#آیت_الله_حائری_شیرازی
✅ باید ازدواج کنی....
گاهی بعضی ها به آدم حرفی می زنند که خدا آن را حواله کرده. من تا سی و چهار سالگی ازدواج نکرده بودم. معمولاً از وجوه شرعی کم مصرف می کردم. کار زراعت و این ها داشتم. خب آن هم کفاف نمی داد.
یک شاگرد داشتم که پیش من درس می خواند. سنّش هم شاید از من کوچک تر بود اما او ازدواج کرده بود.
یک دفعه به من گفت: آقای حائری! پیر شدی! باید زودتر ازدواج کنی. گفتم: من واقعاً آمادگی ندارم. چیزی هم اندوخته نکرده ام.
گفت: «تو نشسته ای خدا غنی ات کند، بعد ازدواج کنی؛ خدا هم گفته ازدواج کن تا احتیاجت را رفع کنم».
تو به او تعارف می کنی و او هم به تو تعارف می کند! مگر خدا نگفته که «إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ»؟ (اگر فقیر باشند، خدا غنی شان می کند).
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#رزاقیت_خداوند
#سبک_زندگی_اسلامی
#استاد_قرائتی
📌به هر دری میزند، نمیشود...
بعضیها رزقشان كم است؛
كاسبی میكنند، ورشكست میشوند!!
مسافركشی میكنند؛ تصادف میكنند!!
لبوفروشی میكنند؛ دیگ لبویش میسوزد!!
«گاهی وقتها به هر دری میزند نمیشود»
⚠️كمی رزق دلایلی دارد:
۱- ممكن است به خاطر #آزمایش باشد. خدا او را از این طریق آزمایش میكند.
۲- گاهی ممكن است به خاطر این باشد که #سوء_نیت دارد؛حدیث داریم هر كسی خیرخواه مردم باشد، روزی او زیاد میشود؛ هركسی كه سوءنیت داشته باشد، خدا رزقش را كم میكند.
۳- گاهی انسان كم میآورد، برای این است كه جلوی #طغیانش گرفته شود.
قرآن میگوید: «وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ» (شورى/27) آیهی قشنگی است. «لو» به معنی (اگر) است. «بسط» به معنی (وسیع) است. میگویند: بسطش بدهید. یعنی توسعه «وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ» اگر خداوند رزق مردم را توسعه بدهد «لَبَغَوْا» یاغی میشوند. اگر شكمها سیر شود، یاغی میشوند. كم میدهیم تا یاغی نشوند.
۴- گاهی به خاطر #كفران_نعمت است. خداوند نعمتی را به تو داده و تو نعمت را كفران كردی. به خاطر همین آن را از تو گرفت.
۵- «كَلاَّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْیَتیمَ» (فجر/17) به یتیمها سركشی نكردی، به #یتیم ندادی، رزقت كم شد.
۶- «وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى طَعامِ الْمِسْكینِ» (فجر/18) به #فقرا كمك نكردید، به چنین روزی مبتلا شدید.
۷- «وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلاً لَمًّا وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا» (فجر/20-19) #ارث كه به شما رسید، بدون اینکه راجع به آن تحقیق کنید آن را خوردید...
#رزاقیت_خداوند
#سبک_زندگی_اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ وظیفه روحانیت در تبیین بحران جمعیت
#بحران_جمعیت
#جمعیت_مولفه_قدرت
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#رزاقیت_خداوند
#حاج_اسماعیل_دولایی
✅ هرکس روزی اش تنگ شد، از همان چیزی که دارد، باید #انفاق کند. #صدقه کلید رزق است.
📚 مصباح الهدی، ص ۳۹
#رزاقیت_خداوند
✅ به مال و منال نیست که...
فقر و غنا بیش از آنکه یک مفهوم اقتصادی و عینی باشند، یک مفهوم روحی و روانیاند. اساساً غنا به معنای بینیازی است نه دارایی، فقر به معنای نیازمندی است نه نداری و مال و ثروت یکی از لوازم احساس بینیازی است نه اینکه معنای اصلی آن باشد.
بر اساس این تفسیر، غنا یعنی برخورداری از احساس بینیازی در درون و انسان غنی کسی است که چنین احساسی دارد، هرچند از امکانات مادی بیبهره باشد؛ و فقر یعنی داشتن احساس نیازمندی در درون و انسان فقیر کسی است که چنین احساسی دارد، هرچند از امکانات برخوردار باشد.
بنابراین صرف داشتن امکانات زندگی، موجب رضایت نمیشود و نداشتن آن، موجب نارضایتی نمیگردد. فلذا مشخص میشود که چرا برخی از ثروتمندان ناراضیاند و برخی فقرا، راضی و پر جمعیت!
📚 هفت خوان خیالی، ص ۲۹
#رزاقیت_خداوند
#سبک_زندگی_اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دکتر_میثم_مطیعی
📌مجاهدت با راحت طلبی جور درنمیاد...
👌بسیار عالی
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#بحران_جمعیت
#سالخوردگی_جمعیت
#رزاقیت_خداوند
#سبک_زندگی_اسلامی
📌آبروی خدا....!
بعد از افطار مختصر؛ به آقا گفتم دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم. حتی نان خشک. ️فقط لبخندی زد. این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم.
وقت سحر هم آقا برخاست آبی نوشید و گفتم دیدید سحری چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم. باز آقا لبخندی زد.
بعد از نماز صبح گفتم. بعد از نماز ظهر هم گفتم. تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریمااااا.
اذان مغرب را گفتند. آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمودند: امشب سفره افطار نداریم؟ گفتم پس از دیشب تا حالا چه عرض میکنم؛ نداریم، نیست...
آقا لبخند تلخی زد و فرمود یعنی آب هم در لولههای آشپزخانه نیست؟ خندیدم و گفتم : صد البته که هست. رفتم و با عصبانیت سفرهای انداختم و بشقاب و قاشق آوردم.
پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا.
هنوز لیوان پر نکرده بود. صدای در آمد.
طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در، آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند. آقا فرمود تعارف کن بیایند بالا.
همه آمدند. سلام و تحیت و نشستند.
آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند. من هم گفتم بله آب در لولهها به اندازه کافی هست. رفتم و آوردم.
آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند.
در همین هنگام باز صدای در آمد. به آقا یوسف همان پسر عموی آقا گفتم: برو در را باز کن این دفعه حتما از مشهدند. الحمدلله آب در لوله ها هست،فراوان...
مرحوم نواب چیزی نگفت. یوسف رفت در را باز کند. وقتی برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمد.
گفتم اینا چیه؟
گفت: همسایه بغلی بود؛ ظاهرا امشب افطاری داشته و به علتی مهمانی آنان بهم خورده. گفت بگویم هر چی فکر کردند این همه غذای پخته را چه کنند؛ خانمش گفته چه کسی بهتر از اولاد زهرای مرضیه سلام الله علیها. گفته بدهند خدمت آقا سید که ظاهرا مهمان هم زیاد دارد.
آقا یک نگاه به من کرد. خندید و رفت. و من شرمنده و شرمسار؛ غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم.
کارشان که تمام شد، رفتند.
آقا به من فرمود، دو نکته:
اول این که یک شب سحر و افطار بنا به حکمتی تاخیر شد، چقدر سر و صدا کردی؟ دوم وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؛ از آن سر و صدا خبری نیست؟
بعد فرمود: مشکل خیلیها همینه. نه سکوت شون از سر انصافه، نه سر و صداشون. وقتِ نداشتن، جیغ می زنند. وقتِ داشتن، بخل و غفلت.
📚 جام عقیق
👈 حالا شده حکایت ما.
یک عمر بر سر سفره خدا نشسته ایم، کافیست یک مرتبه کمی تاخیر شود، سر و صدایمان بلند می شود. کاش همان شأنی که برای مردم قائل هستیم، برای خدا هم قائل بودیم و آبرو ریزی نمی کردیم.
#سبک_زندگی_اسلامی
#رزاقیت_خداوند
#ماه_رمضان
#شهید_نواب_صفوی