eitaa logo
علامه طباطبایی ره
5هزار دنبال‌کننده
235 عکس
49 ویدیو
2 فایل
ناگفته های از ستاره نورانی مکتب تشیع فیلسوف و عارف بزرگ جهان اسلام علامه طباطبایی ره 🚫کپی مطالب فقط با ذکر #لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله خوشوقت: 🔸علامه طباطبایی هر گاه به تهران می‌آمد مقید بود پیاده به زیارت حضرت برود. 📔 زمهر افروخته، ص236 ✅مهرتابان ✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ چرا علامه طباطبایی میهمان دعوت نمی‌کرد؟ آیت الله العظمی نوری همدانی، از شاگردان علامه می گوید: 🔸ایشان وقتی به قم‌ آمدند با اينكه فيلسوف معروف جهان اسلام، ‌محقّق نامي روزگار و يك استاد متبحّر مشهور تفسير و كلام و حكمت بودند، اما با يك عمامه بسيار كوچك از كرباس آبي رنگ و قباي ساده و بدون جوراب با لباس كمتر از حدّ معمول در كوچه ‌هاي قم‌ تردّد داشت و اگر كسي ایشان را نمی شناخت وی را يك طلبه عادي تصور مي‌كرد. 🔸خانه او اجاره‌اي بود و به خاطر دارم چند بار خانه خود را عوض‌كرد و از خانه دیگر به خانه ‌اي منتقل شدند، منزلش بسيار كوچك و محقر بود حتّي نمي ‌توانستن از دوستان پذيرائي كند چون از نظر امكانات ‌بسيار محدود بود. 🔸گاهي به خاطر پرسيدن برخی سئوالات علمی مجبور بودم خدمت استاد در منزل شرفياب شوم؛ ‌ايشان در حالي كه جلو دَرِ منزل آمده، دو دست خود را بر دو طرف دَر گذاشته، سرشان را بيرون مي ‌آوردند و به سؤال من گوش داده و پاسخ ‌مي ‌گفتند. در اين هنگام اين سؤال براي من مطرح ‌شد؛ چرا استاد تعارف نمی‌کند منزل بروم. بعدها كه آشنائي من با ايشان بيشتر شد، متوجّه شدم منزل به اندازه‌ اي محدود و محقّر است كه ‌نمي ‌توانند از میهمان پذيرائي كنند. 🔸مدّتها زندگي ايشان از حّق التّاليف كتاب هايشان اداره مي ‌شد و سال ها مبالغ‌ هنگفتي بدهکار بودند و حتي دامادشان آقای قدّوسي از اين ‌موضوع اطلاع نداشت‌. 🔸علامه با وجود كسالت قلبي و كسالت اعصاب و کهولت سن‌ّ فقط و فقط براي‌ِ حمايت از دين و نشر فرهنگ اسلام براي ملاقات و مصاحبه با مستشرق‌ فرانسوي (دكتر كُرْبَن‌ُ) هر دو هفته يك بار با زحمت و تحمل رنج فراوان به ‌تهران مي ‌رفتند و اين رفت و آمد با ماشين عمومي مستلزم ‌رنج هاي فراوان بود. ✅مهرتابان ✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
بنا بر نظر در آیه122سوره توبه(المیزان،ج9،ص551) وظيفه جهاد از طلاب علوم دينى برداشته شده با این حال جالب است بدانید آمار شهدای طلبه، 6برابر دیگر اقشار جامعه است! ✅مهرتابان ✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
4_5917881565660054416.mp3
5.28M
علامه طباطبایی: ✅ تقديسى كه در اسلام ازشهادت و كشته شدن در راه خداشده از هيچ عمل صالحى به عمل نيامده (تعالیم اسلام/ص238) 🎵 اگر ادعا میکنید عاشقید این مصاحبه رو بشنوید!! ✅مهرتابان ✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
🔴اعتماد به نفس، حرف درستی نیست! 🔸علامه در المیزان می‌گوید: 🔸فضیلت آن چیزى است که خداى تعالى آن را فضیلت بداند، پس این که غربی ها مىگویند آدمى باید اعتماد به نفس داشته باشد و بعضى از نویسندگان ما نیز دنبال آنان را گرفتهاند؛ حرف درستى نیست؛ چون دین خدا چنین چیزى را به عنوان فضیلت نمىشناسد و آنچه را که خداى تعالى در قرآن کریمش فضیلت دانسته، اعتماد به خدا و افتخار به بندگى اوست. قرآن مىفرماید: «الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ» و نیز فرموده: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً» و باز فرموده: «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً» و آیاتى دیگر. 🔸 آیت الله جوادی آملی که مدال شاگردی علامه طباطبایی(ره) را بر سینه دارد ضمن قبول و تایید نظر علامه در مورد اعتماد به نفس به برخی آیات که علامه از آنها نام نبرد اشاره می کند و با استناد بر آنها نظر استاد خود را استحکام بیشتری می بخشد. مهم ترین آیه ای که ایشان به آن استدلال می کنند آیه زیر است: 🔸 «قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» به مردم بگو که من نماز و تمامى عبادات و زندگیم و جمیع شؤون آن از قبیل اعمال و اوصاف و همچنین مرگم؛ خلاصه هر آنچه که در ظاهر مربوط به من است در واقع همه و همه از آنِ خداوند متعال است و من صاحب چیزی نیستم. 🔸آیت الله جوادی با استناد به این آیه و مانند آن می فرماید: با این حساب دیگر چیزی برای بنده نمی ماند تا به آن اعتماد یا تکیه کند. 📔المیزان ج4 ص374 📔بیانات معظم له در درس تفسیر ✅مهرتابان ✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ خاطره آیت الله سبحانی درباره یادداشت علامه برای کنگره مبارزه با 🔻در سال: 1338، یا 1339- تردید از من است - پدر من برای کاری در قم آمده بود، مرحوم بروجردی از ایشان دیدن کرد، قرار شد که ما هم باز دید را پس بدهیم، ما رفتیم که باز دید پس بدهیم، در آنجا نشسته بودیم، یک مرتبه دیدیم که حاج احمد (خادم آقای بروجردی) آمد و گفت پسر عموی آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی (ایشان پزشک روانی بود) با یک دانشمند سوئدی (که دبیر کل مبارزه با مواد الکلی است) آمده‌اند و اینها امسال کنگره‌ای در ترکیه (آنکارا) دارند و می‌خواهد نظر اسلام را در باره مواد الکلی بفهمد، اجازه می‌دهید که بیایند؟ 🔸 آقا فرمود: تشریف بیاورند، بنده و پدرم نشسته بودیم، اتفاقاً مرحوم علامه طباطبائی هم با آقای قاضی آنجا آمده بودند، اینها وارد شدند، ما همگی روی زمین نشسته بودیم، مغربی‌ها و غربی‌ها محال است روی زمین بنشینند، یعنی نمی‌توانند، این سوئدی هم هر طرف نگاه که شاید صندلی باشد که روی آن بنشیند، دید خبری از صندلی نیست، او هم نشست، منتها نه مثل ما، بلکه متجافیاً نشست، چند‌تا سوال کرد، که یکی از آنها این بود که چرا اسلام خمر را حرام کرده، من یک مرتبه در ذهنم رسید که خدای نکرده آقای بروجردی شروع کند مضرّات بهداشتی خمر را بگوید، چون خود سوئدی استاد این فن است، ولی ایشان (آیة الله برجردی) یک نکته‌ای را گفت که برای من خیلی اعجاب آور بود، گفت امتیاز انسان با حیوان در عقل است و الکل دشمن عقل است، این جمله خیلی طرف را گرفت، یعنی من وقتی به قیافه او(سوئدی) نگاه کردم، دیدم خیلی گرفت، سوال های کرد، بعد این نکته را سوال کرد که به درس ما مربوط است، گفت موقعی عقل را زایل می‌کند که انسان زیاد بخورد. 🔸ایشان در جواب فرمود: انسان زیاده خواه و زیاده طلب است، فلذا اگر امروز یک قاشق را بخورد، فردا یک قاشق او، دو قاشق می‌شود. کم کم یک بطری را سر می‌کشد، همه اینها را او ضبط می‌کرد، بعد گفت: شما ممکن است یک بیانیه بنویسید که ما در کنگره خود در آنکارا بخوانیم، آقا یک نگاهی به مجلس کرد و دید که آقای طباطبائی در آنجا نشسته است، گفت سید محمد حسین طباطبائی تبریزی از علمای اسلام است، تفسیری دارند، ایشان می‌توانند از طرف من چیزی بنویسند و بفرستند، علامه طباطبائی هم واقعاً نوشتند و فرستادند تهران و ترجمه به انگلیسی کرد و در آن کنگره خوانده شد. ✅مهرتابان ✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
‍ ✅ علامه، مهندس و نقشه کش مدرسه معروف حجتیه بود آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی: در سنه یکهزار و سیصد و شصت و چهار هجریه قمری، این حقیر برای طلبگی و تحصیل علوم دینی به بلده طیبه قم مشرف شدم، و در مدرسه ی مرحوم آیت الله حجت، که بعدها به مدرسه ی حجتیه معروف شد، حجره ای گرفته، و به درس و بحث و مطالعه ادامه دادم. بنای این مدرسه کوچک بود؛ و آیت الله حجت چندین هزار متر از زمین مجاور را تهیه و در نظر داشتند مدرسه را توسعه دهند و بنای عظیمی که به سبک همان مدارس اسلامی می باشد، و حاوی حجرات بسیار و مدرس و مسجد و کتابخانه و سرداب و آب انبار و سایر مایحتاج طلاب باشد، به طرز صحیح و بهداشتی و با فضای بزرگ و روح افزا برای طلاب بسازند. هر چه مهندسین از تهران و غیر تهران آمدند و نقشه های متنوع و مختلفی کشیدند، مورد نظر آیت الله واقع نشد، تا بالاخره شنیدیم، سیدی از تبریز آمده و نقشه ای کشیده است که مورد نظر و تصویب ایشان قرار گرفته است. ما بسیار شایق و مترصد بودیم که این سید را ببینیم، و از طرفی نیز بسیار شایق بودیم که درس فلسفه بخوانیم، و در آن اوان، عالم جلیل فخر الحکما و الفلاسفه آیت الله حاج میرزا مهدی آشتیانی (قدس الله نفسه) به قم شده، و قصد تدریس داشتند و چند ماهی توقف کردند؛ و به یکی از دوستان عزیز ما قول داده بودند که درس خصوصی فلسفه را از منظومه ی سبزواری برای ما بگویند؛ و ما در آستانه ی شروع بودیم که ایشان بغتناً از اقامت در قم انصراف حاصل نموده؛ و به تهران بازگشتند. در همین احوال شنیدیم، آن سیدی که از تبریز آمده و نقشه ی ساختمانی را کشیده است، به نام قاضی معروف و در ریاضیات و فلسفه زبردست، و نیز درس فلسفه ای در حوزه شروع کرده است، اشتیاق ما برای دیدار و ملاقات با او زیاد شد؛ و مترصد بودیم به منزلش برویم و به بهانه ای از او دیدار کنیم؛ تا آن که یکی از دوستان ما که در مدرسه رفت و آمد داشت و فعلاً از علمای رشت می باشد یک روز به حجره آمده و گفتند: آقای قاضی از زیارت مشهد برگشته؛ بیا به دیدنش برویم! چون به منزل ایشان وارد شدیم؛ دیدیم که این رجل معروف و مشهور همان سیدی است که ما همه روزه در کوچه ها در بین راه او را می دیدیم، و ابداً احتمال نمی دادیم که او از اهل علم باشد، فضلاً از تبحر در علوم، با عمامه ی بسیار کوچک از کرباس آبی رنگ، و تگمه های باز قبا، و بدون جوراب با لباس کمتر از معمول، در کوچه های قم تردد داشت؛ خانه نیز بسیار محقر و ساده بود. ما معانقه کردیم و نشستیم و گفت وگو و سخن از اطراف و جوانب پیش آمد؛ دیدیم: نه، واقعاً این مرد جهانی است از علم و درایت ادراک و فهم! و برای ما خوب مشهود شد که: هر آنکو ز دانش بود توشه ای - جهانیت بنشسته در گوشه ای در همان مجلس، شیفتگی و ارادت به ایشان یک باره اوج گرفت؛ و تقاضا کردیم یک درس خصوصی فلسفه، برای ما بیان کنند، که آزادانه بتوانیم در بین درس به بحث و گفت وگو پرداخته، و اشکالی در مطلب باقی نماند. ایشان با کمال بزرگواری پذیرفتند. پس درس فلسفه را برای ما در مدرس مدرسه شروع کردند؛ و با آن که بنا بود خصوصی باشد، طلاب مطلع شدند؛ و در روز اول قریب یک صد نفر مدرس را پر کردند؛ و ایشان درس را شروع کردند. در عین حالی که در بین درس نیز به قدر کافی بحث و گفت وگو به عمل می آمد، ولیکن به علت تراکم جمعیت صلاح نبود که اشکالات و ایرادات از سطح معمولی درس بالا رود؛ بنابراین برای روشن شدن بعضی از مطالب، پیوسته ما پس از خاتمه ی درس تا در منزل به همراه ایشان می رفتیم؛ و در راه همواره گفت وگو بود. 📔 آن مرد آسمانی ✍نویسنده: مرتضی نظری ✅مهرتابان ✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ شیعه قدرناشناس! آیت الله بهجت(رحمه الله علیه): زن ارمنیه‌ای که در هواپیما در کنار همسر مرحوم علامه (طباطبایی) نشسته بود، جریان زیارت امام رضا علیه‌السلام و گرفتن حاجات از توسل به آن حضرت را نقل کرده بود. بعد از نقل قصه روضه‌خوانی (روضه پنج‌تن) در مدرسه مروی به پیشنهاد آن زن ارمنیه و شفای جوانش برای علامه طباطبایی رحمه‌الله، ایشان فرمود: «خاک بر سر شیعه!» که قدر شیعه‌بودن خود را نمی‌داند و یا از اهل‌بیت علیهم‌السلام قدردانی نمی‌کند. 📔 در محضر بهجت، ج۱، ص۵۵ ✅مهرتابان ✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 چنین انسانم آرزوست... 🔸علامه حسن‌زاده آملی (حفظه‌الله): « 17 سال در خدمت علامه طباطبایی بودم حتی یک مکروه از ایشان ندیدم!» ✅مهرتابان ✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
☑️ بدرالسادات طباطبایی، دختر علامه طباطبایی: 🔸پدر و مادرم علاقه زیادی به هم داشتند و در همه لحظات زندگی در کنار یکدیگر بودند، پدر نیز علاقه و اردات زیادی به مادر داشتند به‌طوری که هیچ وقت حتی یک‌بار نیز ایشان را با اسم کوچک خطاب نکردند و می‌گفتند من اگر به جایی رسیده‌ام از زحمات و همراهی همسرم بوده‌ است. 🔸علامه رفتارشان در خانه یک الگوست، من به یاد ندارم که ایشان حتی یک بار نیز در خانه با خشم و غضب و عصبانیتی برخورد کرده باشد. 🔸علامه همیشه ساعت‌های خاصی را برای خانواده می‌گذاشتند و حتی در ساخت کاردستی‌های‌هایمان نیز به ما کمک می‌کردند. 🔸سفارش و تأکید همیشگی پدر بر این بود که همیشه به یاد خدا باشید و او را در همه حال ناظر ببینید به یاد دارم زمانی که سن کمی داشتم یک بار از پدر پرسیدم اگر من کفشم را به امید خدا وسط حرم بگذارم و بروم کفشم همان‌جا می‌ماند، پدر گفتند اگر مطمئن باشی که خداوند مراقب آن‌هاست حتما کفش‌هایت سرجایش خواهد بود، پدر این چنین توکل و ایمان به خداوند را به من که کودکی کم سن بودم یاد می‌داد. ✅مهرتابان ✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅مخلوق زشت نداریم! الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ آن كه هر چه را آفريد به نيكوترين وجه آفريد (سجده:7) سَیّد مفسران: هر يك از موجودات فى‌نفسه و براى خودش داراى حسنى است كه تمام‌تر و كامل‌تر از آن براى آن موجود تصور نمى‌شود. و اما اينكه مى‌بينيم موجودى زشت و ناپسند است براى يكى از دو علت است: يا براى اين است كه آن موجود داراى عنوان عدمى است كه بدى و ناپسندى‌اش مستند به آن عدم است مانند ظلم ظالم و زناى زناكار، كه ظلم بدان جهت كه فعلى از افعال است زشت نيست بلكه بدان جهت كه حقى را معدوم و باطل مى‌كند زشت است و زنا بدان جهت كه عمل خارجى است و هزاران شرايط دست بدست هم داده تا آن عمل صورت خارجى بگيرد زشت نيست چون صورت خارجى آن با صورت خارجى عمل نكاح مشترك است بلكه زشتى‌اش بدين جهت است كه مخالف نهى شرعى و يا مخالف مصلحت اجتماعى است ويا براى اين است كه با موجودى ديگر مقايسه‌اش مى‌كنيم و از راه مقايسه، زشتى و بدى عارضش می‌شود مثلا عقرب كه در مقايسه با انسان زشت و بد مى‌گردد... پس به هر حال، هيچ موجودى بدان جهت كه موجود و مخلوق است متصف به بدى نمى‌شود. 📔ترجمه المیزان، ج16، ص374 ✅مهرتابان ✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
📸 | هَجَمَ بِهِمُ العِلْم... 🔸مرحوم مهندس عبدالباقی، فرزند علامه طباطبایی: پدر ما، کتاب را 15روز متوالی بدون نقطه می‌نوشت و بعد برمی‌گشت و نقطه‌گذاری می‌کرد! وقتی دلیل این کار را پرسیدیم فرمودند: «مطالب به ذهن من هجوم می‌آورند و من فرصت نمی‌کنم نقطه بگذارم.» ✅مهرتابان ✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46