eitaa logo
تفسیر المیزان
9.7هزار دنبال‌کننده
174 عکس
39 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تفسیر آیه7⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰وَ يُسقَوْنَ فِيهَا كَأْساً كانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلاً7⃣1⃣ 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: در عرب مرسوم بوده كه از زنجبيل استفاده عطرو بوى خوش مى كرده اند، و آن را در جام نوشيدنيها مى ريختند، در اين آيه هم به ابرار وعده داده كه زنجبيل بهشتى را كه پاكيزه تر و خوشبوتر است در جام شرابشان مى ريزند. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه8⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰عَيْناً فِيهَا تُسمَّى سلْسبِيلاً8⃣1⃣ 🔸يعنى (من عين ) و يا ( أعنی عیناً) ویا (أخص عیناً) خلاصه صدای فاتحه عين يا به خاطر افتادن حرف جر است، و يا فعلى در تقدير است كه كلمه را به عنوان مفعول نصب داده، راغب گفته: كلمه به معناى آبى سبك و لذيذ و برنده است. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه9⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰وَ يَطوف عَلَيهِمْ وِلْدَنٌ مخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتهُمْ حَسِبْتهُمْ لُؤْلُؤ اً مَّنثُوراً9⃣1⃣ 🔸يعنى فرزندانى بهشتى پيرامون ابرار طواف مى كنند، كه هميشه طراوت و خرمى جوانى و زيبايى منظر را دارند. 🔸ولى بعضى گفته اند: (ولدان مخلدون ) به معناى جوانانى است كه گوشواره معروف به را به گوش دارند. و منظور از اينكه فرمود: تو گمان مى كنى كه لولو منثورند، اين است كه آن خدمتگزاران آنقدر صفاى لون دارند، و آنقدر چهره هايشان نورانى است كه نور رويشان به روى يكديگر مى تابد، تو گويى در مجالسى كه ايشان خدمت مى كنند لؤلؤ نثار كرده اند. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 0⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰وَ إِذَا رَأَيْت ثمَّ رَأَيْت نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً0⃣2⃣ 🔸كلمه - با فتحه اول - ظرف مكان است، و جز در ظرف مكان استعمال نمى شود، و لذا بعضى گفته اند: معناى ى اول، اين است كه اگر چشم خود را بدانجا يعنى به بهشت بيفكنى، در آنجا نعيمى مى بينى كه با زبان قابل وصف نيست ، و ملك كبيرى مى بينى كه با هيچ مقياسى نمى توان تقديرش كرد. 🔸بعضى ديگر گفته اند: كلمه صله اى است كه موصولش حذف شده، و تقدير كلام و (اذا رايت ما ثم من النعيم و الملك ) است، يعنى و اگر ببينى آنچه در آنجا از نعيم و ملك كه هست نعيم و ملكى كبير خواهى ديد، در نتيجه آيه مورد بحث نظير آيه (لقد تقطع بينكم ) است، از ميان علماى نحو كوفيان جائز دانسته اند كه موصول حذف بشود، وصله اش بماند، هر چند بصريها آن را جائز ندانسته اند. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
11.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این قدر باید این فیلم دست به دست بشه که ان شااااااااااالله امسال همه برای عیدغدیر آقاجانمان امیرالمومنین سنگ تموم بزارن و سنت «اطعام غدیر» بین همه مردم فراگیر بشه.
🌺 تفسیر آیه1⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰عَلِيهُمْ ثِيَاب سندُسٍ خُضرٌ وَ إِستَبرَقٌ و حلوا اساور من فضه ...1⃣2⃣ 🔸ظاهرا كلمه حال باشد از ابرا، و ضمير و ساير ضماير جمع هم به ايشان بر مى گردد، و كلمه فاعل آن حال است، و كلمه - همانطورى كه گفته اند - به معناى پارچه نازكى است كه از حرير بافته شده باشد، و كلمه صفت كلمه است، و كلمه به معناى پارچه اى است غلیظ كه از ابريشم بافته شده باشد، اين كلمه مانند كلمه در اصل عربى نبوده، بلكه از غير عرب گرفته شده، و تغييرى بدان داده شده است. واصل آن دو سندوس واستبرق دو واژه فارسی بوده است. 🔸- مصدر كه فعل از آن مشتق است به معناى زينت دادن و آراستن است، و كلمه جمع سوار (النگو) است و راغب گفته اين كلمه هم فارسی گرفته شده است. _____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺ادامه 1⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و سقيهم ربهم شرابا طهورا1⃣2⃣ 🔸 خدايشان شرابى به ايشان نوشانيد كه طهور بود، يعنى در پاكى به حد نهايت بود، شرابى بود كه هيچ قذارت و پليدى را باقى نمى گذاشت،و يكى از قذارتهاى درونى آدمى غفلت از خداى سبحان، و بى توجهى به اوست، پس ابرار كه اين شراب طهور را نوشيدند محجوب از پروردگارشان نيستند، و لذا آنان مى توانستند خدا را حمد بگويند، همچنان كه قرآن فرموده: (و اخر دعويهم ان الحمد لله رب العالمين ) ، و ما در تفسير سوره حمد گفتيم : حمد وصفى است كه جز بندگان خالص خدا صلاحيت آن را ندارند، چون خود خداى تعالى فرموده: (سبحان اللّه عما يصفون الا عباد اللّه لمخلصين )(منزه است خدا از هر صفتی که برایش ذکر می کنند، مگر آنچه که بندگان مخلص درباره‌ اش می گویند) . 🔸خداى تعالى در جمله (و سقيهم ربهم ) همه واسطه ها را حذف كرده، و نوشاندن به ايشان را مستقيما به خودش نسبت داده، و اين از همه نعمتهايى كه در بهشت به ايشان داده افضل است، و چه بسا يكى از نعمت هايى باشد كه به حكم آيه (لهم ما يشاون فيها و لدينا مزيد) خواست خود بشر بدان نمى رسد. ________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه2⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰إِنَّ هَذَا كانَ لَكمْ جَزَاءً وَ كانَ سعْيُكم مَّشكُوراً2⃣2⃣ 🔸در اين آيه شريفه دو احتمال هست، يكى اينكه حكايت خطابى باشد كه از ناحيه خداى تعالى به هنگام پرداخت اجرشان به ايشان مى شود. و احتمال دوم اين است كه جمله يقال لهم - به ايشان گفته مى شود در تقدير باشد. 🔸و جمله (و كان سعيكم مشكورا) خود، انشاى شكر در برابر مساعى مرضيه و اعمال مقبوله ايشان است، و خوشا به حالشان كه با چه كلام پاكيزه اى خطاب مى شوند. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه سوره از تفسير شریف المیزان 🔰 اشاره به وجه اينكه در شمار نعم بهشتى ابرار، از حورالعين نام برده نشده است 🔸اين را هم بايد دانست كه در آيات مورد بحث نعمت زنان بهشتى يعنى حور العين را جزو نعمت هاى بهشتى ذكر نكرده با اينكه در كلام مجيد خداى تعالى هر جا سخن از نعيم بهشت شده، حور العين جزو مهم ترين آنها ذكر شده است. ممكن است از ظاهر جريان چنين فهميده شود كه علت آن اين بوده كه در بين ابرار مورد نظر آيات، كسى از طايفه زنان بوده، (و خداى تعالى براى رعايت حرمت او سخن از حور العين به ميان نياورده است). 🔸تفسير روح المعانى همين معنا را از لطايف قرآن دانسته و گفته: در صورتى كه آيات درباره اهل بيت عليهم السلام نازل شده باشد، ذكر نشدن حور العين از لطيف ترين نكات خواهد بود، آرى اگر تصريح به (ولدان مخلدون) كرده و نامى از حور العين نبرده، به خاطر رعايت احترام بتول و قره العين رسول بوده. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بحث روایتی قسمت1⃣ 🔸در كتاب سيوطى از بيهقى روايت كرده كه او در كتاب خود به سندى كه به عكرمه و حسين بن ابى الحسن داشته روايت كرده كه گفته اند: خداى تعالى از قرآن كريم سوره اقرء باسم ربك، و سوره نو سوره مزمل را در مكه نازل كرد - تا آنجا كه گفته اند - و سوره هايى كه در مدينه نازل شد عبارتند از سوره ويل للمطففين، بقره، آل عمران، انفال، احزاب، مائده، ممتحنه، نساء، اذا زلزلت، حديد، محمد، رعد، الرحمان، و هل اتى على الانسان، - تا آخر حديث. 🔸و در همان كتاب از ابن الضريس روايت آورده كه در كتاب فضائل القرآن به سند خود از عثمان بن عطاء خراسانى، از پدرش از ابن عباس روايت كرده كه گفت: هر وقت آغاز سوره اى در مكه نازل مى شد، در همان مكه نوشته مى شد، آنگاه خداى تعالى هر چه را مى خواست به آن اضافه مى كرد. 🔸و اولين سوره اى كه نازل شد، سوره اقرء باسم ربك، و بعد از آن سوره ن، و سپس سوره مزمل بود - تا آنجا كه گفت - و آنگاه در مدينه سوره بقره، و سپس انفال، و بعد از آن آل عمران، آنگاه احزاب، و سپس ممتحنه، و بعد از آن نساء، و آنگاه اذا زلزلت، و بعد از آن حديد، قتال، رعد، الرحمان، و انسان نازل شد - تا آخر حديث. 🔸و در همان كتاب از بيهقى روايت كرده كه وى در كتاب دلائل به سند خود از مجاهد از ابن عباس روايت كرده كه گفت: اولين سوره اى كه از قرآن بر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نازل شد سوره (اقرء باسم ربك ) بود، و بقيه حديث همان مطالبى است كه در حديث عكرمه و حسين آمده بود، و در حديث عكرمه و حسين سه تا از سوره هاى مكى را ساقط كرده اند، و آنها عبارتند از سوره فاتحه و اعراف و كهيعص. 🔸و در الدر المنثور است كه ابن الضريس و ابن مردويه و بيهقى، از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت: سوره انسان در مدينه نازل شده . و نيز در همان كتاب آمده كه ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير آيه (و يطعمون الطعام على حبه ..) گفته است، اين آيه در على بن ابى طالب و فاطمه دختر رسول اللّه نازل شده. 🔸مؤلف: نمى توان گفت از سوره مورد بحث تنها آيه مذكور در حق آن دو بزرگوار نازل شده، زيرا آيات قبل و بعد آن نيز از نظر سياق متصل به آن هستند، اگر آن آيه در مدينه نازل شده قطعا همه آنها در مدينه نازل شده است. 🔸و در تفسير كشاف است كه از ابن عباس روايت آمده كه حسن و حسين بيمار شدند، و رسول خدا با جمعى از صحابه از ايشان عيادت كرد، مردم به على عليه السلام گفتند چه خوب است براى بهبودى فرزندت - فرزندانت - نذرى كنى، على و فاطمه، و فضه كنيز آن دو نذر كردند كه اگر كودكان بهبودى يافتند سه روز روزه بدارند، بچه ها بهبودى يافتند، و اثرى از آن كسالت باقى نماند. 🔸بعد از بهبودى كودكان، على از شمعون خيبرى يهودى سه من قرص جو قرض كرد، و فاطمه يك من آن را دستاس، و سپس خمير كرد، و پنج قرص نان به عدد افراد خانواده پخت، و سهم هر كسى را جلوش ‍ گذاشت تا افطار كنند، در همين بين سائلى (به در خانه آمده) گفت: سلام بر شما اهل بيت محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم، من مسكينى از مساكين مسلمينم، مرا طعام دهيد كه خدا شما را از مائده هاى بهشتى طعام دهد، خاندان پيامبر آن سائل را بر خود مقدم شمرده، افطار خود را به او دادند، و آن شب را جز آب چيزى نخوردند، و شكم گرسنه دوباره نيت روزه كردند، هنگام افطار روز دوم طعام را پيش ‍ روى خود نهادند تا افطار كنند، يتيمى بر در سراى ايستاد، آن شب هم يتيم را بر خود مقدم و در شب سوم اسيرى آمد، و همان عمل را با او کردند ادامه دارد🔰
⏮ادامه بحث روایتی قسمت2⃣ كردند. صبح روز چهارم كه شد على دست حسن و حسين را گرفت، و نزد رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم آمدند، پيامبر اكرم وقتى بچه ها را ديد كه چون جوجه ضعيف از شدت گرسنگى مى لرزند، فرمود: چقدر بر من دشوار مى آيد كه من شما را به چنين حالى ببينم، آنگاه با على و كودكان به طرف فاطمه رفت، و او را در محراب خود يافت، و ديد كه شكمش از گرسنگى به دنده هاى پشت چسبيده (در نسخه اى ديگر آمده كه شكمش به پشتش چسبيده)، و چشمهايش گود افتاده از مشاهده اين حال ناراحت شد، در همين بين جبرئيل نازل شد، و عرضه داشت: اين سوره را بگير، خدا تو را در داشتن چنين اهل بيتى تهنيت مى گويد، آنگاه سوره را قرائت كرد. 🔸مؤلف: اين روايت به چند طريق از عطاء از ابن عباس نقل شده، و بحرانى آن را در غايه المرام از ابى المويد موفق بن احمد صاحب كتاب فضائل امير المومنين، و او به سند خود از مجاهد از ابن عباس نقل كرده، و نيز از او به سند ديگرى از ضحاك از ابن عباس نقل كرده. و نيز از حموينى صاحب كتاب (فرائد السمطين) به سند خود از مجاهد از ابن عباس نقل كرده. و نيز از ثعلبى و او به سند خود از ابى صالح از ابن عباس نقل كرده است. و صاحب مجمع البيان از تفسير واحدى روايت كرده. 🔸در مجمع البيان به سند خود از حاكم، و او به سند خود از سعيد بن مسيب، از على بن ابى طالب روايت كرده كه فرمود: از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) از ثواب قرآن پرسيدم، و رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) مرا از ثواب سوره هاى قرآن به همان نحوى كه از آسمان نازل شده بود خبر داد. 🔸فرمود: اولين سوره اى كه در مكه نازل شد سوره فاتحه الكتاب بود، بعد از آن سوره اقرء باسم ربك، و سپس سوره ن نازل شد - تا آنجا كه فرمود - و اولين سوره اى كه در مدينه نازل شد، سوره بقره، سپس انفال، بعد از آن آل عمران، آنگاه احزاب، سپس ممتحنه، بعد از آن نساء، سپس اذا زلزلت، بعد حديد، و آنگاه محمد، رعد، الرحمان و هل اتى نازل شد - تا آخر حديث. 🔸باز در مجمع البيان از ابو حمزه ثمالى روايت شده كه وى در تفسير خود گفته: حسن بن حسن ابو عبد اللّه بن حسن برايم حديث كرد كه اين سوره تماميش در مدينه در شأن على و فاطمه عليهما السلام نازل شد. و در تفسير قمى از پدرش از عبد اللّه بن ميمون از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود: نزد فاطمه عليها السلام مقدارى جو بود، با آن عصيده اى درست كرد، (غذايى است كه جو را با روغن آغشته نموده و سپس مى پزند) همين كه آن را پختند و پيش روى خود نهادند تا تناول كنند، مسكينى آمد و گفت خدا رحمتتان كند مسكينى هستم ، على عليه السلام برخاست و يك سوم آن طعام را به سائل داد. چيزى نگذشت كه يتيمى آمد و گفت: خدا رحمتتان كند، باز على برخاست و يك سوم ديگر را به يتيم داد. پس از لحظه اى اسيرى آمد و گفت خدا رحمتتان كند باز على عليه السلام ثلث آخر را هم به او داد، و آن شب حتى طعم آن غذا را نچشيدند، و خداى تعالى اين آيات را در شاءن ايشان نازل كرد، و اين آيات در مورد هر مؤمنى كه در راه خدا چنين كند جارى است. 🔸مؤلف: اين قصه كه در روايت آمده خلاصه اى از داستان است، و روايت را بحرانى هم در غايه المرام از كتاب اختصاص مفيد، و ابن بابويه در امالى به سند خود از مجاهد از ابن عباس، و نيز به سند خود از خالد از جعفر بن محمد از پدرش عليهما السلام، و باز به سند خود از محمد بن عباس بن ماهيار، و او در تفسيرش به سند خود از ابى كثير زبيرى از عبد اللّه بن عباس روايت كرده اند، و در مناقب آمده كه اين حديث از اصبغ بن نباته روايت شده. 🔸و در احتجاج از على عليه السلام روايت كرده كه در ضمن حديثى كه حكايت گفتار آن جناب با مسلمانان بعد از مرگ عمر بن خطاب است فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم آيا در ميان شما غير از من كسى هست كه در باره او و فرزندانش اين آيه نازل شده باشد: (ان الابرار يشربون من كاس كان مزاجها كافورا). تا آخر سوره ؟ گفتند: نه. 🔸و در كتاب خصال در احتجاج على بر عليه ابو بكر آمده كه فرمود: تو را به خدا سوگند مى دهم آيا صاحب آيه (يوفون بالنذر و يخافون يوما كان شره مستطيرا) منم يا تويى؟ گفت: بلكه تويى. 🔸و در الدر المنثور است كه طبرانى و ابن مردويه و ابن عساكر از پسر عمر روايت كرده اند كه گفت: از حبشه مردى نزد رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم آمد و عرضه داشت: آيا اجازه هست سؤالى بكنم؟ فرمود: بپرس، اما به منظور فهميدن بپرس.
⏮ادامه بحث روایتی قسمت3⃣🌺 🔸عرضه داشت يا رسول اللّه شما هم از نظر رنگ بر ما حبشى ها برترى يافته ايد و هم از نظر شكل و هم از نظر نبوت، حال به نظر شما اگر من بدانچه تو ايمان آورده اى ايمان بياورم، و بدانچه تو عمل م ى كنى عمل كنم، در بهشت با تو خواهم بود؟ فرمود: به آن خدايى كه جانم به دست اوست آرى، در بهشت سفيدى روى يك مسلمان سياه از هزار سال راه ديده مى شود. آنگاه فرمود: هر كس بگويد: (لا اله الا الله) نزد خدا عهدى داشته، و هر كس بگويد: (سبحان اللّه و بحمده ) صد و بيست و چهار حسنه برايش نوشته مى شود، و سوره (هل اتى على الانسان حين من الدهر... ملكا كبيرا) درباره او نازل شده است. 🔸مرد حبشى عرضه داشت: آيا ديدگان من هم در بهشت مى بيند آنچه را كه ديدگان تو مى بيند؟ رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) فرمود: آرى. پس مرد حبشى ناله اى كرد تا جان به جان آفرين تسليم نمود. پسر عمر سپس اضافه كرد كه خودم رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را ديدم كه جنازه او را با دست خود به قبرش سرازير مى كرد. و در همان كتاب است كه احمد در كتاب از محمد بن مطرف روايت كرده كه گفت: ناقلى موثق برايم حديث كرد كه مردى سياه از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) از تسبيح و تهليل مى پرسيد، عمر بن خطاب به او گفت: بس كن ديگر چقدر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را اذيت مى كنى. رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) فرمود: عمر ساكت باش. در اين هنگام سوره (هل اتى على الانسان حين من الدهر) بر آن جناب نازل شد، تا آنجا كه سخن از بهشت دارد، مرد سياه از شنيدن آن آيات فريادى كرد كه جانش ‍ با همان ناله در آمد، و رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) فرمود: اين مرد از شوق بهشت از دنيا رفت. 🔸و باز در همان كتاب است كه ابن وهب از ابن زيد روايت كرده كه گفت: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) اين سوره را قرائت كرد: (هل اتى على الانسان حين من الدهر)، و اين سوره وقتى بر آن جناب نازل شد كه مردى سياه چهره نزد آن جناب بود، همين كه رسيد به صفت بهشت ، مرد سياه ناله اى سر داد و جانش از كالبدش بيرون آمد، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) فرمود: شوق به بهشت جان رفيقتان را بيرون كرد. 🔸مؤلف: اين سه روايت بر فرض كه صحيح باشند (و صرفنظر كنيم از اينكه هيچ تناسبى بين آيات آن با وضع آن مرد سياه ندارد) بيش از اين دلالت ندارد كه سوره وقتى نازل مى شد آن مرد سياه هم نزد آن جناب نشسته بوده، و اما اينكه سبب نزول سوره داستان آن مرد بوده، آن روايات دلالتى بر آن ندارد، و اين معنا در روايت آخرى روشن تر به چشم مى خورد. 🔸و كوتاه سخن اينكه منافاتى ميان اين سه روايت با نزول سوره در شأن اهل بيت (عليهم السلام ) وجود ندارد. 🔸علاوه بر اين روايت پسر عمر كه از ظاهرش بر مى آيد خود او در داستان آن مرد سياه حاضر بوده، و با در نظر گرفتن اين معنا كه پسر عمر وقتى به مدينه هجرت كرد كودكى يازده ساله بوده، خود شاهد بر اين است كه اين قصه در مدينه نازل شده. 🔸و نيز در الدر المنثور از نحاس از ابن عباس روايت كرده كه سوره انسان در مكه نازل شده . 🔸مؤلف : اين روايت خلاصه حديث طويلى است كه نحاس آن را در كتاب (الناسخ و المنسوخ) آورده، و خود سيوطى آن را در كتاب نقل كرده و اين حديث معارض با حديثى است كه با طرق بسيار از ابن عباس نقل كرد كه گفت: سوره انسان در مدينه و در شأن اهل بيت عليهم السلام نازل شد. 🔸از اين هم كه بگذريم سياق آيات اين سوره و مخصوصا آيه (يوفون بالنذر) و آيه (و يطعمون الطعام ...) سياق يك داستان واقعى است كه در خارج اتفاق افتاده، و ذكر اسير در بين كسانى كه به دست آن ابرار اطعام شده اند، بهترين شاهد است بر اينكه اين آيات در مدينه نازل شده، چون مسلمانان همانطور كه قبلا هم اشاره كرديم در مكه قدرتى نداشتند تا اسير داشته باشند. ______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a