eitaa logo
تفسیر المیزان
9.2هزار دنبال‌کننده
158 عکس
38 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺تفسیر آیه3⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ثم لا يموت فيها و لا يحيى3⃣1⃣ 🔸كلمه  كه براى تاخر چيزى از چيز ديگر استعمال مى شود، در اينجا براى تاخر رتبى كلام است، و مراد از (نمردن و زنده نشدن در آتش ) اين است كه: بفهماند تا ابد كسى از آن نجات نمى يابد، چون نجات به معناى قطع شدن عذاب به يكى از دو راه است، يا اينكه شخص معذب بميرد و هستيش فانى شود، و يا زندگى شقا و بدبختيش را مبدل به سعادت و عذابش را مبدل براحتى كند. پس منظور از حيات در خصوص اين آيه حيات طيبه و سعادتمندانه است، و آيه شريفه نظير تعبيرى است كه خود ما درباره بيمارمان مى گوييم نه زنده است كه آدم اميدى به وى داشته باشد، و نه مرده كه اميدش قطع شود و فراموش گردد. 🔸مراد از تزّكى در:  قد افلح من تزكّى ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 6⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ثم انهم لصالوا الجحيم6⃣1⃣ 🔸معنايش اين است كه ايشان داخل جحيم خواهند شد، دخولى كه بيرون شدن برايش نيست. - بعضى گفته اند معنايش اين است كه حرارت آن را مى چشند -. و كلمه  در اين آيه و آيه بعديش براى تراخى و بعديت در كلام است، پس بعديت نيست، بلكه  است. ______________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات5⃣2⃣ الی 2⃣3⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰انا صببنا الماء صبا... و لانعامكم5⃣2⃣ الی 2⃣3⃣ 🔸قرائتى كه فعلا دائر در بين مسلمين است كلمه  را با فتحه همزه مى خوانند، كه بنابر آن جمله مورد بحث بيانى تفصيلى براى تدبير خداى تعالى مى شود، كه چگونه طعام انسان را مى آفريند، بله البته اين مرحله ابتدايى از آن تدبير تفصيلى است، وگرنه بيان مستوفا و كامل آن خصوصيات كه در نظام آفرينش طعام برقرار است، و نظام وسيعى كه در همه اين امور و روابط كونى كه بين هر يك از آن امور و بين انسان برقرار است، چيزى نيست كه بتوان در چند آيه بيانش كرد، و عادتا از وسع و طاقت بيان بشرى بيرون است. 🔸و كوتاه سخن اينكه: كلمه  در جمله مورد بحث به معناى ريختن آب از بلندى است، و منظور در اينجا فرو فرستادن بارانها بر زمين براى روياندن گياهان است، و بعيد نيست كه شامل جارى ساختن چشمه ها و نهرها نيز بشود، چون آبهاى زير زمينى هم از ذخائرى است كه بوسيله باران پديد مى آيد. 🔸(ثم شققنا الارض شقا) - ظاهر اين آيه اين است كه منظور از  شكافتن زمين بوسيله جوانه گياهانى است كه از زمين سر در مى آورند، و به همين جهت اين جمله را با كلمه  و جمله بعدى را با حرف  به جمله (انا صببنا الماء) عطف كرد. 🔸(فانبتنا فيها حبا) - ضمير در  به كلمه  بر مى گردد، و مراد از حب جنس حبوباتى است كه به مصرف غذاى انسان مى رسد، مانند گندم و جو و نخود و عدس و امثال اينها، و همچنين منظور از كلمه  در جمله بعدى جنس آن است، و همچنين  و غير اينها. 🔸(و عنبا و قضبا) - عنب به معناى انگور است، ولى به درخت آن نيز عنب گفته مى شود، و شايد در اينجا منظور همين درخت انگور باشد، نظير زيتون كه هم به ميوه درخت گفته مى شود، و هم به درخت آن و كلمه به معناى سبزيجات تر و تازه است، كه انسان آن را مى خورد. و اين كلمه در اصل به معناى قطع است، و سبزيجات را اگر قضب خوانده اند بخاطر اين است كه پى در پى قطع مى شود. بعضى هم گفته اند: منظور همه گياهانى است كه از زمين قطع مى شود، حتى علف حيوانات را هم شامل مى شود. 🔸(و زيتونا و نخلا) - معناى اين دو كلمه معروف است. 🔸(و حدائق غلبا) - كلمه  جمع حديقه است، كه به معناى بوستانى تفسير شده كه اطرافش ديوار كشيده باشند، و كلمه  جمع غلباء است، گفته مى شود (شجره غلباء) يعنى درختى بزرگ و كلفت، پس حدائق غلب به معناى بوستانى است كه درختانش عظيم و كلفت باشد). 🔸(و فاكهه و ابا) - بعضى گفته اند: كلمه  به معناى مطلق ميوه ها است. و بعضى گفته اند: همه ميوه ها را شامل مى شود، الا انگور و انار را. بعضى ديگر گفته اند: اگر در بين مصاديق فاكهه، خصوص زيتون و نخل را آورد، براى اين بود كه نسبت به آن دو اعتناى بيشترى داشته، و كلمه  - با تشديد  - به معناى گياه و چراگاه است. (متاعا لكم و لانعامكم ) - كلمه  مفعول له است، مى فرمايد:  (ما آنچه از خوردنيها كه رويانديم براى اين بود كه شما را و چهار پايان را كه شما به خود اختصاص داده ايد، بهره مند و سير كنيم، و اگر در اين جمله از سياق غيبت (فلينظر الانسان ) به خطاب  التفات شده، براى آن بوده كه منت تدبير خود و انعام نعمتش را تأكيد كرده باشد. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 0⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰وَ إِذَا رَأَيْت ثمَّ رَأَيْت نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً0⃣2⃣ 🔸كلمه - با فتحه اول - ظرف مكان است، و جز در ظرف مكان استعمال نمى شود، و لذا بعضى گفته اند: معناى ى اول، اين است كه اگر چشم خود را بدانجا يعنى به بهشت بيفكنى، در آنجا نعيمى مى بينى كه با زبان قابل وصف نيست ، و ملك كبيرى مى بينى كه با هيچ مقياسى نمى توان تقديرش كرد. 🔸بعضى ديگر گفته اند: كلمه صله اى است كه موصولش حذف شده، و تقدير كلام و (اذا رايت ما ثم من النعيم و الملك ) است، يعنى و اگر ببينى آنچه در آنجا از نعيم و ملك كه هست نعيم و ملكى كبير خواهى ديد، در نتيجه آيه مورد بحث نظير آيه (لقد تقطع بينكم ) است، از ميان علماى نحو كوفيان جائز دانسته اند كه موصول حذف بشود، وصله اش بماند، هر چند بصريها آن را جائز ندانسته اند. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 3⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ثم ادبر و استكبر3⃣2⃣ 🔸ادبار از هر چيزى به معناى اعراض از آن است و استكبار به معناى امتناع ورزيدن از در كبر و طغيان است و اين دو يعنى ادبار و استكبار از احوالات روحى و درونى است ، و اگر آن را فرع و نتيجه تمثيل بر و و كه از احوالات ظاهر و محسوس آدمى است گرفته، از اين جهت است كه اثر ادبار و استكبار وليد در ظاهر حالش هم اثر گذاشته، و آن اثر را قرآن كريم نقل كرده كه گفت: (ان هذا الا سحر...)، و به همين جهت اين جمله را با فاى تفريع و نتيجه گيرى عطف كرده، فرمود: (ثم ادبر و استكبر فقال ان هذا...) وگرنه مى توانست اين را هم با كلمه عطف كند. ____________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
 🌺 تفسیر آیه 8⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ثم انى دعوتهم جهارا8⃣ 🔸كلمه ( - سپس) بعديت و تاءخير را مى رساند، و در اينجا و تاءخير مرتبه اى را مى رساند، البته مرتبه از نظر كلام، و معنايش اين است كه اول به آرامى و بعدا به بانگ بلند دعوتشان كردم. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه1⃣1⃣تا4⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰یبصرونهم یوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِى مِنْ عَذَابِ يَوْمِئذِ بِبَنِيهِ 1⃣1⃣ 🔰وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ2⃣1⃣ 🔰 وَ فَصِيلَتِهِ الَّتى تُئْوِيهِ3⃣1⃣ 🔰 وَ مَن فى الاَرْضِ جَمِيعاً ثمَّ يُنجِيهِ4⃣1⃣ 🔸ضمير جمع در و ضمير جمع هر دو به حميم ها بر مى گردد، خواهى گفت جمع حميم كه أحماء باشد قبلا در كلام نيامده بود تا ضمير جمه به آن برگردد؟ مى گوييم : آرى، ليكن سياق آن را مى فهماند، و مصدر كه فعل از آن مشتق است، به معناى نشان دادن و روشن گرى است، و معناى جمله مورد بحث اين است كه خويشاوند هر كسى را به او نشان مى دهند، ولى او به خاطر گرفتاريهاى خودش احوالى از آنان نمى پرسند. 🔸و جمله مورد بحث جمله اى است از نو و در معناى جواب است از سؤالى مقدر گويى وقتى گفته شد: (هيچ حميمى از حال حميم خود نمى پرسد)، شخصى پرسيده: مگر انسان آن روز خويشاوند خود را مى بيند؟ جواب مى دهد: ، ممكن هم هست اين جمله صفت باشد، آن وقت معنا چنين مى شود: (هيچ حميمى از حال حميمى كه نشانش مى دهند نمى پرسد) 🔸و يكى از تفسيرهاى بسيار خنک كلام بعضى از مفسرين است كه گفته اند: معناى جمله اين است كه ملائكه كفار را نشان مى دهند. 🔸 و نيز كلام بعضى ديگر كه گفته اند: مؤمنين دشمنان كافر خود را نشان مى دهند كه چگونه در عذاب شكنجه مى شوند و آن وقت به ايشان زخم زبان مى زنند و همچنين كلام بعضى ديگر كه گفته اند پيروان ضلالت پيشوايان ضلالت را نشان مى دهند كه اينها رؤساى ما بودند. 🔸همه اين وجوه باطل است، چون دليلى بر آنها نيست. 🔸در مجمع البيان گفته: مصدر كه فعل از آن مشتق است، هم به معناى آرزو مى آيد و هم به معناى محبت، هم گفته مى شود (وددت الشى ء : من آرزومند فلان چيزم ) و هم گفته مى شود: (وددت الشى ء :من فلان چيز را دوست مى دارم )، و گاهى در يك مورد هر دو معنا را مى دهد. و ممكن است استعمالش در معناى آرزو از باب تضمين باشد، يعنى به طور ضمنى بر آن دلالت كند. 🔸و در معناى گفته: كه مصدر آن است به معناى اين است كه مثلا اگر ضررى متوجه جان خودت و يا شخصى ديگر شده چيزى را فداى او كنى، و آن ضرر را با آن بدل و عوض ‍ برگردانى . 🔸 و در معناى كلمه گفته است وقتى از يك قبيله كه همه در جد بزرگ مشتركند، يك تيره جدا شود، و جدى اختصاصى و جداگانه براى خود قائل شود، آن تيره را فصيله از آن قبيله مى گويند و بعضى ديگر گفته اند: به معناى عشيره نزديكى است كه از يك قبيله جدا شده باشد، نظير پدران نزديك و عموهاى نزديك . 🔸و سياق اين آيات سياق اعراض و ترقى نسبت به جمله (و لا يسئل حميم حميما) است، 🔸در نتيجه چنين معنا مى دهد كه مجرم به خاطر جرمش آنقدر عذابش ‍ شديد مى شود كه آرزو مى كند اى كاش مى توانست نزديكترين اقارب، و گرامى ترين عزيزان خود مثلا فرزندان و برادران و فصيله خود را قربان خود مى كرد، و بلكه تمامى انسانهاى روى زمين را - اگر اختيارشان به دست او بود - مى داد و عذاب را از خود دور مى كرد، و معلوم است كسى كه از شدت عذاب حاضر است عزيزان خود را فداى خود كند، ديگر كى احوال آنان را مى پرسد. 🔸و معناى آيه اين است كه (يود المجرم ) گنهكار آرزو مى كند - حال چه مسلمان گنهكار و چه كافر - كه اى كاش مى توانست قربانى خود مى كرد، و در مقابل برداشتن عذاب از خودش - اين جمله قائم مقام مفعول است - فرزندان خود را كه محبوب ترين مردم نزد او است، و و رفيق خود را كه همواره با او انس ‍ مى ورزيد و دوستش مى داشت، و چه بسا بر پدر و مادر خود مقدمش ‍ مى داشت و و برادر خود را كه پشت و پناهش بود، كه عشيره نزديك او بودند، (التى توويه )، و او را از خود و متصل به خود مى دانستند، (و من فى الارض جميعا)، و همه انسانهاى روى زمين را فداى خود مى كرد، ينجيه در نتيجه اين عوض دادن او را از عذاب نجات مى داد. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه7⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰زعـم الذيـن كـفـروا ان لن يـبعثوا قل بلى و ربى لتبعثن ثم لتنبون بما عملتم و ذلك على اللّه يسير7⃣ 🔸در ايـن آيـه ركـنـى ديـگر از اركان كفر بت پرستان را بيان مى كند، و آن اين است كه بت پـرسـتـان بـا انكار معاد، اديان آسمانى را منكرند، چون وقتى معاد را كه اثر دين است، و امر و نهى و حساب و جزاى دين بر پايه آن استوار است، مـنكر شدند خود دين را هم منكر گشته اند، تنها انكار معاد است كه مى تواند بهانه و علت انكار رسالت باشد، چون با انكار معاد، ديگر تبليغ و انذار و تبشير معنا ندارد. و در آيـه مـورد بـحـث مـنظور از (الذين كفروا) عموم بت پرستان است كه يك دسته آنان مـعـاصر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم بودند، و از آن ميان نيز جمعى در مكّه و اطـراف آن زنـدگـى مـى كـردنـد. ولى بـعـضـى از مـفسرين گفته اند: منظور تنها مشركين اهل مكّه است. و در جـمـله (قـل بـلى و ربـى لتـبـعـثـن ثـم لتـنـبـون بـمـا عـمـلتـم ) بـه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم دستور فرموده از پندار مشركين پاسخ دهد، و در جـواب ايـنـكه پنداشتند (ان لن يبعثوا بفرمايد بلى و ربى لتبعثن - به پروردگارم سـوگـنـد كـه به طور يقين مبعوث خواهيد شد) و در اين جمله مطلب به چند وسيله تأكيد شده، يكى كلمه بلى يكى سوگند  يكى لام تاكيد، و چهارم نون تأكيد ثقيله. و كـلمـه  در جمله  تراخى و بعديت را مى رساند، البته بعديت برحسب رتبه كلام، و در اين جمله اشاره اى هم به غرض بعث شده، و آن غرض رسيدگى به حساب خلق است، و معناى جمله (و ذلك على اللّه يسير) اين است كه مبعوث كردن مردم و خبر اعمالشان را به ايشان دادن، براى خداى تعالى آسان است، و هيچ دشوارى ندارد، و اين رد اعتقاد مشركين است كه مسأله بعث را محال دانسته مى گفتند: ممكن نيست خداى تعالى چـنـيـن كـارى بـكـند، و دليلى به جز استبعاد نداشتند. و در جاى ديگر قرآن از اين آسانى بعث به مثل (و هو الذى يبدوا الخلق ثم يعيده و هو اهون عليه) تعبير آورده، فرموده: او كـسـى اسـت كـه خـلق را بـدون سـابـقـه و از هيچ بيافريد، و سپس دوباره او را برمى گرداند، و برگرداندنش بر او آسان تر است. و دليـل بـر ايـنكه معاد براى خداى تعالى دشوارى ندارد، همان اسماء و صفاتى است كه در صـدر آيـات نـام برد، يعنى خلق، ملك، علم، محموديت، و منزه بودن، كه جامع همه آن اسـمـاء و صـفـات كـلمـه  اسـت، كـه مـعـنـايـش دارنـده تـمـامـى صـفـات كمال است. از ايـنـجـا روشـن مى شود كه چرا در جمله مورد بحث نفرمود (و ذلك عليه يسير)، و چرا نام جلاله را آورد؟ خـواسـت تـا به علت حكم اشاره كرده باشد، و فرموده باشد اگر گفتيم: معاد براى خدا آسـان اسـت، بـراى ايـن بود كه او اللّه است، پس ‍ جمله مورد بحث يك حجت برهانى است، نه صرف ادعا. اشاره به آياتى كه در آنها براى وقوع و تحقق قيامت قسم ياد شده است مـفـسـريـن گـفته اند: آيه مورد بحث سومين آيه اى است كه پيغمبر گراميش را براى وقوع معاد وادار به سوگند به پروردگار خود كرده، يكى ديگر از آن موارد آيه زير است كه مـى فـرمـايـد: (و يـسـتـنـبـونـك احـق هـو قـل اى و ربى) و يكى ديگرش اين است كه مى فـرمـايـد: (و قـال الذيـن كـفـروا لا تـاتـيـنـا السـاعـه قل بلى و ربى لتاتينكم)، و سومى آنها آيه مورد بحث ما است. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a