eitaa logo
علامه طباطبایی ره
18.8هزار دنبال‌کننده
415 عکس
73 ویدیو
3 فایل
شرح احوالات و تفکرات عارف و فیلسوف بزرگ قرن حضرت استاد علامه طباطبایی ره شادی روحش #صلوات راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط و تبادل @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁 تفسیر آیات 3⃣ و 4⃣ سوره توحید در تفسیرالمیزان لم يَلد و لَم يولَد3⃣ و لم يَكن لَه كفوا احَد4⃣ 👈 اين آيه كريمه از خداى تعالى اين معنا را نفى مى كند كه چيزى را بزايد. و يا به - عبارت ديگر ذاتش متجزى شود، و جزئى از سنخ خودش از او جدا گردد. چه به آن معنايى كه نصارى در باره خداى تعالى و مى گويند، و چه به آن معنايى كه وثنى مذهبان بعضى از آلهه خود را فرزندان خداى سبحان مى پندارند. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 و نيز اين دو آيه از خداى تعالى اين معنا را مى كنند كه خود او از چيزى متولد و مشتق شده باشد، حال اين تولد و اشتقاق به هر معنايى كه اراده شود، چه به آن نحوى كه وثنيت درباره خدايان خود گفته اند، كه بعضى اله پدر و بعضى ديگر اله مادر و بعضى ديگر اله فرزند است، و چه به نحوى ديگر. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 و نيز اين معنا را نفى مى كنند كه براى تعالى كفوى باشد كه برابر او در ذات و يا در فعل باشد، يعنى مانند خداى تعالى بيافريند و تدبير نمايد، و احدى از صاحبان اديان و غير ايشان قائل به وجود كفوى در ذات خدا نيست، يعنى احدى از دين داران و بى دينان نگفته كه واجب الوجود (عز اسمه ) متعدد است، و اما در فعل يعنى تدبير، بعضى قائل به آن شده اند، مانند وثنى ها كه براى خدايان خود الوهيت و تدبير قائل شدند، حال چه خداى بشرى مانند فرعون و نمرود كه ادعاى الوهيت كردند، و چه غير بشرى. و ملاك در كفو بودن در نظر آنان اين است كه براى اله و معبود خود در تدبير قائلند و مى گويند: الله تعالى تدبير فلان ناحيه عالم را به فلان معبود واگذار نموده و او فعلا مستقل در تدبير آن ناحيه است، همانطور كه خود خداى تعالى مستقل در تدبير آن ارباب و آلهه است، و او رب الارباب و اله الالهه است. و اگر برابرى در صفات را نشمرديم، براى آن بود كه صفت، يا صفت ذات است يا صفت فعل، صفت ذات كه عين ذات است و صفت فعل هم از فعل انتزاع مى شود. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 و اين معناى از كفو بودن در غير آلهه مشركين نيز تصور دارد، نظير استقلالى كه بعضى براى موجودى از موجودات ممكن بپندارند، اين نيز مصداقى است براى كفو بودن، چون برگشت اين فرض نيز به اين است كه انسان بپندارد مثلا فلان گياه خودش مستقلا بيمارى ما را شفا مى دهد و در بهبودى از بيماريمان احتياجى به خداى تعالى نداريم، با اينكه گياه مذكور از هر جهتى محتاج به خداى تعالى است، و آيه مورد بحث اين را نيز نفى مى كند. ______________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر آیات 3⃣ و 4⃣ سوره توحید در تفسیرالمیزان ✅ بيان اينكه ، زاده نشدن و كفو نداشتن خدا بر صمد بودن و يگانگى او در ذات و صفات و افعال است 👈 صفات سه گانه اى كه در اين سوره شده، يعنى متولد شدن چيزى از خدا، و تولد خداى تعالى از چيز ديگر، و داشتن كفو، هر چند ممكن است نفى آنها را متفرع بر صفت احديت خداى تعالى كرد، و به وجهى گفت فرض خداى تعالى كافى است در اينكه او هيچ يك از اين سه صفت را نداشته باشد، و ليكن اين معنا زودتر به نظر مى رسد كه متفرع بر صمديت خدا باشند. __________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر آیات 3⃣ و 4⃣ سوره توحید در تفسیر المیزان 👈 اما اينكه متولد نشدن چيزى از خدا صمديت او است، بيانش اين است كه ولادت كه خود نوعى تجزى و قسمت پيرى است به هر معنايى كه تفسير شود، بدون تصور ندارد، كسى كه مى زايد و چيزى از او جدا مى شود بايد خودش داراى اجزايى باشد، و چيزى كه جزء دارد محتاج به جزء خويش است، چون بديهى است موجود مركب از چند چيز وقتى آن موجود است كه آن چند جزء را داشته باشد، و خداى سبحان صمد است هر محتاجى در حاجتش به او منتهى مى گردد، و چنين كسى احتياج در او تصور ندارد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 و اما اينكه زاييده نشدنش از چيزى فرع صمديت او است بيانش اين است كه چيزى از چيز ديگر فرض ندارد مگر با احتياج متولد به موجودى كه از او متولد شود، و خداى تعالى صمد است، و كسى كه صمد باشد احتياج در او تصور ندارد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 اما اينكه كفو نداشتنش متفرع بر صمديت او است، بيانش اين است كه كفو چه اينكه كفو در ذات خداى تعالى فرض شود و چه كفو در فعل او، وقتى تصور دارد كه كفو فرضى در عملى كه در آن عمل كفو شده در ذات خود و بى نياز از خداى تعالى باشد، و گفتيم كه خداى تعالى صمد است و صمد على الاطلاق هم هست، يعنى همان كفو فرضى در آن عمل كه كفو فرض شده محتاج او است و بى نياز از او نيست، پس كفو هم نيست. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 بنابراين روشن شد كه در دو آيه، متفرع بر صمديت خداى تعالى است، و مال صمديت خداى تعالى و فروعات آن به اثبات يگانگى خدا در ذات و صفات و افعال او است، به اين معنا كه خداى تعالى در ذاتش واحد است و چيزى شبيه به او نيست، نه در ذاتش و نه در صفات و افعالش، پس ذات خداى تعالى به ذات خود او و براى ذات خود او است، بدون اينكه مستند بغير خودش ‍ باشد و بدون اينكه محتاج بغير باشد، به خلاف غير خداى تعالى كه در ذات و صفات و افعال خود محتاج خداى تعالايند، و او است كه به مقتضا و لياقت ساحت كبريايى و عظمتش موجودى را با صفات و افعال معين خلق مى كند، پس حاصل مفاد سوره اين است كه، خداى تعالى را به صفت احديت و واحديت توصيف مى كند. ______________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁تفسیر آیه 4⃣ سوره توحید در تفسیرالمیزان 👈 از جمله سخنانى كه درباره اين آيه4⃣ گفته شده، اين است كه مراد از كفو، است، چون همسر هر كسى كفو او است. و بنابه اين گفتار آيه شريفه همان را افاده مى كند كه آيه (تعالى جد ربنا ما اتخذ صاحبه) افاده مى كند. و ليكن اين حرف صحيح نيست. ______________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 بحث سوره توحید در تفسیرالمیزان ✅ در به سند خود از محمد بن مسلم از امام (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: يهوديان از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيدند مشخصات و حسب و نسب پروردگارت را براى ما بيان كن. آن جناب تا سه روز پاسخ نداد، تا آنكه سوره (قل هو الله احد) نازل شد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 : در كتاب احتجاج از امام عسكرى (عليه السلام) روايت آورده كه فرمود: سؤال كننده عبد الله بن صورياى بوده، و در بعضى روايات اهل سنت آمده كه سائل عبدالله بن سلام بوده، و اين سؤال را در مكه كرد، و بعد از شنيدن پاسخ آورد، ولى ايمان خود را پنهان مى داشت، و در بعضى ديگر آمده جمعيتى از يهود بودند كه اين سؤال را از آن جناب كردند، و در روايات بسيارى از طرق اهل سنت آمده كه اصلا سؤال از ناحيه يهوديان نبوده، بلكه از ناحيه مشركين مكه بوده، و به هر حال هر چه بوده مراد از حسب و نسب، صفات و مشخصات خداى تعالى است. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 در كتاب به سند خود از اصبغ بن نباته از على (عليه السلام) روايت آورده كه در ضمن حديثى فرمود: نسبت خداى عزوجل همان سوره (قل هو الله...) است و در كتاب علل به سند خود از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه در حديث معراج فرمود: خداى تعالى به آن جناب - يعنى به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) - فرمود: (قل هو الله احد)، را همانطور كه نازل شده بخوان‌، كه اين سوره نسبت و من است. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 : و نيز به سند خود از موسى بن جعفر روايتى در معناى اين روايت آورده. و در الدر المنثور است كه ابوعبيد در كتاب فضائل خود از ابن عباس از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) روايت كرده كه فرمود: سوره (قل هو الله احد) قرآن است. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 : روايات از طرق اهل در اين معنا بسيار زياد است، و آن را از عده اى از صحابه از قبيل ابن عباس (كه روايتش گذشت)، و ابى الدرداء، ابن عمر، جابر، ابن مسعود، ابى سعيد خدرى، معاذ بن انس، ابى ايوب، ابى امامه، و غير نامبردگان از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) روايت كرده اند، و نيز در عده اى از روايات وارده از امامان اهل بيت (عليهم السلام) آمده، و مفسرين در توجيه آن وجوهى مختلف ذكر كرده اند، كه ترين آن اين است كه تمامى معارف قرآنى به سه اصل بر مى گردد، توحيد و نبوت و معاد، و سوره مورد بحث از اين سه اصل يك اصل را متعرض شده، از اول تا به آخرش درباره آن سخن گفته، و آن اصل توحيد است. ______________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 بحث روایتی سوره در تفسیرالمیزان 👈 در كتاب توحيد از (عليه السلام) روايت آورده ‌كه فرمود در عالم رويا (عليه السلام) را ديدم، و اين رويا يك شب قبل از جنگ بود، به آن جناب گفتم: از آنچه دارى چيزى به من تعليم بده كه بر دشمنان پيروز شوم. خضر گفت بگو: (يا هو يا من لا هو الا هو) همين که صبح شد، روياى خود را براى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بازگو كردم، به من فرمود: اى على اسم را ياد گرفتى، و اين كلام در جنگ بدر همچنان بر زبانم بود. و نيز در آن كتاب آمده كه امير المومنين على (عليه السلام) سوره (قل هو الله احد) را خواند، و وقتى فارغ شد گفت : (يا هويا من لا هو الا هو اغفرلى و انصرنى على القوم الكافرين - اى كسى كه نيست او مگر او، مرا بيامرز و مرا بر قوم كافر يارى فرما). 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 در نهج البلاغه درباره خداى تعالى آمده: (الاحد لا بتاويل عدد - احد است، اما نه به تاويل عدد). : اين روايت را در توحيد هم از حضرت رضا (عليه السلام) نقل كرده به اين عبارت: (احد لا بتاويل عدد). 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 و در اصول به سند خود از داوود بن قاسم جعفرى روايت آورده كه گفت: به امام ابى جعفر دوم جواد الائمه (عليه السلام) عرضه داشتم : كلمه چه معنايى دارد، فرمود به معناى سيد مصموداليه است، يعنى بزرگى كه تمام موجودات عالم در حوائج كوچك و بزرگ به او مراجعه ميكنند و محتاج اويند. __________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁بحث روایتی سوره در تفسیرالمیزان : و در تفسير كلمه (صمد) معانى ديگرى از ائمه اهل بيت (عليهم السلام) روايت شده، از آن جمله امام (عليه السلام) فرمود: صمد به معناى سيد و بزرگى است كه سايرين او را اطاعت كنند، سيدى كه او هيچ آمر و ناهى نباشد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 از بن على (عليهماالسلم) روايت شده كه فرموده است: صمد كسى و چيزى را گويند كه ندارد، و نيز به كسى گويند كه نمى خوابد، و همچنين به كسى گفته مى شود كه لم يزل بوده و لايزال خواهد بود. و از امام سجاد (عليه السلام) نقل شده كه فرمود: صمد كسى است كه هرگاه بخواهد چيزى را ايجاد كند تنها بگويد: باش آن چيز موجود شود. و باز صمد به معناى كسى است كه موجودات را بدون الگوى قبلى خلق كرده، آنها را اضداد و به اشكال مختلف و ازواج خلق كرده، كسى است كه در يكتايى و ضد نداشتن يگانه است، و نيز در نداشتن شكل و مثل و شريك يكتا است. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 و اصل در معناى همان معنايى است كه از ابى جعفر دوم (عليه السلام) نقل كرديم، چون در معناى آن لغتى از مفهوم قصد گرفته شده بود، و بنا بر اين، معانى ديگر و مختلفه اى كه از ساير ائمه (عليهم السلم) نقل شد تفسير به لازمه معناى اصلى است، چون همه آنها از لوازم مقصود بودن خداى تعالى است، آرى خداى تعالى است كه هر موجودى در هر حاجتى كه دارد به سوى او رجوع دارد، و خود او دچار هيچ حاجتى نمى شود. __________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁بحث روایتی سوره در تفسیرالمیزان 👈در كتاب توحيد از وهب بن وهب قرشى از امام (عليه السلام) از آباى گرامى اش (عليهم السلم) روايت آورده كه اهل بصره به حسين بن على (عليهماالسلم) نامه اى نوشته، و در آن از كلمه (صمد) پرسيدند، حضرت در پاسخشان اين نامه را به ايشان نوشت: بسم الله الرحمن الرحيم اما بعد، مبادا در قرآن كريم خوض كنيد. و در آن جدال راه نيندازيد، و بدون علم و از روى مظنه و سليقه در باره آن چيزى مگوييد، كه از جدم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شنيدم كه مى فرمود: كسى كه بدون علم در باره قرآن سخن بگويد، نشيمنگاه او پر از آتش خواهد بود، و خداى سبحان خودش كلمه (صمد) را تفسير كرده، بعد از آنكه فرمود: (الله احد الله الصمد)، آن را با دو آيه بعد تفسير نموده، فرمود: (لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد). 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 و نيز در آن كتاب به سند خود از ابن ابى عمير از بن جعفر (عليه السلام) روايت آورده كه فرمود: و بدانكه خداى تعالى (واحد) و (احد)، و (صمد) است، نه فرزنددار مى شود تا فرزندش از او ارث ببرد، و نه خود از كسى متولد شده تا پدرش ‍ با او شريك باشد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 و باز در آن كتاب در خطبه ديگر از (عليه السلام) آمده كه فرمود: خداى عزوجل كسى است كه از كسى متولد نشده تا در عزت شريكى داشته باشد، و خود فرزنددار نمى شود تا موروثى از بين رفتنى باشد. و در همان كتاب در ضمن خطبه اى از آن جناب آمده كه فرمود: خداى تعالى بزرگتر از آن است كه كفوى داشته باشد تا به آن كفو تشبيه شود. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 : در اين معانى كه تاكنون از روايات نقل كرديم روايات ديگرى نيز هست. ______________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 ببینید | توصیف عجیب آیت الله حسن‌زاده آملی از علامه طباطبایی 🎤 __________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 ترجمه آيات سوره در تفسیر المیزان ✅ به نام خداى رحمان و رحيم بريده باد دو دست ابى لهب (مرگ بر او باد)1⃣ مال وى و آنچه را به دست آورده دردى را از او دوا نكرد 2⃣ به زودى وارد آتشى شعله ور شود3⃣ با زنش كه باركش هيزم است4⃣ و طنابى تابيده (از ليف خرما) به گردن دارد5⃣ ______________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 بيان آيات سوره در تفسیرالمیزان ✅ اين سوره تهديد شديدى است به ابولهب تهديدى است به هلاكت خودش و عملش، تهديدى است به آتش جهنم براى خودش و همسرش ✅اين سوره در نازل شده است. ______________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 بیان آیه 1⃣ سوره در تفسیرالمیزان تبَت يَدا اَبى لَهب وَ تَب1⃣ ✅ (تب) و (تباب) بنابر آنچه معنى كرده به معناى و هلاكت است. و آن را به دوام خسران معنا كرده. بعضى هم گفته اند به معناى خيبت و نوميدى است. بعضى ديگر آن را به معناى تهى دستى از همه خيرها دانسته اند. ولى - به طورى كه ديگران هم گفته اند - همه اين معانى نزديك به همند، و بنابراين كلمه () در آيه نيز به معناى لغويش نيست، بلكه است از قدرت آدمى، چون دست در انسان عضوى است كه مقاصدش به وسيله آن انجام مى شود، و بيشتر كارهاى آدمى را به دست او نسبت مى دهند، و تباب و خاسر شدن دست به معناى بى نتيجه شدن اعمال آدمى ، و بلكه نتيجه معكوس دادن آن است، و يا به عبارت ديگر به معناى باطل شدن اعمال او و به نتيجه نرسيدن آن است، به طورى كه زحماتش هدر رود و مورد استفاده اش قرار نگيرد، اين معناى تباب دست انسان بود. و معناى تباب خود آدمى، خسران او در نفس و حاق ذاتش است، به طورى كه از سعادت دائميش محروم شود، و اين همان هلاكت دائمى او است. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 پس اينكه فرمود: (تبت يدا ابى لهب و تب ) معنايش در حقيقت (تب ابولهب) است، و اين به او به هلاكت خودش و بطلان و بى اثر گشتن توطئه هايى است كه به منظور كردن نور نبوت مى كرد، و يا قضايى است از خداى تعالى به اين هلاكت و بطلان توطئه ها. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 و اين ابولهب كه مورد نفرين و ياقضاى حق تعالى قرار گرفته، فرزند و عموى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است، كه سخت با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) دشمنى مى كرد و در تكذيب گفته ها و دعوت او و نبوتش و در آزار و اذيتش مى ورزيد، و در اين راه از هيچ گفته و عملى فروگذار نمى كرد، و او همان كسى بود كه وقتى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) او و ساير عشيره اقربين خود را براى بار دعوت كرد، با كمال بى شرمى در پاسخش گفت (تبا لك - خسران و هلاكت بر تو باد) و اين سوره نازل شد و گفتار او را به خودش رد كرد كه خسران و هلاكت بر او باد. __________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر آیه 1⃣ سوره در تفسیرالمیزان ✅ وجه اينكه در اين نفرين از به كنيه ياد شده 👈 بعضى ها گفته اند: نام او همين ابولهب بوده، هر چند كه به شكل كنيه است. بعضى ديگر گفته اند كلمه (ابولهب ) كنيه او بوده و نامش ‍ عبدالعزى بوده. بعضى ديگر گفته اند عبد مناف بوده. و از همه اقوالى كه در پاسخ اين سؤال (چرا اسم او را نياورد) گفته شده، اين قول است كه خواسته است او را به نسبت دهد، چون ابولهب، اشعارى به انتساب به آتش دارد، وقتى مى گويند فلانى ابوالخير است، معنايش اين است كه: با خير رابطه اى دارد، و همچنين ابوالفضل و ابوالشر، و چون در آيات بعد مى فرمايد: (سيصلى نارا ذات لهب - به زودى در آتشى زبانه دار مى سوزد) از آن فهميده مى شود كه معناى (تبت يدا ابى لهب ) هم اين است كه: از كار افتاده باد دو دست مردى جهنمى، كه هميشه ملازم با شعله و زبانه آن است. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 بعضى ديگر گفته اند: نام او عبدالعزى بوده، و اگر قرآن كريم نامش را نبرده، بدين جهت بود كه كلمه (عبدالعزى ) به معناى بنده (عزى ) است، و عزى نام يكى از ها است، خداى تعالى كراهت داشته كه بر حسب لفظ نام عبدى را ببرد كه عبد او نباشد، بلكه عبد غير او باشد، و خلاصه با اينكه در حقيقت عبدالله است عبدالعزى اش بخواند، اگر چه در اسم اشخاص معنا مورد نظر نيست، ولى همانطور كه گفتيم قرآن كريم خواست از چنين نسبتى حتى بر حسب لفظ خود دارى كرده باشد. _________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر آیات 2⃣ و3⃣ سوره در تفسیرالمیزان ما اَغنى عَنه ماله و ما كَسَب2⃣ ✅ در اين آيه كلمه (ما) دوبار آمده، اولى نافيه است، و دومى مى تواند موصوله باشد، و معناى (ما كسب )، (آنچه با اعمالش به دست آورده ) بوده باشد، و مى تواند مصدريه باشد، و معنايش كسب كردن به دست خود باشد، و كسب كردن به دست خود، همان عمل او است، و معناى آيه به فرض دوم اين است كه: عمل او دردى از او دوا نكرد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 و معناى آيه به هر حال اين است كه مال ابولهب و عملش و يا اثر عملش دردى از او دوا نكرد و به نفرين خدا و يا قضاى او، هم دچار تباب و خسران نفس شد و هم تباب و خسران دو دستش. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁  سَيَصلى ناراً ذاتَ لَهَب3⃣ ✅ يعنى به زودى داخل آتشى زبانه دار خواهد شد. و منظور از اين آتش، آتش است كه جاودانى است، و اگر كلمه (نار) را نكره و بدون الف و لام آورد، براى اين بود كه عظمت و هولناكى آن را برساند. __________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁تفسیر ایه 4⃣ و5⃣ سوره در تفسیرالمیزان ‌‌ و َامراَته حَماله الحَطب4⃣ ✅ اين آيه عطف است بر ضمير فاعلى كه در جمله (سيصلى ) مستتر است، و تقدير (كلام سيصلى ابولهب و سيصلى امراته ) است، يعنى بزودى ابولهب داخل آتشى زبانه دار مى شود و به زودى همسرش نيز داخل آن خواهد شد، و كلمه (حماله ) - به فتحه آخر - در جمله (حماله الحطب ) از اين جهت فتحه به خود گرفته كه به اصطلاح وصفى است كه به منظور مذمت موصوف آن از وصفيت افتاده و در اينجا به عنوان نام آن زن آمده، و در نتيجه چنين معنا مى دهد: من مذمت مى كنم حماله الحطب را. ولى بعضى گفته اند منصوب شدن (حماله ) بخاطر آن است كه حال از كلمه (امراه ) است، و اين معناى لطيفى مى دهد كه به زودى مى آيد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 فى جيدها حبل من مسد 5⃣ ✅ كلمه (مسد) به معناى است كه از ليف خرما بافته شده باشد، و اين جمله بنابراينكه كلمه (حماله ) حال باشد، حال دوم از كلمه (امراه ) است. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 ظاهرا مراد از اين دو آيه اين باشد كه ابولهب به زودى در آتش دوزخ در روز قيامت به همان هيئتى ممثل مى گردد كه در دنيا به خود گرفته بود، در دنيا شاخه هاى خاربن و بته هايى ديگر را با طناب مى پيچيد و حمل مى كرد، و شبانه آنها را بر سر راه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مى ريخت تا به اين وسيله آن جناب را آزار دهد، در آتش هم با همين حال، يعنى طناب به گردن و هيزم به پشت ممثل گشته عذاب مى شود. __________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر سوره در تفسیرالمیزان ✅ توضيحى درباره اينكه نفرين به ابولهب و اينكه فرمود: (سيصلى نارا...) عدم ابولهب در جهنمى شدن را افاده نمى كند. 👈 در مجمع البيان مى گويد: اگر كسى سؤال كند بعد از اين نفرين كه خدا در حق ابولهب كرده، آيا جهنمى بودن او جبرى نيست و آيا او باز هم مى توانسته بياورد، و آيا اگر ايمان مى آورد نفرين خدا تكذيب نمى شد؟ 👈 در پاسخ مى گوييم: باز هم ايمان آوردن، تكليف ابولهب بوده، چون نفرين، تكليف را بر نمى دارد، و نفرين خداى تعالى بر او در حقيقت تهديد او است، خواسته است بفرمايد اگر ايمان نياورى چنين و چنانت مى كنم. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 : اشكال مذكور ناشى از است، غفلت از اين حقيقت كه تعلق قضاى حتمى الهى به فعلى از افعال اختيارى انسان، باعث بطلان اختيار انسان نمى شود، چون فرض اين است كه اراده الهى - و همچنين فعل خداى تعالى - تعلق گرفته به فعل اختيارى انسان، بدان جهت كه فعل انسان است، يعنى اختيارى است، و اگر فعل انسان و به عبارتى فعل ابولهب به خود او صادر نشود، باعث مى شود كه اراده خدا از مرادش تخلف كند و اين محال است، و وقتى فعلى كه متعلق قضاء موجب است، اختيارى شد، تركش هم اختيارى خواهد بود، هر چند كه آن ترك واقع نمى شود. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 👈 پس روشن شد كه ابولهب مى توانسته ايمان بياورد و از آتش نجات پيدا كند، آتشى كه در صورت كافر مردن وى حتمى بوده، و قضايش رانده شده بود و از اين باب است همه آياتى كه درباره كفار نازل شده و خبر مى دهد به اينكه اينان ايمان نخواهند آورد، نظير آيات زير كه مى فرمايد: (ان الذين كفروا سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يومنون )، و نيز مى فرمايد: (لقد حق القول على اكثرهم فهم لا يومنون )، و نيز از همين باب است آياتى كه سخن از مهر زدن بر دلها دارد، هيچ يك از آن آيات و اين آيات مستلزم نيست. __________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁 بحث روايتى سوره در تفسیرالمیزان ✅(چند روايت درباره بد رفتارى ابولهب و همسرش با رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) و نزول سوره ) 👈 در مجمع البيان در ذيل آيه شريفه (و انذر عشيرتك الاقربين ) از ابن عباس روايت آورده كه گفت: وقتى اين آيه نازل شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بر بالاى رفت و با بلندترين صوتش فرياد زد يك خبر مهم، و قريش بدون درنگ دورش جمع شدند، پرسيدند چه شده است مگر؟ فرمود: به نظر شما اگر خبرى بدهم كه فردا صبح و يا امروز عصر دشمنى بر سر شما مى تازد از من مى پذيريد يا نه ؟ همه گفتند: بلى (براى اينكه ما از تو دروغى نشنيده ايم ). فرمود: هم اكنون شما را انذار و هشدار مى دهم از عذابى سخت كه در انتظار شما است، گفت: (تبالك - مرگت باد)، براى اين همه ما را صدا زدى و اينجا جمع كردى؟ خداى عزوجل در پاسخ وى اين سوره را نازل كرد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 : اين روايت را در تفسير اين سوره نيز از سعيد بن جبير از ابن عباس روايت كرده، ولى در آن نيامده كه دعوت بر بالاى صفا هنگام نزول آيه (و انذر عشيرتك...) بوده. و نيز در مجمع البيان از محاربى روايت كرده كه گفت: روزى در هنگامى كه من در بازار ذى المجاز بودم، ناگهان به جوانى برخوردم كه صدا مى زد هان اى مردم! بگوييد: (لا اله الا الله ) تا رستگار شويد، و ناگهان به مردى برخوردم كه در عقب سر او مى آمد و به طرف او مى انداخت، و ديدم كه ساق پا و پشت پاشنه او را خون انداخته بود و صدا مى زد هان اى مردم او كذاب است، گوش به سخنش ندهيد. من از اشخاص پرسيدم اين مرد كيست؟ گفتند اين (صلی الله علیه و اله وسلم) است كه مدعى نبوت است، و آن عموى او است كه معتقد است وى دروغ مى گويد. __________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 بحث روایتی سوره در تفسیرالمیزان 👈 در قرب الاسناد به سند خود از بن جعفر (عليه السلام) روايت كرده كه در حديثى طولانى كه معجزات رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را بر مى شمارد، فرموده يكى از آنها داستان همسر ابولهب است كه وقتى سوره (تبت يدا ابى لهب) نازل شد، نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمد در حالى كه ابوبكر پسر ابوقحافه نيز در حضور آن جناب بود، عرضه داشت يا رسول الله، ام جميل است كه با خشم مى آيد، و چه خشمى! گويا قصد تو را دارد، چون سنگى به دست گرفته مى خواهد آن را به طرف تو پرتاب كند. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: او مرا نمى بيند. ابوبكر اضافه مى كند ام جميل نزديك آمد و از من پرسيد رفيقت كجا است؟ گفتم آنجايى كه خدا خواسته است. گفت: من به سر وقت او آمده ام اگر او را ببينم اين سنگ را به سويش مى افكنم، چون او مرا كرده، به لات و عزى سوگند كه من زنى شاعر هستم (و مى دانم چگونه هجوش كنم، اين را گفت و رفت)، ابوبكر از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيد: راستى او تو را نديد؟ فرمود: نه، خداى تعالى حجابى بين من و او انداخت، و مانع ديدنش شد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 : قريب به اين معنا از چند طريق از طرق اهل سنت روايت شده. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 در تفسير در ذيل آيه (وامراته الحطب) روايت كرده كه امام فرمود: ام جميل دختر بود، و عليه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) سخن چينى مى كرد و احاديث و سخنان رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را براى كفار مى برد. __________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 🔰 📚عنوان: نرم افزار مجموعه آثار علامه طباطبایی (ره) 📌 فقط با ذکر منبع مجاز است _______________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 ترجمه آيات سوره در تفسیرالمیزان به نام الله كه بخشنده به همه و مهربان با نيكان است منتظر باش كه وقتى نصرت و فتح از ناحيه خدا برسد1⃣ و ببينى كه مردم گروه گروه به دين اسلام در مى آيند2⃣ پس (به شكرانه آن) پروردگارت را حمد و تسبيح گوى و از او طلب آمرزش كن كه او بسيار توبه پذير است3⃣ ______________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 بيان آيات سوره در تفسیر المیزان ✅ در اين سوره خداى تعالى رسول گراميش را وعده فتح و مى دهد، و خبر مى دهد كه به زودى آن جناب مشاهده مى كند كه مردم گروه گروه داخل اسلام مى شوند. ✅ دستورش مى دهد كه به شكرانه اين يارى و فتح خدايى، خدا را تسبيح كند و حمد گويد و استغفار نمايد. ✅اين سوره بنا به استظهارى كه خواهيم كرد در بعد از صلح حديبيه و قبل از فتح مكه نازل شده است. ______________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🔹جناب علاّمه طباطبایی (رحمه الله) فرمودند : روزی از خیابان عبور می کردم. بنّایی را در حال چیدن بنای ساختمان دیدم. ناگهان دیدم بنّا پایش لغزیده و دارد از آن بالا به پایین می افتد در همین حال کارگر او که پایین ساختمان بود نگاهی به بنّا کرد و گفت : نیفت. 🔸 دیدم که بنّا از همان بالا آرام پایین آمد. 🔹جناب علاّمه می فرمایند که به دنبال کارگر راه افتادم تا ببینم این شخص کیست که خود را به کارگری زده است 🔸بعد فهمیدم آن فرد کسی است که هر روز به محضر مقدّس ولی عصر عجّل الله تعالی فرجه الشّریف مشرّف می شود. 🔹عزیز من ! 🍁«هر کجا هستی به فکر خودت باش.» 🍁«به بندگان خدا خدمت کن.» 🍁«از دیگران انتظار نداشته باش.» 🍁«تا می توانی اهل خدمت باش.» 🔹در مقابل خدمت خود از دیگران توقّع تشکّر و سپاس و مزد و پاداش نداشته باش. 🍁«در یک کلام، آقا باش.» 🔹... هر کجا هستی به فکر خودت باش که دیر می شود. 🌿علامه حسن زاده املی ___________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر ایه 1⃣ سوره در تفسیرالمیزان   اذَا جاءَ نَصرالله وَالفَتح 1⃣ ✅ بيان اينكه مراد از نصر و فتح در (اذا جاء نصر الله و الفتح...) رسيدن آن شده فتح مكه است. 👈 كلمه (اذا) ظهور در استقبال (آينده) دارد، و اين ظهور اقتضا دارد كه مضمون آيه شريفه خبرى باشد از امرى كه هنوز رخ نداده و به زودى رخ مى دهد، و چون آن امر يارى و فتح است، در نتيجه سوره مورد بحث از هايى است كه خداى تعالى به پيامبر داده، و نيز از ملاحم و خبرهاى غيبى قرآن كريم است. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 و منظور از (نصر) و (فتح) - آنطور كه بعضى از مفسرين پنداشته اند - جنس نصرت و فتح نيست، تا آيه شريفه با تمامى مواقفى كه خداى تعالى پيامبرش را يارى نموده و بر دشمنان پيروز كرده منطبق شود، مثلا با ايمان آوردن انصار و اهل يمن هم منطبق گردد، چون با آيه (و رايت الناس يدخلون فى دين اللّه افواجا) نمى سازد، زيرا اسلام آوردن انصار و اهل يمن و ساير مسلمانان كه قبل از فتح مكه مسلمان شدند فوج فوج نبوده و نيز منظور آيه، صلح كه خداى تعالى آن را در آيه (انا فتحنا لك فتحا مبينا) فتح خوانده نمى تواند باشد، براى اينكه آيه بعدى با آن انطباق ندارد، و در صلح حديبيه مردم فوج فوج داخل اسلام نشدند. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 پس روشن ترين واقعه اى كه مى تواند مصداق اين نصرت و فتح باشد، فتح است، چون فتح مكه در حيات رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و در بين همه فتوحات، ام الفتوحات و نصرت روشنى بود كه بنيان شرك را در جزيره العرب ريشه كن ساخت. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 مؤيد اين نظريه وعده نصرتى است كه در ضمن آيات نازله درباره داده فرموده:  (انا فتحنا لك فتحا مبينا ليغفر لك الله ما تقدم من ذنبك و ما تاخر و يتم نعمته عليك و يهديك صراطا مستقيما و ينصرك اللّه نصرا عزيزا)، چون بسيار نزديك به ذهن است كه منظور از فتح و نصر عزيز، همان فتح باشد، چون تنها فتحى كه مرتبط با فتح حديبيه باشد همان فتح مكه است كه دو سال بعد از صلح حديبيه اتفاق افتاد و اين نظريه به ذهن نزديك تر است، تا آيه را حمل كنيم بر اجابت دعوت حقه از ناحيه اهل يمن و دخول بدون خونريزيشان در اسلام، پس نزديك تر به اعتبار همان است كه بگوييم: مراد از نصر و فتح، نصرت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بر كفار قريش، و مراد از فتح، فتح مكه است. و نيز بگوييم اين سوره بعد از صلح حديبيه و بعد از نزول سوره فتح و قبل از فتح مكه نازل شده است. __________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880