#میرزا_اسماعیل_دولابی
#راه_کسب_نشاط
🍃درشبانه روز حداقل ده دقیقه با خداوند خلوت کن و #استغفار کن ؛ مطمئن باش دلت روشن می شود ؛ استغفار #نشاط_آور است .
#میرزا_اسماعیل_دولابی
✨او را به عرش برد...
شام غریبان جایی نبود که برای روضهخوانی و تماشای سینهزنی بروم. گفتم در خیابان میروم و دستهها هم که میروند. تنها بودم. دیدم داخل کوچهای دو نوجوان چهارده، پانزده ساله با هماند، یکی از آنها به دیگری میگوید بیا برویم میدان ژاله، سینما. دیگری گفت تو که میدانی من در ماه محرم سینما نمیروم. اولی گفت بیا برویم، امروز عاشورا بود و تمام شد. امشب سینماها را باز کردهاند.
دومی گفت نه من نمیآیم. اولی چند بار التماس کرد، تا اینکه آن یکی که التماسها را جواب میداد و میگفت نمیتوانم و نمیآیم یکباره گریه افتاد. چون دید رفیقش او را رها نمیکند، شکست خورد و گریه افتاد. تا او گریه افتاد، آن یکی هم گریه افتاد. دو نفری گریه میکردند.
من در خیابان مرتّباً این طرف کوچه میرفتم و آن طرف کوچه میرفتم. آن شب چنان تماشایی از صفات و اخلاق امام حسین علیه السلام و گرفتن این دو جوان کردم. پدر و مادر کجا میتوانند چنین کنند؟ این به او گفت بیا سینما برویم. او این را به عرش برد. ... خدایا اینها چهکار میکنند، این محبت چقدر آقاست و این صدق چقدر ریشه دارد.
📚 طوبای محبت – کتاب سوم
#میرزا_اسماعیل_دولابی
💥سختیهای زندگی...
بعضی مواقع خداوند متعال میخواهد کسی را در مراتب بندگی زود بالا برود. به همین خاطر درهای زندگی او را مثل دیگ زودپز محکم میبندد و او را در سختی قرار میدهد.
خود ما نمیدانیم که آیا ما در سختی ها بهتر خداوند را بندگی میکنیم یا در خوشی هایمان... اکثر کسانی که به مراتب بالای بندگی رسیدند، زندگی سختی داشته اند.
#مشیت_الهی
#سختیهای_زندگی
#میرزا_اسماعیل_دولابی
💢 راه را گم کردم.
🔹یک وقتی مرا بردند لرستان. یک روز یک جا من را فرستادند منبر دیدم دانشگاهیها هستند، از مدارس جمع شدهاند ... کمی برایشان صحبت کردم. وقتی میخواستم بروم جوانی من را کشید کنار، گفت عرضی دارم. گفتم چیست گرفتاری دنیایی داری؟
🔹گفت: چند وقت است عیال گرفتهام عیالم به من راه نمیدهد. لابد من یک گناهی دارم که زنم چنین میکند. نگفت زنم مریض است. نگفت زن بدی است. نگفت تقصیر دارد. گفت لابد من گناهی دارم که ایطور شده است. وقتی این را میگفت، با اینکه سبزه بود از خجالت سرخ شده بود.
🔹 عیالش راهش نمیداد به حساب خدا گذاشته بود. میگفت من لابد یک گناهی دارم آمرزیده نشده، باید اینطور عذاب بکشم. از اینکه اینجور تعبیر میکرد خوشم آمد. چقدر کار فطرتهای پاک قشنگ است! میخورد به اصل فرمایشات انبیاء [علیهم السلام].
🔹لابد اگر سفره را هم بد پهن کند همینطور حساب میکند. حالا زنش نباشد یک کس دیگر هم باشد همینطور حساب میکند. میگفت: فلانی تو را به خدا دعا کن خدا مرا ببخشد. این درخواست را کنار پیادهرو داشت. تعجب کردم! اصلاً خشکم زد! راه را گم کردم ...
📚 طوبای محبت - جلد دوم
#میرزا_اسماعیل_دولابی
✅ بی نام و نشان...
خوب است انسان جای پا و نشانی نداشته باشد و در خدا گم شود. کار خوبمان را فراموش کنیم، کار بدمان را هم زود استغفار کنیم و فراموش کنیم تا بینشان شویم.
باید خود را خلاص و فارغ کرد. هر که را به تو ظلم کرده، ببخش و از خدا هم بخواه او را ببخشد. به هر کس هم خوبی کردهای، فراموش کن.
کسانی هم که حقّی بر تو دارند، حقّشان را ادا کن و برایشان دعا کن و از خدا بخواه حقّشان را ادا کند. به هر کس بدهکاری، از خدا و پیامبر و امامان بخواه کمکت کنند که حقّش ادا شود. این کار را بکن تا برای ملاقات و یاد خدا سرِ فراغت پیدا شود.
📚مصباح الهدی
#سبک_زندگی_اسلامی