سلم صرفنظر كـردنـد، و بـه جـز عـلى بـن ابـى طالب احدى صدقه نداد و نجوى نكرد، و تنها آن جناب بـود كـه ده نـوبـت صـدقـه داد و نـجـوى كـرد. و بـه هـمـيـن جـهـت ايـن آيـه نازل شد، و حكم صدقه را نسخ كرد. 🔸كـلمـه   بـه مـعـنـاى تـرس اسـت، و جـمـله  تـقـدمـوا مـفـعـول ايـن كـلمـه است، و معناى آيه اين است كه: آيا ترسيديد صدقه دهيد كه نجوى را تـعـطـيـل كـرديـد؟ احتمال هم دارد كه مفعول كلمه مذكور حذف شده و تقدير كلام (ءاشفقتم الفقر...) باشد، يعنى آيا از فقر ترسيديد كه به خاطر صدقه ندادن نجوى نكرديد. بـعضى از مفسرين گفته اند: اگر كلمه صدقه را به صيغه جمع آورد و فرمود صدقات براى اين است كه ترس صحابه از يكبار صدقه دادن نبود، چون يكبار صدقه دادن كسى را فقير نمى كند، بلكه ترسشان از دادن صدقات بسيار براى نجواهاى بسيار بوده. 🔰فـاذ لم تـفـعـلوا و تـاب اللّه عـليـكـم فـاقـيـموا الصلوه و اتوا الزكوه... 🔸 يعنى حـال كه از عمل بدانچه مكلف شديد سر باز زديد، و خدا هم از اين سرپيچيتان صرفنظر نـمـوده، بـه عـفـو و مـغـفـرت خـود بـه شـمـا رجـوع نمود، اينك رجوع او را غنيمت شمرده در امتثال ساير تكاليفش چون نماز و روزه كوشش كنيد. 🔸بنابراين، جمله (و تاب اللّه عليكم) دلالتى بر اين معنا هم دارد كه ترك نجوى به خاطر ندادن صدقه گناه بوده، چيزى كه هست خداى تعالى ايشان را آمرزيده. 🔸و در اين كه جمله (فاقيموا الصلوة) را با آوردن حرف فاء بر سرش، متفرع كرد بر جـمـله (فـاذ لم تـفـعـلوا...) دلالتـى اسـت بـر ايـن كـه حـكـم وجـوب صـدقـه قبل از نجوى نسخ شده. 🔸و در جـمـله (و اطـيـعـوا اللّه و رسـوله) دلالتـى هست بر عموميت حكم اطاعت نسبت به اين تكليف و ساير تكاليف، و اين كه اطاعت به طور مطلق واجب است. و در جمله (و اللّه خبير بـمـا تـعـمـلون) نـوعـى تـشـديـد هـسـت كـه حـكـم وجـوب اطـاعـت خـدا و رسول را تأكيد مى كند. _____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه9⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰لِّئَلا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكتَبِ أَلا يَقْدِرُونَ عَلى شىْءٍ مِّن فَضلِ اللَّهِ ...9⃣2⃣ 🔸 ازظاهر سـيـاق بـرمـى آيـد كـه در آيـه شـريـفـه التـفـاتـى از خطاب به مؤمنين كه در (يـجعل لكم ) بود به خطاب به شخص رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم) به كـار رفته باشد، و خطاب در آيه و روى سخن در آن متوجه شخص شخيص آن جناب باشد. و مـراد از  مـطلق اعتقاد است همچنان كه كلمه   هم به همين معنا است و كلمه  مـخـفـف  اسـت، و ضـمـير   به مؤمنين بر مى گردد، و در اين كلام تعليلى است براى مضمون آيه قبلى. 🔸و مـعـنـاى آيـه ايـن است كه: اگر ما ايشان را با اين كه مرتبه اى از ايمان داشتند امر به ايـمـان كـرديـم، و وعده شان داديم كه دو كفل از رحمت به آنان مى دهيم و نور و مغفرتشان ارزانـى مـى داريـم، هـمـه بـراى ايـن بـود كـه اهـل كـتـاب خيال نكنند مؤمنين هيچ قدرتى ندارند، و بـه هـيـچ وجـه دسـتـشـان بـه فـضـل خـدا نـمـى رسـد، و تـنـهـا مؤمنـيـن اهل كتابند كه اگر ايمان داشته باشند اجرشان دو چندان داده مى شود. 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: در  زايده است، و ضمير در جمله بـه اهـل كتاب بر مى گردد، و معناى آيه چنين است كه: اگر ما به مؤمنين آن وعده ها را داديم، براى اين بود كه اهل كتاب كه معتقدند و مى گويند: اگر مؤمنين ما به كتاب اسلام ايـمـان بـيـاورنـد دو اجـر دارنـد، و اگـر نـياورند يك اجر (پس واجب نيست ايمان بياورند)، بدانند كه در اشتباهند، و اگر به كتاب اسلام ايمان نياورند دستشان به هيچ جا بند نيست، و بـه هـيـچ فـضـلى از خـدا دسـت نـمى يابند، اين گفته آن مفسر است، ليكن اينطور معنا كردن، لقمه را از پس گردن به دهان بردن است. 🔰و ان الفـضـل بـيـد اللّه يـوتـيـه مـن يـشـاء و اللّه ذو الفـضـل العظيم 🔸 قسمت از آيه عطف است بر جمله (ان لا يعلم )، و معنايش ‍ اين كه: اگر ما آن وعده ها را داديم، براى اين بود كه چنين و چنان شود، و نيز براى اين بود كه فضل به دست خدا است و خدا داراى فضلى عظيم است. البـتـه در آيـه شـريـفـه اقـوال و احـتـمـالات ديـگـرى نـيـز هـسـت، كـه در نقل و بحث پيرامون آنه افايده اى نيست. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیات8⃣و 9⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰الا تطغوا فى الميزان8⃣ 🔰 و اقيموا الوزن بالقسط و لا تخسروا الميزان9⃣ 🔸ظـاهـرا مراد از  در اين آيه غير از ميزان در آيه قبلى است، در آنجا گفتيم منظور مـطـلق هـر چـيـزى است كه وسيله سنجش ‍ باشد، ولى در اين آيه منظور خصوص ترازوهاى مـعـمـولى اسـت، كـه سـنـگـيـنـى هـا را با آن مى سنجند، و بنابراين اين كه فرمود: (الا تـطـغـوا...) در حـقيقت خواسته است از يك حكم كلى يعنى حكم (و وضع الميزان) حكمى جزئى بيرون بكشد و مـعـانـيـش ايـن اسـت كـه لازمـه ايـنـكـه مـا بـا وضـع مـيـزان حـق و عـدل را در بـين شما تقدير كرديم، و اين است كه در سنجش اجناس خود نيز رعايت درستى ترازو و سنجش را بكنيد. و امـا بـنـابـر آن تـفـسيرى كه در جمله قبلى مى گفت: منظور از وضع ميزان همان ترازوى مـعـمـولى اسـت، اين آيه شريفه بيانگر همان وضع ميزان مى شود، و چنين معنا مى دهد: اين كه در آيه قبلى گفتيم خداوند ميان شما ميزان وضع كرده معنايش اين است كه شما بايد در كـشـيـدن و سنجيدن سنگينى ها رعايت عدالت را بكنيد، و در آن طغيان روا مداريد، (كه وقتى جـنـسـى را مـى خـريـد بـا سـنـگـى سـنگين تر بكشيد، و چون مى فروشيد با سنگى سبك بـفـروشـيـد) و بـه هر حال چه آن معنا منظور باشد، و چه اين، ظاهر كلمه در جمله (ان لا تـطغوا) اين است كه تفسيرى باشد، و جمله  نهى از طغيان در وزن كـردن اسـت، و جـمـله (و اقيموا الوزن بالقسط) امرى است كه به آن نهى عطف شده، و كـلمـه  به معناى عدل است، و جمله (و لا تخسروا الميزان ) نيز نهى ديگرى كـه بـه آن امـر عطف شده، و نهى قبلى يعنى جمله  را بيان ومى كند، و كلمه كـه مصدر فعل (لا تخسروا) است در مورد سنجيدن به معناى كم فروختن و زياد خريدن است، به نحوى كه باعث خسارت فروشنده يا خريدار شود. بـعـضـى از مـفـسـريـن حـرف  را در جمله (لا تطغوا) نافيه، و حرف  را نـاصـبـه گـرفـتـه اند، و تقدير كلام را (لئلا تطغوا - براى اين كه طغيان نكنيد) دانـسـتـه انـد. آنـگـاه به ايشان اشكال شده كه چگونه ممكن است جمله انشايى عطف بر جمله خـبـرى شـود و بـا ايـن كه در اينجا خبر مى دهد از اين كه خداى تعالى چنين و چنان كرد تا شما طغيان نكنيد، چگونه ممكن است يكباره بگويد: وزن را به عدالت بپا داريد؟ در پاسخ از اين اشكال دچار زحمت و تكلف شده اند. _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیات3⃣4⃣و4⃣4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰هذه جهنم التى يكذب بها المجرمون3⃣4⃣ 🔰 يطوفون بينها و بين حميم ان4⃣4⃣ 🔸ايـن دو آيـه حـكـايـت گـفـتارى است در آن روز به مجرمين گفته مى شود، چيزى كه هست جمله (يـقـال - گـفـتـه مـى شـود) از ابـتـداى آن حـذف شـده، و تـقـديـر كـلام (يـقـال هـذه جـهـنـم التـى...) است، يعنى آن روز به مجرمين گفته مى شود: اين است آن جهنمى مجرمين تكذيبش مى كردند. مـرحـوم طـبـرسـى در مـجـمـع البـيـان گـفـتـه: مـمـكـن اسـت خـطـاب در ايـن جـمـله بـه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم باشد، بـعـد از آنـكـه خـبـر داد كـه مـجـرمـيـن بـه زودى بـاز خـواسـت مى شوند، و موى پيشانى و پـاهـايـشـان را گـرفـتـه در آتـش مـى انـدازنـد، در ايـن آيـه روى سـخـن رسـول گـرامـى خود كرده فرموده باشد، اين آن جهنمى كه مجرمين از قوم تو آن را تكذيب مـى كردند، و به زودى وارد آن خواهند شد، و بايد كه سرنوشت آنان در نظرت بى اهميت باشد. و كـلمـه  به معناى آب داغ است، و كلمه  كه اصلش  است به معناى داغى است كه داغيش به نهايت رسيده باشد. و بقيه الفاظ آيه روشن است (و معنايش اين است كه: اين است آن جهنمى كه مجرمين آن را دروغ مى شمردند، اينك بين اين آتش و بين آبى به نهايت داغ مى آيند و مى روند). _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a