eitaa logo
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
252 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
10.4هزار ویدیو
71 فایل
مطالبِ متنوع در این کانال گذاشته میشه🌹🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش محسن چاووشی به اهانت گرگیج محسن چاووشی پس از اهانت امام جمعه اهل سنت آزادشهر به ائمه اطهار علیهم‌السلام، این ترانه را در اینستاگرامش منتشر کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی_آنلاین_دل_می_تپد_این_شب‌ها_میثم_مطیعی.mp3
3.56M
🔳 🌴دل می تپد این شب‌ها 🌴با یاد تو یا زهرا 🎤 👌بسیار دلنشین
1.16M
1 در چه شرایطی دولت سیزدهم، کشور را بدست گرفت؟
747.6K
3 منشأ مشکلات اقتصادی کشور
1.39M
2 اولویت‌های دولت چیست؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴آقای رئیسی از وزیر چین سراغ پوتین را گرفت..؟🤔خیلی ها دارن این کلیپ رو پخش میکنن تا رئیس جمهور کشورمون رو مسخره کنن، لطفاً حقیقت رو انتشار دهید...
ایام فاطمیه بود . من در شمیران پای منبر سید مهدی قوام می رفتم، به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ده شب مراسم عزاداری بود، منبرش که تمام شد، برگشت به من گفت که فلانی! گفتم : بله، گفت: حالش را داری امشب برویم با همدیگر الواطی کنیم؟ من اول تعجب کردم،گفتم: آقا شوخی تان گرفته؟ گفت : نه، امشب می خواهیم برویم الواطی، پول منبر را گرفتیم پولدار شدیم، حالش را داری بیا تا برویم؟ گفتم : آقا اگر شما بروید الواطی ،ما هم هستیم، چون شما اگر الواطی هم بروید، معصیت خدا نیست، ثواب و حسنات است.گفت: پس ماشینت را روشن کن برویم ، ماشین را روشن کردیم و نشست بغل دست ما و گفت: راست برو میدان بهارستان. با هم آمدیم میدان بهارستان سابق،دیدم چند تا زن فاحشه گوشه و کنار میدان ایستاده بودند. یکی جوان تر بود، سید گفت : برو آن جوان تر را صدا بزن بیاد، ما رفتیم و دیدیم دختر جوانی است اشاره کردم: بیا، خوب ماشین هم داشتیم و فکر کرد ما هم اهل معصیت هستیم و راه افتاد امد دم در ماشین، همین که خواست در را باز کند و بنشیند، سید شیشه ماشین را پایین داد و دست کرد تو جیبش و پاکت پولش را در آورد و گفت: دخترم ! من ده شب برای مادرم زهرا علیها السلام منبر رفتم، این پول را امشب به عنوان پول منبر و روضه به من دادند،آدرسم را هم پشتش نوشتم، این پول را بگیر و به خانه ات برو و تا تمام نشده از خانه بیرون نیا، پولت هم که تمام شد، آدرس و تلفنم را هم نوشته ام . بیا من پول بهت می دهم، خرجی ات را می دهم، شوهرت می دهم، جهیزیه برایت تهیه می کنم، تو جوانی ، دخترم حیف است دامنت را از الان به معصیت آلوده کنی. هر سخن از دل بر آید، لاجرم بر دل نشیند من دیدم که این دختر منقلب شد،یک مرتبه اشک بر صورتش نشست و پاکت پول را گرفت: و گفت: آقا به مادرتان زهرا علیها السلام دیگر گناه نمی کنم.
نواهنگ فوق العاده محشر دوری.mp3
3.49M
🌹دوری با همه غمهاش تنها ی خوبی که داشت 🌹 شوق زیارت تو بیشتر تو دل ما کاشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج_عبدالرضا_هلالی_و_حاج_حسین_سیب_سرخی_به_رنگ_یاس_۲۰۲۱_۱۲_۱۴_۱۷_۳۱_۱۴_۴۵۲.mp3
8.69M
🍂 🕊بمیرم ای یاس کبود... کار مشترکی از 🎤کربلایی حاج حسین سیب سرخی و حاج عبد الرضا هلالی 👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درسته امسال آخرین یلداۍ قرن هستا! ولی حرمت شھادت فاطمه‌زهرا(س)مھم ترھ🙂 یلدا همیشه هست، ان‌شاللھ سال بعد حرمت شھادت رو به شب یلدا ترجیح ندیم💔
امسال به احترام مادر یلدا نگیریم 🖤🥀
«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّىٰ»حقّا فلاح و رستگاری یافت آن کسی که تزکیه نفس کرد. +ما‌دائم‌به‌دیدار‌خدا‌نزدیک‌می‌شویم و‌برای‌دیدار‌حق‌به‌جانی‌پاک‌نیازداریم سوره اعلی 🌱شبتون نورانی🌸
🚨 ⭕️ دوستان انقلابی نسبت به ماجرای گرگیج، دقّت داشته باشید نزدیک ایام فاطمیه است و مواظب باشید فتنه‌ی اختلاف شیعه و سنّی، ایجاد نشود. هیچ لزومی ندارد الان در جواب صحبتهای گرگیج، مطالبی نوشته شود که فضا را بدتر کند. نسبت به این قضیه، بزرگان شیعه و سنّی باید ورود کنند و عاقلانه و به دور از تشنّج، قضیه را فیصله دهند. دیده می‌شود برخی کانالها به تمسخر و اهانت خلفا رو آورده‌اند که این همان کور کردن چشم است بجای درست کردن ابرو. الان کشور، به صبوری و بصیرت و همدلی شیعه و اهل تسنّن نیاز دارد تا دشمن، به نفع خود موج‌سواری نکند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔘 داستان کوتاه واقعی و خیلی زیبا که در پاکستان اتفاق افتاد: پزشک و جراح مشهور - دکتر ایشان - برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت و تکریم او بخاطر دستاوردهای پزشکی اش برگزار می شد، باعجله به فرودگاه رفت. بعد از پرواز ناگهان اعلام کردند که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه که باعث از کارافتادن یکی از موتورهای هواپیما شده، مجبوریم فرود اضطراری در نزدیکترین فرودگاه داشته باشیم. پس از فرود، دکتر بلافاصله به دفتر استعلامات فرودگاه رفت و خطاب به آنها گفت: من یک پزشک متخصص جهانی هستم و هر دقیقه برای من برابر با جان خیلی از انسانها هاست ولی شما می خواهید من 16ساعت در این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم؟ یکی از کارکنان گفت: جناب آقای دکتر! اگر خیلی عجله دارید میتوانید یک ماشین کرایه کنید؛ تا مقصد شما سه ساعت بیشتر نمانده است، دکتر ایشان با کمی درنگ پذیرفت و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد. در بین راه ناگهان وضعیت هوا نامساعد شد و بارندگی شدید شروع شد، بطوری که ادامه حرکت برایش مقدور نبود. ساعتی گذشت تا اینکه متوجه شد راه راگم کرده است. خسته و درمانده و نا امید به راهش ادامه داد که ناگهان کلبه ای کوچک توجهش را به خود جلب کرد. کنار کلبه توقف کرد و در زد. صدای پیرزنی راشنید: هرکه هستی بفرما داخل؛ در باز است. دکتر داخل شد و پیرزنی زمین گیر در خانه دید. از او درخواست کرد که از تلفنش استفاده کند. پیرزن لبخندی زد و گفت: کدام تلفن فرزندم؟ اینجا نه برق هست و نه تلفن... ولی بفرما کمی استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز تا خستگی از تنت بدر شود. کمی غذا هم هست بخور تا جان بگیری. دکتر از پیرزن تشکرکرد و مشغول خوردن شد درحالی که پیرزن مشغول خواندن نماز و دعا بود. در این هنگام دکتر، متوجه طفل کوچکی شد که بی حرکت در گهواره ای نزدیک پیرزن خوابیده بود که هرازگاهی بین نمازهایش او را تکان می داد. پیرزن مدتی طولانی به نماز و دعا مشغول بود. دکتر گفت: بخدا من شرمنده این لطف و کرم و اخلاق نیکوی شما شدم؛ امیدوارم همه دعاهایت مستجاب شود. پیرزن گفت: و اما شما، رهگذری هستید که خداوند به ما سفارش شما را کرده است. ولی دعاهایم همه قبول شده است بجز یک دعا... دکتر ایشان گفت: کدام دعا؟ پیرزن گفت: این طفل معصومی که جلوش چشم شماست نوه من است که نه پدر دارد و نه مادر. به بیماری مزمنی دچار شده که همه پزشکان اینجا از علاج آن عاجزند. به من گفته اند که فقط یک پزشک و جراح بزرگ بنام دکتر ایشان قادر به درمانش است ولی او خیلی از ما دور است و دسترسی به او مشکل. من هم نمیتوانم این بچه را پیش او ببرم. می ترسم این طفل بیچاره و مسکین، خوار و گرفتار شود. پس از خداوند خواسته ام که این کار سخت را برایم آسان کند. دکتر ایشان در حالی که گریه می کرد گفت: به والله که دعای تو، هواپیماها را ازکار انداخته است... باعث زدن صاعقه ها شده است... و آسمان را به باریدن وا داشته تا اینکه مرا بسوی تو سوق دهد و من، هرگز اعتقاد نداشتم که خداوند عزوجل با دعایی این چنین، اسباب را برای بندگان مومنش مهیا می کند و بسوی آنها روانه می کند. ─┅─═इई 🍁🍂🍁 ईइ═─┅─
سه چیزا ز همدیگر جدا نیستند: ☘️کسےکه زیاد دعا کند از اجابت محروم نمےشود ☘️کسےکه زیاد استغفار کند از مغفرت و بخشش محروم نمےشود ☘️کسےکه زیاد شکر کند از زیاد شدن نعمت هامحروم نمےشود 🍂🍁🍂🍁
گفت : زندگی مثه نخ کردنِ سوزنه! یه وقتایی بلد نیستی چیزیو بدوزی، ولی چشات انقد خوب کار میکنه که همون بار اول سوزن رو نخ میکنی، اما هر چی پخته تر میشی، هر چی بیشتر یاد میگیری چجوری بدوزی، چجوری پینه بزنی، چجوری زندگی کنی، تازه اون وقت چشات دیگه سو ندارن. گفتم : خب یعنی نمیشه یه وقتی برسه که هم بلد باشی بدوزی، هم چشات اونقد سو داشته باشن که سوزن رو نخ کنی؟ گفت: چرا، میشه، خوبم میشه اما زندگی همیشه یه چیزیش کمه. گفتم چطور مگه؟ گفت : آخه مشکل اینجاست، وقتی که هم بلدی بدوزی، هم چشات سو داره، تازه اون موقع میفهمی نه نخ داری، نه سوزن ...! 🍂🍁🍂🍁