eitaa logo
مسجدالمهدی تفسیرقران کریم
281 دنبال‌کننده
517 عکس
86 ویدیو
14 فایل
🟣با آگاهی از معارف قران کریم لذت بیشتری از تلاوت قران داشته باشیم ایدی مدیر کانال @jahad1113
مشاهده در ایتا
دانلود
بارها فرموديد شهدا زنده وارد محشر می شوند، آيا به اين معنا نيست که بالأخره شهدا روحشان از اين بدن مثالی جدا می شود و به بدنی که در قبر دارد تعلق مي گيرد؟ پاسخ: آن كسي که با بدن اصلي برمي‌گردد، آن در قيامت هستند؛ اما در برزخ با بدن مثالي هستند. آنهايي که بدن مثالي دارند مثل افراد عادي بعضي خواب و بعضي بيدار هستند؛ کساني هم که بدن مثالي دارند، بعضي خواب و بعضي بيدار هستند. اين «نم‌ قرير العين‌» درباره بعضي از افراد در قبر است.
پرسش: شما فرموديد شهدا زنده؟ پاسخ: زنده برزخي‌ هستند، نه زنده دنيايي؛ يعني کاملاً مي‌فهمند، کاملاً بيدارند و کاملاً باخبر هستند؛ از خداي سبحان بشارت طلب مي‌کنند: ﴿ويستبشرُون بالذين لم يلحقُوا بهم﴾[34]مي‌گويند خدايا! بشارت بده، اينها که همرزم ما بودند، الآن کجا هستند؟ اينها راه افتادند؛ ولي به ما نرسيدند. ﴿بالذين لم يلحقُوا﴾، عدم ملکه است؛ کسي که راه نيفتاده به او نمي‌گويند كه هنوز نرسيد، به او مي‌گويند هنوز راه نيفتاد؛ اما کساني که راه افتادند و قدري عقب مي‌باشند، مي‌گويند هنوز نرسيد؛ شهدا مي‌گويند همرزمان ما، همفکران ما، آنها که همراهان ما بودند هنوز به ما نرسيدند، کجا هستند؟ و در کدام مقطع راه‌ هستند؟ از اين بيان معلوم مي‌شود كه زنده‌ مي‌باشند؛ البته زنده برزخي‌ هستند.
پرسش: ؟پاسخ: اين براي قبر نيست، اين شخص بعد از اينکه در 🔴🟢🟣🔵نفخه دوم که وارد قيامت مي‌شوند، از اينها سؤال مي‌کنند: ﴿كم لبثتُم في الأرض عدد سنين﴾، اينها مي‌گويند: ﴿من بعثنا من مرقدنا هذا﴾، بعد مي‌گويند ذات اقدس الهي امر کرد و شما هم بيدار شديد؛ بعد از آنها سؤال مي‌کنند که چقدر شما در قبر بوديد؟ مي‌گويند: ﴿يوماً أو بعض يوم﴾؛ اينها گوشه‌اي از مسائل قيامت است
پرسش: ... اين روايت «الناسُ‌ نيامٌ‌ فإذا ماتُوا انتبهُوا»[33]چيست؟ 🟢🔴🟣🔵پاسخ: بله، «الناسُ»، اما هر عامي قابل تخصيص است و هر مطلقي قابل تقييد است، اين «الناسُ‌ نيامٌ‌ فإذا ماتُوا انتبهُوا» مربوط به اين طرف قبر است؛ يعني خيلي‌ها خواب هستند، وقتي مُردند بيدار مي‌شوند؛ مثلاً آدم خواب مي‌بيند كه مقامي و منزلتي و منصبي دارد صبح که از رختخواب برخاست، مي‌بيند كه خبري نيست. فرمايش نوراني حضرت که فرمود: «الناسُ‌ نيامٌ‌ فإذا ماتُوا انتبهُوا» هم به اين تفسير شده است؛ خيلي‌ها خواب مي‌بينند كه چيزي دارند، هنگام مرگ مي‌بينند که دستشان خالي است، مي‌گويند اين همه مقام و اين همه آيت و عظمايي که به ما بستند پس کو؟! «الناسُ‌ نيامٌ‌ فإذا ماتُوا انتبهُوا»؛ همان‌طوري که آدم خوابيده، خيلي چيزها را خواب مي‌بيند، وقتي بيدار شد دست او خالي است، غالب مردم خوابيده‌ هستند و خيال مي‌کنند كه چيزي دارند؛ اين «من و ما» برايشان مقام است، اين منزلت‌ها برايشان مقام است، «عند الاحتضار» مي‌بينند كه دستشان خالي است. پرسش: ؟پاسخ: اين براي قبر نيست، اين شخص بعد از اينکه در نفخه دوم که وارد قيامت مي‌شوند، از اينها سؤال مي‌کنند: ﴿كم لبثتُم في الأرض عدد سنين﴾، اينها مي‌گويند: ﴿من بعثنا من مرقدنا هذا﴾، بعد مي‌گويند ذات اقدس الهي امر کرد و شما هم بيدار شديد؛ بعد از آنها سؤال مي‌کنند که چقدر شما در قبر بوديد؟ مي‌گويند: ﴿يوماً أو بعض يوم﴾؛ اينها گوشه‌اي از مسائل قيامت است
نظر علامه طباطبايي در آيهٴ ﴿تحسبُها جامدةً وهي تمُر مر السحاب﴾ يک راه ديگري سيدنا الاستاد(رضوان الله عليه) در اين رسائل ده‌گانه بيان فرمود؛ اين آقاي طباطبايي را نمي‌دانم چه موجودي است! اين موارد را در آن رساله‌ها در سن كم نوشته، در بعضي از اين رساله‌ها دارد که اين حرف را ما در هيچ جا نگفتيم؛ شايد اين مطالب تقريرات درس مرحوم قاضي باشد يا از طريق ديگري باشد. ايشان اسفار را سال‌ها تدريس کرده، تعليقه بر اسفار دارد آن هم در سن هفتاد هشتاد سالگي! اين چند رساله‌اي که در سن كم دارد، خيلي قوي است! از آن تعليقات او بر اسفار، قوي‌تر است! اين حرف‌ها را ايشان کجا ياد گرفته!؟ بعضي از مراجع قبلي و از اساتيد ما که خدا رحمتشان كند! چندين بار از مرحوم آقاي طباطبايي به عنوان انسان کامل ياد کرد، كه ايشان يک انسان کامل است، اين حرف‌ها را هم فرمود از خودش است، براي اينکه من اساتيد او را در نجف مي‌شناسم، مرحوم آقاي صدرا و مانند اينها، هيچ‌کدام از اينها به اين عظمت نبودند، گفت اين حرف‌ها براي خودش است. شما نگاه کنيد اين مسئله نفخ اول و نفخ دوم و اينها را چگونه ايشان بين🔴🟣🔵🟢🟢 ﴿تحسبهُا جامدةً و هي تمُر مر السحاب﴾يا ﴿و سُيرت الجبالُ فكانت سراباً﴾؛[44]🟢🟣🟣🔵🔵🟣🟣جمع مي‌كند. يک وقت است كه انسان دست به تأويل مي‌برد و مدام مضاف در تقدير مي‌گيرد يا اضافه در تقدير مي‌برد و تشبيه مي‌کند، اينها قرينه مي‌خواهد! اگر حرف‌هاي اوحدي از اهل معرفت که يک چيزهاي ديگري مي‌بينند درست باشد و برهان هم آنها را هم تأييد کند؛ آن وقت اين ظواهر سر جاي خود محفوظ است که اين در عين حال که محفوظ است به سمت سراب مي‌رود و چيز ديگري است که ظهور مي‌کند، يعنی پرده‌ها کنار مي‌رود و فعل ديگري، ظهور ديگری، نور ديگري ظهور مي‌کند. غرض اين است که ملاحظه بفرماييد اين اگر به لحاظ دنيا باشد که مرحوم صدرالمتألهين و اينها اين را به حرکت جوهري تطبيق کردند، اين درست درمي‌آيد که شما به حسب ظاهر اين کوه‌ها را آرام مي‌بيني؛ ولي اينها مثل ابر در حرکت هستند؛ اما با سياق آيه سازگار نيست، سياق آيه درباره نفخ صور و قيامت است. درباره قيامت باشد که ﴿تحسبهُا جامدةً﴾ نيست، مخصوصاً خطاب به پيغبر است؛ چه چيزي جامد است؟ همه مي‌بينند که ﴿فدُكتا دكةً واحدة﴾، همه مي‌بينند ﴿و سُيرت الجبالُ﴾، همه مي‌بينند ﴿ينسفُها ربى‌ نسفاً﴾، همه مي‌بينند؛ اين ﴿تحسبهُا﴾ نيست! اين است که وقتي حضرت ظهور کرد، مي‌گويند قرآن تفسير نشده است؛ اين سؤال‌ها همه مانند اجناس انباري تا زمان حضرت مي‌ماند. اينکه مي‌گويند حضرت(سلام الله عليه) ظهور کرده طرزي قرآن را معنا مي‌کند که قرآن بکر است، به همين علت است؛ خيلي از سؤالات است که انسان جواب آن را نمي‌گيرد و براي او روشن نيست
تبيين معناي رُسل در آيهٴ ﴿ألم يأتكُم رُسُلٌ﴾ در بحث‌هاي قبلي هم ملاحظه فرموديد، اين‌جا منظور از «رُسُل»، غالب آنها رسل «مع الواسطه» است، نه رسل «بلاواسطه»؛ براي اينکه اکثري مردم کساني نيستند که انبيا مستقيماً با آنها تماس بگيرند، حتي در زمان خود پيغمبر(صلی الله عليه و آله و سلم)، حضرت که با تک‌تک آنها تماس نمي‌گرفت، شاگران اينها مبلغين اينها علما و دست‌پرورده‌هاي اينها به مناطق مي‌رفتند، تعليم مي‌دادند، تزکيه مي‌کردند تبليغ مي‌کردند. بنابراين اگر کسي ـ معاذ الله ـ دوزخي شد، فرشتگان مي‌گويند، مگر عالم آن مسجد و حسينيه آن حرف‌ها را زد نشنيديد؟ به تو هم گفت! بنابراين علما بايد قدردان اين نعمت الهي باشند، کار اينها طوري است که فرشتگان در يوم قيامت به اين کار استدلال و استشهاد مي‌کنند. در زمان خود ائمه(عليهم السلام)هم اين‌طور نبود که خود ائمه(عليهم السلام) بروند روستاها، يا اقصي نقاط شهر، به تک‌تک اين احکام الهي را ابلاغ کنند! اين ﴿أ لم يأتكمُ‌ نذير﴾؛ يعني مگر شاگردان انبيا نيامدند؟ مگر علما نيامدند؟ مگر سخنرانان نيامدند؟ مگر وعاظ اين حرف‌ها را به شما نگفتند؟ اين کم مقامي نيست که انسان کاري کند، حرفي بزند، سخنراني کند، منبري برود و کتابي بنويسد که فرشته‌ها به اين کتاب و کتيبه و گفتار و رفتار استدلال کنند. منظور يقيناً اين نيست، مگر پيغمبر بلاواسطه نيامد! کدام پيغمبر بلاواسطه با تک‌تک افراد جامعه تماس مي‌گرفت؟! آن ﴿أ لم يأتكمُ‌ نذير﴾ همين است، اين ﴿أ لم يأتكُم رُسُلٌ منكُم يتلُون عليكُم آيات ربكُم﴾ هم همين است، چون اين علما حرف انبيا را مي‌زنند، حرف غير انبيا را که نمي‌زنند! ﴿و ليُنذرُوا قومهُم إذا رجعُوا إليهم﴾ همين است! اگر ﴿فلو لا نفر من كلُ‌ فرقةٍ منهم طائفةٌ ليتفقهُوا فى الدين و ليُنذرُوا﴾ اين ﴿يُنذرُوا﴾ باعث مي‌شود که فرشتگان بگويند ﴿أ لم يأتكمُ‌ نذير﴾، اين همان سمت انبيا و ائمه(عليهم السلام) است که عالمان دين دارند؛ آن وقت حيف انسان اين را به چيز ديگر بفروشد! ﴿أ لم يأتكمُ‌ نذير﴾، ﴿رُسُلٌ منكُم يتلُون عليكُم ءايات ربكُم و يُنذرُونكُم لقاء يومكُم هٰذا قالُوا بلي‌﴾؛ حالا ﴿و فُتحت أبوابُها﴾، بله آمدند و ديگر نمي‌توانند انکار کنند ﴿قالُوا بلي‌ و لكن حقت كلمةُ العذاب علی الكفرين﴾؛ ما کفر ورزيديم و ـ معاذ الله ـ انکار کرديم كه به اين روز مبتلا شديم، آن‌گاه ﴿قيل ادخُلُوا أبواب جهنم خلدين فيها﴾؛ البته آنهايي که استحقاق خلود دارند که خالد هستند، آنهايي که بايد در مکث طويل باشند تا بعد مورد عفو و تخفيف قرار بگيرند، آنها حساب جدايي دارند، ﴿فبئس مثوي المُتكبرين﴾ اينها کساني هستند که ﴿كالأنعام﴾‌ مي‌باشند، عده‌اي اينها را از پشت‌سر «هي» مي‌کنند كه مي‌شوند «سوق
رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ  غافر11 گروهی از مفسران بر آنند که مراد از دو مرگ و دو زنده کردن در سخن کفار: «رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ...»، میراندن در آخرین روز زندگى دنیا و زنده کردن در برزخ، و سپس میراندن از برزخ، و زنده کردن در قیامت، براى حساب و کتاب است. بنابر این، آیه شریفه که سخن از دو میراندن و دو زنده کردن دارد، اشاره به میراندن بعد از زندگى دنیا و میراندن بعد از زندگى در برزخ، و احیاى در برزخ، و احیاى در قیامت دارد؛ چراکه اگر زندگى در برزخ نبود، دیگر میراندن دومى تصور صحیحى نداشت؛ زیرا هم میراندن باید بعد از زندگى باشد و هم احیا باید بعد از مردن، و هر یک از این دو باید مسبوق به خلافش باشد، و گرنه «میراندن» و «زنده کردن» معنا ندارد. در نتیجه زندگى داراى سه مرحله مى‏شود: یکى زندگى در دنیا، دوم در برزخ، سوم در قیامت، و کفار در این کلام خود متعرض حیات دنیوى نشده‏اند، و گرنه ‏باید می گفتند: «و أحییتنا ثلاثا» و ما را سه زندگى دادى، با این که زندگى دنیا هم احیا بود، براى این که این زندگى هم بعد از مرگ یعنى بعد از دورانى واقع شده که هنوز روح در بدن دمیده نشده؛ به این دلیل که مرادشان از احیا آن احیایى بوده که باعث پیدا شدن یقین به معاد گشته، و آن عبارت است از احیاى در برزخ، و احیاى در قیامت. و اما زندگى دنیا هر چند که آن هم احیا است، اما به خودى خود باعث پیدا شدن یقین به معاد نیست، به شهادت این که کفار تا زمانی که در دنیا زندگی می کردند نسبت به معاد در شک و تردید بودند. با این بیان صحیح نبودن اعتراضى که به این بحث شده روشن مى‏ شود که اگر مراد از دو احیا، زنده کردن در برزخ و زنده کردن در قیامت باشد، باید مى‏ گفتند: «امتنا اثنتین و احییتنا ثلاثا»؛ زیرا منظور شمردن مرگ ها و زندگی هایى است که بر آنان گذشته، و آن عبارت است از دو میراندن و سه زنده کردن؛ دلیل وارد نبودن اعتراض همان است که بیان شد: منظور تنها شمردن مطلق مرگ ها و زنده کردن هایى که بر آنان گذشته نبوده، بلکه آن اماته و احیایى منظور بوده که در حصول یقین براى آنان دخالت داشته، و احیاى در دنیا چنین دخالتى نداشت. 🔴طباطبائى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج‏17، ص 313، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417 ق؛ آلوسی، سید محمود، روح المعانى فی تفسیر القرآن العظیم، ج 12، ص 304، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1415ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏20، ص 43، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش.
پرسش:؟پاسخ: در آن نشئه که مي‌خواهند بميرند، مرگ آنها به همين است که مدهوش مي‌شوند؛ اما وقتي که نفخه ديگر آمد که ﴿فَإِذَا هُمْ يَنظُرُون﴾[17]بله، آن به بدن اولي منتقل مي‌شوند و با بدن اولي در قيامت ظهور مي‌کنند؛ اما آن بدني که در نفخه صور اول است که «صعقه» هست و مدهوشی است، اين‌طور نيست که روح از بدن برزخي آنها جدا شود؛ اما اين قسمت بعدي که ﴿فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلىَ‌ رَبِّهِمْ يَنسِلُون﴾[18]هست يا ﴿ثمُ‌َّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَي‌ فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنظُرُون﴾[19]است، اين از همان بدن اولي است که با همان بدن اولي محشور مي‌شوند
از اين دو نفخه به خوبي برمي‌آيد، ﴿وَ نُفِخَ فىِ الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَن فىِ الْأَرْض﴾، اين «صعقه» همان مرگ است؛ منتها مرگ آن عالَم با مرگ اين عالَم فرق است، شايد آن با مدهوشي همراه باشد، نه بيهوشي و نه مرگ مصطلح که مفارقت روح از بدن باشد، از آن مدهوشي به «صعقه» ياد شده است. در دنيا که انسان مي‌ميرد، روح بدن را رها مي‌کند؛ ولي در آن‌جا که انسان مي‌ميرد، اين‌طور نيست که بدن را رها کند با بدن هست؛ ولي مدهوش است. وقتي ﴿ثمُ‌َّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَی﴾ به حال مي‌آيند، به هوش مي‌آيند و همه برمي‌خيزند که رستاخير مي‌گويند، قيامت مي‌گويند، ﴿يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبّ‌ِ الْعَالَمِين﴾ مي‌گويند همين است، ﴿فَإِذَا هُمْ قِيَام﴾.
مرگ موجودات مجرد مثل ملک الموت اينها به چه نحوی است؟ پاسخ: مثل حيات آنها است؛ مرگ «کلّ شیء»، مثل حيات «کلّ شیء» است؛ اينها درجاتي دارند و ظهور و خفايي دارند و فنا و بقايي دارند، حيات آنها اگر براي ما مشخص شد، مرگ آنها هم براي ما مشخص مي‌شود؛ ولي موت «کلّ شیء» به حسب حيات اوست. پرسش: درباره مطلبی که پيرامون آيه سوره «حديد» فرموديد درست است که منافقين نور را درک می کنند لکن ظاهر آيه اين را نمی گويد، ظاهر آيه می گويد که آنها با هم صحبت می کنند؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥روایت ما ایرانیان 💠 حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله تعالی: 🔰سرتاسر آمریکا را بشکافید، یک اثر باستانی پیدا نمی‌کنید؛ هر جای ایران را بشکافید اثر باستانی داریم. 🔰ما هم تاریخ داریم، هم جغرافیا. 🔰کتب اربعه شیعه را ما نوشتیم. 🔰حتی صحاح سته اهل سنت را هم ما نوشتیم. 🔰ما رفتیم حوزه علمیه نجف حوزه نجف کردیم. 📌ما خیلی مردم بزرگی هستیم...✌️ 💯 قطعات مهمی از ، خالی از چنین عباراتی از حکیمان معاصر کشورمان هستند. تا باد چنین بادا.... https://eitaa.com/almahditfser
۹ نوامبر، ۱۸.۲۰​.m4a
33.04M
تفسیر سوره مبارکه ایه 68 🔴شیرینی قران کریم را با احساس کنیم 🟢ما انسان ها سه زندگی خواهیم داشت! 🟣و دوبار خواهیم مرد! ها فوت نمی کنند می شوند https://eitaa.com/almahditfser