eitaa logo
استاد علامه محمد تقی جعفری (ره)
2.6هزار دنبال‌کننده
881 عکس
228 ویدیو
22 فایل
این کانال تنها کانال رسمی موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری (ره)، در ایتا است و تحت نظر موسسه اداره می شود. ارتباط با مدیر کانال: @MTJafari لینک صفحه اینستاگرام : https://www.instagram.com/jafari_allameh/ و https://www.instagram.com/allameh_jafari/
مشاهده در ایتا
دانلود
ای از همسایه علامه جعفری محمد حسین رضوانی متولد سال 1329 است. او یکی از همسایه های قدیمی علامه جعفری بوده و درباره کردار و اخلاق علامه می گوید: « همیشه به من می گفت: آقای رضوانی اگر می خواهی بچه هایت عاقبت به خیر شوند و از زندگی دنیایی هم بهره مند شوند، به حرام و حلال بودن لقمه ای که روی سفره می گذاری، توجه کن. من این حرفش را به صورت عملی در رفتار علامه می دیدم. سال 1364 بود که ایشان این زمینی را که الان خانه شان در آن واقع است، از برادرم خرید. قبل از معامله، از ما خواست تا مالک اولیه زمین را که خانمی زرتشتی بودند، به تهران دعوت کنیم. وی گفت هزینه سفرش را می دهم تا این خانم به تهران بیایند. وقتی این خانم به تهران آمد، سه سؤال از او پرسید: «این که آیا این آقایان همه پول زمین را به شما دادند؟ آیا با رضایت، زمین را به این آقا فروختید؟ آیا زمین شما را به قیمت روز خریدند؟» خلاصه، می خواست مطمئن شود که این زمین مشکلی ندارد. رضوانی درباره مرام همسایه داری علامه می گوید: « باور کنید من مردی به سادگی و یکرنگی و بی ریاتر از ایشان ندیدم. الان همسایه های قدیمی یا فوت کرده اند، یا از اینجا رفته اند. خوب یادم است برای این که ارتباط همسایگی در بین اهل محل پابرجا باشد، هر هفته یکبار، یک جلسه دورهمی گذاشته بود. هر هفته، خانه یکی از همسایه ها دور هم جمع می شدیم. فقط هم با چایی پذیرایی می کردیم تا تجملات وارد این دورهمی نشود. دور هم دعا می خواندیم و حرف می زدیم. همین باعث شده بود که صمیمیت زیادی بین اهل محله باشد. راستش خانه ایشان شورای حل اختلاف محله بود. کوچکترین مشکلی که برای اهل محله از نظر خانوادگی یا اجتماعی پیش می آمد، در خانه ایشان حل و فصل می شد. وقتی به مسافرت می رفتم، ایشان با همه بزرگی و جایگاه علمی که داشتند، شخصاً به درب خانه ما می رفتند و جویای حال و احوال بچه ها می شدند و می گفتند: اگر خریدی دارید، بگویید تا تهیه کنم. برای همه اهل محله اینگونه بود. یکبار در زمانی که دختر کوچک من 2 سالش بود و من به مسافرت رفته بودم، دخترم به شدت مریض می شود. علامه وقتی متوجه میشود، شبانه با همان لباس ساده خانگی، دخترم را به بیمارستان میرساند. منبع: روزنامه همشهری، همشهری محله، شماره 635 ـ دوشنبه 15 آذر 1395 🌺استاد علامه محمدتقی جعفری🌺 @allameh_jafari
allameh_jafari4_5945137672933605796.mp3
زمان: حجم: 6.15M
استاد انصاریان از علامه جعفری(ره) 🏴استاد علامه محمدتقی جعفری (ره)🏴 @allameh_jafari
استاد انصاریان از علامه جعفری(ره) ...یک‌روز بعدازظهر تلفن زنگ زد، برداشتم و دیدم استاد باکرامت، عالم کم‌نظیر، فیلسوف الهی، علامهٔ جعفری است. به من گفت: حسین، کاری نداری؟ گفتم: نه، امرتان؟ گفت: بلند شو به خانهٔ ما بیا! خب از این‌طرف تهران، شرق به غرب، حدود بلوار آیت‌الله کاشانی رفتم. تنها بود، گفت: چه خوب شد آمدی! امشب دوازده شب دارند من را به‌خاطر بیماری به اروپا می‌برند، احتمال می‌دهم برنگردم؛ تو را خواستم تا یک چیزی به تو بدهم و یک چیزی بگویم. یک پولی را درآورد و به من داد و گفت: این را چهار قسمت کن و بعد از رفتن من، هر جا خودت صلاح دیدی که هزینه شود، هزینه کن. گفتم: چشم! گفت: پس آنچه که می‌خواستم به تو بدهم، دادم؛ اما یک چیزی می‌خواهم به تو بگویم. تو من را می‌شناسی و از سال پنجاه با هم رفیق بوده‌ایم، درست است؟ گفتم: بله! گفت: رفت‌وآمد هم با هم زیاد داشته‌ایم؛ جای این را من غیر از تو نداشتم که بگویم، وگرنه می‌گفتم. خیلی استاد دانشگاه با من و خانواده‌ام رفیق هستند، ولی جای‌ آن تو هستی. فرمود : من تا الآن نماز قضا ندارم، روزهٔ قضا ندارم، حج را رفته‌ام و در عبادتم بدهی ندارم؛ اما همهٔ عباداتم را که دارم می‌روم، اینها را کنار گذاشته‌ام و گفته‌ام بروید، نمی‌خواهم پیش من باشید؛ هیچ امیدی به شما ندارم! این یک مسئله بود.  چندسال در قم درس خوانده‌ام، بعد به نجف رفته‌ام و بزرگ‌ترین استادها مثل آقا‌شیخ‌مرتضی طالقانی، آیت‌الله‌العظمی خوئی، این آدم کم‌نظیرِ در علم را دیده‌ام. الآن که می‌خواهم به خارج بروم، به عمر تحصیلم هم گفته‌ام کنار بروید که هیچ امیدی به شما ندارم؛ اما خیلی طلبه و دانشگاهی را درس داده‌ام و بالاخره آنها با زبان من با اسلام، با حکمت و با قرآنآشنا شده‌اند. حالا که 73-74 ساله هستم، به آنها هم گفته‌ام دارم می‌روم، شما هم من را رها کنید و کنار بروید که ابداً به شما امیدی ندارم. بعد به من گفت: حسین، می‌دانی امیدِ صد درصد من به قیامتم که هیچ نگرانی‌ای ندارم، به چیست؟ گفتم: نه استاد! گفت: فقط به ابی‌عبدالله است. 🏴استاد علامه محمدتقی جعفری (ره)🏴 @allameh_jafari
🌿 ای از علامه جعفری رحمة الله علیه 💠 رو ذكر كن 🌷 در حرم حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) كنار استاد نشسته بودم و مشغول خواندن زيارت بوديم. پس از زيارت و نماز، استاد تسبيحی به دست گرفتند و مشغول ذكری طولانی شدند. پيش خود تعجب كردم كه استاد با اين همه مشغله­ٔ فكری و مطالعاتی و علمی چه طور اين همه وقت را به ذكر گفتن اختصاص مي­دهند. عباراتی را صدها بار تكرار مي­كنند و دوره تسبيح مي­گردانند. حتی طلبه­ هايی كه معمولاً در قسمت بالای سر حضرت معصومه (سلام الله عليها) مشغول مباحثه و مطالعه بودند با ديدن اين منظره متعجب شدند. طاقت نياوردم و پس از اتمام اذكار، خدمت استاد عرض كردم: «شما چه طور اين همه وقت صرف ذكر گفتن مي­كنيد؟» با خنده زيبايي كه خيلي از اوقات بر لبانشان بود، فرمودند: « خدا مي­داند كه در اين ذكر گفتن چه اسراری هست و چه ابوابی را به روی انسان باز مي­كند، چه درهایی از حكمت­ها را مي­گشايد و چه رزق­هایی در اين اذكار نهفته است.» و بعد اضافه فرمودند: « بسياری از مشكلات با همين ذكرها براى من حل و آسان شده است. مولوی خوب مي­گويد كه: ای برادر، تا توانی فكر كن فكر اگر جامد شود، رو ذكر كن» 👈🏻 روزنامه اطلاعات، سه شنبه ۱۳۸۷/۰۸/۲۵ 🌿 @allameh_jafari
14.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 💠 مقام شامخ ماجرایی به نقل از علامه جعفری که برای یکی از دوستانشان اتفاق افتاده است. شخص مورد نظر که این ماجرا برایش اتفاق افتاده، از اهالی فسا در استان فارس بوده است. 🌿استاد علامه محمدتقی جعفری🌿 @allameh_jafari
استاد علامه محمد تقی جعفری (ره)
🔰 #خاطره #طنز 💠 مقام شامخ ماجرایی به نقل از علامه جعفری که برای یکی از دوستانشان اتفاق افتاده است.
🔰 💠 مقام شامخ ماجرایی به نقل از علامه جعفری که برای یکی از دوستانشان اتفاق افتاده است. شخص مورد نظر که این ماجرا برایش اتفاق افتاده، از اهالی فسا در استان فارس بوده است: یکی از دوستان لطیف و خوش مشرب ما در یکی از شهرهای استان فارس زندگی میکند. در سفری که در اوایل سالهای دهۀ ۱۳۵۰ش. به شیراز داشتم، او این داستان جالب و طنزآمیز را که برایش اتفاق افتاده بود، برایم تعریف کرد: من سالها کارهای خیر و خدمات اجتماعی انجام داده ام،‌ از جمله ساختن مراکز درمانی،‌ مدارس، مساجد،‌ پل و ... در شهرهای مختلف و محروم. روزی به ذهنم رسید که با این ‌همه کارهای خیر،‌ اکنون مقام شامخ من در پیشگاه خداوند چگونه است؟ برای رسیدن به پاسخ این سؤال، عازم مشهد شدم تا ضمن زیارت امام رضا (ع)،‌ به پاسخ سؤالم برسم. چند روز بعد عازم مشهد شدم و در یکی از روزهای اقامتم در مشهد مقدس، به حرم مشرّف شدم و پس از زیارت و دعا، روبروی ضریح مطهر ایستادم و در دلم گفتم: یا امام رضا (ع)،‌ خودت می دانی برای چه به اینجا آمده‌ام؟ به نحوی توسط یکی از این زوّار به من بفهمانید که مقام من در پیشگاه خداوند چگونه است؟ آن سالها اطراف ضریح امام رضا (ع)‌ هنوز به صورت جداگانۀ خانمها و آقایان درنیامده بود و زن و مرد با هم زیارت میکردند. این دوست عزیز ما در ادامه ماجرا میگفت: ناگفته نماند که در آن ایام نیز برادرم و همسر او نیز قرار بود به زیارت امام رضا (ع)‌ مشرّف شوند. به محض اینکه این نیت از ذهنم عبور کرد،‌ خانمی در حال عبور از مقابل من بود. فکر کردم همسر برادرم است. او را با نام صدا زدم،‌ ولی او همسر برادرم نبود. آن خانم برگشت و به من گفت: خیلی خری! من از این اتفاق و نیت خودم خنده ام گرفت،‌ اما وضع بدتر شد. آن خانم دوباره گفت: «آیا شک داری؟ به این امام رضا (ع)‌ قسم،‌ خیلی خری». سرانجام فهمیدم که مقام شامخ من به کجا رسیده است!! 🌿استاد علامه محمدتقی جعفری🌿 @allameh_jafari
🌿 علامه محمدتقى جعفرى و ـ 💠 زير را دكتر عبدالرحيم گواهى نگاشته است : هنگامى كه به تحريك شيخ على اسلامى، سخن درباره آثار و اقوال دكتر شريعتى زياد شده بود و همگى شاهد بوديم كه شخص شريعتى و حسينيه ارشاد گاهى ناجوانمردانه مورد اتهام قرار مى‌گرفتند، ايشان روزى از من خواستند كه به اتفاق به ديدن استاد جعفرى برويم. صبح روز جمعه‌اى، حقير در آپارتمان روبروى حسينيه ارشاد به دنبالشان رفتم و با قرار قبلى به منزل استاد جعفرى رفتيم. مرحوم شريعتى خدمت استاد جعفرى عرض كردند: «ببخشيد آقا! كار من تحريك و راه انداختن نيروهاى اجتماع و جوان است. اين ماشين كه روشن شد و راه افتاد، ديگر بقيه كار با شماست. اين شما هستيد كه بايد براى آن، جهتِ حركت تعيين كنيد. جنابعالى از طرف من مختاريد كه همه آثار و نوشته‌هاى بنده را بخوانيد و هر كجايش را مخالف اسلام و تشيع و به هر دليل ناجور يافتيد، خط بكشيد تا در چاپ‌هاى بعدى آنرا حذف كنند». استاد جعفرى با محبت و مهربانى و تواضع خاص خويش، اين پيشنهاد را پذيرفتند و قول دادند به هر مورد برخورد كردند، به اطلاع برسانند. 🔹 فيضى، كريم، جاودان انديشه، چاپ اول، پاييز ۱۳۸۰، انتشارات تهذيب، ص ۴۳۴ 🌿 @allameh_jafari
20M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 #خاطره #طنز 💠 تقلید کورکورانه 🌿استاد علامه محمدتقی جعفری🌿 @allameh_jafari
8.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿 🔹 خاطره‌ای از آقای محمد گل‌جامجو (عکاس قدیمی) دربارۀ مرحوم علامه محمدتقی جعفری 👈🏻برنامۀ پیشکسوتان هنر-مستند «جام عکاسی» 🔸 پخش‌شده از شبکۀ مستند- چهارشنبه ۳ آذرماه ۱۴۰۰ 🌱 @allameh_jafari
3.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 🔹 خاطره ای از یک ژاپنی مسلمان (کوزو ناکایاما)، از شاگردان علامه جعفری 🌿 مرحوم اسماعیل (کوزو) ناکایاما ( Kozo Nakayama) ، اهل توکیو و از سال ۱۳۵۹ ش رئیس دفتر نمایندگی شرکت ان ئی سی در خاورمیانه بود که دفتر مرکزی آن در تهران قرار داشت. وی در سال ۱۳۴۹ ش به همراه سه نفر از هموطنانش در شهر قم به دین مقدس اسلام و مذهب تشیع روی آوردند و پس از آن در اوایل دهۀ ۱۳۵۰ش به منظور فراگیری معارف اسلامی به مدت چند سال در کتابخانۀ شخصی علامه جعفری حضور می یافتند. آقای ناکایاما در سال ۱۳۸۷ش بر اثر بیماری سرطان، رخ در نقاب خاک کشید و به ابدیت پیوست. روحش شاد 💠 https://www.aparat.com/v/O9cLV 💠 https://m.youtube.com/watch?v=SU78WFc26Rc 🌱استاد علامه محمدتقی جعفری🌱 @allameh_jafari
9.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 🔹 خاطره ای از یک ژاپنی مسلمان (کوزو ناکایاما)، از شاگردان علامه جعفری 🌿 مرحوم اسماعیل (کوزو) ناکایاما ( Kozo Nakayama) ، اهل توکیو و از سال ۱۳۵۹ ش رئیس دفتر نمایندگی شرکت ان ئی سی در خاورمیانه بود که دفتر مرکزی آن در تهران قرار داشت. وی در سال ۱۳۴۹ ش به همراه سه نفر از هموطنانش در شهر قم به دین مقدس اسلام و مذهب تشیع روی آوردند و پس از آن در اوایل دهۀ ۱۳۵۰ش به منظور فراگیری معارف اسلامی به مدت چند سال در کتابخانۀ شخصی علامه جعفری حضور می یافتند. آقای ناکایاما در سال ۱۳۸۷ش بر اثر بیماری سرطان، رخ در نقاب خاک کشید و به ابدیت پیوست. روحش شاد 💠 https://www.aparat.com/v/O9cLV 💠 https://m.youtube.com/watch?v=SU78WFc26Rc 🌱استاد علامه محمدتقی جعفری🌱 @allameh_jafari