🍁تفسیر آیه5⃣ سور#العادیات در تفسیرالمیزان
🔰فوسطن به جمعا5⃣
🔸كلمه #وسط كه مصدر فعل #وسطن است، به معناى توسط - در وسط قرار گرفتن - است، و ضمير #به به صبح بر مى گردد، و حرف #باء به معناى حرف #فى است، كه در اين صورت معنا چنين مى شود:
(پس در وقت صبح در وسط جمع قرار گرفتند). ممكن هم هست ضمير به كلمه #نقع برگردد، و حرف #با براى ملابسه باشد، كه در اين صورت معنا چنين مى شود:
(پس در هنگام صبح دسته جمعى در وسط غبار قرار گرفتند).
🔸بعضى گفته اند: منظور در وسط قرار گرفتن شتران در جمع منى است.
🔸ولى خواننده محترم توجه دارد كه حمل كردن آيات پنجگانه، با اينكه تك تك مفردات آن ظهور در سواركاران دارد، بر شتران حاجيان كه از مشعر به منى كوچ مى كنند حملى است بى اندازه خلاف ظاهر.
🔸پس متعين آن است كه آيات را حمل بر جنگندگان اسلام كنيم، و سياق آيات مخصوصا جمله #فالمغيرات_صبحا، و جمله #فوسطن_به_جمعا مى رساند كه منظور همان جنگندگان است، كه خداى تعالى در اين آيات به آنان سوگند ياد كرده، و حرف #فاء در آيات چهارگانه دلالت دارد بر اينكه مضمون آنها مترتب بر همين سوگند است.
🔸دو خصلت بنى آدم: #كنود بودن حبّ مال داشتن
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 1⃣1⃣سوره #الشمس از تفسير شریف المیزان
🔰كذبت ثمود بطغويها1⃣1⃣
🔸كلمه #طغوى مانند كلمه #طغيان مصدر است و حرف #باء كه بر سر آن در آمده باى سببيت است، و آيه شريفه و آيات بعدش تا آخر سوره جنبه استشهاد دارد، و مى خواهد براى آيه (قد افلح من زكيها...) نمونه اى ذكر كند.
_______________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات5⃣2⃣ الی 2⃣3⃣ سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰انا صببنا الماء صبا... و لانعامكم5⃣2⃣ الی 2⃣3⃣
🔸قرائتى كه فعلا دائر در بين مسلمين است كلمه #انا را با فتحه همزه مى خوانند، كه بنابر آن جمله مورد بحث بيانى تفصيلى براى تدبير خداى تعالى مى شود، كه چگونه طعام انسان را مى آفريند، بله البته اين مرحله ابتدايى از آن تدبير تفصيلى است، وگرنه بيان مستوفا و كامل آن خصوصيات كه در نظام آفرينش طعام برقرار است، و نظام وسيعى كه در همه اين امور و روابط كونى كه بين هر يك از آن امور و بين انسان برقرار است، چيزى نيست كه بتوان در چند آيه بيانش كرد، و عادتا از وسع و طاقت بيان بشرى بيرون است.
🔸و كوتاه سخن اينكه: كلمه #صب در جمله مورد بحث به معناى ريختن آب از بلندى است، و منظور در اينجا فرو فرستادن بارانها بر زمين براى روياندن گياهان است، و بعيد نيست كه شامل جارى ساختن چشمه ها و نهرها نيز بشود، چون آبهاى زير زمينى هم از ذخائرى است كه بوسيله باران پديد مى آيد.
🔸(ثم شققنا الارض شقا) - ظاهر اين آيه اين است كه منظور از #شق شكافتن زمين بوسيله جوانه گياهانى است كه از زمين سر در مى آورند، و به همين جهت اين جمله را با كلمه #ثم و جمله بعدى را با حرف #فاء به جمله (انا صببنا الماء) عطف كرد.
🔸(فانبتنا فيها حبا) - ضمير در #فيها به كلمه #ارض بر مى گردد، و مراد از حب جنس حبوباتى است كه به مصرف غذاى انسان مى رسد، مانند گندم و جو و نخود و عدس و امثال اينها، و همچنين منظور از كلمه #عنب در جمله بعدى جنس آن است، و همچنين #قضب و غير اينها.
🔸(و عنبا و قضبا) - عنب به معناى انگور است، ولى به درخت آن نيز عنب گفته مى شود، و شايد در اينجا منظور همين درخت انگور باشد، نظير زيتون كه هم به ميوه درخت گفته مى شود، و هم به درخت آن و كلمه #قضب به معناى سبزيجات تر و تازه است، كه انسان آن را مى خورد. و اين كلمه در اصل به معناى قطع است، و سبزيجات را اگر قضب خوانده اند بخاطر اين است كه پى در پى قطع مى شود. بعضى هم گفته اند: منظور همه گياهانى است كه از زمين قطع مى شود، حتى علف حيوانات را هم شامل مى شود.
🔸(و زيتونا و نخلا) - معناى اين دو كلمه معروف است.
🔸(و حدائق غلبا) - كلمه #حدائق جمع حديقه است، كه به معناى بوستانى تفسير شده كه اطرافش ديوار كشيده باشند، و كلمه #غلب جمع غلباء است، گفته مى شود (شجره غلباء) يعنى درختى بزرگ و كلفت، پس حدائق غلب به معناى بوستانى است كه درختانش عظيم و كلفت باشد).
🔸(و فاكهه و ابا) - بعضى گفته اند: كلمه #فاكهه به معناى مطلق ميوه ها است. و بعضى گفته اند: همه ميوه ها را شامل مى شود، الا انگور و انار را. بعضى ديگر گفته اند: اگر در بين مصاديق فاكهه، خصوص زيتون و نخل را آورد، براى اين بود كه نسبت به آن دو اعتناى بيشترى داشته، و كلمه #اب - با تشديد #باء - به معناى گياه و چراگاه است.
(متاعا لكم و لانعامكم ) - كلمه #متاعا مفعول له است، مى فرمايد:
(ما آنچه از خوردنيها كه رويانديم براى اين بود كه شما را و چهار پايان را كه شما به خود اختصاص داده ايد، بهره مند و سير كنيم، و اگر در اين جمله از سياق غيبت (فلينظر الانسان ) به خطاب #كم التفات شده، براى آن بوده كه منت تدبير خود و انعام نعمتش را تأكيد كرده باشد.
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
⏮ادامه🔰
🔸و اما روحى كه متعلق به انسان مى شود از آن تعبير كرده به (من روحى - از روح خودم )و يا (من روحه - از روح خودش)، و در اين تعبير كلمه #من را آورده كه بر مبدئيت دلالت دارد، و نيز از تعلق آن به بدن انسان تعبير به نفخ كرده، و از روحى كه مخصوص به مومنينش كرده به مثل آيه (و ايدهم بروح منه) #مجادله_۲۲ و يا تعبير نموده و در آن حرف #باء را بكار برده كه بر سببيت دلالت دارد، و روح را تأييد و تقويت خوانده، و از روحى كه خاص انبيائش كرده به مثل جمله (و ايدناه بروح القدس) #بقره_۸۷ تعبير نموده، روح را به كلمه #قدس اضافه نموده كه به معناى نزاهت و طهارت است، و اين را هم تأييد انبياء خوانده.
🔸و اگر آيه سوره #قدر را ضميمه اين آيات كنيم معلوم مى شود نسبتى كه روح مضاف در اين آيات با روح مطلق در سوره قدر دارد، نسبتى است كه افاضه به مفيض و سايه به چيزى كه به اذن خدا صاحب سايه شده است دارد.
🔸و همچنين روحى كه متعلق به ملائكهاست، از افاضه روح به اذن خداست، و اگر در مورد روح ملك تعبير به تأييد و نفخ نفرموده، و در مورد انسان اين دو تعبير را آورده ، در مورد ملائكه فرموده: (فارسلنا اليها روحنا) و يا فرموده: (قل نزله روح القدس ) #نحل_۱۰۲ و يا فرموده: (نزل به الروح الامين ) #شعرا_۱۹۳ براى اين بود كه ملائكه با همه اختلافى كه در مراتب قرب و بعد از خداى تعالى دارند، روح محضند، و اگر احيانا به صورت جسمى به چشم اشخاصى در مى آيند تمثلى است كه به خود مى گيرند، نه اينكه به راستى جسم و سر و پايى داشته باشند، همچنان كه مى بينيم در داستان مريم عليهاالسلام مى فرمايد: (فارسلنا اليها روحنا فتمثل لها بشرا سويا) (ما روح خود را به سوی مریم فرستادیم، واو در برابر وی به صورت بشری تمام عیار مجسم شد) #مریم_۱۷ و ما در سابق يعنى در ذيل همين آيه بحثى درباره تمثيل داشتيم.
🔸به خلاف انسان كه روح محض نيست بلكه موجودى است مركب از جسمى مرده، و روحى زنده، پس در مورد او مناسب همان است كه تعبير به نفخ (دميدن ) بكند، همچنان كه در مورد آدم فرمود: (فاذا سويته و نفخت فيه من روحى ) #حجر_۲۹.
🔸و همانطور كه اختلاف روح در خلقت فرشته و انسان باعث شد تعبير مختلف شود، و در مورد فرشته به نفخ تعبير نياورد، همچنين اختلافى كه در اثر روح يعنى حيات هست كه از نظر شرافت و خست مراتب مختلفى دارد، باعث شده كه تعبير از تعلق آن مختلف شود، يكجا تعبير به نفخ كند، و جاى ديگر تعبير به تأييد نمايد، و روح را داراى مراتب مختلفى از نظر اختلاف اثرش بداند.
🔸آرى يك روح است كه در آدميان نفخ مى شود، و درباره اش مى فرمايد: (و نفخت فيه من روحى )، و روحى ديگر به نام روح تاءييد كننده است، كه خاص مؤمن است، و در باره اش فرموده: (اولئك كتب فى قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه) #مجادله_۲۲ كه از نظر شرافت در ماهيت و از نظر مرتبت و قوت اثرش شريف تر و قوى تر از روحى است كه در همه انسانهاى زنده است، به شهادت اينكه در آيه زير كه در معناى آيه سوره مجادله است مى فرمايد: (او من كان ميتا فاحييناه و جعلنا له نورا يمشى به فى الناس كمن مثله فى الظلمات ليس بخارج منها)(آیا کسی که مرده بود، وما او را زنده کردیم، وبرایش نوری قرار دادیم، تا با آن در بین مردم مشی کند،ودر مثل کسی است که در ظلمت های بسیار قرار گرفته،وخارج شدن از آن برایش نیست) #انعام_۱۲۲.
🔸ملاحظه مى كنيد كه در اين آيه مؤمن را زنده به حياتى داراى نور دانسته، و كافر را با اينكه جان دارد مرده و فاقد آن نور مى داند، پس معلوم مى شود مؤمن روحى دارد كه كافر آن را ندارد، و روح مؤمن اثرى دارد كه در روح كافر نيست.
🔸از اينجا معلوم مى شود روح مراتب مختلفى دارد، يك مرحله از روح آن مرحله اى است كه در گياهان سبز هست، و اثرش اين است كه گياه و درخت را رشد مى دهد، و آيات داله بر اينكه زمين مرده بود، و ما آن را زنده كرديم درباره اين روح سخن مى گويد.
🔸مرحله اى ديگر از روح آن روحى است كه به وسيله آن انبيا تأييد مى شوند، و جمله (و ايدناه بروح القدس ) #بقزه_۷۸ از آن خبر مى دهد، و سياق آيات دلالت دارد بر اينكه اين روح شريف تر است و مرتبه اى عالى تر از روح انسان دارد.
🔸و اما آيه (يلقى الروح من امره على من يشاء من عباده لينذر يوم التلاق )( روح را از عالم امر خود بر هر کس از بندگانش بخواهد القا می کند. تا او مردم را از روز تلاقی بیم دهد) #مومن_۱۵ و آيه (و كذلك اوحينا اليك روحا من امرنا)(واین چنین وحی کردیم به سوی تو روحی را از عالم امر خود) #شوری_۵۲ هم مى تواند باروح ايمان تطبيق شود، و هم با روح القدس و خدا داناتر است.
🔸اين را هم يادآورى كنيم كه ما در تفسير هر يك از اين آيات كريمه مطالبى در باره روح گذرانديم كه به درد اينجا مى خورد.
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 8⃣1⃣سوره #المزمل از تفسير شریف المیزان
🔰السماء منفطر به كان وعده مفعولا8⃣1⃣
🔸اين آيه براى بار دوم به شدت آن روز اشاره مى كند، و كلمه #انفطار به معناى شكاف برداشتن است، و اگر صفت #سماء را مذكر آورد، براى اين بود كه سماء جائز الوجهين است، هم مى توان صفتش را مذكر آورد و هم مونث، و ضمير #به به كلمه #يوم بر مى گردد، و حرف #باء در آن سببيت را مى فهماند. و معناى آيه اين است كه: آسمان در آن روز و يا به سبب شدت آن روز شكافته مى شود.
و جمله (كان وعده مفعولا) استينافى است، يعنى مى خواهد نكته اى جديد را افاده كند، و آن اين است كه وعده خدا شدنى است. و با آوردن اين جمله تهديد سابق را مسجل مى كند، و اگر كلمه #وعد را به ضمير راجع به خداى تعالى نسبت داد و نفرمود:
(كان وعد الله، شايد براى اين بود كه اشاره كند به اينكه غير از خدا كسى نيست كه صلاحيت داشته باشد چنين تهديدى بكند، پس آوردن ضمير هم كافى است و احتياج به آوردن نام خداى تعالى نيست.
_____
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه1⃣ سوره #المعارج از تفسير شریف المیزان
🔰سأَلَ سائلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ1⃣
🔸كلمه #سوال هم به معناى طلب و هم به معناى دعا است، و به همين جهت با حرف #باء متعدى شده، نظير آيه (يدعون فيها بكل فاكهه امنين .) # دخان_۵۵ و بعضى گفته اند: فعل #ساءل در خصوص اين آيه متضمن معناى اهتمام و اعتنا بوده، و بدين جهت با حرف #باء متعدى شده، و معنايش (درخواست و اعتناء كرد به عذاب واقع ) مى باشد.
🔸بعضى ديگر گفته اند: اصلا حرف #باء در اينجا زيادى است، و تنها به منظور تأكيد آورده شده. ولى برگشت همه اين وجوه به يك معنا است، و آن عبارت است از درخواست عذاب از خدا از در كفر و طغيان.
🔸بعضى ديگر گفته اند: حرف باء در اينجا به معناى #عن :از است ، همچنان كه در جمله (فاساءل به خبيرا)(از او بپرس که خبیر است) #فرقان_۵۹ ، به اين معنا آمده. ولى اين وجه درست نيست، چون در آيه سوره فرقان هم به معناى #عن نيست، علاوه بر اين سياق آيات بعدى و مخصوصا آيه (فاصبر صبرا جميلا) با سؤ ال به معناى استفسار و خبرگيرى نمى سازد.
🔸پس آيه شريفه درخواست عذاب را از بعضى از كفار حكايت مى كند، نه خبرگيرى از آن را، و عذاب درخواست شده را به اوصافى وصف كرده كه به نوعى تهكم و تحقير بر اجابت دعا دلالت دارد، و آن وصف #واقع و وصف (ليس له دافع ) است، و معنايش اين است كه سائلى از كفار عذابى را از خدا درخواست كرد كه مخصوص كافران است، و به زودى به آنان مى رسد، و قطعا بر آنان واقع مى شود، و دافعى برايش ندارند، خلاصه چه درخواست بكنند و چه نكنند واقع شدنى است، پس همين كلمه #واقع در آيه جوابى است تحقيرآميز، و اجابتى است نسبت به درخواست سائل.
_____________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 2⃣سوره #القلم از تفسير شریف المیزان
🔰ما انت بنعمه ربك بمجنون2⃣
🔸مراد از نعمت در آيه: (و ما انت بنعمة ربك بمجنون)
اين جمله آن مطلبى است كه خداى تعالى براى اثباتش سوگند خورده، و خطاب در آن به رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله و سلم است، و حرف #باء در كلمه #بنعمه بـاى سـبـبـيـت و يا مصاحبت است. و معناى جمله اين است كه تو به خاطر نعمتى - و يا با نعمتى - كه خدا به تو ارزانى داشته مجنون نيستى.
و سـيـاق آيـه دلالت دارد بر اينكه مراد از نعمت، نعمت نبوت است، چون ادله اى كه دلالت بـر نـبـوت آن جـنـاب مـى كند، هر گونه اختلال روانى و عقلى را از آن جناب دفع مى كند، زيـرا اگـر دفـع نـكـنـد بر نبوت هم دلالت ندارد، و اگر نكند هدايت الهى كه لازمه نظام حيات بشرى است پا نمى گيرد، و اين آيه در مقام رد تهمتى است كه به آن جناب مى زدند و مـجـنـونش مى خواندند. و در آخر همين سوره تهمت ايشان را حكايت كرده، مى فرمايد: (و يقولون انه لمجنون ).
🔸بـعـضـى از مـفـسـريـن گـفـتـه انـد: مـراد از نـعـمـت، فـصـاحـت بـيـان، عـقـل كـامـل، سيرت مرضيه، و برائت آن جناب از هر عيب و اتصافش به هر صفت پسنديده اسـت، چـون ظهور اين صفات خود دليل قطعى است بر اينكه چنين كسى مجنون نيست، ليكن بـيـان گـذشـتـه ما در حجيت قاطع تر است، و آيه مورد بحث و آيات بعدش به طورى كه مـلاحـظـه مـى فـرماييد در مقام تسليت دادن به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و دلخـوش سـاخـتـن آن جـنـاب اسـت، مـى خـواهـد آن جـنـاب را تأييد كـنـد، و در عـيـن حال سخن كفار را تكذيب نمايد.
___________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات5⃣و 6⃣ سوره #القلم از تفسير شریف المیزان
🔰فستبصر و يبصرون5⃣
🔰با يكم المفتون6⃣
🔸ايـن جـمـله بـه خاطر اينكه حرف #فاء در اولش آمده، نتيجه گيرى از خلاصه مطالب گذشته است، مى فرمايد: حال كه معلوم شد تو ديوانه نبودى، بلكه داراى مقام نبوت و متخلق به خلق عظيمى هستى، و از ناحيه پروردگارت اجرى عظيم خواهى داشت، اينك بدان كه به زودى اثر دعوتت روشن خواهد گشت، و براى ديدگان ظاهرى و باطنى خلق معلوم خواهد شد كه مفتون به جنون كيست، آيا تويى و يا تكذيب گران تو كه تهمت ديوانگى به تو مى زنند؟
بـعـضـى از مـفـسـريـن گـفـتـه انـد: كـلمـه #مـفـتـون مـصـدرى اسـت كـه وزن اسـم مـفـعـول دارد، نـظـيـر كـلمـات مـعـقـول، ميسور و معسور كه وقتى مى گويند: فلان ليس له معقول معنايش اين است كه فلانى عقل ندارد.
و عبارت (خذ ميسوره و دع معسوره ) به معناى اين است كه از فلان كار، آنچه آسان است انـجـام بده، و مقدار دشوارش را رها كن. و حرف #باء در كلمه #بايكم به معناى حـرف #فـى اسـت، و مـعـنـاى جـمله اين است كه به زودى تو مى بينى و ايشان هم مى بينند كه فتنه در كدام يك از دو طرف مخالف است.
___________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a