🍁 ترجمه آيات سوره #مسد در تفسیر المیزان
✅ به نام خداى رحمان و رحيم
بريده باد دو دست ابى لهب (مرگ بر او باد)1⃣
مال وى و آنچه را به دست آورده دردى را از او دوا نكرد 2⃣
به زودى وارد آتشى شعله ور شود3⃣
با زنش كه باركش هيزم است4⃣
و طنابى تابيده (از ليف خرما) به گردن دارد5⃣
______________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 بيان آيات سوره #مسد در تفسیرالمیزان
✅ اين سوره تهديد شديدى است به ابولهب تهديدى است به هلاكت خودش و عملش، تهديدى است به آتش جهنم براى خودش و همسرش
✅اين سوره در#مكه نازل شده است.
______________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 بیان آیه 1⃣ سوره #مسد در تفسیرالمیزان
تبَت يَدا اَبى لَهب وَ تَب1⃣
✅ (تب) و (تباب) بنابر آنچه #جوهرى معنى كرده به معناى #خسران و هلاكت است.
و #راغب آن را به دوام خسران معنا كرده. بعضى هم گفته اند به معناى خيبت و نوميدى است. بعضى ديگر آن را به معناى تهى دستى از همه خيرها دانسته اند. ولى - به طورى كه ديگران هم گفته اند - همه اين معانى نزديك به همند، و بنابراين كلمه (#يد) در آيه نيز به معناى لغويش نيست، بلكه #كنايه است از قدرت آدمى، چون دست در انسان عضوى است كه مقاصدش به وسيله آن انجام مى شود، و بيشتر كارهاى آدمى را به دست او نسبت مى دهند، و تباب و خاسر شدن دست به معناى بى نتيجه شدن اعمال آدمى ، و بلكه نتيجه معكوس دادن آن است، و يا به عبارت ديگر به معناى باطل شدن اعمال او و به نتيجه نرسيدن آن است، به طورى كه زحماتش هدر رود و مورد استفاده اش قرار نگيرد، اين معناى تباب دست انسان بود. و معناى تباب خود آدمى، خسران او در نفس و حاق ذاتش است، به طورى كه از سعادت دائميش محروم شود، و اين همان هلاكت دائمى او است.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
پس اينكه فرمود: (تبت يدا ابى لهب و تب ) معنايش در حقيقت (تب ابولهب) است، و اين #نفرينى به او به هلاكت خودش و بطلان و بى اثر گشتن توطئه هايى است كه به منظور #خاموش كردن نور نبوت مى كرد، و يا قضايى است از خداى تعالى به اين هلاكت و بطلان توطئه ها.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
و اين ابولهب كه مورد نفرين و ياقضاى حق تعالى قرار گرفته، فرزند #عبدالمطلب و عموى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است، كه سخت با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) دشمنى مى كرد و در تكذيب گفته ها و دعوت او و نبوتش و در آزار و اذيتش #اصرار مى ورزيد، و در اين راه از هيچ گفته و عملى فروگذار نمى كرد، و او همان كسى بود كه وقتى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) او و ساير عشيره اقربين خود را براى #اولين بار دعوت كرد، با كمال بى شرمى در پاسخش گفت (تبا لك - خسران و هلاكت بر تو باد) و اين سوره نازل شد و گفتار او را به خودش رد كرد كه خسران و هلاكت بر او باد.
__________________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر آیه 1⃣ سوره #مسد در تفسیرالمیزان
✅ وجه اينكه در اين نفرين از #ابولهب به كنيه ياد شده
👈 بعضى ها گفته اند: نام او همين ابولهب بوده، هر چند كه به شكل كنيه است. بعضى ديگر گفته اند كلمه (ابولهب ) كنيه او بوده و نامش عبدالعزى بوده. بعضى ديگر گفته اند عبد مناف بوده. و از همه اقوالى كه در پاسخ اين سؤال (چرا اسم او را نياورد) گفته شده، اين قول است كه خواسته است او را به #آتش نسبت دهد، چون ابولهب، اشعارى به انتساب به آتش دارد، وقتى مى گويند فلانى ابوالخير است، معنايش اين است كه: با خير رابطه اى دارد، و همچنين ابوالفضل و ابوالشر، و چون در آيات بعد مى فرمايد: (سيصلى نارا ذات لهب - به زودى در آتشى زبانه دار مى سوزد) از آن فهميده مى شود كه معناى (تبت يدا ابى لهب ) هم اين است كه:
از كار افتاده باد دو دست مردى جهنمى، كه هميشه ملازم با شعله و زبانه آن است.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
بعضى ديگر گفته اند: نام او عبدالعزى بوده، و اگر قرآن كريم نامش را نبرده، بدين جهت بود كه كلمه (عبدالعزى ) به معناى بنده (عزى ) است، و عزى نام يكى از #بت ها است، خداى تعالى كراهت داشته كه بر حسب لفظ نام عبدى را ببرد كه عبد او نباشد، بلكه عبد غير او باشد، و خلاصه با اينكه در حقيقت عبدالله است عبدالعزى اش بخواند، اگر چه در اسم اشخاص معنا مورد نظر نيست، ولى همانطور كه گفتيم قرآن كريم خواست از چنين نسبتى حتى بر حسب لفظ خود دارى كرده باشد.
_________________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر آیات 2⃣ و3⃣ سوره #مسد در تفسیرالمیزان
ما اَغنى عَنه ماله و ما كَسَب2⃣
✅ در اين آيه كلمه (ما) دوبار آمده، اولى نافيه است، و دومى مى تواند موصوله باشد، و معناى (ما كسب )، (آنچه با اعمالش به دست آورده ) بوده باشد، و مى تواند مصدريه باشد، و معنايش كسب كردن به دست خود باشد، و كسب كردن به دست خود، همان عمل او است، و معناى آيه به فرض دوم اين است كه: عمل او دردى از او دوا نكرد.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
و معناى آيه به هر حال اين است كه مال ابولهب و عملش و يا اثر عملش دردى از او دوا نكرد و به نفرين خدا و يا قضاى او، هم دچار تباب و خسران نفس شد و هم تباب و خسران دو دستش.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
سَيَصلى ناراً ذاتَ لَهَب3⃣
✅ يعنى به زودى داخل آتشى زبانه دار خواهد شد. و منظور از اين آتش، آتش #دوزخ است كه جاودانى است، و اگر كلمه (نار) را نكره و بدون الف و لام آورد، براى اين بود كه عظمت و هولناكى آن را برساند.
__________________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁تفسیر ایه 4⃣ و5⃣ سوره #مسد در تفسیرالمیزان
و َامراَته حَماله الحَطب4⃣
✅ اين آيه عطف است بر ضمير فاعلى كه در جمله (سيصلى ) مستتر است، و تقدير (كلام سيصلى ابولهب و سيصلى امراته ) است، يعنى بزودى ابولهب داخل آتشى زبانه دار مى شود و به زودى همسرش نيز داخل آن خواهد شد، و كلمه (حماله ) - به فتحه آخر - در جمله (حماله الحطب ) از اين جهت فتحه به خود گرفته كه به اصطلاح وصفى است كه به منظور مذمت موصوف آن از وصفيت افتاده و در اينجا به عنوان نام آن زن آمده، و در نتيجه چنين معنا مى دهد: من مذمت مى كنم حماله الحطب را.
ولى بعضى گفته اند منصوب شدن (حماله ) بخاطر آن است كه حال از كلمه (امراه ) است، و اين معناى لطيفى مى دهد كه به زودى مى آيد.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
فى جيدها حبل من مسد 5⃣
✅ كلمه (مسد) به معناى #طنابى است كه از ليف خرما بافته شده باشد، و اين جمله بنابراينكه كلمه (حماله ) حال باشد، حال دوم از كلمه (امراه ) است.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
ظاهرا مراد از اين دو آيه اين باشد كه #همسر ابولهب به زودى در آتش دوزخ در روز قيامت به همان هيئتى ممثل مى گردد كه در دنيا به خود گرفته بود، در دنيا شاخه هاى خاربن و بته هايى ديگر را با طناب مى پيچيد و حمل مى كرد، و شبانه آنها را بر سر راه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مى ريخت تا به اين وسيله آن جناب را آزار دهد، در آتش هم با همين حال، يعنى طناب به گردن و هيزم به پشت ممثل گشته عذاب مى شود.
__________________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر سوره #مسد در تفسیرالمیزان
✅ توضيحى درباره اينكه نفرين به ابولهب و اينكه فرمود: (سيصلى نارا...) عدم #اختيار ابولهب در جهنمى شدن را افاده نمى كند.
👈 در مجمع البيان مى گويد: اگر كسى سؤال كند بعد از اين نفرين كه خدا در حق ابولهب كرده، آيا جهنمى بودن او جبرى نيست و آيا او باز هم مى توانسته #ايمان بياورد، و آيا اگر ايمان مى آورد نفرين خدا تكذيب نمى شد؟
👈 در پاسخ مى گوييم: باز هم ايمان آوردن، تكليف ابولهب بوده، چون نفرين، تكليف #ثابت را بر نمى دارد، و نفرين خداى تعالى بر او در حقيقت تهديد او است، خواسته است بفرمايد اگر ايمان نياورى چنين و چنانت مى كنم.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: اشكال مذكور ناشى از #غفلت است، غفلت از اين حقيقت كه تعلق قضاى حتمى الهى به فعلى از افعال اختيارى انسان، باعث بطلان اختيار انسان نمى شود، چون فرض اين است كه اراده الهى - و همچنين فعل خداى تعالى - تعلق گرفته به فعل اختيارى انسان، بدان جهت كه فعل انسان است، يعنى اختيارى است، و اگر فعل انسان و به عبارتى فعل ابولهب به #اختيار خود او صادر نشود، باعث مى شود كه اراده خدا از مرادش تخلف كند و اين محال است، و وقتى فعلى كه متعلق قضاء موجب است، اختيارى شد، تركش هم اختيارى خواهد بود، هر چند كه آن ترك واقع نمى شود.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
👈 پس روشن شد كه ابولهب مى توانسته ايمان بياورد و از آتش نجات پيدا كند، آتشى كه در صورت كافر مردن وى حتمى بوده، و قضايش رانده شده بود و از اين باب است همه آياتى كه درباره كفار #قريش نازل شده و خبر مى دهد به اينكه اينان ايمان نخواهند آورد، نظير آيات زير كه مى فرمايد: (ان الذين كفروا سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يومنون )، و نيز مى فرمايد: (لقد حق القول على اكثرهم فهم لا يومنون )، و نيز از همين باب است آياتى كه سخن از مهر زدن بر دلها دارد، هيچ يك از آن آيات و اين آيات مستلزم #جبر نيست.
__________________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 بحث روايتى سوره #مسد در تفسیرالمیزان
✅(چند روايت درباره بد رفتارى ابولهب و همسرش با رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) و نزول سوره #مسد)
👈 در مجمع البيان در ذيل آيه شريفه (و انذر عشيرتك الاقربين ) از ابن عباس روايت آورده كه گفت: وقتى اين آيه نازل شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بر بالاى #صفا رفت و با بلندترين صوتش فرياد زد يك خبر مهم، و قريش بدون درنگ دورش جمع شدند، پرسيدند چه شده است مگر؟ فرمود: به نظر شما اگر خبرى بدهم كه فردا صبح و يا امروز عصر دشمنى بر سر شما مى تازد از من مى پذيريد يا نه ؟ همه گفتند: بلى (براى اينكه ما از تو دروغى نشنيده ايم ). فرمود: هم اكنون شما را انذار و هشدار مى دهم از عذابى سخت كه در انتظار شما است، #ابولهب گفت: (تبالك - مرگت باد)، براى اين همه ما را صدا زدى و اينجا جمع كردى؟ خداى عزوجل در پاسخ وى اين سوره را نازل كرد.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: اين روايت را در تفسير اين سوره نيز از سعيد بن جبير از ابن عباس روايت كرده، ولى در آن نيامده كه دعوت بر بالاى صفا هنگام نزول آيه (و انذر عشيرتك...) بوده. و نيز در مجمع البيان از #طارق محاربى روايت كرده كه گفت: روزى در هنگامى كه من در بازار ذى المجاز بودم، ناگهان به جوانى برخوردم كه صدا مى زد هان اى مردم! بگوييد: (لا اله الا الله ) تا رستگار شويد، و ناگهان به مردى برخوردم كه در عقب سر او مى آمد و به طرف او #سنگ مى انداخت، و ديدم كه ساق پا و پشت پاشنه او را خون انداخته بود و صدا مى زد هان اى مردم او كذاب است، گوش به سخنش ندهيد. من از اشخاص پرسيدم اين مرد كيست؟ گفتند اين #محمد(صلی الله علیه و اله وسلم) است كه مدعى نبوت است، و آن #ابولهب عموى او است كه معتقد است وى دروغ مى گويد.
__________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 بحث روایتی سوره #مسد در تفسیرالمیزان
👈 در قرب الاسناد به سند خود از #موسى بن جعفر (عليه السلام) روايت كرده كه در حديثى طولانى كه معجزات رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را بر مى شمارد، فرموده يكى از آنها داستان #ام_جميل همسر ابولهب است كه وقتى سوره (تبت يدا ابى لهب) نازل شد، نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمد در حالى كه ابوبكر پسر ابوقحافه نيز در حضور آن جناب بود، عرضه داشت يا رسول الله، ام جميل است كه با خشم مى آيد، و چه خشمى! گويا قصد #اذيت تو را دارد، چون سنگى به دست گرفته مى خواهد آن را به طرف تو پرتاب كند. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: او مرا نمى بيند. ابوبكر اضافه مى كند ام جميل نزديك آمد و از من پرسيد رفيقت كجا است؟ گفتم آنجايى كه خدا خواسته است. گفت: من به سر وقت او آمده ام اگر او را ببينم اين سنگ را به سويش مى افكنم، چون او مرا #هجو كرده، به لات و عزى سوگند كه من زنى شاعر هستم (و مى دانم چگونه هجوش كنم، اين را گفت و رفت)، ابوبكر از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيد: راستى او تو را نديد؟ فرمود: نه، خداى تعالى حجابى بين من و او انداخت، و مانع ديدنش شد.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: قريب به اين معنا از چند طريق از طرق اهل سنت روايت شده.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
در تفسير #قمى در ذيل آيه (وامراته الحطب) روايت كرده كه امام فرمود: ام جميل دختر #صخر بود، و عليه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) سخن چينى مى كرد و احاديث و سخنان رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را براى كفار مى برد.
__________________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰#معرفی_نرم_افزار 🔰
📚عنوان: نرم افزار مجموعه آثار علامه طباطبایی (ره)
📌#کپی فقط با ذکر منبع مجاز است
_______________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 ترجمه آيات سوره #نصر در تفسیرالمیزان
به نام الله كه بخشنده به همه و مهربان با نيكان است
منتظر باش كه وقتى نصرت و فتح از ناحيه خدا برسد1⃣
و ببينى كه مردم گروه گروه به دين اسلام در مى آيند2⃣
پس (به شكرانه آن) پروردگارت را حمد و تسبيح گوى و از او طلب آمرزش كن كه او بسيار توبه پذير است3⃣
______________________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 بيان آيات سوره #نصر در تفسیر المیزان
✅ در اين سوره خداى تعالى رسول گراميش را وعده فتح و #يارى مى دهد، و خبر مى دهد كه به زودى آن جناب مشاهده مى كند كه مردم گروه گروه داخل اسلام مى شوند.
✅ دستورش مى دهد كه به شكرانه اين يارى و فتح خدايى، خدا را تسبيح كند و حمد گويد و استغفار نمايد.
✅اين سوره بنا به استظهارى كه خواهيم كرد در #مدينه بعد از صلح حديبيه و قبل از فتح مكه نازل شده است.
______________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
#کلّ_نظام_عالم_محلّ_آدم_شدن_توست
🔹جناب علاّمه طباطبایی (رحمه الله) فرمودند : روزی از خیابان عبور می کردم. بنّایی را در حال چیدن بنای ساختمان دیدم. ناگهان دیدم بنّا پایش لغزیده و دارد از آن بالا به پایین می افتد در همین حال کارگر او که پایین ساختمان بود نگاهی به بنّا کرد و گفت : نیفت.
🔸 دیدم که بنّا از همان بالا آرام پایین آمد.
🔹جناب علاّمه می فرمایند که به دنبال کارگر راه افتادم تا ببینم این شخص کیست که خود را به کارگری زده است
🔸بعد فهمیدم آن فرد کسی است که هر روز به محضر مقدّس ولی عصر عجّل الله تعالی فرجه الشّریف مشرّف می شود.
🔹عزیز من !
🍁«هر کجا هستی به فکر خودت باش.»
🍁«به بندگان خدا خدمت کن.»
🍁«از دیگران انتظار نداشته باش.»
🍁«تا می توانی اهل خدمت باش.»
🔹در مقابل خدمت خود از دیگران توقّع تشکّر و سپاس و مزد و پاداش نداشته باش.
🍁«در یک کلام، آقا باش.»
🔹... هر کجا هستی به فکر خودت باش که دیر می شود.
🌿علامه حسن زاده املی
___________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر ایه 1⃣ سوره #نصر در تفسیرالمیزان
اذَا جاءَ نَصرالله وَالفَتح 1⃣
✅ بيان اينكه مراد از نصر و فتح در (اذا جاء نصر الله و الفتح...) رسيدن آن #پيشگويى شده فتح مكه است.
👈 كلمه (اذا) ظهور در استقبال (آينده) دارد، و اين ظهور اقتضا دارد كه مضمون آيه شريفه خبرى باشد از امرى كه هنوز رخ نداده و به زودى رخ مى دهد، و چون آن امر يارى و فتح است، در نتيجه سوره مورد بحث از #مژده هايى است كه خداى تعالى به پيامبر داده، و نيز از ملاحم و خبرهاى غيبى قرآن كريم است.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
و منظور از (نصر) و (فتح) - آنطور كه بعضى از مفسرين پنداشته اند - جنس نصرت و فتح نيست، تا آيه شريفه با تمامى مواقفى كه خداى تعالى پيامبرش را يارى نموده و بر دشمنان پيروز كرده منطبق شود، مثلا با ايمان آوردن انصار و اهل يمن هم منطبق گردد، چون با آيه (و رايت الناس يدخلون فى دين اللّه افواجا) نمى سازد، زيرا اسلام آوردن انصار و اهل يمن و ساير مسلمانان كه قبل از فتح مكه مسلمان شدند فوج فوج نبوده و نيز منظور آيه، صلح #حديبيه كه خداى تعالى آن را در آيه (انا فتحنا لك فتحا مبينا) فتح خوانده نمى تواند باشد، براى اينكه آيه بعدى با آن انطباق ندارد، و در صلح حديبيه مردم فوج فوج داخل اسلام نشدند.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
پس روشن ترين واقعه اى كه مى تواند مصداق اين نصرت و فتح باشد، فتح #مكه است، چون فتح مكه در حيات رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و در بين همه فتوحات، ام الفتوحات و نصرت روشنى بود كه بنيان شرك را در جزيره العرب ريشه كن ساخت.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
مؤيد اين نظريه وعده نصرتى است كه در ضمن آيات نازله درباره #حديبيه داده فرموده:
(انا فتحنا لك فتحا مبينا ليغفر لك الله ما تقدم من ذنبك و ما تاخر و يتم نعمته عليك و يهديك صراطا مستقيما و ينصرك اللّه نصرا عزيزا)، چون بسيار نزديك به ذهن است كه منظور از فتح و نصر عزيز، همان فتح #مكه باشد، چون تنها فتحى كه مرتبط با فتح حديبيه باشد همان فتح مكه است كه دو سال بعد از صلح حديبيه اتفاق افتاد و اين نظريه به ذهن نزديك تر است، تا آيه را حمل كنيم بر اجابت دعوت حقه از ناحيه اهل يمن و دخول بدون خونريزيشان در اسلام، پس نزديك تر به اعتبار همان است كه بگوييم: مراد از نصر و فتح، نصرت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بر كفار قريش، و مراد از فتح، فتح مكه است. و نيز بگوييم اين سوره بعد از صلح حديبيه و بعد از نزول سوره فتح و قبل از فتح مكه نازل شده است.
__________________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر آیه 2⃣ و 3⃣ سوره #نصر در تفسیر المیزان
وَ رَاَیت النَّاسَ يَدخُلونَ فى دين الله اَفواجا2⃣
✅ راغب در مفردات مى گويد كلمه (#فوج) به معناى جماعتى است كه به سرعت عبور كنند، و جمع اين كلمه (افواج) مى آيد. و بنا به گفته وى معناى (داخل شدن مردم در دين خدا افواجا) اين است كه جماعتى بعد از جماعتى ديگر به #اسلام در آيند، و مراد از دين الله همان اسلام است، چون خداى تعالى به حكم آيه (ان الدين عند الله السلم) غير اسلام را دين نمى داند.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
فَسَبّح بحَمد رَبكَ وَاستَغفرهُ انَّه كان تَوابا3⃣
✅ از آنجايى كه اين نصرت و فتح اذلال خداى تعالى نسبت به شرك، و اعزاز #توحيد است، و به عبارتى ديگر اين نصرت و فتح ابطال باطل و احقاق حق بود، مناسب بود كه از جهت اول سخن از تسبيح و تنزيه خداى تعالى برود، و از جهت دوم - كه نعمت بزرگى است - سخن از حمد و ثناى او برود، و به همين جهت به آن جناب دستور داد تا خدا را با حمد تسبيح گويد.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
البته در اين ميان وجه ديگرى براى توجيه و مناسبت اين دستور هست، و آن اين است كه #حق خداى عزوجل كه رب عالم است، بر بنده اش اين است كه او را با صفات كمالش ذكر كند و همواره بياد نقص و حاجت خود بيفتد، و چون فتح مكه باعث شد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از گرفتاريهايى كه در از بين بردن باطل و قطع ريشه فساد داشت فراغتى حاصل كند، دستورش داد كه از اين به بعد كه فراغتت بيشتر است، به ياد جلال خدا - كه تسبيح او است - و جمالش - كه حمد او است و نقص و حاجت خودش، كه استغفار است - بپردازد، و معناى استغفار در مثل رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) كه آمرزيده هست، درخواست ادامه مغفرت است، چون احتياج به #مغفرت از نظر بقاء عينا مثل احتياج به حدوث مغفرت است، دقت فرماييد). و اين استغفار از ناحيه آن جناب تكميل شكرگزارى است. (انه كان توابا) اين جمله دستور به استغفار را تعليل مى كند، و در عين حال تشويق و تأكيد هم هست
__________________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 بحث روايتى سوره #نصر در تفسیر المیزان
✅ در مجمع البيان از مقاتل روايت كرده كه گفت: وقتى اين سوره نازل شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آن را بر اصحابش قرائت كرد، اصحاب همه خوشحال گشته به يكديگر مژده مى دادند، ولى وقتى #عباس آن را شنيد گريه كرد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيد: چرا مى گريى عمو؟ عرضه داشت: من خيال مى كنم اين سوره خبر مرگ تو را به تو مى دهد، يا رسول الله. حضرت فرمود: بله اين سوره همان را مى گويد كه تو فهميدى، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بعد از نزول اين سوره بيش از دو سال زندگى نكرد، و از آن به بعد هم ديگر كسى او را خندان و خوشحال نديد.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: اين معنا در تعدادى از روايات با عباراتى مختلف آمده و بعضى در وجه دلالت سوره بر خبر مرگ آن جناب چنين گفته اند كه: اين سوره دلالت دارد بر اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از انجام رسالات خود فارغ شده، آنچه بنا بود انجام دهد انجام داده، و دوران تلاش و مجاهدتش به سر رسيده، و معلوم است كه طبق مثل معروف عند الكمال يرقب الزوال، هر چيزى كه به حد كمالش رسيد بايد منتظر زوالش بود.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
در همان كتاب از ام سلمه روايت كرده كه گفت: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در اواخر عمرش نمى ايستاد و نمى نشست و نمى آمد و نمى رفت، مگر اينكه مى گفت: سبحان الله و بحمده و استغفرالله و اتوب اليه ما علت اين معنا را پرسيديم، فرمود: من بدين عمل مامور شده ام، آنگاه اين سوره را مى خواند: (اذا جاء نصر الله و الفتح ).
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: و در اين معنا روايات يكى دو تا نيست، البته در بين آنها در اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) چه ذكرى مى گفته اختلاف هست.
__________________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 بحث روایتی سوره #نصر در تفسیرالمیزان
👈 در عيون به سند خود از حسين بن خالد از حضرت #رضا (عليه السلام) روايت آورده كه گفت: من از پدرم شنيدم كه از پدرش (عليه السلام) حديث كرد كه:
#اولين سوره اى كه از قرآن نازل شد سوره (بسم الله الرحمن الرحيم اقرا باسم ربك) بود، و آخرين سوره اى كه نازل شد سوره اذا جاء نصر الله بود.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: شايد منظور از آخرين سوره دربست و به طور تمام بوده، كه در اين صورت منافات ندارد كه بعضى آيات ساير سوره ها بعد از اين سوره نازل شده باشد.
__________________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 بحث روایتی سوره #نصر در تفسیرالمیزان
✅ تفصيل داستان فتح #مكه: پيمان شكنى مكيان، حركت قواى اسلام، وقايع بين راه، واردشدن به شهر و...
👈 در مجمع البيان در داستان فتح مكه آمده:
بعد از آنكه در سال #حديبيه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) با مشركين قريش صلح نمود، يكى از شرائط صلح اين بود كه هر كس و هر قبيله عرب بخواهد مى تواند داخل در عهد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شود، و هر كس و هر قبيله بخواهد مى تواند داخل در عهد قريش گردد، قبيله #خزاعه به عهد و عقد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پيوست، و قبيله بنى بكر در عقد و پيمان قريش در آمد، و بين اين دو قبيله از قديم الايام دشمنى بود.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
در اين بين جنگى ميان بنى بكر و خزاعه اتفاق افتاد، و قريش بنى بكر را با دادن #سلاح كمك كردند، ولى آشكارا كمك انسانى ندادند به جز بعضى افراد، از آن جمله عكرمه بن ابى جهل و سهيل بن عمرو كه شبانه و مخفيانه به كمك بنى بكر رفتند. ناگزير عمرو بن سالم خزاعى سوار بر مركب خود شد و به مدينه نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شتافت، و اين در هنگامى بود كه مساله فتح مكه بر سر زبانها افتاده بود، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در مسجد در بين مردم بود، #عمرو بن سالم ايستاد و اين اشعار را سرود:
لا هم انى ناشد محمدا
حلف ابينا و ابيه الاتلد
ان قريشا اخلفوك الموعدا
و نقضوا ميثاقك الموكدا
و قتلونا ركعا و سجدا
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: اى عمرو بس است سپس برخاست و به خانه همسرش #ميمونه رفت و فرمود: آبى برايم آماده ساز، آنگاه شروع كرد به غسل و شستشوى خود، و مى فرمود: يارى نشوم اگر بنى كعب _خويشاوندان عمرو بن سالم _ را يارى نكنم، آنگاه از خزاعه بديل بن ورقاء با جماعتى حركت كرده نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند، آنها هم آنچه از بنى بكر و قريش كشيده بودند و مخصوصا يارى قريش از بنى بكر را به اطلاع آن حضرت رسانده به طرف #مكه برگشتند.
__________________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 بحث روایتی سوره #نصر
👈 رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از پيش خبر داده بود كه گويا مى بينم #ابوسفيان از طرف قريش به سوى شما مى آيد تا پيمان صلح #حديبيه را تمديد كند و به زودى بديل بن ورقاء را در راه مى بيند.
اتفاقا همينطور كه فرموده بود پيش آمد، بديل و همرهانش ابوسفيان را در عسفان ديدند كه از طرف قريش به مدينه مى رود تا پيمان را تمديد و محكم كند.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
همينكه ابوسفيان بديل را ديد پرسيد: از كجا مى آيى؟ گفت رفته بودم كنار دريا و اين بيابانهاى اطراف. گفت: مدينه نزد محمد نرفتى؟ پاسخ داد نه. و از هم جدا شدند، بديل به طرف مكه رهسپار شد، ابوسفيان به همراهان خود گفت: اگر بديل مدينه رفته باشد، حتما آذوقه شترش را از هسته خرما داده، برويم ببينيم شترش كجا خوابيده بود، رفتند و آنجا را يافته پشكل شتر بديل را پيدا كردند و شكافتند ديدند هسته خرما در آن هست ابوسفيان گفت به خدا سوگند بديل نزد محمد رفته بود.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
ابوسفيان از آنجا به مدينه آمد و نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) رفت، عرضه داشت: اى محمد خون قوم و خويشاوندانت را حفظ كن و قريش را پناه بده و مدت پيمان را تمديد كن. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: آيا عليه مسلمانان توطئه كرديد و نيرنگ بكار زديد و پيمان را شكستيد؟ ابوسفيان گفت: نه. فرمود: اگر نشكسته ايد ما بر سر پيمان خود هستيم. ابوسفيان از آنجا بيرون آمد، به ابوبكر برخورد و گفت: قريش را در پناه خود گير.
ابوبكر گفت: واى بر تو مگر كسى مى تواند عليه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) كسى را پناه بدهد. از او هم گذشت به عمر بن خطاب برخورد و همان تقاضا را از او كرد و همان جواب را از او شنيد.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
از او هم گذشت به منزل دخترش #ام_حبيبه همسر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) رفت و خواست تا روى فرش رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بنشيند، دخترش خم شد و فرش را جمع كرد، ابوسفيان گفت: دخترم آيا دريغ كردى از اينكه پدرت روى فرش بنشيند. گفت: بله، اين فرش رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است، و تو به خاطر شركت نجس و پليد هستى و نمى توانى روى اين فرش بنشينى.
__________________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁بحث روایتی سوره #نصر در تفسیرالمیزان
👈 ابوسفیان از آنجا هم بيرون شد و به خانه #فاطمه (عليهاالسلام) رفت و گفت:
اى دختر سيد عرب، آيا قريش را پناه مى دهى و مدت پيمان ايشان را تمديد مى كنى؟ اگر چنين كنى گرامى ترين خانم در همه مردم خواهى بود.
فاطمه (عليهاالسلام) فرمود جوار من جوار رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است. پرسيد: آيا ممكن نيست به دو پسرانت دستور دهى اين كار را بكنند؟ فرمود: به خدا سوگند بچه هاى من كودكند و به حدى نرسيده اند كه بين مردم جوار دهند، علاوه بر اين، هيچ مسلمانى نمى تواند به دشمن رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پناه دهد.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
آنگاه رو به #على بن ابى طالب (عليه السلام) كرد و گفت: اى اباالحسن چاره ام از همه جا قطع شده، از تو مى خواهم برايم خير خواهى كنى و راه چاره اى پيش پايم بگذارى.
على (عليه السلام) فرمود: تو پيرمرد قريشى، برخيز و بر در مسجد بايست و اعلام كن كه همه بدانيد من قريش را در پناه و جوار خود قرار دادم، اين را بگو و به ديار خودت #مكه برگرد. ابوسفيان پرسيد: اين كار دردى از من دوا خواهد كرد؟ فرمود: به خدا سوگند گمان ندارم، وليكن چاره ديگرى برايت سراغ ندارم، ناگزير ابوسفيان برخاست و در مسجد فرياد زد:
ايها الناس من قريش را در جوار خود قرار دادم، آنگاه شترش را سوار شد و به طرف #مكه رفت. وقتى وارد بر قريش شد، پرسيدند چه خبر آورده اى؟ ابوسفيان قصه را برايشان شرح داد. گفتند: به خدا سوگند على بن ابى طالب كارى برايت انجام نداده، جز اينكه به بازيت گرفته، و اعلامى كه در بين مسلمانان كردى هيچ فايده اى ندارد. ابوسفيان گفت: نه به خدا سوگند على منظورش بازى دادن من نبود، ولى چاره دیگری نداشتم.
__________________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁بحث روایتی سوره #نصر در تفسیرالمیزان
✅ رسول خدا (صلى الله عليه و آله) عزم خود را براى #فتح مكه جزم مى كند.
👈 راوى مى گويد: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) دستور داد تا مسلمانان براى جنگ با مردم مكه، مجهز و آماده شوند، و آنگاه عرضه داشت بار الها چشم و گوش قريش را از كار ما بپوشان و از رسيدن اخبار ما به ايشان جلوگيرى فرما تا ناگهانى بر سرشان بتازيم و قريش را در شهرشان مكه غافلگير سازيم. در اين هنگام بود كه حاطب بن ابى بلتعه نامه اى به قريش نوشت و به دست آن زن داد تا به مكه برساند، ولى خبر اين خيانتش از #آسمان به رسول الله رسيد، و على (عليه السلام) و زبير را فرستاد تا نامه را از آن زن بگيرند.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در داستان فتح مكه #ابوذر غفارى را جانشين خود در مدينه كرد و ده روز از ماه رمضان گذشته بود كه با ده هزار نفر لشكر از مدينه بيرون آمد، و اين در سال #هشتم هجرت بود، و از مهاجر و انصار حتى يك نفر تخلف نكرد. از سوى ديگر ابوسفيان بن حارث بن عبدالمطلب پسر عموى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و عبدالله بن اميه بن مغيره، در بين راه در محلى به نام (نيق العقاب ) رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را ديدند، و اجازه ملاقات خواستند، ليكن آنجناب اجازه نداد، #ام_سلمه همسر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در وساطت و شفاعت آن دو عرضه داشت: يا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) يكى از اين دو پسر عموى تو و ديگرى پسر عمه و داماد تو است. فرمود مرا با ايشان كارى نيست، اما پسر عمويم #هتك حرمتم كرده، و اما پسر عمه و دامادم همان كسى است كه درباره من در مكه آن سخنان را گفته بود.
__________________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 بحث روایتی سوره #نصر در تفسیرالمیزان
👈 وقتى خبر اين گفتگو به ايشان رسيد ابوسفيان كه پسر خوانده اى همراهش بود گفت: به خدا سوگند اگر اجازه ملاقاتم ندهد دست اين كودك را مى گيرم و سر به بيابان مى گذارم، آنقدر مى روم تا از گرسنگى و تشنگى بميريم.
اين سخن به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) رسيد، حضرت دلش سوخت و اجازه ملاقاتشان داد، هر دو به ديدار آن جناب شتافته اسلام آوردند. و چون رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در #مرالظهران بار انداخت، و با اينكه اين محل نزديك مكه است، مردم مكه از حركت آن جناب بكلى بى خبر بودند، در آن شب ابوسفيان بن حرب و حكيم بن حزام و بديل بن ورقاء از مكه بيرون آمدند تا خبرى كسب كنند.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
از سوى ديگر #عباس عموى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) با خود گفت پناه به خدا، خدا به داد قريش برسد كه دشمنش تا پشت كوههاى مكه رسيده، و كسى نيست به او خبرى بدهد، به خدا اگر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به ناگهانى بر سر قريش بتازد و با شمشير وارد مكه شود، قريش تا آخر دهر نابود شده، اين بى قرارى وادارش كرد همان شبانه بر استر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) سوار شده به راه بيفتد، با خود مى گفت: بروم بلكه لابلاى درخت هاى اراك اقلا به هيزم كشى برخورم، و يا دامدارى را ببينم، و يا به كسى كه از سفر مى رسد و به طرف مكه مى رود برخورد نمايم، به او بگويم به قريش خبر دهد كه لشكر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) تا كجا آمده، بلكه بيايند التماس كنند و امان بخواهند تا آن جناب از ريختن خونشان صرفنظر كند.
______________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880