▫ «راهکار خروج تفسیرنگاری از رکود»▫
◀ شهیدصدر تفسیر قرآن را گرفتار یک ایستایی و رکود در قرون متمادی می داند. وی بر این باور است که تفسیر «تجزیئی» (= ترتیبی) که به هدف فهم مدلول الفاظ قرآن صورت می گیرد، از دوران صحابه و تابعان آغاز شد، اما با گذشت زمان نیاز به فهم لفظی تعداد بیشتری از آیات پیدا شد. از این رو، تفسیر تجزیئی در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم توسط افرادی چون ابن ماجه و طبری در صورتی خاص توسعه کامل یافت (صدر، السنن التأریخیة فی القرآن، 1400: 21).
◀ وی برای تبیین ایستایی تفسیر در سده های پیشین، سیر تحول و توسعه تفسیر را با دانش فقه مقایسه می کند. شهیدصدر یک تفاوت تفسیر با فقه را این میداند که در طول تاریخ، تفاسیر ترتیبی، بهدلیل رویکرد تجزیئی و جدا جدا تفسیر کردن آیات و به دلیل فاصله گرفتن از واقعیات اجتماعی و انسانی، رشد چندانی نکردند ولی به عکس، فقه به دلیل رویکرد موضوعی در تفسیر روایات و به دلیل مرتبط بودن با واقعیات زندگی، روز بهروز توسعه یافت و رشد کرد. بنابراین، تفسیر نیز باید به شیوه فقه، از سبک ترتیبی به موضوعی روی آورد تا بتواند با واقعیات زندگی مرتبط شده، رشد کند (همان: 27).
💫 البته، وی اشاره می کند که مسئله این نیست که سبک موضوعی را جانشین تجزیئی کنیم، بلکه باید رویکرد موضوعی در تفسیر را به رویکرد تجزیئی اضافه کنیم و در واقع دو گام را در تفسیر تصویر کنیم: گام اول، تفسیر تجزیئی است و گام دوم، تفسیر موضوعی (همان: 42).
#تفسیر_ترتیبی
#تفسیر_موضوعی
#شهید_صدر
#علم_دینی
https://eitaa.com/allamehsadr