وضو ميگيري، اما در همين حال اسراف ميکني
نماز ميخواني اما با برادرت قطع رابطه ميکني
روزه ميگيري اما غيبت هم ميکني
صدقه ميدهي اما منت ميگذاري
بر پيامبر و آلش صلوات مي فرستي
اما بدخلقي مي کني
دست نگه دار بابا جان!
ثوابهايت را در کيسهٔ سوراخ نريز
💕💕💕
#تلنڱر
‼️میڱویند سیاهے چادر🍃 چشم را مے زند!
چشم آدم هاے حریص و هرزه را...😏
چشم را ڪه هیچ!
خبر ندارند تازڱے ها دل را هم میزند❗️
دل آدم هاے مریض و بیمار دل را!😈
😌از شما چه پنهان چادر دست و پا ڱیر هم هست...
دست و پاے بے بندو بارے را میبندد✌️
چادر🍃 براے ڪسانے ست ڪه نمیخواهند عزت آخرتشان را به بهاے ناچیز لبخند هاے😏 هرزه بفروشند🌺
👌حجاب وسیله اے است ڪه بفهمانیی وسیله نیستیم👌
#حجاب_ارزش #غیرت_علوی #حجاب_فاطمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹جوونامون بی دین شدن
یه جای کار میلنگه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹عشق یعنی چی؟؟؟
#غیرت_علوی
#حجاب_فاطمی
👆👆👆👆👆👆👆👆👆
✅✅✅✅✅✅✅✅✅
🔴راهکاری برای زودتر برطرف شدن بلایا
✍امام کاظم علیه السلام می فرمایند: هيچ بلايى نيست كه بنده مؤمنى بدان گرفتار آيد و خداوند عزوجل به او توفيق دعا كردن دهد، مگر اين كه آن بلا، به زودى برطرف شود و هيچ بلايى نيست كه بنده مؤمن بدان گرفتار آيد و از دعا كردن خوددارى ورزد، مگر اين كه آن بلا به درازا كشد. پس هرگاه بلا فرود آمد، به درگاه خداوند عزوجل دعا و التماس كنيد.
📚 كافی، ج ۲، ص ۴۷۱
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
🚨تجربه پدر پیر‼
#رهبر_انقلاب_اسلامی:
👈اینکه حالا تحمّل شنیدن حرف مخالف را ندارند، خدا به آن ها صبر بدهد که بتوانند حرف مخالف را بشنوند! البته سخت است.
👈در تفکر اسلامی، اقناع و جذب دلها یک اصل مهم است و باید با استدلالهای محکم و روشن، مواضع خود را برای مردم تبیین کنند.
👈اخلاق، حوصله، تحمل شنیدن حرف مخالف و تسلط بر مطالب ارائهشده، از پیشنیازهای عمل به این وظیفه است.
👈بنده گفتم کرسیِ "آزادفکری" را بوجود بیاورید.
⁉️شما جوان ها چرا بوجود نیاوردید؟!
✅شما کرسی آزادفکری را ایجاد کنید، چند نفر بروند آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد.
❌حق اینجوری نمایان نمی شود که کسی یک انتقادی را پرتاب بکند. اینجوری که حق درست فهمیده نمی شود.
❌ایجاد فضای آشفتهی ذهنی با لفاظی ها هیچ کمکی به پیشرفت کشور نمی کند.
✅ شما تجربهی این پدر پیرتان را در این زمینه داشته باشید. آنی که کمک میکند به پیشرفت کشور، آزادی واقعىِ فکرهاست؛ یعنی آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو وجنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن.
👈یک وقت شما یک حرفی می زنید، ناگهان می بینید همهی ناظران سیاسی جهان که وجودشان انباشتهی از پلیدی و خباثت است، برای شما کف می زنند. به این تشویق نشوید. به قول رائج بین جوان ها، جوگیر نشوید. بحث درست بکنید، بحث منطقی بکنید. سخنی را بشنوید، سخنی را بگوئید؛ بعد بنشینید فکر کنید.
👈 این همان دستور قرآن است:
«فبشّر عباد، الّذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه»
سخن را باید شنفت، بهترین را انتخاب کرد...
✍سوال:چرا این همه بلاها و بیماری ها و مشکلات و گرفتاری ها برای شیعیان و مسلمین وجود دارد. مگر حضرت نفرمودند:ما شما را رها نمی کنیم؟
جواب این که: مقصود حضرت این نیست که در دنیا سختی و بلا و گرفتاری هایی مثل جنگ و زندان و سیل و زلزله و بیماری و فقر و امثال این ها دامنگیر هیچ کدام نمی شود. .خیر، این ها سنت ها و امتحان های خدا در دنیا هستند و دنیا با همین چیزها دنیاست، وگرنه بهشت بود و عالم آخرت. مقصود این است که آن بلاهایی را که باعث نابودی شیعیان و مومنان می گردد و آن ها را ریشه کن می سازد، از آنان دور می کنیم.
📚استاد عالی
مداحی آنلاین - دلتنگم چی بگم از دوری - امیر کرمانشاهی.mp3
10.89M
⏯ #شور احساسی
🍃دلتنگم چی بگم از دوری
🍃نمیشه اینجوری ادامه داد
🎤 #امیر_کرمانشاهی
👌فوق زیبا
✨﷽✨
#پندانه
🔴 «عاقبت وعدههای توخالی»
✍پادشاهى در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیرى را دید که با لباسى اندک در سرما نگهبانى مىداد.از او پرسید: آیا سردت نیست؟ نگهبان پیر گفت: چرا اى پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
پادشاه گفت: من الان داخل قصر مىروم و مىگویم یکى از لباسهاى گرم مرا برایت بیاورند. نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعدهاش را فراموش کرد.
صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالى قصر پیدا کردند؛ در حالى که در کنارش با خطى ناخوانا نوشته بود: اى پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل مىکردم
اما وعده لباس گرم تو مرا از پاى درآورد . . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سایتونمستدامحضرتآقا✋🏾❤️
✅پاسخ به یک پرسش
🔻 آیا ترفند مهم و ویژهای برای استجابت دعا وجود دارد؟
🔺امام صادق(علیه السلام) میفرماید : دعاى مسلمان براى برادرش در غیاب او ، به دعاکننده روزى میرساند و بلا را از او بر میگرداند و فرشتگان الهی به او میگویند: «دو برابر آنچه براى برادرت خواستى، براى تو است»
📚ثواب الاعمال شیخ صدوق، ص۱۵۳
#خیرخواهِهمباشیم
چرا در مشکلات آه میکشیم❓
" آه " از اسماء خداست ...
🌾 ﻗَﺎﻝَ ﺃَﺑُﻮ ﻋَﺒْﺪِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ:
💠 ﺇِﻥَّ ﺁﻩ ﺍﺳْﻢٌ ﻣِﻦْ ﺃَﺳْﻤَﺎﺀِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻋَﺰَّ ﻭَ ﺟَﻞَّ
ﻓَﻤَﻦْ ﻗَﺎﻝَ ﺁﻩ ﻓَﻘَﺪِ ﺍﺳْﺘَﻐَﺎﺙَ ﺑِﺎﻟﻠَّﻪِ
ﺗَﺒَﺎﺭَﮎَ ﻭَ ﺗَﻌَﺎﻟَﻰ💠
💠ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ :
" ﺁﻩ " ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﻧﺎﻡ ﻫﺎﯼ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺳﺖ،
ﻫﺮ ﮐﺲ ﮐﻪ ﺁﻩ ﺑﮕﻮﯾﺪ ، ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﺒﺎﺭﮎ ﻭ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺍﺳﺘﻐﺎﺛﻪ
ﻭ ﻃﻠﺐ ﻧﯿﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
🌷🍃 ﺍﻟﻬﯽ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺁﻫﯽ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻧﮕﺎﻫﯽ 🍃🌷
📚منبع: بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛جلد 90 ؛
صفحه 393 و معانی الخبار صفحه 354
[ ک ا ش ]
سه حرف دارد اما برای نابودی
همۀ لحظات انسان کافیست !!
[ خ د ا ]
سه حرف دارد ولی برای زیبایی
همۀ لحظات انسان حرف ندارد ...👌
🌐آیت الله مجتهدی تهرانے(ره):
💟همین محبتی که داری ، بار تورا می بندد !
💫شخصی از اهل بادیه ( دهات یا روستا) خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و سئوال کرد: ای رسول خدا!
مَتیَ قیامُ الساعه؟ قیامت چه وقت بر پا می شود؟
پیامبر خدا به نماز ایستادند و پس از اقامه نماز فرمود:
اَینَ السائلُ عن الساعه؟ کجاست مردی که از قیامت پرسید؟
مرد گفت: منم ای رسول خدا! حضرت فرمود: تو که می پرسی قیامت چه زمانی است ، برای قیامت خود چه تهیه کرده ای؟! چه کار کرده ای ؟ بارت را بسته ای ؟
💠او گفت : ای رسول خدا ! قسم به خدا که من عمل زیادی از نماز و روزه فراهم نیاورده ام مگر این که که خدا و رسول خدا را دوست می دارم.
حضرت فرمود: المرء مع من احب ؛ انسان با کسی است که دوستش می دارد.
💠تو رسول خدا را دوست می داری ، بنابراین در روز قیامت ،تو با خدا و رسول خدا هستی. دیگر ناراحت نباش که عمل زیادی نداری ، همین محبتی که داری ، بار تورا می بندد.
📚 در محضر مجتهدی ، ج 1 ، ص 67 ، چاپ پنجم ، 1393 / بحار، ج17، ص13.
💡راهنمایی های اهل بیت
علیه السلام برای سلامتی
🌷پيامبر صلي الله عليه و آله:
هر كس با حرام به مداوا بپردازد خداوند در آن شفا قرار نمى دهد.
🌟پيامبر صلي الله عليه و آله :
هر كس مى تواند با بيمارى خود سر كند، از درمان بپرهيزد، زيرا بسا دارويى كه خود، بيمارى زاست.
🌟امام رضا عليه السلام :
چون گرسنه شدى بخور، چون تشنه شدى بنوش، چون ادرار بر تو فشار آورد، ادراركن،
جز از سر نياز با همسرت نزديكى مكن و چون احساس خواب آلودگى كردى،بخواب، كه اينها مايه تن درستى است.
🌟امام على عليه السلام:
نوشيدن دارو براى بدن، همانند صابون (پودر شوينده) براى لباس است كه آن راتميز مى كند، امّا فرسوده اش هم مى كند.
🌟پيامبر صلي الله عليه و اله:
هليله سياه بخوريد، كه از درختان بهشت است. مزه آن تلخ است ولى شفاى هردردى است.
🌟امام رضا عليه السلام:
هر كس مى خواهد معده اش او را آزار نرساند، نبايد ميان غذا آب بنوشد تا غذاخوردن را به پايان رساند...
🌟امام رضا عليه السلام :
دو گروه هميشه مريضند: سالمى كه پرهيز مى كند و مريضى كه پرهيز نمى كند
🌟پيامبر صلي الله علیه و آله:
هر غذايى كه بر آن نام خدا برده نشود، درد است
و هيچ بركتى در آن نيست....
🌟امام صادق عليه السلام :
بدان كه دردها و بيمارى هاى بدن، همراه با درآمدن موها از جايگاه خود و ناخن هااز انگشتان، از بدن بيرون مى روند.
🍃از همين رو، انسان به نوره كشيدن، سرتراشيدن(كوتاه كردن) و كوتاه كردن ناخن ها در هر هفته، موظف شده است،
تا موها و ناخن ها رشد شتابان ترى يابند و با درآمدن آنها، دردها و بيمارى ها از تن بيرون بروند.
🌟امام صادق عليه السلام :
شايسته است بيمار با دست خود، صدقه به سائل بدهد و از او بخواهد برايش، دعا كند.
از پیرمرد حکیمی پرسیدند: از عمری که سپری نمودی چه چیز یاد گرفتی؟ پاسخ داد:
*یاد گرفتم*
که دنیا قرض است باید دیر یا زود پس بدهیم.
*یاد گرفتم*
که مظلوم دیر یا زود حقش را خواهد گرفت.
*یاد گرفتم*
که دنیای ما هر لحظه ممکن است تمام شود اما ما غافل هستیم.
*یاد گرفتم*
که سخن شیرین، گشاده رویی و بخشش سرمایه اصلی ما در زندگیست.
*یاد گرفتم*
که ثروتمند ترین مردم در دنیا کسی است که از سلامتی، امنیت و آرامش بهره مند باشد.
*یاد گرفتم*
کسی که جو را میکارد گندم را برداشت نخواهد کرد.
*یاد گرفتم*
که عمر تمام میشود اما کار تمام نمیشود.
*یاد گرفتم*
کسی که میخواهد مردم به حرفش گوش بدهند باید خودش نیز به حرف آنان گوش دهد.
*یاد گرفتم*
که مسافرت کردن و هم سفره شدن با مردم بهترین معیار و دقیق ترین راه برای محک زدن شخصیت و درون آنان است.
*یاد گرفتم*
کسی که مرتب میگوید: من این میکنم و آن میکنم تو خالی است و نمیتواند کاری انجام دهد.
*یاد گرفتم*
کسی که معدنش طلا است همواره طلا باقی میماند بدون تغییر، اما کسی که معدنش آهن است تغییر میکند و زنگ میزند.
*یاد گرفتم*
تمام کسانیکه در گورستان هستند همه کارهایی داشتند و آرمانهایی داشتند که نتوانستند محقق گردانند.
*یاد گرفتم*
که بساط عمر و زندگیمان را در دنیا طوری پهن کنیم که در موقع جمع کردن دست و پایمان را گم نکنیم
🍃داستان_كوتاه
نامردی بسیار پست از سپاه ابن سعد
در حاليكه گریه هم می کرد
گوشواره فاطمه دختر سیدالشهداءرا
ازگوش او کشید تا به غارت ببرد......
دختر امام حسین علیهالسلام
در حالیکه گریه میکرد پرسید:
تو چرا گریه می کنی نامرد؟!!
آن نامرد گفت:
گریه می کنم چون
اموال دختر رسول خدا را غارت مىکنم.
فاطمه بنت الحسین (علیهماالسلام) گفت:
خب اگر کار بدى است چرا چنین میکنی؟
آن خبیث گفت: اگر من این کار را نکنم،
شخص دیگری گوشواره ها را می برد...
✅آری عجیب این است
اگر امروز به بعضی ها بگوییم
چرا رشوه مي گیری؟! ..... چرا....؟
تو كه به زشتي كار خود آگاهي چرا ؟!
با همين استدلال خودش را قانع میکنه که
اگر من چنین نكنم ديگري انجام خواهد داد
واقعا چقدر آدمهای شبیه هم
توی تاریخ زیاد پیدا میشه!!!
راستی ما شبیه چه کسانی هستیم؟؟؟😔
⇝✿ ✿⇜
💠در محضر شیخ حسنعلی نخودکی
💐✨حضرت محمد صلی الله علیه واله وسلم فرمودند: هرکس که خواهد خانه اش به نعمت آبادان باشد، به ذکر شش گانه زیر بپردازد:
✨🍃اول آنکه در آغاز هرکار بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم.
✨🍃دوم آنکه چون نعمتی از راه حلال نصیبش شد، بگوید الحمدالله رب العالمین.
✨🍃سوم آنکه چون خطا و لغزشی کند بگوید: استغفرالله ربی و اتوب الیه.
✨🍃چهارم آنکه چون غم و اندوه براو هجوم آورد بگوید : لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.
✨🍃پنجم آنکه چون تدبیرکار کند،گوید ماشاالله.
✨🍃ششم آنکه چون از ستمگری هراسی کند بگوید: حسبناالله و نعم الوکیل.
📔 نشان از بی نشان ها،علی مقدادی اصفهانی
✨﷽✨
🌼داستان بسیار زیبا
✍جوان کافری عاشق دختر عمویش شد. عمویش پادشاه حبشه بود . جوان نزد عمو رفت و گفت: عمو جان من عاشق دخترت هستم. آمده ام برای خواستگاری . پادشاه گفت: حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است. گفت: هرچه باشد من میپذیرم. شاه گفت: در شهر بدي ها (مدينه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری، آنوقت دختر از آن تو. جوان گفت: عمو جان این دشمن تو نامش چیست؟ گفت: بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می شناسند. جوان فوراً اسب را زین کرده با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی ها شد. به بالای تپه ی شهر که رسید دید در نخلستان جوانی عربی درحال باغبانی و بیل زدن است. نزدیک جوان رفت گفت: ای مرد عرب تو علی را میشناسی؟گفت: تو را با علی چکار است؟ گفت: آمده ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است. گفت: تو حریف علی نمی شوی.گفت: مگر علی را میشناسی؟ گفت: آری هرروز با او هستم و هرروز او را میبینم.
گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم؟ گفت: قدی دارد به اندازه ی قد من، هیکلی هم هیکل من. گفت: اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست. مرد عرب گفت: اول باید بتوانی مرا شکست دهی تا علی را به تو نشان بدهم. چه برای شکست علی داری؟ گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان. گفت: پس آماده باش.
جوان خنده ای بلند کرد و گفت تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی؟ پس آماده باش.شمشیر را از نیام کشید. سپس گفت: نام تو چیست؟ مرد عرب جواب داد: عبداللّه. پرسید: نام تو چیست؟ گفت: فتاح. و با شمشیر به عبداللّه حمله کرد. عبداللّه در یک چشم بهم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد، به زمین زد و خنجر او را به دست گرفت و بالا بُرد. ناگاه دید از چشمهای جوان اشک می آید. گفت: چرا گریه میکنی؟ جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم. آمده بودم تا سر علی را برای عمویم ببرم تا دخترش را به من بدهد، حالا دارم به دست تو کشته میشوم...
مرد عرب جوان را بلند کرد. گفت: بیا این شمشیر، سر مرا برای عمویت ببر. پرسید: مگر تو که هستی؟ گفت: منم اسداللّه الغالب، علی بن ابیطالب. كه اگر من بتوانم دل بنده ای از بندگان خدا را شاد کنم، حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود... جوان بلند بلند شروع به گریه کرده به پای مولای دو عالم افتاد و گفت: من میخواهم از امروز غلام تو شوم یا علی... بدین گونه بود که "فتاح" شد "قنبر" غلام علی بن ابیطالب.
📚بحارالانوار ج3 ص 211