انسانهاى غافل و بىبصيرت، (در بىتفاوتى، شكمپرستى، شهوترانى، استثمار شدن و محروميّت از لذّت معرفت) مانند چهارپايان بلكه بدتر از آن مىباشند.
انسانهاى بىبصيرت، از هدف، خدا، خود، امكانات، آخرت، ذريّه، آيات الهى، قانون خدا، الطاف گذشته و گناهان خويش غافلند.
دوزخى شدن بسيارى از انسانها، به خاطر بهرهنبردن از نعمتهاى الهى در مسير هدايت و كمال است. زيرا با داشتن چشم، گوش و دل، گرفتار غفلت شدهاند.
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
روز یکشنبه ۱۴۰۲/۶/۲۶
🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
آیه ۱۷۹ سوره نساء(خانواده)
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ(۱۷۹)
و محققا بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریدیم، چه آنکه آنها را دلهایی است بیادراک و معرفت، و دیدههایی بینور و بصیرت، و گوشهایی ناشنوای حقیقت، آنها مانند چهارپایانند بلکه بسی گمراهترند، آنها همان مردمی هستند که غافلاند.(۱۷۹)
معانی کلمات آیه
ذرءنا: ذرء: آفريدن . ذرء، انشاء، احداث و خلق نظيرهم هستند.
آذان: اذن (بر وزن شتر): گوش. جمع آن ، آذان است.
انعام: چهارپايان. مراد از آن ، مطلق چهارپايان است ، نه فقط گاو، گوسفند و شتر.مفرد آن، نعم (بر وزن شرف) و نعم گاهى جمع آيد.[۱]
===============================
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ «179»
و همانا بسيارى از جنّ و انس را براى دوزخ آفريديم، (كه سرانجامشان به آنجا مىكشد، چرا كه) آنان دلهايى دارند كه با آن حقّ را درك نمىكنند و چشمانى دارند كه با آن نمىبينند و گوشهايى دارند كه با آن نمىشنوند، آنان همچون چهارپايان، بلكه گمراهترند، آنان همان غافلانند.
نکته ها
«ذَرَأَ» از «ذَرْء»، در اصل به معناى پراكنده ساختن و انتشار است و در اينجا به معناى خلق، آفرينش و اظهار نمودن است.
سؤال: قرآن، در اين آيه، آفرينش بسيارى از جنّ و انس را براى دوزخ مىداند و در آيهاى ديگر خلقت جنّ و انس را براى عبادت مىشمارد، «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» «1» كدام يك صحيح است؟
پاسخ: هدف اصلى آفرينش، خداپرستى و عبوديّت است، ولى نتيجهى كار بسيارى از انسانها در اثر عصيان، طغيان و پايدارى در كفر و لجاجت، دوزخ است، گويا كه در اصل براى جهنّم خلق شدهاند. حرف «لام» در «لِجَهَنَّمَ»، براى بيان عاقبت است، نه هدف. مانند نجّار كه هدف اصلى او از تهيه كردن چوب، ساختن در و پنجرههاى زيباست، ولى كار به سوزاندن چوبهاى بىفايده در بخارى مىانجامد كه آن هدف فرعى است.
اين مطلب، شبيه اين جملهى حضرت على عليه السلام است كه مىفرمايد: خداوند فرشتهاى دارد كه هر روز با صداى بلند مىگويد: «لِدوا للموت و اجمعوا للفناء و ابنوا للخراب» «2» بزاييد براى مرگ و بسازيد براى خرابى، يعنى پايان تولّد، مرگ، آخر ثروتاندوزى، فنا و پايان ساختمان ساختمان، خرابى است.
«1». ذاريات، 56.
«2». نهجالبلاغه، كلمات قصار 132.
جلد 3 - صفحه 225
آرى، انسانهايى كه هويّت انسانى خود را از دست دادهاند، جايگاهى جز آتش ندارند، «أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا» «1» چنانكه خود آنان نيز اعتراف مىكنند كه اگر دستورات الهى را شنيده بودند و تعقّل مىكردند، در جهنّم جاى نداشتند. «قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ» «2»
انسان در داشتن چشم، گوش و زبان، شبيه حيوان است، ولى كيفيّت و هدف بهرهبردارى انسان از نعمتها بايد بهتر و بيشتر باشد، وگرنه همچون حيوان بلكه پستتر از اوست.
انسان بايد علاوه بر ظاهر، ملكوت را ببيند و علاوه بر سر و صداهاى ظاهرى، زمزمههاى باطنى و معنوى را بشنود.
آدمىزاده طرفه معجونى است
از فرشته سرشته و زحيوان
گر رود سوى اين، شود به از اين
ور رود سوى آن، شود پس از آن
از امام صادق عليه السلام پرسيدند: چرا خداوند تمام بندگانش را مطيع و موحّد نيافريد؟ حضرت فرمودند: اگر چنين مىشد، ديگر ثواب و عقاب معنا نداشت، زيرا آنان مجبور بودند و اختيارى نداشتند، امّا خداوند انسان را مختار آفريد و علاوه بر عقل و فطرت، با تعاليم پيامبران و كتب آسمانى مسير هدايت او را روشن كرد و او را به اطاعت فرمان داد و از نافرمانى نهى كرد تا فرمانبرداران از عاصيان مشخّص شوند.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» در آغاز سوره، رمز آن است كه مطالب سوره، از مبدأ حقّ و مظهر رحمت نازل شده است.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» در آغاز كتاب آسمانى، يعنى هدايت تنها با استعانت از او محقّق مىشود.
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
روز سه شنبه ۱۴۰۲/۶/۲۸
🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
آیه ۱ سوره حمد
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ( ۱)
به نام خداوند بخشنده مهربان(۱)
معانی کلمات آیه
«بِسْمِ»: فراهم آمده است از (بِ) و (اِسْمِ). یعنی: کارم را با نام خدا آغاز میکنم؛ نه به نام چیز دیگری، و نه به فرمان دل یا کس دیگری. واژه (اِسْم) از ماده (سُمُوّ) به معنی عُلُوّ، یا (وسم) به معنی علامت و نشانه است. «اللهِ»: اسم خاصّ است برای خدا. اصل آن (إِلاه) بوده و مصدری است بر وزن (فِعال) به معنی مفعول، یعنی (مَأْلُوه) به معنی معبود میباشد. همان گونه که مصدر (خَلْق) به معنی مخلوق است. «الرَّحْمنِ»: دارای مهر فراوان. «الرَّحِیمِ»: دارای مهر همیشگی.
===============================
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«1» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشندهى مهربان.
نکته ها
در ميان اقوام و ملل مختلف، رسم است كه كارهاى مهم و با ارزش را به نام بزرگى از بزرگان خويش كه مورد احترام و علاقهى آنهاست، شروع مىكنند تا آن كار ميمون و مبارك گردد و به انجام رسد. البتّه آنان بر اساس اعتقادات صحيح يا فاسد خويش عمل مىكنند.
گاهى به نام بتها وطاغوتها وگاهى با نام خدا و به دست اولياى خدا، كار را شروع مىكنند.
چنانكه در جنگ خندق، اوّلين كلنگ را رسول خدا صلى الله عليه و آله بر زمين زد. «1»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» سر آغاز كتاب الهى است. «بِسْمِ اللَّهِ» نه تنها در ابتداى قرآن، بلكه در آغاز تمام كتابهاى آسمانى بوده است. در سر لوحهى كار و عمل همهى انبيا «بِسْمِ اللَّهِ» قرار داشت. وقتى كشتى حضرت نوح در ميان امواج طوفان به راه افتاد، نوح عليه السلام به ياران خود گفت: سوار شويد كه «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» «2» يعنى حركت و توقّف اين كشتى با نام خداست. حضرت سليمان عليه السلام نيز وقتى ملكه سبا را به ايمان فراخواند، دعوتنامه خود را با جملهى «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» «3» آغاز نمود.
حضرت على عليه السلام فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ»، مايه بركت كارها و ترك آن موجب نافرجامى است.
همچنين آن حضرت به شخصى كه جملهى «بسم اللَّه» را مىنوشت، فرمود: «جودها» آنرا نيكو بنويس. «4»
بر زبان آوردن «بِسْمِ اللَّهِ» در شروع هر كارى سفارش شده است؛ در خوردن و خوابيدن
«1». بحار، ج 20 ص 218.
«2». هود، 41.
«3». نمل، 30.
«4». كنزالعمّال، ح 29558.
جلد 1 - صفحه 23
ونوشتن، سوارشدن بر مركب ومسافرت وبسيارى كارهاى ديگر. حتّى اگر حيوانى بدون نام خدا ذبح شود، مصرف گوشت آن حرام است و اين رمز آن است كه خوراك انسانهاى هدفدار و موحّد نيز بايد جهت الهى داشته باشد.
در حديث مىخوانيم: «بِسْمِ اللَّهِ» را فراموش نكن، حتّى در نوشتن يك بيت شعر. و رواياتى در پاداش كسى كه اوّلين بار «بسم اللَّه» را به كودك ياد بدهد، وارد شده است. «1»
سؤال: چرا در شروع هر كارى «بِسْمِ اللَّهِ» سفارش شده است؟
پاسخ: «بِسْمِ اللَّهِ»* آرم ونشانهى مسلمانى است وبايد همه كارهاى او رنگ الهى داشته باشد.
همان گونه كه محصولات و كالاهاى ساخت يك كارخانه، آرم و علامت آن كارخانه را دارد؛ خواه به صورت جزيى باشد يا كلّى. مثلًا يك كارخانه چينى سازى، علامت خود را روى تمام ظروف مىزند، خواه ظرفهاى بزرگ باشد يا ظرفهاى كوچك. يا اينكه پرچم هر كشورى هم بر فراز ادارات و مدارس و پادگانهاى آن كشور است و هم بر فراز كشتىهاى آن كشور در درياها، و هم بر روى ميز ادارى كارمندان.
سؤال: آيا «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» آيهاى مستقل است؟
پاسخ: به اعتقاد اهلبيت رسول اللّه عليهم السلام كه صد سال سابقه بر ساير رهبران فقهى مذاهب دارند و در راه خدا به شهادت رسيده و در قرآن نيز عصمت و پاكى آنها به صراحت بيان شده است، آيه «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» آيهاى مستقل و جزء قرآن است. فخر رازى در تفسير خويش شانزده دليل آورده كه «بسم اللَّه» جزء سوره است. آلوسى نيز همين اعتقاد را دارد. در مسند احمد نيز «بسم اللَّه» جزء سوره شمرده شده است. «2» برخى از افراد كه بسماللَّه را جزء سوره ندانسته و يا در نماز آن را ترك كردهاند، مورد اعتراض واقع شدهاند. در مستدرك حاكم آمده است: روزى معاويه در نماز «بسم اللَّه» نگفت، مردم به او اعتراض كردند كه «أ سرقت أم نيست»، آيه را دزديدى يا فراموش كردى؟! «3»
ص۲ آیه ۱
امامان معصوم عليهم السلام اصرار داشتند كه در نماز، بسماللَّه را بلند بگويند. امام باقر عليه السلام در مورد
«1». تفسيربرهان، ج 1، ص 43.
«2». مسند احمد، ج 3، ص 177 و ج 4، ص 85.
«3». مستدرك، ج 3، ص 233.
جلد 1 - صفحه 24
كسانى كه «بسماللَّه» را در نماز نمىخواندند و يا جزء سوره نمىشمردند، مىفرمود: «سرقوا اكرم آية» «1» بهترين آيه قرآن را به سرقت بردند. در سنن بيهقى در ضمن حديثى آمده است: چرا بعضى «بسماللَّه» را جزء سوره قرار ندادهاند! «2»
شهيد مطهّرى قدس سره در تفسير سوره حمد، ابن عباس، عاصم، كسايى، ابنعمر، ابنزبير، عطاء، ابنطاووس، فخررازى وسيوطى را از جمله كسانى معرّفى مىكند كه بسم اللَّه را جزء سوره مىدانستند.
در تفسير قرطبى از امام صادق عليه السلام نقل شده است: «بسماللَّه» تاج سورههاست. تنها در آغاز سوره برائت (سوره توبه) «بسماللَّه» نيامده و اين به فرموده حضرت على عليه السلام به خاطر آن است كه «بسم الله» كلمه امان و رحمت است، واعلام برائت از كفّار و مشركان، با اظهار محبّت ورحمت سازگار نيست. «3»
سيماى «بِسْمِ اللَّهِ»
1. «بِسْمِ اللَّهِ» نشانگر رنگ وصبغهى الهى وبيانگر جهتگيرى توحيدى ماست. «4»
2. «بِسْمِ اللَّهِ» رمز توحيد است وذكر نام ديگران به جاى آن رمز كفر، و قرين كردن نام خدا بانام ديگران، نشانهى شرك. نه در كنار نام خدا، نام ديگرى را ببريم ونه به جاى نام او. «5»
3. «بِسْمِ اللَّهِ» رمز بقا ودوام است. زيرا هرچه رنگ خدايى نداشته باشد، فانى است. «6»
4. «بِسْمِ اللَّهِ» رمز عشق به خدا وتوكّل به اوست. به كسىكه رحمان و رحيم است عشق مىورزيم و كارمان را با توكّل به او آغاز مىكنيم، كه بردن نام او سبب جلب رحمت است.
5. «بسماللَّه» رمز خروج از تكبّر و اظهار عجز به درگاه الهى است.
6. «بسماللَّه» گام اوّل در مسير بندگى و عبوديّت است.
«1». بحار، ج 85، ص 20.
«2». سنن بيهقى، ج 2، ص 50.
«3». تفسير مجمعالبيان و فخررازى.
«4». امام رضا عليه السلام مىفرمايد: بسماللَّه يعنى نشان بندگى خدا را بر خود مىنهم. تفسير نورالثقلين.
«5». نه فقط ذات او، بلكه نام او نيز از هر شريكى منزّه است؛ «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» حتّى شروع كردن كار به نام خدا و محمد صلى الله عليه و آله ممنوع است. اثباتالهداة، ج 7، ص 482.
«6». «كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» قصص، 88.
جلد 1 - صفحه 25
7. «بسماللَّه» مايه فرار شيطان است. كسى كه خدا را همراه داشت، شيطان در او مؤثّر نمىافتد.
8. «بسماللَّه» عامل قداست يافتن كارها و بيمه كردن آنهاست.
9. «بسماللَّه» ذكر خداست، يعنى خدايا! من تو را فراموش نكردهام.
10. «بسماللَّه» بيانگر انگيزه ماست، يعنى خدايا هدفم تو هستى نه مردم، نه طاغوتها ونه جلوهها و نه هوسها.
11. امام رضا عليه السلام فرمود: «بسماللَّه» به اسم اعظم الهى، از سياهى چشم به سفيدى آن نزديكتر است. «1»
پیام ها
1- «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» در آغاز سوره، رمز آن است كه مطالب سوره، از مبدأ حقّ و مظهر رحمت نازل شده است.
2- «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» در آغاز كتاب آسمانى، يعنى هدايت تنها با استعانت از او محقّق مىشود. «2»
3- «بِسْمِ اللَّهِ» كلامى كه سخن خداوند با مردم و سخن مردم با خدا، با آن شروع مىشود.
4- رحمت الهى همچون ذات او ابدى و هميشگى است. «اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
5- بيان رحمت الهى در قالبهاى گوناگون، نشانهى اصرار بر رحمت است. (هم قالب «رحمن»، هم قالب «رحيم») «الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
6- شايد آوردن كلمه رحمان و رحيم در آغاز كتاب، نشانه اين باشد كه قرآن جلوهاى از رحمت الهى است، همان گونه كه اصل آفرينش و بعثت جلوه
«1». تفسير راهنما.
«2». شايد معناى اينكه مىگويند: تمام قرآن در سوره حمد، و تمام سوره حمد در بسماللَّه، و تمام بسماللَّه در حرف (باء) خلاصه مىشود، اين باشد كه آفرينش هستى و هدايت آن، همه با استمداد از اوست. چنانكه رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز با نام او آغاز گرديد. «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ»
جلد 1 - صفحه 26
لطف ورحمت اوست. «الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
دانشنامه اسلامی
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
سلام
ایام و عاقبتتان بخیر
استاد شهریار:
گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند
در خیال خام خود هی نغمه خوانی میکند
شرمی از پیری ندارد قلب بی پروای من
زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند
عاشقی ها میکند دل ، گرچه میداند که غم
لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند
هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی
درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند
عقل بیچاره به گِل مانده ولیکن دست خود
داده بر دست ِ دل و ،با او تبانی میکند
گیج و منگم کرده این دل، آنچنانی کاین زبان
همچو او رفته ز دست و ، لنَتَرانی میکند
گفتمش رسوا مکن ما را بدین شهرو دیار
دیدمش رسوا مرا ، سطحِ جهانی میکند
بلبلی را دیده دل اندر شبی نیلوفری
دست وپایش کرده گم، شیرین زبانی میکند
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#سلامــ_مولاے_مهربانمــ_🌸🤚🏻*
یڪ دانـه نه صد دانــه ی تسبیح دعـایت
هـر روز فــرج زمــزمــــه ڪردیم بــرایت
شرمنده ی چشمان پر از اشڪ تو هستیم
جــــان همـــه ی عــالــم و آدم بــه فدایت..
🌷@emam_zmn🌷
ربّ» به كسى گفته مىشود كه هم مالك وصاحب چيزى است و هم در رشد و پرورش آن نقش دارد.
خداوند هم صاحب حقيقى عالم است و هم مدبّر و پروردگار آن. پس همه هستى حركت تكاملى دارد و در مسيرى كه خداوند معيّن كرده، هدايت مىشود.
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
روز چهارشنبه ۱۴۰۲/۶/۲۹
🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
آیه 2 سوره فاتحه
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ(۲)
ستایش خدای را که پروردگار جهانیان است.(۲)
معانی کلمات آیه
حمد: ستايش، ثناگويى و ستودن در مقابل بذل و احسان، آن از «مدح» اخص و از «شكر» اعم است (قاموس قرآن- حمد).
رب: پرورش دهنده. «رب الصبى ربا: رباه حتى ادرك» آن در اصل مصدر است كه به معنى فاعل (مربى) بكار رفته است. به معناى رئيس، مالك، مصلح و مانند آن نيز بكار مى رود.
عالمين: آن جمع عالم (بفتح لام) است. به معنى همه مخلوقات، به معنى مردمان نيز آيد مانند: وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ (بقره/ 47).[۱]
===============================
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«2» الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
سپاس و ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است.
نکته ها
«ربّ» به كسى گفته مىشود كه هم مالك وصاحب چيزى است و هم در رشد و پرورش آن نقش دارد.
خداوند هم صاحب حقيقى عالم است و هم مدبّر و پروردگار آن. پس همه هستى حركت تكاملى دارد و در مسيرى كه خداوند معيّن كرده، هدايت مىشود.
علاوه بر سوره حمد، چهار سورهى انعام، كهف، سبأ وفاطر نيز با جمله «الْحَمْدُ لِلَّهِ» آغاز گرديده، ولى فقط در سوره حمد بعد از آن «رَبِّ الْعالَمِينَ» آمده است.
مفهوم حمد، تركيبى از مفهوم مدح و شكر است. انسان در برابر جمال و كمال و زيبايى، زبان به ستايش و در برابر نعمت و خدمت واحسان ديگران، زبان به تشكّر مىگشايد.
خداوند متعال به خاطر كمال و جمالش، شايستهى ستايش وبه خاطر احسانها و نعمتهايش، لايق شكرگزارى است.
«الحمد لله»، بهترين نوع تشكّر از خداوند است. هر كس در هرجا، با هر زبانى، هرگونه ستايشى از هر كمال و زيبايى دارد، در حقيقت سرچشمهى آن را ستايش مىكند. البتّه حمد خداوند منافاتى با سپاسگزارى از مخلوق ندارد، به شرط آنكه به امر خداوند و در خط و مسير او باشد.
خداوند، پروردگار همهى آفريدههاست. «وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ» «1» آنچه در آسمانها و زمين و ميان آنهاست، پروردگارشان اوست. «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا» «2» حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «من الجمادات والحيوانات»؛ او پروردگار جاندار و بىجان است. «له الخلق والامر تباركالله رب العالمين» هم آفرينش از اوست و هم ادارهى آن، و او مربى و
«1». انعام، 164.
«2». شعراء، 24.
جلد 1 - صفحه 27
پرورش دهندهى همه است. «1»
مراد از «عالمين» يا فقط انسانها هستند، مانند آيه 70 سوره حجر كه قوم لوط به حضرت لوط گفتند: «أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ» آيا ما تو را از ملاقات با مردم نهى نكرديم؟ و يا مراد همهى عوالم هستى است. «عالَم» به معناى مخلوقات و «عالَمين» به معناى تمام مخلوقات نيز استعمال شده است. از اين آيه فهميده مىشود كه تمام هستى يك پروردگار دارد و آنچه در جاهليت و در ميان بعضى از ملّتها اعتقاد داشتند كه براى هر نوع از پديدهها خدايى است و آن را مدبّر و ربّ النّوع آن مىپنداشتند، باطل است.
پیام ها
1- همه ستايشها براى اوست. «الْحَمْدُ لِلَّهِ» «2»
2- خداوند در تربيت و رشد هستى اجبارى ندارد. زيرا حمد براى كارهاى غير اجبارى است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ»
3- همه هستى زيباست و تدبير همه هستى نيكوست. زيرا حمد براى زيبايى و نيكويى است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ»
4- دليل ستايش ما، پروردگارى اوست. «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ»
5- رابطهى خداوند با مخلوقات، رابطهى دائمى و تنگاتنگ است. «رَبِّ الْعالَمِينَ» (نقاش و بنّا هنر خود را عرضه مىكند و مىرود، ولى مربّى بايد هر لحظه نظارت داشته باشد.)
6- همهى هستى، تحت تربيت خداوند يكتاست. «رَبِّ الْعالَمِينَ»
7- امكان رشد و تربيت، در همهى موجودات وجود دارد. «رَبِّ الْعالَمِينَ»
8- خداوند هم انسانها را با راهنمايى انبيا تربيت مىكند، (تربيت تشريعى) و هم جمادات ونباتات وحيوانات را رشد وپرورش مىدهد. (تربيت تكوينى)
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». الف ولام در «الْحَمْدُ» به معناى تمام حمد و جنس ستايش است.
جلد 1 - صفحه 28
«رَبِّ الْعالَمِينَ»
9- مؤمنان در آغاز كتاب (قرآن) با نيايش به درگاه خداوند متعال، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» مىگويند و در پايان كار در بهشت نيز، همان شعار را مىدهند كه «آخر دعواهم أن الحمدللّه ربّ العالمين» «1»
دانشنامه اسلامی
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
سلام
ایام و عاقبتتان بخیر
شبی که امیرالمؤمنین درجای پیامبر خوابید(لیلة المبیت):
شب همان شب که سفر مبدأ دوران میشد
خط به خط باور تقویم مسلمان می شد
شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب
صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب
در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها
باز هم چاره، علی بود نه آن دیگرها
مرد مردی که کمر بسته به پیکار دگر
بی زره آمده در معرکه یک بار دگر
تا خود صبح خطر دور و برش می رقصید
تیغ عریان شده بالای سرش می رقصید
مرد آن است که تا لحظه آخر مانده
در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده
گر چه باران به سبو بود و نفهمید کسی
و محمد خود او بود و نفهمید کسی
در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها
باز هم چاره، علی بود نه آن دیگرها
دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند
جان پیغمبر خود را سپر خود کردند
بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد
آیه ترس برای چه کسی نازل شد
بگذارید بگویم خطر عشق مکن
جگر شیر نداری سفر عشق مکن
عنکبوت آیه ای از معجزه بر آن در دوخت
تاری از رشته ایمان تو محکمتر دوخت
از شب ترس و تبانی چه بگویم دیگر!؟
از فلانی و فلانی چه بگویم دیگر؟
یازده قرن به دل سوخته ام می دانی
مُهر وحدت به لبم دوخته ام می دانی
باز هم یک نفر از درد به من میگوید
من زبان بسته ام و خواجه سخن میگوید:
من که از آتش دل چون خُم مِی در جوشم
مُهر بر لب زده، خون میخورم و خاموشم
طاقت آوردن این درد نهان آسان نیست
شِقشقیّه است و سخن گفتن از آن آسان نیست
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
با آنكه خداوند مالك حقيقى همه چيز در همه وقت است، ولى مالكيّت او در روز قيامت و معاد جلوهى ديگرى دارد؛
در آن روز تمام واسطهها واسباب نسبت به كفار قطع مىشوند.
نسبتها و خويشاوندىها نسبت به كفار از بين مىرود.
براى كفار مال و ثروت و فرزندان، سودى ندارند.
بستگان و نزديكان نيز فايدهاى نمىرسانند.
نه زبان كفار، اجازه عذر تراشى دارد و نه فكر آنها، فرصت تدبير. تنها راه چاره لطف خداوند است كه صاحب اختيار آن روز است.
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
روز جمعه ۱۴۰۲/۶/۳۱
🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
آیه ۴ سوره فاتحه
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (۴)
مالک (و پادشاه) روز جزاست (روز کیفر نیک و بد خلق).(۴)
معانی کلمات آیه
مالك: اين كلمه بمعنى صاحب مال و سرپرست هر دو آمده است، در آيه معناى دوم بهتر است.[۱]
===============================
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«4» مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ
(خدايى كه) مالك روز جزاست.
نکته ها
مالكيّت خداوند، حقيقى است و شامل احاطه و سلطنت است، ولى مالكيّتهاى اعتبارى، از سلطهى مالك خارج مىشود و تحت سلطهى واقعى او نيست. «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»
با آنكه خداوند مالك حقيقى همه چيز در همه وقت است، ولى مالكيّت او در روز قيامت و معاد جلوهى ديگرى دارد؛
در آن روز تمام واسطهها واسباب نسبت به كفار قطع مىشوند. «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» «1»
نسبتها و خويشاوندىها نسبت به كفار از بين مىرود. «فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ» «2»
براى كفار مال و ثروت و فرزندان، سودى ندارند. «لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» «3»
بستگان و نزديكان نيز فايدهاى نمىرسانند. «لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ» «4»
نه زبان كفار، اجازه عذر تراشى دارد و نه فكر آنها، فرصت تدبير. تنها راه چاره لطف خداوند است كه صاحب اختيار آن روز است.
لفظ «دين» در معانى گوناگون به كار رفته است:
الف: مجموعهى قوانين آسمانى. «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ» «5»
ب: عمل و اطاعت. «لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ» «6»
ج: حساب و جزا. «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»
«يوم الدّين» در قرآن به معناى روز قيامت است كه روز كيفر و پاداش مىباشد. «يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ» «7» مىپرسند روز قيامت چه وقت است؟
قرآن در مقام معرّفى اين روز، مىفرمايد: «ثُمَّ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ. يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ» «8» (اى پيامبر!) نمىدانى روز دين چه روزى است؟ روزى كه هيچ كس
«1». بقره، 166.
«2». مؤمنون، 101.
«3». شعراء، 88.
«4». ممتحنه، 3.
«5». آلعمران، 19.
«6». زمر، 3.
«7». ذاريات، 12.
«8». انفطار، 18- 19.
جلد 1 - صفحه 30
براى كسى كارآيى ندارد وآن روز تنها حكم و فرمان با خداست.
«مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» نوعى انذار و هشدار است، ولى با قرار گرفتن در كنار آيهى «الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» معلوم مىشود كه بشارت و انذار بايد در كنار هم باشند. نظير آيه شريفه ديگر كه مىفرمايد: «نَبِّئْ عِبادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ. وَ أَنَّ عَذابِي هُوَ الْعَذابُ الْأَلِيمُ» «1» به بندگانم خبر ده كه من بسيار مهربان و آمرزندهام، ولى عذاب و مجازات من نيز دردناك است.
همچنين در آيه ديگر خود را چنين معرّفى مىكند: «قابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقابِ» «2» خداوند پذيرندهى توبه مردمان وعقوبت كنندهى شديد گناهكاران است.
در اوّلين سورهى قرآن، مالكيتَ خداوند عنوان شده است، «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» و در آخرين سوره، مَلِكيت او. «مَلِكِ النَّاسِ»
پیام ها
1- خداوند متعال، از جهات مختلف قابل عبادت است و ما بايد حمد و سپاس او را به جا آوريم. به خاطر كمال ذات و صفات او كه «الله» است، به خاطر احسان و تربيت او كه «رَبِّ الْعالَمِينَ» است و به خاطر اميد و انتظار رحم و لطف او كه «الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» است و به خاطر قدرت و هيبت او كه «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» است.
2- قيامت، پرتوى از ربوبيّت اوست. «رَبِّ الْعالَمِينَ ... مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»
3- قيامت، جلوهاى از رحمت خداوند است. «الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»
«1». حجر، 49- 50.
«2». غافر، 3.
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 31
دانشنامه اسلامی
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
سلام
ایام و عاقبتتان بخیر
«السلام علیک یا ابا صالح المهدی »
یوسف کنعان عشق، بنده رخسار اوست
خضر بیابان عشق، تشنه گفتار اوست
موسی عمران عشق طالب دیدار اوست
کیست سلیمان عشق بر در او ،یک فقیر
علی علیه السلام آنجا که سخن از
مهدی علیه السلام به میان می آید، به سینه خود اشاره کرده و آهی کشیده، می فرماید: «شَوْقا اِلَی رُؤْیَتِهِ؛
چه قدر به دیدار او مشتاقم!»
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
انسان بايد به حكم عقل، بندگى خداوند را بپذيرد. ما انسانها عاشق كمال هستيم و نيازمند رشد و تربيت، و خداوند نيز جامع تمام كمالات و ربّ همهى هستى است. اگر به مهر و محبّت نيازمنديم او رحمان و رحيم است و اگر از آينده دور نگرانيم، او صاحب اختيار و مالك آن روز است. پس چرا به سوى ديگران برويم؟! عقل حكم مىكند كه تنها بايد او را پرستيد و از او كمك خواست. نه بنده هوى و هوس خود بود و نه بنده زر و زور ديگران.
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
روز شنبه ۱۴۰۲/۷/۱
🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
آیه ۵ سوره فاتحه
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ(۵)
(پروردگارا) تنها تو را میپرستیم، و از تو یاری میجوییم و بس.(۵)
معانی کلمات آیه
«إیَّاکَ»: تو را.
===============================
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«5» إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ
(خدايا) تنها ترا مىپرستيم و تنها از تو يارى مىجوئيم.
نکته ها
انسان بايد به حكم عقل، بندگى خداوند را بپذيرد. ما انسانها عاشق كمال هستيم و نيازمند رشد و تربيت، و خداوند نيز جامع تمام كمالات و ربّ همهى هستى است. اگر به مهر و محبّت نيازمنديم او رحمان و رحيم است و اگر از آينده دور نگرانيم، او صاحب اختيار و مالك آن روز است. پس چرا به سوى ديگران برويم؟! عقل حكم مىكند كه تنها بايد او را پرستيد و از او كمك خواست. نه بنده هوى و هوس خود بود و نه بنده زر و زور ديگران.
در نماز، گويا شخص نمازگزار به نمايندگى از تمام خداپرستان مىگويد: خدايا! نه فقط من كه همهى ما بنده توايم، ونه تنها من كه همهى ما محتاج و نيازمند لطف توايم.
خدايا! من كسى جز تو را ندارم «إِيَّاكَ» ولى تو غير مرا فراوان دارى و همه هستى عبد و بندهى تو هستند. «إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً» «1» در آسمانها و زمين هيچ چيزى نيست مگر اين كه بنده و فرمان بردار خداوند رحمان هستند.
جمله «نَعْبُدُ» هم اشاره به اين دارد كه نماز به جماعت خوانده شود و هم بيانگر اين است كه مسلمانان همگى برادر و در يك خط هستند.
مراحل پرواز معنوى، عبارت است از: ثنا، ارتباط و سپس دعا. بنابراين اوّل سورهى حمد ثناست، آيهى «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» ارتباط و آيات بعد، دعا مىباشد.
گفتگو با محبوب واقعى شيرين است، شايد به خاطر همين كلمه «إِيَّاكَ»* تكرار شد.
پیام ها
1- ابتدا بايد بندگى خدا كرد، آنگاه از او حاجت خواست. «نَعْبُدُ، نَسْتَعِينُ»
2- بندگى، تنها در برابر خداوند رواست نه ديگران. «إِيَّاكَ نَعْبُدُ»
3- گرچه عبادت از ماست، ولى در عبادت كردن نيز نيازمند كمك او هستيم.
«1». مريم، 93.
جلد 1 - صفحه 32
«إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» «1»
4- «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» يعنى نه جبر است و نه تفويض. چون مىگوييم:
«نَعْبُدُ» پس داراى اختيار هستيم و نه مجبور. وچون مىگوييم: «نَسْتَعِينُ» پس نياز به او داريم و امور به ما تفويض نشده است.
5- شناخت خداوند و صفات او، مقدمّه دستيابى به توحيد و يكتاپرستى است.
«رَبِّ الْعالَمِينَ، الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ، إِيَّاكَ نَعْبُدُ»
6- از آداب دعا و پرستش اين است كه انسان خودرا مطرح نكند و خود را در حضور خداوند احساس كند. «إِيَّاكَ نَعْبُدُ ...»
7- توجّه به معاد، يكى از انگيزههاى عبادت است. «مالِكِ
دانشنامه اسلامی
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
سلام
ایام و عاقبتتان بخیر
شعرپائیز:
پاییز من بگذار تا آبان بماند
این برگ های آخر گلدان بماند
پاییز من! بار سفر بسته پرستو
ای کاش یک روز دگر مهمان بماند
از یار من پای درختان ردپایی ست
بگذار زیر برگ ها پنهان بماند
این نامه های رنگ رنگ عاشقانه
حیف است دست باد سرگردان بماند
از کوچه باغ آرزوهامان گذر کن
نقشی بزن تا آسمان حیران بماند
چون برگ می ریزد گناهان مسافر
پای پیاده...اربعین...باران...بماند!
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣#سلام_امام_زمانم❣️
📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّینَ...
🌱 سلام بر تو ای فرزند امامان هدایتگر!
سلام بر تو و بر روزی که واژه واژه، هدایت را معنی میکنی برای قلبهای تشنه هدایت...
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
🌷@emam_zmn🌷
همهى هستى، در مسيرى كه خداوند اراده كرده در حركتند. خدايا! ما را نيز در راهى كه خود دوست دارى قرار بده. درخواست هدايت به راه مستقيم، مهمترين خواستهى يكتاپرستان است.براى دستيابى به راه مستقيم، بايد دعا نمود.
ابتدا ستايش، آنگاه استمداد و دعا.
بهترين نمونه استعانت از خدا، درخواست راه مستقيم است.
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
روز یکشنبه ۱۴۰۲/۷/۲
🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
آیه ۶ سوره فاتحه
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ(۶)
تو ما را به راه راست هدایت فرما.(۶)
معانی کلمات آیه
صراط: راه، آن با «سين» و «صاد» هر دو خوانده شده و هر دو به يك معنى است، آن در اصل با «سين» است ولى گويند: با صاد افصح است كه صاد با طاء قريب المخرج است.[۱]
===============================
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«6» اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ(۶)
(خداوندا!) ما را به راه راست هدايت فرما.
نکته ها
در قرآن مجيد دو نوع هدايت مطرح شده است:
الف: هدايت تكوينى، نظير هدايت زنبور عسل كه چگونه از شهد گلها بمكد و چگونه كندو بسازد. و يا هدايت و راهنمايى پرندگان در مهاجرتهاى زمستانى و تابستانى. آنجا كه قرآن مىفرمايد: «رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» «2» بيانگر اين نوع از هدايت است.
ب: هدايت تشريعى كه همان فرستادن انبياى الهى و كتب آسمانى براى هدايت بشر است.
كلمهى «صراط» «3» بيش از چهل مرتبه در قرآن آمده است. انتخاب راه و خط فكرى صحيح، نشانهى شخصيت انسان است.
«1». «وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ» اگر هدايت الهى نبود ما هدايت نمىيافتيم. اعراف، 43.
«2». طه، 50.
«3». «صراط» در قيامت نام پلى است بر روى دوزخ كه همهى مردم بايد از روى آن عبور كنند.
جلد 1 - صفحه 33
راههاى غير الهى متعدّدى در برابر انسان قرار دارد كه او بايد يكى را انتخاب كند:
راه خواستهها و توقعاتهاى خود.
راه انتظارات وهوسهاى مردم.
راه وسوسههاى شيطان.
راه طاغوتها.
راه نياكان و پيشينيان.
راه خدا و اولياى خدا.
انسان مؤمن، راه خداوند واولياى او را انتخاب مىكند كه بر ديگر راهها امتيازاتى دارد:
الف: راه الهى ثابت است، بر خلاف راههاى طاغوتها و هوسهاى مردم و هوسهاى شخصى كه هر روز تغيير مىكنند.
ب: يك راه بيشتر نيست، در حالى كه راههاى ديگر متعدّد و پراكندهاند.
ج: در پيمودن آن، انسان به مسير و مقصد مطمئن است.
د: در پيمودن آن، شكست و باخت وجود ندارد.
راه مستقيم، راه خداست. «إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» «1»
راه مستقيم، راه انبياست. «إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» «2»
راه مستقيم، راه بندگى خداست. «وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ» «3»
راه مستقيم، توكّل وتكيه بر خداست. «مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» «4»
راه مستقيم، يكتاپرستى و تنها يارى خواستن از اوست. «5»
راه مستقيم، كتاب خداوند است. «6»
راه مستقيم، راه فطرت سالم است. «7»
«1». هود، 56.
«2». يس، 3- 4.
«3». يس، 61.
«4». آلعمران، 101.
«5». بنا بر اينكه الف و لام در «الصِّراطَ» اشاره به همان راه يكتاپرستى در آيه قبل باشد.
«6». بنابر روايتى در تفسير مجمعالبيان، ج 1، ص 58.
«7». بنابر روايتى از امام صادق عليه السلام در تفسير صافى، ج 1، ص 86.
جلد 1 - صفحه 34
انسان، هم در انتخاب راه مستقيم و هم در تداوم آن بايد از خدا كمك بگيرد. مانند لامپى كه روشنى خود را هر لحظه از نيروگاه مىگيرد. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»
در راه مستقيم بودن، تنها خواستهاى است كه هر مسلمان، در هر نماز از خداوند طلب مىكند، حتّى رسولاللَّه صلى الله عليه و آله و ائمّه اطهار عليهم السلام از خداوند ثابت ماندن در راه مستقيم را مىخواهند.
انسان بايد همواره، در هر نوع از كارهاى خويش، اعم از انتخاب شغل، دوست، رشتهى تحصيلى وهمسر، راه مستقيم را از خداوند بخواهد. زيرا چه بسا در عقايد، صحيح فكر كند، ولى در عمل دچار لغزش شود و يا بالعكس. پس هر لحظه، خواستن راه مستقيم از خدا، ضرورى است.
راه مستقيم مراتب و مراحلى دارد. حتّى كسانى كه در راه حقّ هستند، مانند اولياى خداوند، لازم است براى ماندن در راه و زيادشدن نورِ هدايت، دعا كنند. «وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً» «1»
راه مستقيم، همان راه ميانه و وسط است كه حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «اليمين و الشمال مضلّة و الطريق الوسطى هىالجادّة» «2» انحراف به چپ و راست گمراهى و راه وسط، جادهى هدايت است.
ص ۳ آیه ۶
آرى، اسلام دين يك بعدى نيست كه تنها به جنبهاى توجّه كند و جوانب ديگر را فراموش كند، بلكه در هر كارى اعتدال وميانهروى وراه مستقيم را سفارش مىكند.
«1». بقره، 83.
«2». لقمان، 15.
«3». مريم، 51.
«4». مريم، 15.
«5». بقره، 43.
«6». نساء، 135.
«7». مائده، 8.
«8». فتح، 9.
«9». بقره، 25.
«10». بقره، 250.
«11». انفال، 65.
«12». بحار، ج 2، ص 272.
«13». كافى، ج 5، ص 28.
جلد 1 - صفحه 37
پیام ها
1- همهى هستى، در مسيرى كه خداوند اراده كرده در حركتند. خدايا! ما را نيز در راهى كه خود دوست دارى قرار بده. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»
2- درخواست هدايت به راه مستقيم، مهمترين خواستهى يكتاپرستان است.
«إِيَّاكَ نَعْبُدُ ... اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»
3- براى دستيابى به راه مستقيم، بايد دعا نمود. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»
4- ابتدا ستايش، آنگاه استمداد و دعا. «الْحَمْدُ لِلَّهِ ... اهْدِنَا»
5- بهترين نمونه استعانت از خدا، درخواست راه مستقيم است. «إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»
دانشنامه اسلامی
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
سلام
ایام وعاقبتتان بخیر
شهادت مظلومانه و جانسوز امام حسن ابن علی العسکری ، پدر صاحب الزمان علیهمالسلام خدمت فرزند گرامی و منتظرشان و همه جهانیان تسلیت باد.
شب تاریک هوای سحرش را می خواست
شهر انگار خسوف قمرش را می خواست
گوشۀ حجره کسی چشم به راه افتاده
حسن دوم زهرا پسرش را می خواست
حضرت عسگری از درد به خود می پیچد
زهر از سینۀ آقا جگرش را می خواست
آسمانیست امامی که زمین افتاده
آسمان جلوه ای از بال و پرش را می خواست
شعلۀ زهر که بد جور زمین گیرش کرد
به خدا که نفس مختصرش را می خواست
لحظه ی آخر خود روضۀ عاشورا خواند
منبر خاک، غم چشم ترش را می خواست
ته گودال کسی روی زمین افتاده
خنجر شمر گمانم که سرش را می خواست
دختری دید که بالای سرش نامردی
آمده بود و نگین پدرش را می خواست
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
ص ۲ آیه ۶
راه مستقيم يعنى ميانهروى واعتدال واحتراز از هر نوع افراط وتفريط، چه در عقيده و چه در عمل. يكى در عقايد از راه خارج مىشود وديگرى در عمل و اخلاق. يك همه كارها را به خدا نسبت مىدهد، گويا انسان هيچ نقشى در سرنوشت خويش ندارد. و ديگرى خود را همه كاره و فعّالمايشاء دانسته و دست خدا را بسته مىداند. يكى رهبران آسمانى راهمچون مردمان عادى و گاهى ساحر و مجنون معرّفى مىكند و ديگرى آن بزرگواران را در حدّ خدا مىپندارد. يكى زيارت امامان معصوم و شهدا را بدعت مىداند و ديگرى حتّى به
«1». كسى كه مىگويد «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ...» مراحلى از هدايت را پشت سر گذارده است، بنابراين درخواست او، هدايت به مرحله بالاترى است.
«2». بحار، ج 87، ص 3.
جلد 1 - صفحه 35
درخت و ديوار، متوسل شده و ريسمان مىبندد. يكى اقتصاد را زير بنا مىداند و ديگرى، دنيا و امورات آن را ناديده مىانگارد.
در عمل نيز يكى غيرت نابجا دارد و ديگرى همسرش را بى حجاب به كوچه و بازار مىفرستد. يكى بخل مىورزد و ديگرى بىحساب سخاوت به خرج مىدهد. يكى از خلق جدا مىشود و ديگرى حقّ را فداى خلق مىكند.
اينگونه رفتار وكردارها، انحراف از مسير مستقيم هدايت است. خداوند دين پا برجا واستوار خود را، راه مستقيم معرّفى مىكند. «1» در روايات آمده است كه امامان معصوم عليهم السلام مىفرمودند: راه مستقيم، ما هستيم. «2» يعنى نمونهى عينى و عملى راه مستقيم و اسوه و الگو براى قدم برداشتن در راه، رهبران آسمانى هستند. آنها در دستورات خود دربارهى تمام مسائل زندگى از قبيل كار، تفريح، تحصيل، تغذيه، انفاق، انتقاد، قهر، صلح و علاقه به فرزند و ...، نظر داده و ما را به اعتدال و ميانهروى سفارش كردهاند. «3» جالب آنكه ابليس در همين صراطِ مستقيم به كمين مىنشيند. «4»
در قرآن و روايات، نمونههاى زيادى آمده كه در آنها به جنبهى اعتدال، تأكيد و از افراط و تفريط نهى شده است. به موارد ذيل توجّه كنيد:
«كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» «5» بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد.
«لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ» «6» در انفاق، نه دست بر گردن قفل كن- دستبسته باش- و نه چنان گشاده دستى كن كه خود محتاج شوى.
«الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً» «7» مومنان، به هنگام انفاق نه اهل اسرافند و نه اهل بخل، بلكه ميانهرو هستند.
«لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا» «8» نماز را نه بلند بخوان ونه آهسته،
«1». «قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» انعام، 161.
«2». تفسير نورالثقلين، ج 1 ص 20.
«3». در اين باره مىتوان به كتاب اصول كافى، باب الاقتصاد فى العبادات مراجعه نمود.
«4». شيطان به خدا گفت: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» اعراف، 16.
«5». اعراف، 31.
«6». اسراء، 29.
«7». فرقان، 67.
«8». اسراء، 110.
جلد 1 - صفحه 36
بلكه با صداى معتدل بخوان.
نسبت به والدين احسان كن؛ «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» «1»* امّا اگر تو را از راه خدا بازداشتند، اطاعت از آنها لازم نيست. «إِنْ جاهَداكَ عَلى أَنْ تُشْرِكَ بِي ... فَلا تُطِعْهُما» «2»
پيامبر هم رسالت عمومى دارد؛ «وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا» «3» و هم خانواده خويش را دعوت مىكند. «وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ» «4»
اسلام هم نماز را سفارش مىكند كه ارتباط با خالق است؛ «أَقِيمُوا الصَّلاةَ»* و هم زكات را توصيه مىكند كه ارتباط با مردم است. «آتُوا الزَّكاةَ» «5»
نه محبتها شما را از گواهى حقّ منحرف سازد؛ «شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ» «6» و نه دشمنىها شما را از عدالت دور كند. «وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ» «7»
مؤمنان هم دافعه دارند؛ «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» و هم جاذبه دارند. «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» «8»
هم ايمان و باور قلبى لازم است؛ «آمَنُوا»* و هم عمل صالح. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» «9»
هم اشك و دعا و درخواست پيروزى از خدا لازم است؛ «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً» «10» و هم صبورى وپايدارى در سختىها. «عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ» «11» شب عاشورا امام حسين عليه السلام هم مناجات مىكرد و هم شمشير تيز مىكرد.
روز عرفه و شب عيد قربان، زائر خانهى خدا دعا مىخواند و روز عيد بايد در قربانگاه با خونآشنا شود.
اسلام مالكيّت را مىپذيرد، «الناس مسلطون على اموالهم» «12» ولى اجازه ضرر زدن به ديگرى را نمىدهد و آن را محدود مىسازد. «لا ضَرر و لا ضِرار» «13»
ص۲ آیه ۲
نکته ها
«صمد» به معناى قصد كردن است. خداوند صمد است، يعنى همه موجودات در امورشان او را قصد مىكنند و او مقصود همگان است. چنانكه امام جواد عليه السلام در معناى «صمد» فرمود:
«سيد مصمود اليه: او بزرگى است كه موجودات به او رجوع مىكنند و محتاج اويند.» نظير آيه «أَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى». «1»
امام حسين عليه السلام در پاسخ اهل بصره كه از معناى صمد سؤال كرده بودند، فرمود: معناى صَمد همان جملات پس از آن يعنى «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ» است. «2»
حضرت على عليه السلام در تفسير صَمد فرمود: «هو الله الصمد الذى لا من شىء و لا فى شىء و لا على شىء، مبدع الأشياء و خالقها و منشئ الأشياء بقدرته، يتلاشى ما خلق للفناء بمشيته و يبقى ما خلق للبقاء بعلمه» «3» خداوند صمد است، يعنى از چيزى به وجود نيامده، در چيزى فرو نرفته، و بر چيزى قرار نگرفته است، آفريننده اشياء و خالق آنها است، همه چيز را به قدرتش پديد آورده، آنچه براى فنا آفريده به ارادهاش از هم متلاشى مىشود و آنچه براى بقاء خلق كرده به علمش باقى مىماند.
امام صادق عليه السلام فرمود: اگر اهلش را پيدا مىكردم از همين كلمه «صمد» توحيد و اسلام و ايمان را استخراج مىكردم. «4»
پیام ها
1- توجّه تمام موجودات، خواسته يا ناخواسته به سوى اوست. «اللَّهُ الصَّمَدُ»
2- تنها او غنى است و همه به او محتاجند. «اللَّهُ الصَّمَدُ»
3- تنها خداوند است كه سزاوار قصد كردن است. «اللَّهُ الصَّمَدُ» (حرف الف و لام
«1». نجم، 42.
«2». تفسير نورالثقلين.
«3». تفسير نورالثقلين.
«4». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 641
در الصمد براى حصر است.)
4- موجودات، در همه امورشان محتاج اويند. «اللَّهُ الصَّمَدُ» (كلمه صمد مطلق است و شامل تمام احتياجات مادى و معنوى مخلوقات مىشود.)
دانشنامه اسلامی
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
سلام
ایام و عاقبتتان بخیر
آیتالله حائری شیرازی:
جنگ تحمیلی مثل واکسنی به این امت تزریق شد تا امت در مقابل بیماریها مقاومت کند، و اگر مسلّح و آماده نیست، مسلّح و آماده شود؛ اگر آگاه نیست، آگاه شود؛ اگر منظم و متشکل نیست، منظم و متشکل شود. گروهکهای ضدانقلاب با ضرباتی که زدند، شیعه و اهلسنت را متحد کردند؛ وگرنه آن روزهایی که آنها روی سر شما آتش نمیریختند، اهلسنت نمیدانستند که آنها چه آدمکشهای خطرناکی هستند! پس این فشارها از الطاف الهی است.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
ای منتظران گنج نهان می آید
آرامش جان عاشقان می آید
بر بام سحر طلایه داران ظهور
گفتند که صاحب الزمان می آید
💚عید امامت و ولایت مولایمان امام زمان(عج) مبارک باد
🌷@emam_zmn🌷
❇️ اعضای همیشه پیروز حزب خداوند
✅ خوارزمی در مناقب در ذیل روایتی طولانی از جابر بن عبد اللّه انصاری نقل میکند که پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله در پاسخ یهودی راجع به جانشینان خود فرمود (۱):
▫️ ... و بعد از وی (امام حسن عسکری) پسر او محمد است که مهدی و قائم و حجت خوانده میشود، او از نظرها غائب میگردد و هنگامی که ظهور کند دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد.
خوش به حال آنها که در غیبت وی استقامت میورزند.
خوش به حال آنان که در دوستی او استوار باشند.
آنها کسانی هستند که خداوند در کتاب خود توصیف فرموده:
📜 هدیً لِلْمُتَّقِینَ* الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ
📃 او پارسایان را به کمال میرساند، و آنها مردمی هستند که ایمان به غیب دارند.
▫️ و فرموده است:
📜 أولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ «۲»
📃 اینان اعضاء حزب خداوند میباشند، آگاه باشید که اعضاء حزب خداوند همیشه پیروز هستند.
⬅️ موعودی که جهان در انتظار اوست، صفحه ی ۶۴
(۱). کتاب ینابیع الموده نوشته شیخ سلیمان حنفی ص ۴۴۳
(۲). مجادله/ ۵۸: ۲۲.
🏷 #امام_زمان_عج #ظهور #حزب_الله
🌷@emam_zmn🌷
هدایت شده از هیئت حسین جان(ع)اصفهان
🔰#اعلام_مراسم
♦️مراسم روضه هفتگی و #هفته_دفاع_مقدس در جوار شهید گمنام
🔹با روایتگری:
#سردار_علی_شاه_نظری
🔹با مناجات خوانی و روضه خوانی
#کربلایی_حمید_داوری
🎇همراه با نور افشانی و برنامه های متنوع
📆 پنج شنبه ۶ مهرماه از نماز مغرب وعشاء
📍شهرک شهید احمد کشوری،مقابل مسجد جامع ، مزار مطهر شهید گمنام
🚩هیأت حسین جان(علیه السلام)
📱 تلگرام/ ایتا / اینستاگرام / آپارات
هماکنون اجرای برنامه آموزش روبیک ویژه پسران در حسینیه المهدی علیه السلام کوی شهید کشوری اصفهان توسط حاج آقا داوری مسئول فرهنگی حسینیه
رابطه خداوند با موجودات، رابطه آفرينش است نه زايش. او موجودات را مىآفريند، يعنى از نيستى به هستى مىآورد، نه آنكه خود بزايد. زيرا نوزاد از جنس والدين و در واقع جزئى از آنهاست، در حالى كه هيچ چيز از جنس خداوند و يا جزئى از او نيست.
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
روز پنجشنبه ۱۴۰۲/۷/۶
🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
آیه ۳ سوره اخلاص
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ(۳)
نه کسی فرزند اوست و نه او فرزند کسی است.(۳)
معانی کلمات آیه
«لَمْ یَلِدْ»: فرزندی نزاده است. یعنی نه کسی فرزند او است، و نه او پدر کسی است. «لَمْ یُولَدْ»: زاده نشده است. به دنیا آورده نشده است. یعنی نه فرزند کسی است، و نه کسی پدر او است.
نزول
شأن نزول آیات 1 تا 4:
عبدالله بن سلام که از دانشمندان یهود بود به مکه رفت تا پیامبر اسلام را ببیند وقتى که نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد. پیامبر از او سؤال کرد و او را به خداوند قسم داد که آیا وصف وى را در تورات دیده است یا نه؟ عبدالله بن سلام گفت: اول تو خداى خود را براى من توصیف و تعریف بنماى تا من آنچه خواستى به تو بگویم سپس این سوره نازل گردید و پیامبر آن را براى عبدالله بن سلام قرائت فرمود و سبب اسلام آوردن عبدالله بن سلام هم همین سوره گردید ولى او تا مدتى ایمان و اسلام خود را از یهودیان پوشیده میداشت تا این که پیامبر از مکه به مدینه مهاجرت فرمود پس از مهاجرت پیامبر عبدالله اسلام خود را آشکار ساخت.[۵]
===============================
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ «3»
فرزند نياورده و فرزند كسى نيست.
نکته ها
رابطه خداوند با موجودات، رابطه آفرينش است نه زايش. او موجودات را مىآفريند، يعنى از نيستى به هستى مىآورد، نه آنكه خود بزايد. زيرا نوزاد از جنس والدين و در واقع جزئى از آنهاست، در حالى كه هيچ چيز از جنس خداوند و يا جزئى از او نيست.
چون بيشتر مشركان و اهل كتاب براى خداوند فرزند قائل بودند، لذا «لَمْ يَلِدْ» كه به معناى نداشتن فرزند است، مقدّم بر «لَمْ يُولَدْ» آمده است. «1»
موجودات، نه فقط از او زاده نشوند، بلكه حتى از او خارج نشوند، آن گونه كه ميوه از گل، درخت از هسته، آب از ابر و چشمه، آتش از چوب، كلام از دهان، نوشته از قلم، بو از گل، مزه از غذا، فكر از عقل، گرما از آتش، سرما از يخ، خواب و خيال از ذهن، اندوه و شادى و بيم و اميد از دل، صادر و خارج مىشوند. «2»
اين آيه، هم عقيده مسيحيّت كه عيسى را فرزند خدا مىدانند و هم عقيده يهود كه عُزير را فرزند خدا مىدانستند و هم عقيده مشركان جاهلى كه فرشتگان را دختران خدا مىپنداشتند، رد مىكند.
«1». تفسير نوين.
«2». بخشى از مطالب فوق برخاسته از سخن امام حسين عليه السلام در پاسخ مردم بصره است كه از آن حضرت معناى صمد را پرسيده بودند. (تفسير نورالثقلين)
جلد 10 - صفحه 642
پیام ها
1- صَمَديّت و بىنيازى خداوند از همه چيز، دليل آن است كه او نياز به فرزند و والدين ندارد. «اللَّهُ الصَّمَدُ. لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ»
2- خداوند علّتى ندارد و از چيزى به وجود نيامده است. «وَ لَمْ يُولَدْ»
3- مولود، معلول است و نمىتواند خدا باشد. «وَ لَمْ يُولَدْ» (چگونه مسيحيان عيسى را مولود مريم، ولى باز هم او را خدا مىدانند؟)
دانشنامه اسلامی
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙